۱۳۹۲ آذر ۱۴, پنجشنبه
اسلام؛دین توحش...
این ویدی یو اسلام راستین را نشان می دهد که حتی به پیکر مرده ها هم رحم نمی کنند. در هیچ مرام و مسلکی با مرده ها اینطور رفتار زشت انجام نمی شود...
باز آخوند با عمامه؛با دروغهای فراوان...
باز آخوند با عمامه؛با دروغهای فراوان
میخورد از مال مردم؛تا بگیرد حال مردم
کودکی تنبل به حوزه؛همچو بل بل مستِ روضه
یاد آرد از فلسطین از بلندیهای جولان؛
از دلار و نفت ایــــــــــــــــــران؛
کرده او دین را بهانه؛تا شود ویرانه ایران ؛
از برای ساخت لبنان
facebook من ایرانیم ، فقط یه ایرانی
عصار " ترانه نمازگزاران ستمکار و خاک خونین"
جملگیتان بر نماز باطلید چون قدم بر خاک خونین داشتی بذر غیرت بر زمین میکاشتی شیر حق بر خیز هنگام کار شد بر سر نی رفتنت انکار شد کاخها کردیده مسجد سرفراز صد رکعت تزویر دارد هر نماز این خسان با مال مردم زنده اند جملگی اندر نماز و سجده اند وای از روزی که افتد پرده ها
این آخوند و فتوا و اسلام بازی های رنگی را ول کنید ایرانی و خردگرا و پیرو جوانان سلحشور و آزاده ایران شوید که فروهر را به گردن و سینه و بدن خود دارند و به عصار ها گوش کنید که از داخل میهن چه میخواند ایران آزاد بدون جمهوری و حکومت اسلامی با هر رنگی و برای نظامی سکولار و لائیک و مردم سالار تلاش کنیم تا ادیان در دلها باشد نه در سیاست و جامعه مدنی.
قصاص نص قرآن است٬ اجرای آن را متوقف نمیکنیم...
صادق لاریجانی٬ رئیس قوه قضائیه میگوید قطعنامههای سازمان ملل علیه وضعیت حقوق بشر در ایران «مغرضانه و دروغ» است٬ جمهوری اسلامی حقوق بشر مورد تائید اسلام را قبول دارد و از «نص قرآنی قصاص به خاطر یک قطعنامه» دست نمیکشد.
به گزارش خبرگزاریها٬ لاریجانی روز چهارشنبه (۱۲ آذرماه) در دیدار با مسئولان عالی قضایی این اظهارات را بیان کرده است.
وی با ابراز تاثر از مفاد قطعنامههای سازمان ملل علیه وضعیت حقوق بشر در ایران گفته محتوای آنها «همان مطالبی {است} که در رسانههای ضد انقلاب نوشته شده یا از دهان منافقین بیرون آمده است.»
رئیس قوه قضائیه همچنین یکی از «ریشههای» انتقاد جامعه جهانی از وضعیت حقوق بشر در ایران را «اختلاف مبنایی میان غرب و جهان اسلام در این حوزه» اعلام کرده است.
لاریجانی گفته است: «در برخی از بندهای قطعنامه اخیر اجرای قصاص را مردود دانستهاند و این در حالی است که قصاص نص قرآن است و انتظار نابجایی است که بخواهند ما از اجرای مضمونی قرآنی به دلیل تصویب یک قطعنامه دست بکشیم.»
وی همچنین اظهار کرده که «وقتی قوه قضائیه را برای اجرای حکم قصاص محکوم میکنند در واقع میخواهند اعتقاد ما به اصل اسلام را محکوم کنند.»
سنگسار و اعدام دو مجازاتی هستند که جامعه جهانی خواستار توقف صدور و اجرای آنها در ایران شدهاند.
با وجود صدور قطعنامههای بینالمللی علیه وضعیت حقوق بشر در ایران٬ دادگاهها و قضات جمهوری اسلامی کماکان به صدور حکم اعدام ادامه میدهند.
صادق لاریجانی در بخش دیگری از اظهاراتش آنچه درباره دستگیری بیدلیل یا در بازداشت نگهداشتن بدون محاکمه افراد در قطعنامه سازمان ملل مطرح شده را «دروغ بسیار بزرگی» دانسته است.
رئیس قوه قضائیه در شرایطی در بازداشت نگه داشتن بدون محاکمه افراد در ایران را انکار میکند که فعالان حقوق بشر و شماری از وکلا در موارد متعددی به وچود این شرایط به ویژه در مورد زندانیان گمنام و عادی اشاره کردهاند.
دیگربان
به گزارش خبرگزاریها٬ لاریجانی روز چهارشنبه (۱۲ آذرماه) در دیدار با مسئولان عالی قضایی این اظهارات را بیان کرده است.
وی با ابراز تاثر از مفاد قطعنامههای سازمان ملل علیه وضعیت حقوق بشر در ایران گفته محتوای آنها «همان مطالبی {است} که در رسانههای ضد انقلاب نوشته شده یا از دهان منافقین بیرون آمده است.»
رئیس قوه قضائیه همچنین یکی از «ریشههای» انتقاد جامعه جهانی از وضعیت حقوق بشر در ایران را «اختلاف مبنایی میان غرب و جهان اسلام در این حوزه» اعلام کرده است.
لاریجانی گفته است: «در برخی از بندهای قطعنامه اخیر اجرای قصاص را مردود دانستهاند و این در حالی است که قصاص نص قرآن است و انتظار نابجایی است که بخواهند ما از اجرای مضمونی قرآنی به دلیل تصویب یک قطعنامه دست بکشیم.»
وی همچنین اظهار کرده که «وقتی قوه قضائیه را برای اجرای حکم قصاص محکوم میکنند در واقع میخواهند اعتقاد ما به اصل اسلام را محکوم کنند.»
سنگسار و اعدام دو مجازاتی هستند که جامعه جهانی خواستار توقف صدور و اجرای آنها در ایران شدهاند.
با وجود صدور قطعنامههای بینالمللی علیه وضعیت حقوق بشر در ایران٬ دادگاهها و قضات جمهوری اسلامی کماکان به صدور حکم اعدام ادامه میدهند.
صادق لاریجانی در بخش دیگری از اظهاراتش آنچه درباره دستگیری بیدلیل یا در بازداشت نگهداشتن بدون محاکمه افراد در قطعنامه سازمان ملل مطرح شده را «دروغ بسیار بزرگی» دانسته است.
رئیس قوه قضائیه در شرایطی در بازداشت نگه داشتن بدون محاکمه افراد در ایران را انکار میکند که فعالان حقوق بشر و شماری از وکلا در موارد متعددی به وچود این شرایط به ویژه در مورد زندانیان گمنام و عادی اشاره کردهاند.
دیگربان
پانزده سال از قتل های سیاسی زنجیره ای در ایران گذشت...
کانون نویسندگان ایران در بیانیه ای که به مناسبت پانزدهمین سالگرد قتل محمد جعفر پوینده و محمد مختاری و دیگر قربانیان قتل های سیاسی زنجیره ای در ایران منتشر کرده همگان را به شرکت در مراسمی در پانزدهم آذرماه در گورستان باباطاهر و بر مزار دو قربانی قتل های زنجیره ای، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، دعوت کرده است.
در این بیانیه قتل این دو عضو کانون نویسندگان به منزلۀ خفه کردن صدای آزادیخواهانی تعریف شده که "می کوشیدند با گسترش آزادی بیان بستری فراهم آورند که همگان و از میان مخالفان خودکامگی، خفقان، فساد و بهره کشی بتوانند خواسته های خود را فریاد بزنند و برای تحقق آنها مبارزه کنند."
بیانیۀ کانون نویسندگان با اشاره به قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری که تقریباً همزمان با قتل پوینده و مختاری، دو عضو کانون نویسندگان صورت گرفت، تأکید کرده است که "البته قتل های سیاسی زنجیره ای تنها محدود به این چهار تن نبود" و "سررشتۀ" این قتل های هدفمند و طراحی و سازماندهی شده به سال 1358 می رسد.
به نوشتۀ این بیانیه "بسیارانی که می توانستند در آگاهی بخشی به مردم و اثرگذاری بر تحولات فرهنگی و اجتماعی سهمی داشته باشند در شهرهای مختلف به دست جوخه های مرگ از پا درآمدند".
قربانیان قتل های سیاسی زنجیره ای در ایران، به نوشتۀ بیانیۀ کانون نویسندگان، همگی در اصل قربانیان "نفرت کور" مستبدان در این کشور بوده اند و "هنوز شمار بالایی از عاملان، مباشران و معاونان این قتل ها در خفا به سر می برند" و دستگاه قضای جمهوری اسلامی اقدامی برای شناسایی و محاکمۀ علنی و منصفانۀ آنان انجام نداده است. بیانیۀ کانون نویسندگان در پایان می افزاید : "اگر هزار سال نیز بدین گونه بگذرد باز هم چنان خواهان محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتل تبهکارانۀ محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و دیگر قربانیان قتل های سیاسیِ زنجیره ای در دادگاهی علنی و عادلانه هستیم!"
در این بیانیه قتل این دو عضو کانون نویسندگان به منزلۀ خفه کردن صدای آزادیخواهانی تعریف شده که "می کوشیدند با گسترش آزادی بیان بستری فراهم آورند که همگان و از میان مخالفان خودکامگی، خفقان، فساد و بهره کشی بتوانند خواسته های خود را فریاد بزنند و برای تحقق آنها مبارزه کنند."
بیانیۀ کانون نویسندگان با اشاره به قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری که تقریباً همزمان با قتل پوینده و مختاری، دو عضو کانون نویسندگان صورت گرفت، تأکید کرده است که "البته قتل های سیاسی زنجیره ای تنها محدود به این چهار تن نبود" و "سررشتۀ" این قتل های هدفمند و طراحی و سازماندهی شده به سال 1358 می رسد.
به نوشتۀ این بیانیه "بسیارانی که می توانستند در آگاهی بخشی به مردم و اثرگذاری بر تحولات فرهنگی و اجتماعی سهمی داشته باشند در شهرهای مختلف به دست جوخه های مرگ از پا درآمدند".
قربانیان قتل های سیاسی زنجیره ای در ایران، به نوشتۀ بیانیۀ کانون نویسندگان، همگی در اصل قربانیان "نفرت کور" مستبدان در این کشور بوده اند و "هنوز شمار بالایی از عاملان، مباشران و معاونان این قتل ها در خفا به سر می برند" و دستگاه قضای جمهوری اسلامی اقدامی برای شناسایی و محاکمۀ علنی و منصفانۀ آنان انجام نداده است. بیانیۀ کانون نویسندگان در پایان می افزاید : "اگر هزار سال نیز بدین گونه بگذرد باز هم چنان خواهان محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتل تبهکارانۀ محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و دیگر قربانیان قتل های سیاسیِ زنجیره ای در دادگاهی علنی و عادلانه هستیم!"
سدی که در ایران بر سر راه به رسمیت شناختن اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار دارد، دین اسلام است!(بیاد زنده یاد محمدجعفر پوینده)
اعلامیه جهانی حقوق بشر، شاید مهمترین پیشرفت بشریت باشد، چه آنکه بر اساس این اعلامیه و برای اولین بار، سیاستمداران برابری و آزادی را برای تک تک انسان ها به رسمیت شناختند.در شصت و پنج سال پیش، دولتمردان اکثر کشورها، نه تنها این حقوق ذاتی را برای خود، بلکه برای شهروندان دیگر کشورها نیز این حقوق را به رسمیت شناختند.
