جمهوری اسلامی در آستانه رسیدن به توانایی هسته ای-نظامی است .فیتز پاتریک در این مصاحبه با روزنامه لاکروآ اعلام می کند که ایران در تلاش برای رسیدن به آستانه تکنولوژی نظامی-هسته ای می باشد که به او توانایی ساختن بمب اتمی را بدهد. وی اطمینان میدهد که ایران به این آستانه، بسیار بسیار نزدیک شده است... روزنامه "لاکروآ" گفت و گویی دارد با "مارک فیتز پاتریک" مدیر برنامه منع گسترش سلاح های هسته ای درمرکز بین المللی مطالعات استراتژیک لندن در باره پرونده هسته ای جمهوری اسلامی. لاکروآ از "فیتر پاتریک" پرسش میکند که چه پیشرفت هایی تا کنون در برنامه هسته ای ایران صورت گرفته و خطرات این برنامه چیست؟ فیتزپاتریک پاسخ میدهد که ایران هنوز بمب اتمی در اختیار ندارد و هیچ مدرکی وجود ندارد که ایران تصمیم به ساختن بمب اتمی داشته باشد. با این وجود، این احتمال تقویت شده که رژیم حاکم بر ایران خواهان رسیدن به توانایی هسته ای است و در این راستا، مدت 27 سال است که فعالیت میکند. وی تأکید میکند که برای ساختن بمب اتمی، اگر مثال پاکستان را ملاک قراردهیم، کمتر از 11 سال زمان مورد نیاز است. وی می گوید که ایران از 27 سال پیش زمان لازم را در اختیار داشته است. ایران از 27 سال پیش، بدون عجله، تمامی قطعات پازل هسته ای را به تدریج در جای خود قرار داده و تنها قطعه ای که باقیمانده، می تواند تصمیم به ساخت و تولید یک یا چند بمب اتمی باشد. در این باره، وی اعتقاد دارد که ایران در مدتی کمتر از یک سال، اگر بخواهد، می تواند بمب اتمی تولید کند. فیتزپاتریک همچنین می گوید که ساختن بمب اتمی و عملیاتی کردن آن نیازمند سه مرحله اساسی است که سه قطعه اصلی پازل هسته ای را تشکیل میدهند. نخست، سوخت انفجاری، دوم، کلاهک هسته ای و سوم موشک بالیستیک که بتواند کلاهک هسته ای را حمل کرده و به هدف برساند. وی در باره سوخت انفجاری می گوید که منابع و ذخایر موجود در ایران امکان میدهند که ایران بتواند حداقل 5 بمب اتمی تولید کند. وی همچنین می گوید که ایران توانایی غنی سازی 20 در صدی را دارد و برای غنی سازی 90 در صدی اورانیوم که در ساخت بمب اتمی بکار میرود، مشکل چندانی در برابر خود ندارد و میتواند ذخایر اورانیوم 20 در صد غنی شده خود را به سهولت و ظرف مدت فقط چند ماه برای استفاده نظامی به میزان 90 در صد غنی کند. فیتز پاتریک در مورد کلاهک هسته ای اظهار میدارد که این قسمت بسیار مهم و حساسی است که ایران همواره از ارائه اطلاعات در باره آن به آژانس بین المللی انرژِ اتمی خود داری کرده است. وی می گوید آژانس بین المللی انرژِی اتمی در نوامبر سال 2011 بر روی فعالیت هایی در ایران انگشت گذاشت که در گذشته انجام پذیرفته و در ارتباط مستقیم و تنگا تنگ با فرآیند ساخت کلاهک هسته ای دارد. این فعالیت ها تا سال 2004 میلادی ادامه داشته و در پایان سال 2003 اینگونه فعالیت ها، به یکباره و بدون مقدمه از سوی ایران و بطور یک جانبه متوقف شده اند. فیتز پاتریک میگوید که این توقف ناگهانی، چرا های دارد و اصولاً پرسش برانگیز است. وی اعتقاد دارد که دلایل احتمالی توقف این فعالیت ها میتواند اتمام کار مطالعات و تحقیقات و مدل سازی باشد و در این تاریخ ایران قطعاً به نتایج مورد جستجوی خود برای ساختن کلاهک هسته ای دست یافته است. وی در این باره تأکید می کند که تکنولوژِی ساخت کلاهک های هسته ای، تغییر چندانی نکرده و همان تکنولوژیی می باشد که در سال 1945 مورد استفاده قرار گرفته است. فیتز پاتریک بر این باور است که ایران تکنولوژِی ساخت کلاهک های هسته ای را بدست آورده و قادر خواهد بود در مدتی کمتر از 6 ماه کلاهک هسته ای بسازد. فیتز پاتریک در باره سومین قسمت اصلی پازل هسته ای، یعنی موشک های بالیستیک به روزنامه لاکروآ می گوید که در این خصوص در ایران پیشرفت قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. وی می گوید که ایران در حال حاضر موشک های بالیستیک میان بردی در اختیار دارد که میتوانند کلاهک هسته ای حمل کنند. فیتز پاتریک در این مصاحبه با روزنامه لاکروآ اعلام می کند که ایران در تلاش برای رسیدن به آستانه تکنولوژی نظامی-هسته ای می باشد که به او توانایی ساختن بمب اتمی را بدهد. وی اطمینان میدهد که ایران به این آستانه، بسیار بسیار نزدیک شده است... |
امید رضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگنویس اصفهانی بود که به دلیل مطالبی که در وبلاگ «روزنگار» منتشر ساخته بود، ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ دستگیر و پس از طی ۴۱ روز بازداشت با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
وی در آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه زندان، و به اتهام توهین به رهبر قبلی و فعلی رژیم جمهوری اسلامی به دو سال حبس محکوم گردید.
در کمال ناباوری، وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ در زندان اوین و در سن ۲۸ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت.
درخواست کالبد شکافی وکیل وی، رد شده و بلافاصله جسد وی را به خاک سپردند.
برادر وی وضعیت جسد او را اینگونه توصیف میکند:
ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد.
من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لختههای خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتفها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشت، طوری که آن ملافهای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر.
بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند. فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند میگفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویلتان ندهند. من هم آنجا گفتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند. موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو میدادند هنوز گوشش داشت خونریزی میکرد. در حالی که این ها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و در بیمارستان لقمان فوت کرده است!
از او به عنوان اولین و تنها وبلاگنویسی که در زندان اوین درگذشته است یاد می شود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
وی در آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه زندان، و به اتهام توهین به رهبر قبلی و فعلی رژیم جمهوری اسلامی به دو سال حبس محکوم گردید.
در کمال ناباوری، وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ در زندان اوین و در سن ۲۸ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت.
درخواست کالبد شکافی وکیل وی، رد شده و بلافاصله جسد وی را به خاک سپردند.
برادر وی وضعیت جسد او را اینگونه توصیف میکند:
ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد.
من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لختههای خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتفها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشت، طوری که آن ملافهای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر.
بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند. فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند میگفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویلتان ندهند. من هم آنجا گفتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند. موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو میدادند هنوز گوشش داشت خونریزی میکرد. در حالی که این ها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و در بیمارستان لقمان فوت کرده است!
از او به عنوان اولین و تنها وبلاگنویسی که در زندان اوین درگذشته است یاد می شود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد