۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

روز پنج شنبه 9 آبان ، سالگرد زنده یاد ستار بهشتی است...



روز پنج شنبه 9 آبان ، سالگرد زنده یاد ستار بهشتی است.

مراسم سالگرد بر سر مزار این عزیز دلیر در رباط کریم ساعت 4 بعد از ظهر خواهد بود.
یاد ستار همیشه زنده است...

لطفا اطلاع رسانی کنید.

https://www.facebook.com/zendani.siasi

۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

تسلیت به خانواده اعدام شدگان...




تسلیت به خانواده اعدام شدگان...


اسامی تعدادی از اعدام شدگان بلوچ در زندان زاهدان...



بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » اسامی بامداد روز شنبه ۴ آبان ماه ۱۶ زندانی سیاسی که به گروگان گرفته شده بودند در یک اعدام گروهی و ضد بشری در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شدند .
تمامی آنها مخفیانه اعدام شدند و حتی به خانواده های آنها اجازه آخرین وداع داده نشد . بازجویان وزارت اطلاعات و محمد مرزیه دادستان ولی فقیه در این استان تا این لحظه از تحویل پیکر جانباختگان راه آزادی مردم ایران به خانواده هایشان خودداری می کنند.
اسامی ۱۰ تن از آنان به قرار زیر می باشد:
۱ـ عبدالمالک میر بلوچ زهی معروف به حمزه ریگی متولد سال ۱۳۶۳، وی بیش از ۳ سال در سلول انفرادی بسر برد.اودر زمستان ۸۸ دستگیر و به اعدام محکوم شد.
۲ ـ عبدالوهاب ریگی هنگام دستگیری در مهر ماه ۱۳۸۹ هفده ساله بود. برادر جانباخته راه آزادی عبدالباسط ریگی فعال اینترنتی که مهر ماه سال گذشته در یک انتقام گیری کینه توزانه همراه با ۲ زندانی دیگر در زندان زاهدان اعدام شدند.
۳- ـ مهر الله ریگی مهر ماه ۱۳۸۹ هنگامی که ۱۷ سال سن داشت با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر گردید و ماه ها تحت شکنجه های طاقت فرسای جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت او بدون داشتن وکیل مورد محاکمه قرار گرفت این محاکمه فرمایشی چند دقیقه بطول نیانجامید و او را محکوم به اعدام نمودند.این نوجوان زندانی مدتی در زندان سمنان در تبعید بسر می برد.
۴ ـ نوید شجاعی ۲۱ ساله در اسفند ۱۳۸۹ دستگیر شد و پس از شکنجه های جسمی و روحی توسط بازجویان وزارت اطلاعات در دادگاه انقلاب زاهدان بدون داشتن وکیل و حق دفاع از خود به اعدام محکوم شد .
۵-ـ حبیب الله ریگی نژاد شورکی متولد ۱۳۵۹ حدود ۵ سال پیش با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شد او به مدت ۱۸ ماه در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات زاهدان تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت.بازجویان وزارت اطلاعات اتهام واهی و دروغین به او نسبت دادند و در بدو دستگیری او را به تخت شکنجه ای بستند که بازجویان وزارت اطلاعات این تخت را تخت معجزه می نامیدند.بازجویان در طی مدت شکنجه ناخن های وی را کشیدند، با شوکر برقی او را برای مدت طولانی مورد شکنجه قرار دادند و شیوه های مختلف شکنجه را علیه وی بکار بردند تا او را وادار به اعترافات دروغین نمایند.در دادگاه شاکی وی اعلام نمود که این زندانی جزء ربایندگان وی نبوده است.این زندانی سیاسی به صرف اینکه فامیل وی ریگی است و همسایه عبدالمالک ریگی می باشد به گروگان گرفته شده است.ماه گلی بازجوی سابق وزارت اطلاعات که در حال حاضررئیس شعبه ۱ دادگاه انقلاب زاهدان می باشد علیه وی حکم اعدام را صادر نمود.او در بند ۴ زندان زاهدان در انتظار اجرای حکم ضد بشری اعدام بسر می برد.
۶-ـ حامد وکالت ۲۰ ساله در سال ۱۳۸۸ در شهرستان چابهار دستگیر و در دادگاه زاهدان به اعدام محکوم گردید
۷-ـ بشیراحمد حسین زهی ۲۷ ساله ،در سال ۱۳۸۹ در شهرستان سراوان دستگیر شد و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب زاهدان به اعدام محکوم شد.
۸ـ زندانی سیاسی جیهند ریگی در سال ۱۳۸۹ دستگیر شد و چند ماه در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار گرفت. سپس بازجویان وزارت اطلاعات تحت شکنجه های وحشیانه او را وادار به اعتراف علیه خود نمودند و با پرونده سازی و درخواست حکم اعدام برای وی ، پرونده او را به شعبه ۱ دادگاه انقلاب زاهدان توسط فردی به نام ماه گلی که ضدیت هیستریک با هموطنان بلوچ و اهل سنت دارد ارجاع دادند . زندانی سیاسی جیهند ریگی توسط مه گلی به اعدام محکوم شد .
۹-ـ ناظر ملازهی ۲۶ ساله ۱۰ ماه سلول انفرادی تاریخ دستگیری تابستان ۸۹ حکم اعدام محل دستگیری سراوان
۱۰ـ-شیراحمد حسین زهی ۲۸ ساله ۱۳ ماه سلول انفرادی تاریخ دستگیری تابستان ۸۹ حکم اعدام محل دستگیری سراوان
در مراسم انتقام گیری کینه توزانه اعدام ۱۶ زندانی سیاسی هموطن بلوچ، محمد مرزیه و ماه گلی و بازجویان وزارت اطلاعات حضور داشتند و گفته می شود که خود محمد مرزیه دادستان ولی فقیه در این استان طناب دار را بر گردان جانباختگان راه آزادی انداخت.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعدام ۱۶ زندانی سیاسی که بصورت گروگان در زندان نگهداری می شدند را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل ،کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران خواستار احاله پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مقامات قضایی بین المللی است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۴ آبان ۱۳۹۲ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۱۳
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
دبیر کل ملل متحد آقای بان کی مون
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

http://www.iranpressnews.com

خبر فوری...



بر اساس گزارش‌های رسیده از ایران بامداد امروز دستکم ۱۷ زندانی متهم به محاربه در ایران اعدام شدند.

کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی ضمن محکوم کردن اعدام‌های وحشیانه امروز هشدار خود در مورد اعدام‌های بیشتر توسط این جانیان در طی روز های آینده اعلام می کند و خواستار واکنش جامعه جهانی‌ نسبت به این جنایت آشکارا می باشد. 

فعالین کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی ضمن محکوم کردن این اعدامهای وحشیانه ؛ از سازمان ملل، جامعه اروپا و سایر اعضای جامعه جهانی‌ میخواهد با محکوم کردن اعدام‌های امروز برای توقف کردن سایر اعدام‌ها در ایران فورا اقدام کنند.

به گزارش سایت‌های وابسته به حکومت ننگین اسلامی و طبق اخبار به دست آمده بامداد امروز ۱۶ زندانی در زندان زهدان به طرز و حشیانه ای به دار آویخته شدند.

سایت "عصر هامون" به نقل از "محمد مرزیه" دادستان عمومی و انقلاب زهدان از این زندانیان به عنوان "آعضای گروهک‌های معاند که در عملیات تروریستی شرکت داشتند" یاد کرد.

هویت هیچ یک از زندانیان اعلام نشده است. سایت افکار نیوز گزارش داد که این ۱۶ نفر عضو گروه "جیش العدل" بودند.

همچنین زندانی سیاسی کرد حبیب الله گلپریپور بامداد امروز اعدام شد. 

روز گذشته گزارش ها از انتقال ناگهانی این زندانی به مکان نامعلومی خبر داد.

حبیب الله گلپری پور زندانی سیاسی کرد در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۸۸ (١٥ مارس ٢٠٠٩ ) در شعبه یک دادگاه ننگین انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی خدادای در یک جلسه نمایشی چند دقیقه‌ای به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان( پژاک ) به اعدام محکوم ‌شد.

حبیب در همه مراحل بازجویی اش در اداره اطلاعات و پروسە دادرسی شرکت خود را در عملیات مسلحانه بشدت رد نمود 

این در حالی بود کە اداره اطلاعات تنها به دلیل داشتن کتاب و ارتباط با گروه "مادران صلح" در شهر مهاباد وی را به همکاری با پژاک متهم کرده بود

اداره اطلاعت حتی دادگاه را برای صدور حکم اعدام حبیب تحت فشار قرار داده بود

یکی از وکلای حبیب ضمن تأیید این گزارش به خبرنگار کُردپا گفت: شب گذشته رأس ساعت ١٢، حبیب‌الله از قرنطینه‌ی زندان مرکزی ارومیه خارج و متاسفانه اعدام شد.

خانواده‌ی گلپری‌پور و بستگان این فعال سیاسی از بامداد امروز در مقابل بیمارستان امام ارومیه تجمع کرده‌اند.


در حال حا ضر نگرانی‌ های شدید در مورد اعدام دیگر زندانیان سیاسی وجود دارد

کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی طی روزهای گذشته‌ ضمن هشدار و اعلام خطر نسبت به‌ احتمال اجرای اعدام چهار فعال عقیدتی اهل سنت كرد بنامهای جهانگیر و جمشید دهقانی و كمال مولایی ؛ حامد احمدی، كه‌ به مدت یك ماه به‌ تعویق افتاده‌ بود، در صدد راهی برای جلوگیری از توقف اعدامها بوده است

این زندانیان به اتهام دست داشتن در ترور یکی‌ از روحانیون اهل تسنّن،محکوم به محاربه و اقدام بر علیه امنیت ملی‌شده اند. 

این در اتهامهای دروغین در حالی‌ ‌ست که هر چهار زندانی هنگام اتفاق این موضو ع و ترور که به آن‌ زده شده است در بازداشتگاه اطلاعات سنندج به سر می‌‌بردند.

طبق اخبار به دست آمده زانیار و لقمان مرادی نیز در خطر جدی اعدام هستند 

زانیار و لقمان مرادی هر دو به‌ اتهام ترور پسر امام جمعه‌ مریوان و همراهان او محکوم به اعدام می باشند


آنها به علت اعترافات اجباری که درزیر شكنجه‌ های وحشیانه و تهدید به‌ تجاوز ‌در یك دادگاه كه‌ صلاحیت رسیدگی به‌ قتل این سه‌ شهروند كرد را نداشت به‌ اعدام محكوم شده‌ اند و حكم آنان بعد از تائید دیوان عالی كشور به‌ اجرای احكام فرستاده‌ شده‌ است.

کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی بار دیگر ضمن همدردی با خانواده های این عزیز هشدار و زنگ خطر خود را نسبت به اعدامهای بیشتر طی روز های آینده می نماید و از سازمان حقوق بشری می خواهد نسبت به این اعدامهای وحشیانه و ضد بشری وا کنش خود را اعلام دارد


کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی

خبر فوری...



طبق اخبار به کمیته مبارزه برای زندانیان سیاسی خانواده‌ حبیب الله گلپری‌پور و بستگان این فعال سیاسی پس از اعدام وحشیانه وی از بامداد امروز در مقابل بیمارستان امام ارومیه برای دریافت جسد وی تجمع کرده‌اند.

گزارشات ارسالی حاکی از آن است به دنبال انتقال حبیب‌الله به قرنطینه و اعدام وی هم اکنون جو داخلی زندان مرکزی ارومیه به شدت امنیتی می باشد و گارد داخل زندان به‌حالت آماده‌باش درآمده‌اند و با گارد با چند تن افراد در بندها درگیر شده است و آنها را به صورت وحشیانه به انفرادی منتقل کرده اند

https://www.facebook.com/zendani.siasi
 

فراخوان ٤٧ نفر از زندانيان سياسى بند ٣٥٠ زندان اوين در حمايت از زندانيان سياسى بيمار...



با قدر دانی‌ از اقدام برگزار کنندگان كارزار حمايت از زندانيان بيمار در اروپا ، کانادا و آمریکا 

ما زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین و زندانیان بیمار به دلیل مشکلات ساخته و پرداخته توسط رژیم اسلامی و رسیدگی‌های پزشکی در رنج و عذاب میباشیم. تعدادی از ما با خطر جدی و از دست دادن جان خود و نقص عضو مواجه هستیم. در کنار تمامی فشار‌ها و سختی‌هایی‌ که در زندان بر زندانیان وارد میگردد، بسیاری از زندانیان به دلیل قرار گرفتن در شرایط نامناسب بهداشتی و درمانی به بیماری‌های زیادی مبتلا شده اند امکانات درمانی بسیار ناچیز، محدود و غیر موثر می‌‌باشد. در مواردی زندانیان مجبورند هفته‌ها یا ماه‌ها در زندان بمانند تا رسیدگی به وضعیت پزشکی‌شان گردد و یا به خارج زندان اعزام شوند که به وخیم تر شدن بیماری آنان منجر میگردد و حتی در بعضی موارد پزشکان قانونی رای بر عدم تحمل کیفر زندانیان صادر می‌کنند ولی‌ مسئولین قضايى هیچ توجّهی به آن نمیکنند. 

درگیر شدن زندانیان بیمار در سیکل کاغذ بازی‌ها و بوروكراسى باطل اداری زندان جهت اعزام به بیمارستان علیرغم تشخیص و تاکید پزشکان بهداری زندان، رفتار توهین آمیز و قرون وسطایی با زندانیان در بستن و زنجیر کردن زندانیان بیمار به تخت بیمارستان و قرار دادن آنها در شرایط غیر انسانی‌ و زجر آور باعث میشود که آنها بازگشتن به زندان و ناتمام گذاردن درمان را انتخاب كنند. زندانیان بیمار با وجود اینکه بیماریشان خیلی حاد است، از پوشیدن لباس تحقیر آمیز زندان و داشتن دستبند سر باز میزنند و به این دلیل به بیمارستان اعزام نمیشوند. نبود امکانات پزشکی، دارو و تغذیه سالم و محیط بهداشتی شرایط را بر زندانیان هر روز ساخت تر میکند. 

ما امضا كنندگان زير به این طریق مراتب قدر دانی‌ خود را از زحمات و حمایت‌های بی‌ دریغ خالصانه و انسان‌دوستانه برگزار کنندگان كارزار - نگذاريد قلبشان از تپش باز ايستد - در حمايت از زندانیان سیاسی بیمار اعلام می‌داریم و توجه همگان را به وضعيت حاد زندانيان سياسي بيمار و حمايت از اين زندانيان جلب مینمایم. 

امضا كنندگان:

۱- امیر درستی‌ ، ۲- رضا شهابی، ۳ - بهنام ابراهیم زاده، ۴- سید محمّد ابراهیمی، ۵- امید شاه مرادی، ۶- مجید محمّدی معین، ۷- محمّد مهدی ساجدی فر، ۸- غلام رضا خسروی، ۹- مجید اسدی، ۱۰ - محمد صایمی، ۱۱- هانی یازرلو، ۱۲- سید محمّد حیدری، ۱۳- رضا اکبری منفرد، ۱۴- علی‌ معزی، ۱۵- حمید مرادی، ۱۶- امیر اصلانی، ۱۷- مصطفی دانشجو، ۱۸- افشین کرم پور، ۱۹- فرشید یدللهی، ۲۰- محمد داوری، ۲۱- سینا عظیمی‌، ۲۲- شاهین دادخواه، ۲۳- اسماعیل عزیزی، ۲۴- علیرضا سیدیان، ۲۵- سعید عابدينى، ۲۶- غلامرضا حسینی، ۲۷- رضا انتصاری، ۲۸- رسول اعتصامى، ۲۹- علیرضا احمدی، ۳۰- امید بهروزی، ۳۱- داوود اسدی، ۳۲- علی‌ علایی، ۳۳- پژمان عبدالحسین زاده، ۳۴- پیمان کاس‌ نژاد، ۳۵- یعقوب ملکی، ۳۶- مهدی خدايى، ۳۷- رسول اسماعیل زاده، ۳۸- اسماعیل برزگر، ۳۹- حامد هوریابند ٤٠- علی رضایی قصاب زاده ٤١ - وحید اصغری , ٤٢ - امید زارعی نژاد, ٤٣- محمد هادی بردبار, ٤٤- فرشید فتحی , ٤٥- سالارستوده, ٤٦ - حسن سیسختی , ٤٧- کامران ایازی

بند ٣٥٠ زندان اوين, سوم آبان ماه ١٣۹٢

باز تكثير از كميته مبارزه براى آزادى زندانيان سياسى در ايران
http://tinyurl.com/nsaxow

رفتار غیرانسانی با مادر زندانی سیاسی اعدام شده حبیب الله گلپری پور...



رفتار غیرانسانی با مادر زندانی سیاسی اعدام شده حبیب الله گلپری پور
https://www.facebook.com/zendani.siasi

بنا به گزارش‌ها, صبح امروز خانواده حبیب‌الله گلپری‌پور, زندانی سیاسی کرد به زندان مرکزی اورمیه مراجعه کردند و مسئولین این زندان بطور رسمی به آنها ابلاغ کردند که حکم اعدام گلپری‌پور اجرا شده است.

بنا به گزارش‌ کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی, صبح امروز مادر حبیب‌الله گلپری‌پور همراه بستگان وی به زندان مرکزی اورمیه مراجعه کردند و وضعیت «گلپری‌پور» را جویا شدند. مسئولین زندان مرکزی اورمیه هم به مادر گلپری‌پور گفته‌اند که حکم اعدام فرزندشان اجرا شده است و گفته‌اند به سردخانه آن شهر مراجعه کنند.

مادر گلپری پور به سردخانه شهر اورمیه مراجعه کرده ولی مسئولین آنجا پاسخی مشخص به آنها نداده‌اند, لذا مجبور شده‌اند به مقابل زندان اورمیه بازگردند. اما مسئولین این زندان همچنان پاسخی شفاف در مورد مسئله به آنها نمی‌دهند, لذا همچنان مقابل درب آن زندان منتظر هستند.

ابلاغ خبر اعدام حبیب الله گلپری‌پور به خانواده وی...



صبح امروز خانواده حبیب‌الله گلپری‌پور, زندانی سیاسی کرد به زندان مرکزی ارومیه مراجعه کردند و مسئولین این زندان بطور رسمی به آنها ابلاغ کردند که حکم اعدام گلپری‌پور، زندانی سیاسی کرد اجرا شده است.
 به گزارش خبرگزاری فرات نیوز، صبح امروز مادر حبیب‌الله گلپری‌پور همراه بستگان وی به زندان مرکزی ارومیه مراجعه کردند و وضعیت «گلپری‌پور» را جویا شدند. مسئولین زندان مرکزی اورمیه هم به مادر گلپری‌پور گفته‌اند که حکم اعدام فرزندشان اجرا شده است و گفته‌اند به سردخانه آن شهر مراجعه کنند. مادر گلپری پور به سردخانه شهر ارومیه مراجعه کرده ولی مسئولین آنجا پاسخی مشخص به آنها نداده‌اند، لذا مجبور شده‌اند به مقابل زندان اورمیه بازگردند. اما مسئولین این زندان همچنان پاسخی شفاف در مورد مسئله به آنها نمی‌دهند، لذا همچنان مقابل درب آن زندان منتظر هستند.
همبندیان گل‌پری‌پور اعدام وی را هم تأیید کرده‌اند، اما باید همچنان منتظر شفاف‌شدن مسئله صحت اعدام گلپری‌پور شد.
پدر و مادر گلپری‌پور گفته‌اند که مسئولین زندان خبر اعدام گلپری‌پور را رسما به آنها ابلاغ کرده‌اند، اما همچنان منتظر روشن‌شدن صحت این قضیه هستند.
زندانی سیاسی کرد حبیب‌الله‌ گلپری‌پور ساعت 9 صبح دیروز جمعه‌ سوم آبانماه به‌ سلول انفرادی زندانیان اعدامی منتقل شد.
گفته‌ می‌شود حبیب الله‌ گلپری پور پس از مدتها توانسته‌ بود تقاضای اعاده‌ دادرسی خود را بدست مقامات قضایی برساند اما در کمال حیرت مسئولین اطلاعاتی و امنیتی قصد داشتند پیش از آنکه‌ تقاضای وی مورد بررسی قرار گیرد حکم اعدامش را اجرا کنند.
گلپری پور در مهرماه سال 1388 توسط نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران در مهاباد دستگیر شد و به دلیل فعالیت سیاسی در زندان های سنه ، کرماشان و اورمیه تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت.این زندانی سیاسی به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان و سازماندهی مادران صلح در مهاباد از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب این شهر به اعدام محکوم شد.

http://www.iranglobal.info

آقای روحانی از اعدام ها خبر داری یا چون موسوی بیخبری؟



آقای روحانی!
مسئول قتل دو فرزند ایران، حبیب الله گلپری پور و رحیم یعلبی کیانند؟ مگر نه اینکه نظام جهنمی اسلامی و رئیس جمهور اخته شده اش باید پاسخگوی قتل عام شهروندان باشند؟
مرز انسان و حیوان با آگاهی مشخص می شود. انسان حیوانی اندیشمند و ناطق است  که به اعتبار اندیشیدن وآگاهی از دنیای خوبخودیسم و کور حیوانی رها یافته؛ اما ظاهرا گسست از زندگی پیشاانسانی، مستلزم کیفیتی از پندار، کردار و گفتار می باشد تا توانائی های آدمی ابزاری برای بازتولید منش حیوانی در اشکال و مضامین بمراتب فاجعه بارتر نگردد.
روزگاری نچندان دور در میهن ما، زندگی و مرگ فرزندان ایران در زندانهای جمهوری اسلامی به یک پاسخ مشروط می شد: نماز می خوانی یا نه؟
دهها هزار از فرزندان ایران بجرم دگراندیشی در دادگاههای اسلامگرایان زندان، شکنجه و اعدام شدند و پس از دو دهه مسئولان حکومتی اظهار بی اطلاعی کرده و چنین وانمود کردند که با سیستم  حاکم قرابتی نداشتند. اقای موسوی (رئیس دولت در دوران خمینی جلاد) هرگز نظرش را در مورد اعدام دختران ایران و تجاوزهای قبل اعدام اعلام نکرد و اظهار شرمساری ننمود.
اکنون که هدایت ماشین سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام در دست چهره "اعتدالگرای" نظام است، شاهد تشدید اعدام های خیابانی و "بازتولید منش حیوانی در اشکال و مضامین بمراتب فاجعه بارتر" در نظام اسلامی هستیم.
"صبح امروز خانواده حبیب‌الله گلپری‌پور, زندانی سیاسی کرد به زندان مرکزی ارومیه مراجعه کردند و مسئولین این زندان بطور رسمی به آنها ابلاغ کردند که حکم اعدام گلپری‌پور، زندانی سیاسی کرد اجرا شده است."
"به گزارش رسیده روز اول  آبان 1392، رحیم یعلبی یکی از فعالین سیاسی سابق در اورمیه که سال‎های متمادی به زندگی عادی مشغول بود، ربوده شده و دو روز بعد پیکر به شدت شکنجه شده‎اش  در کنار جاده پیدا شده است. آثار شکنجه‎های فراوان با انبردست و... بر روی بدن او قابل مشاهده است."
براستی در میان کدام دسته از حیوانات رفتاری مشابه اسلامگرایان حاکم بر میهن ما مشاهده می شود؟ امروز با صدای بلند از رئیس دولت ناب محمدی، ملاحسن روحانی پرسیده می شود که: از اعدام ها خبر داری یا چون موسوی بیخبری؟ !!!
آقای روحانی!  مسئول قتل دو فرزند ایران، حبیب الله گلپری پور و رحیم یعلبی کیانند؟  مگر نه اینکه نظام جهنمی  اسلامی  و رئیس جمهور اخته شده اش باید پاسخگوی قتل عام  شهروندان باشند؟
اما واقعیت اینست؛ قشر بربرمنشی که بر ایران و ایرانیان حکمرانی می کنند، برای نابودی فرهنگ، آئین، تاریخ و هستی مردمان کشور آمده اند. آنها قرابتی با ایران و ایرانی و انسان و انسایت نداشته و در 35 سال گذشته در راه اسلامیزاسیون عربیزاسیون ایران از هیچ جنایتی دریغ نکرده اند و بیشرمانه در مجامع جهانی زیر نام ایران و ایرانی با پوشش عربی و سیاست اسلامی حضور یافته اند! 

http://www.iranglobal.info

بیانیه به مناسبت اعدام حبیب الله گلپری پور و خطر جدی اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی دیگر...



بی گمان اعدام این فعال سیاسی کرد در "واپسین شعاع آفتاب شبانگاهی "نشان دهنده ی وجود اراده ای "دون کیشوت وار "است که در صدد تکراراجرای احکام ناعادلانه ی فرزادهاي دیگری مانند ، ،شیرکو، زانیار و علی و...می باشد.
همچنان که با خبر شده ایم رژیم حاکم بار دیگر به سلاح پوسیده ارعاب و اعدام روی آورده و زندانی سیاسی حبیب الله گلپری پور، بدون طی کمترین روال قانونی و حتی بدون اطلاع خانواده و وکیل خود در زندان مرکزی ارومیه به دار آویخته شد.
حبیب الله گلپری پور در ۵ مهرماه ۱۳۸۸ در حین خروج از مهاباد به سوی ارومیه همراه تعدادی کتاب توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت و ماهها در بازداشتگاهای امنیتی و نظامی شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج تحت شکنجه‌های شدید فیزیکی و روحی قرار می‌گیرد.
نامبرده در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۸۸ در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی خدادای در یک جلسه چند دقیقه‌ایی به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان "پژاک" به اعدام محکوم می‌شود.
رژیم حاکم سحرگاه دیشب حبیب الله گلپری پور در زندان ارومیه اعدام نمود. وکیل و خانواده ی این زندانی از اجرای حکم اعدام وی اطلاع نداشتند و این حکم به صورت مخفیانه در زندان ارومیه به اجرا در آمده است.
امروز پس از اعدام این فعال سیاسی کرد حبیب الله گلپری پور ، خبرهای مبنی بر خطر اجرای حکم اعدام چند تن دیگر از زندانیان سیاسی و مدنی کرد که از جمله آنها زانیار و لقمان مرادی و علی و حبیب افشاری و جمعی دیگر از این زندانیان که هر لحظه امکان اعدامشان وجود دارد.
بنا به آخرین خبر موثقی که به کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی رسیده ، زانیار و لقمان مرادی در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارند. با وضعیتی که هست، احتمال همه چیز وجود دارد از طرفی دیگر علی و حبیب افشاری بارها از سوی مقامات امنیتی تهدید به اجرای حکم اعدام شده است.
بی گمان اعدام این فعال سیاسی کرد در "واپسین شعاع آفتاب شبانگاهی "نشان دهنده ی وجود اراده ای "دون کیشوت وار "است که در صدد تکراراجرای احکام ناعادلانه ی فرزادهاي دیگری مانند ، ،شیرکو، زانیار و علی و...می باشد.
بدین وسیله تمامی ملتمان و تمامی انسان های آزادیخواه و دموکرات را فرامی خوانیم که از شکوه این شهدا دفاع کنند. سکوت در برابر این اقدامات غیرانسانی، از سوی هیچ وجدان بیداری نباید پذیرفته شود و از تمامي مردم ايران و بخصوص مردم مبارز كردستان ميخواهيم ما را در مبارزه عليه استبداد تنها نگذارند و با اعتراض خود به اين جنايت بزرگ اعدام فعالان سياسي را محكوم كرده و به سران رژيم اعلام نمايند كه فرزندان آنها در زندانها تنها نخواهند بود .
در پایان با اندوهی وصف ناپذیر به خانواده ها، بازماندگان و نزدیکان جان باختگان راه آزادی، مرگ این عزیز را تسلیت می گوییم و گفته رفيق شهيد احسان فتاحيان را دوباره ميكنيم. بی گمان ((هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر))
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

http://www.iranglobal.info

رضا اسماعیلی ۳۴ساله و اهل روستای دریک از توابع شهرستان سلماس که در سال 88 توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود؛ در سلماس هم به جرم سیاسی اعدام شده است.



رضا اسماعیلی ۳۴ساله و اهل روستای دریک از توابع شهرستان سلماس که در سال 88 توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود؛ در سلماس هم به جرم سیاسی اعدام شده است.
 رژیم ایران «رضا اسماعیلی» زندانی سیاسی کرد را به احتمال زیاد همزمان با اعدام «حبیب‌الله گلپری‌پور» در شهرستان «سلماس» به اتهام همکاری با حزب حیات آزاد کردستان, پژاک اعدام کرده‌اند.
یک منبع موثق به خبرگزاری فرات گفت که «رضا اسماعیلی» اهل روستای «دریک» از توابع شهرستان «سلماس» در استان اورمیه است و رژیم پس از اعدام، پیکر اسماعیلی را بخاک سپرده، اما خانواده و بستگان اسماعیلی همراه با شمار زیادی از شهروندان کرد پیکر اسماعیلی را خارج ساخته‌اند. همچنین در سراسر شهرستان سلماس و روستاهای حومه آن حکومت نظامی شدید اعلام شده است و مردم آن شهرستان در اعتراض به ستم‌های رژیم ایران علیه فرزندان کردها، دست به تجمع گسترده زده‌اند.
شایان ذکر است که رضا اسماعیلی در سال 88 به جرم همکاری با حزب حیات آزاد کردستان, پژاک زندانی و به اعدام محکوم گردیده بود.

اقبال مردای پدر زانیار مرادی در تلویزیون کانال جدید...


اقبال مردای پدر زندانی سیاسی زانیار مرادی از خطر اعدام فرزندش زانیار مرادی و پسر برادرش لقمان مرادی و همچنین خطر اعدام حبیب الله گلپری پور در تلویزیون کانال جدید سخن می گوید 
تاریخ مصاحبه جمعه 3 آبان ...25 اکتبر2013

https://www.facebook.com/zendani.siasi

۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

چهارم آبان ماه زاد روز۹۴ سالگی محمد رضا شاه شاهنشاه آریا مهر خجسته و همایون باد...




چهارم آبان ماه زاد روز۹۴ سالگی محمد رضا شاه شاهنشاه آریا مهر خجسته و همایون باد.

پلی تکنیک به بهانه مرخصی مجید غوغا شد...


پلی تکنیک به بهانه مرخصی مجید غوغا شد

به بهانه مرخصی مجید توکلی در پلی تکنیک غوغا بود

سر اومد زمستون
شکفته بهارون

https://www.facebook.com/zendani.siasi


به مدافعين آزادى زندانيان سياسى, به تمام كسانى كه قلبشان براى انسانيت ميطپد...


شيوا محبوبى:
به مدافعين آزادى زندانيان سياسى, به تمام كسانى كه قلبشان براى انسانيت ميطپد 

در حال حاضر صدها نفر از زندانيان سياسى تحت بدترين شكنجه هاى جسمى و روانى قرار دارند. اين زندانيان به دليل شكنجه و وضعيت زندان به انواع بيماريها مبتلا شده اند و يا اگر بيمارى خفيفى از قبل داشته اند با قرار گرفتن در شرايط غير انسانى زندان بيماريشان وخامت پيدا كرده است. 
اين زندانيان متاسفانه از هيچگونه امكانات درمانى و بهداشتي برخوردار نيستند و به همين دليل هر روز شاهد مرگ تدريجى خود ميباشند. رژيم جمهورى اسلامى عامدانه و كاملا هدفمند اين زندانيان را از دارو و درمان محروم كرده است . رژيم ميخواهد به جاى اعدام و روبرو شدن با اعتراضات جهانى اين زندانيان را در سكوت به قتل برساند.

در حالى كه دولتها و نهادهاى جهانى صرفا به منفعت اقتصادى و سياسي خود نگاه ميكنند و رسانه هايشان با تب و تاب از " تغيير محسوس" در ايران به دليل بر سر كار آمدن روحانى صحبت ميكنند, در حالى كه طيف اصلاح طلب هيجان زده از " اقدامات مثبت" روحانى صحبت ميكند, زندانيان سياسي با درد و مرگ دست و پنجه نرم ميكنند .

بارها زندانيان سياسي سوال كرده اند, " آيا كسى صداى ما را ميشنود؟ ايا كسى ميداند چه قتل عامى در فرم قتلهاى خاموش صورت ميگيرد؟ " جواب ما اينست كه مردم بشردوست و آزاديخواه صداى شما را ميشنوند و صدايتان را انعكاس ميدهند. مردمى كه در طول عمر رژيم اسلامى بر عليه شكنجه و زندان و اعدام اعتراض كرده اند و صداى زندانيان سياسي بوده اند صداى شما هستند.

مردم آزاديخواه
رژيم در طول ٣٤ سال اخير هميشه از حربه محروم كردن زندانى از دارو و درمان به عنوان يك شكنجه استفاده كرده است, اما اينبار اين شكنجه را هدفمندتر و سيستماتيك به قصد حذف فيزيكى زندانيان بكار ميبرد. بايد با اعتراضمان وسيعا جلو اين جنايت را بگيريم.

از شما دعوت ميكنم به كارزار " نگذاريد قلبشان از تپش باز ايستد" بپيونديد. اين كارزار دو ماه در حمايت از زندانيان محروم از دارو و درمان از سوى كميته مبارزه براي آزادى زندانيان سياسي فراخوان داده شده است. این كارزار روز پنج شنبه دهم اكتبر ٢٠١٣ برابر ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۲ مصادف با روز جهانى عليه اعدام آغاز گرديد و تا ١٠ دسامبر ٢٠١٣ برابر با نوزدهم اذر ١٣۹٢ مصادف با روز جهانى حقوق بشر ادامه خواهد داشت.

كارزار " نگذاريد قلبشان از تپش باز ايستد" تلاش ميكند در طول اين دو ماه با برجسته كردن اسامى و وضعيت زندانيان سياسي محروم از دارو و درمان و افشاى برخورد جنايتكارانه رژيم با اين زندانيان افكار عمومى را جهت فشار به رژيم بسيج نمايد. اين كارزار از دهم اكتبر هر روز اسم و شرح حال يك زندانى سياسي محروم از درمان را به زبانهاي فارسي و انگليسي در وبلاگها و سايتها منتشر كرده است و اين روال را دهم دسامبر ادامه خواهد داشت. ليست اسامى را از طريق وبلاگها و فيس بوك زير ملاحظه نماييد.

http://tinyurl.com/ngtr9uu
http://cfppienglish.wordpress.com/2013/10/20/cases-dont-let-his-heartbeats-stop/
http://zendanisiasi.wordpress.com/
http://www.youtube.com/watch?v=T6xHavOXtI0
طومار حمايتى
http://www.change.org/en-GB/petitions/don-t-let-their-heartbeats-stop

كمك كنيد اين كارزار دو ماهه صداى زندانيان سياسي را به گوش تعداد هر چه وسيعترى از مردم و سازمانهاي جهانى برساند. طومار حمايتى را امضا كنيد و براى دوستان و آشنايانتان ارسال داريد, با هر امضا شما يك نامه اعتراضى به مقامات جهانى ذكر شده در طومار و رونوشت نامه به سران رژيم ارسال خواهد گرديد. اسامى و شرح حال اين زندانيان را از طريق رسانه, فيس بوك و وبلاگتان انتشار دهيد. در مورد اين زندانيان بنويسيد و صحبت كنيد

كمك كنيد قلب اين انسانهاى آزاديخواه از تپش باز نايستد.

شيوا محبوبى
سخنگوى كميته مبارزه براى آزادى زندانيان سياسي
٢٢ اكتبر ٢٠١٣

وضعیت نگران کننده محمدرضا پورشجری و نبود دارو در زندان...


محمدرضا پورشجری معروف به سیامک مهر بدلیل بالارفتن قند خون با مشکلات زیادی روبروست و داروهای مورد نیاز خود را نیز باید از بازار سیاه تهیه نماید.

میترا پورشجری دختر این وبلاگ نویس زندانی به گزارشگر هرانا گفت: "وضعیت جسمی پدرم خیلی بد است. پاهای وی بدلیل قند خون بالا بی‌حس شده و شب‌ها نمی‌تواند بخوابد. ابتدا تنها انگشتان پای وی بی‌حس شده بود و این بی‌حسی به بالا سرایط کرده است."

وی در ادامه گفت: "همچنین فشار چشم چپ وی نیز بدلیل بیماری قند زیاد شده و اگر به بیماری وی رسیدگی نشود پزشکان مجبور به تخلیه چشم وی خواهند شد. پدرم می‌گوید بهداری دیگر حتی جواب هم نمی‌دهد. قرار بود هر دوهفته یکبار برای قند خون از من آزمایش خون و ادرار بگیرند که این مهم صورت نگرفت."

دختر این زندانی سیاسی همچنین تصریح کرد: "این شرایط برای کشتن پدرم تدارک دیده شده. دیگر داروهای قلبی و قندش را بهداری زندان نمی‌دهد و وی در بازار سیاه مجبور به تهیه داروهای حیاطی خود است. این شرایط تمام زندانیان بیمار در زندان ندامتگاه مرکزی کرج است. یک عدد قرص استامینوفن در بازار سیاه زندان به قیمت دو هزار تومان خرید و فروش می‌شود و زندانیان بیمار داروهای مورد نیاز خود را باید از این بازار تهیه کنند."

وی همچنین گفت: "پدرم قرص متفورمین و گلیبن گلامین مصرف می‌کند و بهداری موضف است داروهای مورد نیاز وی را برایش تدارک ببیند."

وی در پایان گفت: "پیش‌تر به زندانیان بیمار در ندامتگاه مرکزی کرج جیره خشک داده می‌شد تا برای خود غذای رژیمی درست کنند ولی این جیره غذایی نیز مدت دوماه است که قطع شده است."

محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) وبلاگ نویس زندانی ۵۱ ساله، ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزل مسکونی خود در شهر کرج بازداشت شد. او پس از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل و مدت هفت ماه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشار‌ها موجب آسیب‌های جسمی بر روی وی گردید.

هرانا

سعید زینالی کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سعید زینالی کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آرش صادقی در مصاحبه با روز...


تا ۲۰ مهر در بند های ۲۰۹ و ۲۴۰ زندانی بودم

https://www.facebook.com/zendani.siasi

میگوید از دی ماه سال ۹۰ که برای چندمین بار بازداشت شد تا ۲۰ مهر ماه امسال در بند ۲۰۹ زندان اوین و در مقطعی از این مدت، در بند ۲۴۰ زندان اوین، زندانی بوده است. آرش صادقی، فعال دانشجویی و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در سال ۸۸، می افزاید۲۰ مهرماه با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده است.

این در حالیست که محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه شهریور امسال زندانی بودن آرش صادقی در سالهای ۹۱ و ۹۲ در زندان اوین را تکذیب کرده بود. آرش اما در مصاحبه با "روز" به ابهاماتی پاسخ میدهد که طی ماههای گذشته پیرامون وضعیت او مطرح شده است.

آرش صادقی میگوید که پرونده اش در شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین است و با سپردن وثیقه به این شعبه، آزاد شده است.

او اولین بار تیر ماه ۱۳۸۸ در جریان اعتراضات مردمی به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات خرداد بازداشت و سپس با قرار کفالت آزاد شد. او مجددا در اسفند همان سال بازداشت و فروردین ۸۹ با قرار وثیقه آزاد شد.

مادر آقای صادقی در جریان هجوم شبانه ماموران برای بازداشت فرزندش دچار سکته قلبی شد و جان باخت. آرش صادقی آبان ۸۹ در مصاحبه با "روز" گفته بود: "نیروهای امنیتی نیمه شب ۱۹ آبان حدود ساعت ۴ تا ۴ و نیم به منزل ما رفته و چون کسی در را باز نکرده، شیشه ها را شکسته و با کلید که پشت قفل در بوده در را باز کرده و وارد منزل شده اند. بعد شروع به داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت کرده و خانه را بازرسی کرده اند. هنگامی که شیشه را می شکنند و وارد خانه می شوند مادرم دچار حمله قلبی می شود و از روی تخت می افتد و بعد از ۴ روزی که در بیمارستان بود فوت میکند".

آقای صادقی برای سومین بار و به گفته خانواده اش ۲۵ دی ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و حالا خودش میگوید 20 مهرماه با قرار وثیقه آزاد شده است.

مصاحبه "روز" با آرش صادقی در پی می آید.



شما چه زمانی از زندان آزاد شدید و به چه شکلی؟

من ۲۰ مهرماه از زندان آزاد شدم و با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی. در ابتدا ۳۰۰ میلیون بوده ولی بعد که پی گیری و مراجعه کرده بودند گفته بودند ۵۰۰ میلیون تومان. این وثیقه از طریق یکی از آشنایان تامین شده والا خانواده وسع مالی نداشتند.



شما این مدت در کدام بند زندانی بودید و در چه شرایطی؟

در بند ۲۰۹ بودم و در یک بازه زمانی به بند ۲۴۰ منتقل شدم. و این مدت در ۲۰۹، زیرزمین بند ۲۰۹ و ۲۴۰ بودم.



آقای اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه گفته بودند شما در سال ۹۱ و ۹۲ در زندان اوین نبوده اید.

پدر من بعد از این قضیه نامه ای داده بودند که متاسفانه این نامه صرفا در فیسبوک یکی دو تن از دوستان قرار گرفت و هیچ رسانه ای حاضر نشد کار کند. در این دو سه روز هم بچه ها به نحوی منتشر کرده اند. بعد از صحبت های آقای اژه ای، پدر من نامه ای نوشته بودند که مورد بی مهری قرار میگیرد و منتشر نمی شود. دوستان برای سایت های جرس و کلمه و بقیه ارسال کرده بودند و باید از آنها سئوال شود که چرا کار نشده.



این نامه چی بوده؟

جوابیه ای به آقای اژه ای بوده. پدر اعلام کرده بودند که در آن بازه زمانی ما دو ملاقات با آرش داشته ایم. آیا منکر این دو ملاقات می شوید؟ آرش ۷ روز بعد از بازداشت اش تماس تلفنی داشته و از حضور کوهیار گودرزی در بند ۲۰۹ خبر داده، آیا اینها را منکر می شوید؟ فشار بر خانواده را منکر می شوید؟ نامه با این مضمون بوده. متاسفانه در بازه زمانی اش منتشر نشد.



آقای صادقی من همان روزی که آقای اژه ای، حضور شما در زندان اوین را تکذیب کرده بودند با پدر شما تماس گرفتم ولی هیچ حرفی از چنین نامه ای نزدند. گذشته از این چرا این نامه در اختیار ما قرار نگرفت برای انتشار و من الان از شما درباره چنین نامه ای می شنوم.

در چه بازه زمانی با پدر تماس داشتید؟



همان روزی که صحبت های آقای اژه ای منتشر شد.

آن نامه خود پدر بوده و بچه ها هم آمده بودند دم در خانه پدر و درباره نامه هم صحبت شده بود و پدر گفته بودند که چنین نامه ای را من تهیه کرده ام و به چند نفر داده بودند. آنها هم ارسال کرده بودند ولی خب منتشر نشد.


گفتید این مدت در بند ۲۰۹ و بند ۲۴۰ بودید. در زندان در چه شرایطی قرار داشتید؟ تمام این مدت انفرادی بودید؟

غیر از یک بازه تقریبا ۲۰ یا ۲۵ روزه که سلول ۹۲ بودیم، با دو نفر بودم که به نظر می رسید از خیلی قبل تر آنجا بودند و اتهامات شان به نحوی مر بوط به خود وزارت اطلاعات بود و آنجا نگهداری می شدند. این را می گویم چون یکسری افراد را به خوبی می شناختند و در صحبت هایی که درگرفت از آقای (...) می گفتند و اینکه در دهه ۶۰ اسم مستعارش در دوران بازجویی فلان بوده و.. نمیدانم چرا در آنجا نگهداری می شدند ولی من تقریبا ۲۰ روز با آنها بودم ولی بقیه مدت را در انفرادی بودم.


یعنی به غیر از آن دو نفر هیچ کس دیگری را در ۲۰۹ یا ۲۴۰ ندیدید؟

آقای کوهیار گودرزی را دیدم. همان موقعی که تماس گرفتم و گفتم کوهیار است، چون بحث هایی که درباره ما مطرح می شود آن زمان درباره کوهیار هم مطرح بود ولی کوهیار مادری داشت که خیلی محکم پشت او ایستاد و پی گیری کرد.



سئوال این است که چرا باید با شما چنین برخوردی بشود؟ با چه اتهامی و..

۷ تا ۸ ماه من تفهیم اتهامی نشدم فقط یک برگه ای جلوی من گذاشتند که کلیت خاصی داشت.مشخص بود از روی آن کپی گرفته و به افراد مختلف داده بودند که من امضا نکردم.

چه برگه ای؟ چی نوشته بود؟

نوشته بود ارتباط با رسانه های بیگانه، شرکت در تجمعات و... یک چیزهای کلا سربسته ای بود که مشخص بود از روی آن به نحوی پرینت گرفته شده و در اختیار اکثر متهمان قرار می گرفت. من امضا نکردم. اتهامی که متوجه بنده شده و تا امروز توسط بازجو مطرح بوده این بود که بنده قرار بوده ۲۵ بهمن تجمعی جلوی دانشگاه علامه برگزار کنم. مورد دیگر ارتباط ما با دکتر ملکی بوده. ما یکی دو بار بعداز آزادی به دیدن دکتر ملکی رفتیم و آمدیم. بحثی که مطرح بود این بود که دکتر ملکی بحث تحریم فعال انتخابات را مطرح کرده و شما هم به نحوی رفتید میخواستید با ایشان همکاری و کمیته ای رادردانشگاه خودتان اداره کنید. در حالیکه این صحت نداشت و به بنده اجازه حضور در دانشگاه را هم نمیدادند. یعنی روزی که برای وضعیت تحصیلی ام مراجعه کردم حراست دانشگاه به بنده اجازه ورود نداد. بحثی که مدتها است مطرح است بحث مادر من است. اصلی ترین مساله ای که مرا نگه داشتند مساله مادرم بود. از بازداشت قبلی ام چند بار از اطلاعات مراجعه شده بود که بیایید شکایت تان را درباره مادرتان پس بگیرید. یادم است بند ۳۵۰ که رجوع کردند ما کلاس تاریخ داشتیم با مرحوم صابر. مرا پیج کردند و رفتم صحبت کردیم. گفتند شما بیایید شکایت تان را پس بگیرید. از نظر مالی هم مشکلی نیست به نحوی چک سفید در مقابل شما گذاشته می شود و هر مبلغی که علاقه دارید بنویسید و می توانید بروید تحصیل تان را ادامه دهید و مطمئن باشید دیگر مشکلی برای شما پیش نمی آید و می توانید بروید زندگی تان را بکنید. من هم گفتم نمی توانم موضوع مادرم را فراموش کنم. موضوع مادرم در اولویت است برای ما. بعداز آزادی هم مصادف شد با گزارش پزشکی قانونی که اشاره و مجدد تایید کرده بود که مادر من هیچ مشکل قلبی نداشته و در اثر حمله ای که شده دچار شوک شده و فوت کرده و بعد از آن هم ضربه ای به سر او وارد شده که دچار خونریزی داخلی شده. بعد از آن من سعی کردم موضوع مادرم را پی گیری کنم. خواهرم حضور داشته ولی متاسفانه علاقه ای ندارد در این موضوع ورود کند. تقریبا پی گیری های من هم به نحوی وابسته به این است که خواهرم هم بیاید و پیگیری کند. آن زمان من پیگیر بودم و فکر میکنم دلیل اصلی بازداشت من همین بوده. یک بازه زمانی که گذشت عملا من بازجویی نشدم. مدتهای زیادی بازجویی نشدم. در حالت انفرادی و بلاتکلیفی نگهداشته شدم.



یک خبری منتشر شد مبنی بر اینکه پدربزرگ تان با شما ملاقات کرده و بعد از این ملاقات نامه ای منتشر شد به اسم پدربزرگتان که خطاب به بازجوی شما نوشته بود اتهام شما مصاحبه با سایت روزآنلاین، یعنی مصاحبه ای که من سال ۸۹ با شما داشتم و همچنین مصاحبه با بی بی سی است. آنچه که شما می گویید این اتهام نیست.

ببینید موضوعات متعددی مطرح می شد. مثلا یک بحث دیگری که مطرح بود بحث همکاری من با سایت آژانس ایران خبر بود. من همیشه به بچه ها تاکید کرده ام که کار رسانه ای هم که میخواهند انجام دهند با سایت ایران خبر که وابسته به مجاهدین است همکاری نکنند. برخی که همکاری کردند مشکلات عدیده ای برای شان پیش آمد. یکی از موضوعاتی که مطرح کردند برای من چنین بحثی بود. اتهامات متعدد بود. ولی کلیدی ترین اتهامی که خیلی بر آن تاکید شد بحث تجمع دانشگاه بود که قرار بود برگزار شود ولی مرا یک ماه قبل گرفتند و قبل از اینکه بتوانیم تجمعی برگزار کنیم. نکته بعدی بحث تحریم فعال انتخابات مطرح بود. مسئله دیگر مثلا بیانیه هایی که از داخل زندان بیرون داده می شد و موضوعات دیگر ولی مساله کلیدی این دو موضوع بود و مادرم.



این بار چگونه بازداشت شدید؟

من در راه عزیمت به بهشت زهرا بودم و تقریبا سر کوچه رسیده بودیم که آمدند برای بازداشت ما. مقاومت کردیم و با خشونت ما را بازداشت کردند.



از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده بودید؟

بله.



یعنی از دی ماه ۹۰ تا ۲۰ مهر امسال که آزاد شدید غیر از بازه زمانی ۲۰ روزه ای که گفتید با دو نفر بودید، هیچ کسی را ندیدید جز کوهیار گودرزی. درست است؟

بله.



الان بحث آزادی تان به چه صورتی است؟ می گویید اصرار داشتند برای پس گرفتن شکایت در مورد مادرتان. شکایت تان را پس گرفتید که آزادتان کردند؟

نه پس گرفته نشد. از یک بازه زمانی به بعد عملا من دیگر بازجویی نشدم و به صورت بلاتکلیف نگهداری می شدم. پی گیری هایی هم که بیرون پدرم انجام میداد نمی توانست به نتیجه ای برسد. من خودم هم بحثم این بود که اگر اتهامی دارم باید من باب آن اتهام تفهیم اتهام و منتقل شوم به دادگاه. نیازی ندارد که این مدت طولانی نگه دارند، آن هم در آن شرایط.



مباحث زیادی پیرامون بازداشت شما از سوی دوستان تان مطرح شده. افرادی که خودشان را دوستان شما معرفی میکردند میگفتند در زندان کشته شده اید. برخی دیگر که آنها هم خودشان را دوست شما معرفی میکردند میگفتند اصلا بازداشت نشده اید و اینها همه سناریو است و.. این مسائل پیرامون شما به چه دلیلی مطرح می شد؟

والا من نمیدانم چه باید بگویم. به کمک بچه ها آمده و وارد فضای مجازی شده ام و خیلی از مطالب گذشته را دارم می خوانم و نمیدانم چه باید بگویم. سئوال من از دوستانی که منکر زندانی بودن من بودند این است که پدر بنده سه مصاحبه انجام دادند. پدر بنده نظامی هم هستند، به شدت هم از طرف حفاظت اطلاعات ارتش و اطلاعات تحت فشار هستند. اگر بنده بیرون بودم باید پدرم را که مصاحبه کرده بازداشت و با او به جرم نشر اکاذیب برخورد میکردند. مباحث دیگر هم است که من ملاقات داشتم. آقای علیزاده طباطبایی هم مصاحبه کردهو پیگیر وضعیت من بود. او به دادسرامراجعه کرده و پرسیده بود ارش زنده است یا نه. گفته بودند زنده است. خب چرا حضور بنده در زندان را تکذیب نکردند در حالیکه در مورد کوهیار گودرزی آن بحث مطرح بود که اصلا او را بازداشت نکردند و قوه قضائیه و اطلاعات گفته بودند بروید اعلام کنید آدم ربایی بوده و بازداشت نشده ولی بعد مشخص شد که کوهیار داخل زندان است.وضعیت او به همت دوستان اش و مادری که فعال بود مشخص شد. من کسی را نداشتم که پی گیری و مصاحبه کند و متاسفانه نمیدانم چه باید بگویم. بحث دیگری که مطرح است این است که نزدیک دو سال بنده زندان بودم چرا اطلاعات یا قوه قضائیه همان موقع این موضوع را تکذیب نکردند.



مساله دیگر اما شایعه کشته شدن شما در زندان بود. قضیه چه بود؟ شرایط و اتفاقی که افتاده بوده جطور بدین نحو به بیرون درز کرد؟

من دو مورد اعتصاب غذا داشتم یک بار در حمایت از حسین رونقی و مورد دیگر بعد از درگیری با آقای زندانبان، ولی مساله ای که منجر به مرگ من بشود نبود. اما ادعاها زیاد بود برخی میگفتند من زندان نیستم برخی میگفتند من زنده نیستم و این ها باعث شد فشار رسانه ای کم و کمتر شود. تقریبا ۷ روز بعد از بازداشت ام اجازه تلفن به من داده شد، بازجو میگفت دوستانت به شدت جنجال راه انداخته اند و همان بازه زمانی فشار رسانه ای باعث شد من تماس بگیرم. ولی بعد از آن فضای اتهامی باعث شد فشار رسانه ای کم شد.



یعنی بعد آن اجازه ندادند با خانواده تماس بگیرید ؟

نه خیر فقط همان یکبار بود. آن هم من به نحوی حضور کوهیار در ۲۰۹ را اعلام کرده و جمله دیگری هم گفته بودم که گفتن اش درست نیست و بخاطر آنها اجازه تماس دیگر به من ندادند. فضا را که می بینم به سمتی رفت که انگار آرش داخل نیست و.. خب اگرمن داخل زندان نبودم دلیلی وجود نداشت پدر من مصاحبه کند.



گفتید یکبار در اعتراض به وضعیت حسین رونقی اعتصاب غذا کردید. شما که هیچ تماس و ارتباطی با بیرون نداشتید و.. چگونه از وضعیت حسین رونقی خبردار شدید؟

همان موقع من ملاقاتی با پدربزرگم داشتم. حسین رونقی چند روز قبل از ملاقات بنده با پدربزرگم اعتصاب کرده بود. پدربزرگم که برای ملاقات آمد گفت دوستت حسین رونقی در اعتراض به وضعیت پزشکی اش اعتصاب کرده. من هم به ایشان گفتم که من هم از امروز در حمایت از حسین رونقی اعلام اعتصاب میکنم.



پدربزرگتان را در زندان اوین ملاقات کردید؟

بله.



بعد در خبرها منتشر شد که پدربزررگتان بازداشت و به ۲۰۹ منتقل شده. پدربزرگتان را در ۲۰۹ دیدید؟

نه خیر به هیچ عنوان در ۲۰۹ ندیدم.



بعد از آزادی پدربزرگتان دیگر ایشان را ندیدید و دیگر پی گیر وضعیت شما نشدند؟

نه متاسفانه. البته بچه ها فشار آوردند که پدوم وضعیت بنده را پیگیری کند. آخرین خبری که دارم این است که پدر بزرگم در شهرک پرند بالاتر از رباط کریم زندگی میکند.



بعد از اینکه آزاد شدید هم پدربزرگتان را ندیدید؟

نه متاسفانه.