این سند را می توان مهمترین پیشرفت نوع بشر دانست، چه آنکه بعد از هزاران سال جنگ و خونریزی، برای اولین بار ساده ترین حقوق انسانی چون آزادی و عدالت و برابری انسان ها به رسمیت شناخته شد و اولین قدم مهم برای رسیدن به صلح جهانی برداشته شد.
ایران در زمان شاه نیز جزو اولین امضا کنندگان این اعلامیه بوده، ولی افسوس که وضع حقوق بشر در ایران، با روی کار آمدن آخوندها، به وحامت گرایید.
فراموش نکنیم که مهمترین سدی که در ایران بر سر راه به رسمیت شناختن اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار دارد، دین اسلام است، کتاب قران، به شکلی آشکارا در تناقض با اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
- اعلامیه جهانی حقوق بشر حرف از برابری انسان ها می زند، اما در قران حرف از برده داری و یا برتر بودن مرد بر زن و یا حتی کتک زدن زن است.
- اعلامیه حقوق بشر حرف از آزادی بیان و اندیشه می زند، اما در اسلام مجازات تغییر دین مرگ است! مخالفین اسلام نیز باید کشته شوند(29 توبه)
- در اعلامیه حقوق بشر، شکنجه و آزار انسان ها ممنوع است، اما در قران به صراحت دستور به شکنجه و یا قطع دست می دهد.
این چند تفاوت آشکارا، نشان می دهد که اصولا نمی توان با تکریم قران و محترم و مقدس شمردن این کتاب، به اجرای اعلامیه جهانی حقوق امید داشت.
برای اینکه درک کنیم چگونه اسلامگرایان از اعلامیه جهانی حقوق بشر وحشت دارند، کافیست به یاد بیاوریم که محمد جعفر پوینده توسط وزارت اطلاعات رژیم، به وحشیانه ترین شکلی ترور شد و کافیست باز به یاد بیاوریم که مهمترین گناه این مرد آزاده و بزرگ، ترجمه اعلامیه حقوق بشر بوده است…!
اجرا و تکریم اعلامیه جهانی حقوق بشر، در ایران دور از دسترس نیست، با توجه به سی و پنج سال ظلم و جور رژیم اسلامی، و به یمن حضور اینترنت و ماهواره، نسل جوان ایرانیان با اصل اسلام به خوبی آشنا شده اند و خیلی راحت می توانند نظر دهند که کدام یک باید تکریم شوند، اعلامیه جهانی حقوق بشر و یا کتاب قران که در آن حرف از برده داری زده شده است؟!
به صورت خلاصه، چرا اسلامگرایان با اعلامیه جهانی حقوق بشر، مخالف هستند؟!
یک: / اجرای اعلامیه جلو اجرای قوانین اسلامی را می گیرد.
در اسلام قوانین وحشیانه ای وجود دارد چون برده داری، قطع دست و پا ، سنگسار، شکنجه ، تجاوز یا کشتن بدلیل اینکه قربانی عقیده ای جز عقیده مسلمین دارد !
این قوانین ابلهانه ، با اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر در تناقض کامل است، اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت بر ممنوعیت برده داری ، ممنویت شکنجه، و آزادی بیان تاکید می کند. لذا اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر به منزله اجرا نشدن قوانین اسلامی است.
دو:/ اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در دراز مدت به حذف اسلام خواهد انجامید.
اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر، به منزله وجود آزادی بیان و اندیشه است و در یک محیط آزاد، اسلام دیگر مصون از نقد نیست. در آن محیط آزاد اسلام به صراحت و در امنیت توسط روشنفکران جامعه نقد می شود و طبیعتا مسلمانان نیز شعور دارند و در یک فضای آزاد ، به ساختگی بودن این دین پی خواهند برد و خصوصا در نسل های جوان ، شاهد ناپدید شدن اسلام خواهیم بود.
کانون نویسندگان ایران برای بزرگداشت محمد مختاری و محمدجعفر پوینده از مردم دعوت کرد: جمعه 15 آذر ساعت 2 بعد از ظهر گورستان امامزاده طاهر. متن اطلاعیه کانون نویسندگان ایران...
کانون نویسندگان ایران برای بزرگداشت محمد مختاری و محمدجعفر پوینده از مردم دعوت کرد: جمعه 15 آذر ساعت 2 بعد از ظهر گورستان امامزاده طاهر.
متن اطلاعیه کانون نویسندگان ایران:
در پانزدهمین سالگرد قتل رهروان دلیر آزادی، یاد
محمد مختاری و محمدجعفر پوینده گرامی باد!
«نزدیک شو، اگر چه حضورت ممنوع است»
یاران! همراهان! مردم آزادیخواه!
ارزش بارها پاسخگویی و روشنگری را دارد که چرا محمدجعفر پوینده و محمد مختاری، دو عضو مؤثر کانون نویسندگان ایران را در اقدامی سازمانیافته کشتند. پاسخ روشن است: خفه کردن صدای آزادیخواهانی که میکوشیدند با گسترش آزادی بیان بستری فراهم آورند که همگان، و از آن میان مخالفان خودکامگی، خفقان، فساد و بهرهکشی، بتوانند خواستههای خود را فریاد بزنند و برای تحقق آنها مبارزه کنند.
با برملا شدن قتل جنایتکارانهی دو نویسندهی آزادیخواه و عضو کانون نویسندگان ایران فریاد بلند دادخواهی بر ضد این تاریکاندیشی مرگبار، به ویژه در میان روشنفکران آزادیخواه و متعهد، بالا گرفت. البته کمی پیشاز آن، داریوش فروهر و پروانه اسکندری سنگدلانه کاردآجین شده بودند. اما روشن است که قتلهای سیاسیِ زنجیرهای تنها محدود به این چهار تن نبود. آمران و عاملان قتلها برای حذف فیزیکی مخالفان و منتقدان مورد نظر خود کاملا بابرنامه و سازماندهیشده عمل میکردند. سررشتهی این قتلها به سال ۱۳۵۸ میرسد. بسیارانی که میتوانستند در آگاهیبخشی به مردم و اثرگذاری بر تحولات فرهنگی و اجتماعی سهمی داشته باشند در شهرهای مختلف به دست جوخههای مرگ از پا درآمدند، قتلهایی که به عمد به گونهای انجام میگرفت تا پیام رعب و وحشت در جامعه بپراکند. نام دهها تن دیگر در فهرستهای منتشرشده آمده بود تا نوبت-شان فرارسد. برای دستگاه سرکوب، روشناندیشان همواره مایهی تشویش و هراساند، زیرا روشنفکران متعهد موجودیت و منافع سرکوب-گرانِ آزادی را به معارضه میگیرند.
این دو یار کانونی، روشنفکران آزادیخواه و جانباختگان راه آزادی اندیشه و بیان، نه به دلیلهای واهی یا بهانههای یاوهای که بعدها قاتلان بیان کردند، بلکه به سبب منشِ آزادیخواهانه و نقش روشنگرانهشان در گشودن زبان نقد و حقطلبی کشته شدند. یاران ما و همهی کسانی که در این سرزمین آماج تیر و طناب دژخیمان قرار گرفتند قربانی نفرت کور سلسلهی سیاسی و اقتصادی و فرهنگیِ استبداد شدند. شک نیست که زورگویان بهرهمند بقای خود را در جامعهای فرمانبردار، ناآگاه و تسلیمشده میسر میبینند. اما عاشقان آزادی برای ایفای وظیفهی انسانی، آگاهیبخشی همگانی، مبارزه با سانسور و خفقان، گسترش آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثناء و دفاع از تشکل قدم در راه نهاده بودند. یاران ما، مصلحت-اندیش، عافیتطلب و دنبالهرو قدرت نبودند بلکه با تمام وجود به حقوق انسانی مردم و دفاع از آزادی میاندیشیدند.