پدرتان را چطور؟ خانواده تان را بعد از آزادی دیدید؟

یکبار دیدم. چون اجازه ورود به منطقه نظامی را ندارم. کارت ترددم را حفاظت اطلاعات ارتش گرفته و برای ورود باید بروم و اسمم را ثبت کنم. اجازه ورود به من داده نمی شود ولی پدرم را بیرون از شهرک یکبار ملاقات کردم. شرایط پدرم واقعا شرایط مساعدی نیست. پدرم سابقه موجی دارند. قرص هایی مصرف میکنند که این قرص ها وضعیت را بغرنج کرده. وضع پدر به نحوی است که در مواقعی وضعیت عصبی شان خوب است، یعنی وقتی قرص ها را مصرف میکنند ولی وقتی مصرف نمیکنند وضعیت عصبی شان به شدت به هم می ریزد.پدرم از طرف حفاظت و اطلاعات و همسرشان تحت فشار بودند و علاقه ای به مصاحبه هم نداشتند و در مواقعی که مصاحبه میکردند جوری مصاحبه میکردند که به گفته خودشان همسرشان در منزل نباشد یا متوجه نشوند. مشکلات خانوادگی هم به نحوی در عدم پاسخگویی پدر دخیل بود.



گفتید همسرشان؟

بله پدرم ۶۰ روز بعد از فوت مادرم ازدواج کردند. یکی از دلایلی هم که به نحوی من نمی توانم با پدرم زندگی کنم همین ازدواج پدرم است.



بعداز تکذیب اژه ای، گفته شد در محدوده مهر آباد جنوبی (جایی که خانه سازمانی پدرتان واقع است) شما را با جسمی به شدت لاغر و تکیده که گویی جنازه ای باشد که از قبر برخاسته دیده شده اید، دیده اند.و همین طور اینکه شما در حالی که چون مشاعر از دست دادگان این سو و آن سوی نگاه می کردید؛ دیده شده اید و.. در این زمینه چه توضیحی دارید؟

بله این موضوع از طرف آقای (...) بوده که خواهرشان با بنده هم دانشگاهی بودند و خود ایشان هم از دوستان نزدیک بنده بوده. خواهر ایشان یک نفر را در دانشگاه می بیند و عنوان می کند کسی را دیده که خیلی شبیه آرش بوده. حالا بحث هایی مطرح بود که اگر آرش را دیدند چرا نرفتند جلو و صحبت نکردند. موضوعاتی مطرح بود خب اگر دیدند چرا جلو نرفتند و..



در رابطه با آزادی تان. چرا به کسی خبر ندادید و برخلاف سایر زندانیانی که آزاد می شوند کسی از آزادی شما خبردار نشد و بعداز چند روز در فیسبوک نوشتید؟

نه من به همه هم خبر دادم اما با سکوت رسانه ای مواجه شد. سایت ها خبر آزادی را منتشر نکردند و حتی امروز هم شبهاتی مطرح بوده که عکسی که در فیسبوک قرار داده شده عکس آرش نیست و.. در حالیکه فیسبوکم دست خودم است و عکس را هم به درخواست بچه ها با گوشی خودم گرفتم.



الان وضعیت پرونده شما به چه صورتی است و در نهایت عنوان اتهامی که به شما تفهیم شد چه بود؟

اجتماع و تبانی علیه نظام و تبلیغ علیه نظام.



به شما نمی گفتند چرا به بند عمومی منتقل تان نمی کنند و این همه مدت در انفرادی نگه داری می شوید؟ سئوال نمی کردید در این زمینه؟

بنده بارهابه این موضوع اعتراض کردم. می گفتم حداقل منتقل شوم به سلول های ۱۲۲ که به نحوی حالت عمومی دارد. اما اعتراض های من و صحبت هایی که چه با ملایمت و چه درگیری با بازجو داشتیم به گونه ای رقم خورد که ما را منتقل نکردند. بعد از ملاقات دومی که داشتم به من منتقل شد که بیرون جو به نحوی است که متهم به این می شوی که اصلا داخل زندان نیستی و عنوان میکردند که به نحوی با اینها کنار بیا و بیا بیرون. به چه دلیل و به خاطر چه کسانی در زندان هستی کسانی که دارند متهم ات میکنند و.. بعد از آن قضیه من خودم هم خیلی تلاش کردم که حداقل به ۱۲۲منتقل شوم و آنجا به هر حال چند نفری را ببینم و وضعیت روحی خودم هم بهتر شود و این مسائل هم به اتمام برسد اما نتیجه ای نداد. تا اواخر که به سلول ۹۲منتقل کردند که ۲ نفر آنجا ساکن بودند و بعد هم که به نحوی برای خود من هم حداقل شوک آور بود که بیایم بیرون با وثیقه. من از کلیه حقوق زندانی محروم بودم، نه ملاقات داشتم نه تماس، جز یک تماس و دو ملاقات. چرا دادگاه من برگزار نشده و.. در چنین شرایطی شوک آور بود بحث وثیقه.



به شما چه می گفتند دراین خصوص اینکه به عمومی منتقل تان نمی کردند؟

آنچه که به خانواده بنده و به خود من عنوان میکردند این بود که بازجو باید اجازه دهد که منتقل شوید. در یک بازه زمانی بازجو را می دیدم و بازجویی می شدم و.. او میگفت شما استحقاق انتقال به بند عمومی را ندارید.



مساله ای که مطرح است این است که چطور هیچ یک از کسانی که از بند ۲۰۹ آزاد شده اند شما را ندیده اند. در راهرو، موقع بردن و بازگرداندن از اتاق بازجویی، یا حمام و دستشویی و.. شما در چه شرایطی نگهداری می شدید که جز آن دو نفری که میگویید در بازه ۲۰ روزه با هم بودید کسی دیگر شما را در این مدت ندیده و شما هم کسی را ندیده اید؟

چرا یک تعدادی دیده اند. بچه هایی که وارد ۳۵۰ شدند اتفاقا گزارشی هم جرس منتشر کرده بود که مسئول بند ۲۰۹ هم در استعلامی اعلام کرده که آرش در ۲۰۹ است. این قضیه تابستان ۹۱ بود. به صورت طبیعی من دستشویی و حمام هم رفته و آمده ام. تعدادی از بچه ها هم به نحوی مرا دیده اند. صحبت هم کرده ایم. اینکه برخی مطرح میکنند به هیچ وجه هیچ کس آرش را ندیده، این یک مقدار عجیب است. مهدی خدایی و بچه هایی که پی گیر وضعیت ما بودند. و یکی دو نفر دیگر از ۲۰۹ رفته و عنوان کرده بودند که آرش را دیده اند.



گفتید دستشویی هم بصورت طبیعی بیرون می بردند. یعنی سلول شما دستشویی نداشت؟

بند ۲۴۰ سلول هایش دستشویی دارد. بند ۲۰۹ شما چراغ را میزنید و زندانبان می آید و شما را می برد برای دستشویی.



فکر میکنید به چه دلیلی آقای اژه ای حضور شما در زندان اوین را تکذیب کرد؟

بند ۲ الف و بند ۲۰۹ زیر نظر سازمان زندان ها نیست و حتی غذای آنها هم جدا است. من موضوع کوهیار را میگویم. قصدم دفاع از خودم هم نیست. از این به بعد هم تلاش نمیکنم خودم را اثبات کنم. سکوت میکنم و منتظر می مانم تا روز دادگاه تا همه چیزمشخص شود.



پرونده شما الان در کدام شعبه است؟

منظورتان دادسرای اوین است؟



پرونده شما در دادسرای اوین است و وثیقه را آنجا گذاشته اید؟

بله شعبه دوم دادسرای اوین.



الان پرونده باز است و هنوز مشخص نیست دادگاه تان چه زمانی خواهد بود؟

بله هنوز اعلام نکرده اند تاریخ دادگاه چه زمانی است. شاید طی ماههای آینده مشخص شود.



الان وضعیت جسمی و روحی شما به چه صورتی است؟

وضعیت جسمی که خونریزی معده دارم. به شدت هم لاغر شده ام حدود ۲۰ تا ۲۱ کیلو لاغر و الان ۵۱ کیلو شده ام. وضعیت روحی خوبی هم ندارم. در شوک عجیبی هستم بعد از اینکه از زندان خارج شدم این فضا را می بینم حداقل اجازه ندادند که چند روز بگذرد بعد اقدام به محاکمه من بکنند. از همان روز اول مدام اذیت کردند حتی عکس ام را زیر سوال بردند و..


من می توانم این مصاحبه را در سایت روزانلاین منتشر کنم؟ برای شما مشکلی پیش نمی آید؟
من مشکلی ندارم برای انتشار.هر جور خودتان صلاح میدانید منتشر کنید.