فریاد اعتراض مردم در آذر ۱۳۷۷ گرچه به واکنشهای محدود و به راه افتادنِ مهارشده و ظاهرفریبانهی دستگاه قضا و قانون انجامید، اما حاکمیت هیچ کوششی برای شناسایی ریشههای واقعی این جنایت-های سابقهدار و پرشمار و معرفی آمران اصلی به کار نبرد. با این همه، آگاهیهای زیادی در مورد آن در جامعه رواج یافته است. دادگاههای نمایشی فرصت بیان دردها و شناسایی ابعاد جنایتها را ندادند بلکه فقط چند تن از عوامل اجرایی شناختهشده مدتی به زندان افتادند و سپس آزاد شدند. یکی از آنها نیز که زبان به اعتراف گشوده بود به صحنهی خودکشی کشانده شد. هنوز شمار کثیری از آمران، عاملان، معاونان و مباشران همچنان در خفا ماندهاند. طُرفه آن که چندی پیش یکی از عاملان اصلی قتلها در مجلس ختم مادر یکی از همگنانش شرکت کرد و بیهیچ پردهپوشی در برابر رسانههای دیداری ظاهر شد. پیام روشن بود: «نپندارید چیزی عوض شده است». اما نویسندگان متعهد با وجود این گونه پیامها همچنان به تلاش خود برای آزادی اندیشه و بیان ادامه میدهند.
در پانزدهمین سالگرد قتل جنایتکارانهی یارانمان، همراه با همه-ی کسانی که نمیخواهند سر بر یوغ سکوت و بردگی فکری بگذارند بر پیمان خود در راه دستیابی به آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان پای میفشاریم.
چنان که پیش از این بارها گفتهایم اگر هزار سال نیز بدین گونه بگذرد باز همچنان خواهان محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و دیگر قربانیان قتلهای سیاسیِ زنجیرهای در دادگاهی علنی و عادلانه هستیم!
روز جمعه ۱۵ آذر ساعت ۲ بعد از ظهر در گورستان امامزاده طاهر گرد میآییم و مزار یاران جانباختهی خود را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۳۹۲
متن اطلاعیه کانون نویسندگان ایران:
در پانزدهمین سالگرد قتل رهروان دلیر آزادی، یاد
محمد مختاری و محمدجعفر پوینده گرامی باد!
«نزدیک شو، اگر چه حضورت ممنوع است»
یاران! همراهان! مردم آزادیخواه!
ارزش بارها پاسخگویی و روشنگری را دارد که چرا محمدجعفر پوینده و محمد مختاری، دو عضو مؤثر کانون نویسندگان ایران را در اقدامی سازمانیافته کشتند. پاسخ روشن است: خفه کردن صدای آزادیخواهانی که میکوشیدند با گسترش آزادی بیان بستری فراهم آورند که همگان، و از آن میان مخالفان خودکامگی، خفقان، فساد و بهرهکشی، بتوانند خواستههای خود را فریاد بزنند و برای تحقق آنها مبارزه کنند.
با برملا شدن قتل جنایتکارانهی دو نویسندهی آزادیخواه و عضو کانون نویسندگان ایران فریاد بلند دادخواهی بر ضد این تاریکاندیشی مرگبار، به ویژه در میان روشنفکران آزادیخواه و متعهد، بالا گرفت. البته کمی پیشاز آن، داریوش فروهر و پروانه اسکندری سنگدلانه کاردآجین شده بودند. اما روشن است که قتلهای سیاسیِ زنجیرهای تنها محدود به این چهار تن نبود. آمران و عاملان قتلها برای حذف فیزیکی مخالفان و منتقدان مورد نظر خود کاملا بابرنامه و سازماندهیشده عمل میکردند. سررشتهی این قتلها به سال ۱۳۵۸ میرسد. بسیارانی که میتوانستند در آگاهیبخشی به مردم و اثرگذاری بر تحولات فرهنگی و اجتماعی سهمی داشته باشند در شهرهای مختلف به دست جوخههای مرگ از پا درآمدند، قتلهایی که به عمد به گونهای انجام میگرفت تا پیام رعب و وحشت در جامعه بپراکند. نام دهها تن دیگر در فهرستهای منتشرشده آمده بود تا نوبت-شان فرارسد. برای دستگاه سرکوب، روشناندیشان همواره مایهی تشویش و هراساند، زیرا روشنفکران متعهد موجودیت و منافع سرکوب-گرانِ آزادی را به معارضه میگیرند.
این دو یار کانونی، روشنفکران آزادیخواه و جانباختگان راه آزادی اندیشه و بیان، نه به دلیلهای واهی یا بهانههای یاوهای که بعدها قاتلان بیان کردند، بلکه به سبب منشِ آزادیخواهانه و نقش روشنگرانهشان در گشودن زبان نقد و حقطلبی کشته شدند. یاران ما و همهی کسانی که در این سرزمین آماج تیر و طناب دژخیمان قرار گرفتند قربانی نفرت کور سلسلهی سیاسی و اقتصادی و فرهنگیِ استبداد شدند. شک نیست که زورگویان بهرهمند بقای خود را در جامعهای فرمانبردار، ناآگاه و تسلیمشده میسر میبینند. اما عاشقان آزادی برای ایفای وظیفهی انسانی، آگاهیبخشی همگانی، مبارزه با سانسور و خفقان، گسترش آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثناء و دفاع از تشکل قدم در راه نهاده بودند. یاران ما، مصلحت-اندیش، عافیتطلب و دنبالهرو قدرت نبودند بلکه با تمام وجود به حقوق انسانی مردم و دفاع از آزادی میاندیشیدند.
فریاد اعتراض مردم در آذر ۱۳۷۷ گرچه به واکنشهای محدود و به راه افتادنِ مهارشده و ظاهرفریبانهی دستگاه قضا و قانون انجامید، اما حاکمیت هیچ کوششی برای شناسایی ریشههای واقعی این جنایت-های سابقهدار و پرشمار و معرفی آمران اصلی به کار نبرد. با این همه، آگاهیهای زیادی در مورد آن در جامعه رواج یافته است. دادگاههای نمایشی فرصت بیان دردها و شناسایی ابعاد جنایتها را ندادند بلکه فقط چند تن از عوامل اجرایی شناختهشده مدتی به زندان افتادند و سپس آزاد شدند. یکی از آنها نیز که زبان به اعتراف گشوده بود به صحنهی خودکشی کشانده شد. هنوز شمار کثیری از آمران، عاملان، معاونان و مباشران همچنان در خفا ماندهاند. طُرفه آن که چندی پیش یکی از عاملان اصلی قتلها در مجلس ختم مادر یکی از همگنانش شرکت کرد و بیهیچ پردهپوشی در برابر رسانههای دیداری ظاهر شد. پیام روشن بود: «نپندارید چیزی عوض شده است». اما نویسندگان متعهد با وجود این گونه پیامها همچنان به تلاش خود برای آزادی اندیشه و بیان ادامه میدهند.
در پانزدهمین سالگرد قتل جنایتکارانهی یارانمان، همراه با همه-ی کسانی که نمیخواهند سر بر یوغ سکوت و بردگی فکری بگذارند بر پیمان خود در راه دستیابی به آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان پای میفشاریم.
چنان که پیش از این بارها گفتهایم اگر هزار سال نیز بدین گونه بگذرد باز همچنان خواهان محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و دیگر قربانیان قتلهای سیاسیِ زنجیرهای در دادگاهی علنی و عادلانه هستیم!
روز جمعه ۱۵ آذر ساعت ۲ بعد از ظهر در گورستان امامزاده طاهر گرد میآییم و مزار یاران جانباختهی خود را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۳۹۲
اشتراک در:
پستها (Atom)