۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

جمهوری اسلامی به ساختن بمب اتمی بسیار بسیار نزدیک شده است...

article picture
 
جمهوری اسلامی در آستانه رسیدن به توانایی هسته ای-نظامی است .فیتز پاتریک در این مصاحبه با روزنامه لاکروآ اعلام می کند که ایران در تلاش برای رسیدن به آستانه تکنولوژی نظامی-هسته ای می باشد که به او توانایی ساختن بمب اتمی را بدهد. وی اطمینان میدهد که ایران به این آستانه، بسیار بسیار نزدیک شده است...

روزنامه "لاکروآ" گفت و گویی دارد با "مارک فیتز پاتریک" مدیر برنامه منع گسترش سلاح های هسته ای درمرکز بین المللی مطالعات استراتژیک لندن در باره پرونده هسته ای جمهوری اسلامی.

لاکروآ از "فیتر پاتریک" پرسش میکند که چه پیشرفت هایی تا کنون در برنامه هسته ای ایران صورت گرفته و خطرات این برنامه چیست؟

فیتزپاتریک پاسخ میدهد که ایران هنوز بمب اتمی در اختیار ندارد و هیچ مدرکی وجود ندارد که ایران تصمیم به ساختن بمب اتمی داشته باشد. با این وجود، این احتمال تقویت شده که رژیم حاکم بر ایران خواهان رسیدن به توانایی هسته ای است و در این راستا، مدت 27 سال است که فعالیت میکند.

وی تأکید میکند که برای ساختن بمب اتمی، اگر مثال پاکستان را ملاک قراردهیم، کمتر از 11 سال زمان مورد نیاز است. وی می گوید که ایران از 27 سال پیش زمان لازم را در اختیار داشته است. ایران از 27 سال پیش، بدون عجله، تمامی قطعات پازل هسته ای را به تدریج در جای خود قرار داده و تنها قطعه ای که باقیمانده، می تواند تصمیم به ساخت و تولید یک یا چند بمب اتمی باشد. در این باره، وی اعتقاد دارد که ایران در مدتی کمتر از یک سال، اگر بخواهد، می تواند بمب اتمی تولید کند.

فیتزپاتریک همچنین می گوید که ساختن بمب اتمی و عملیاتی کردن آن نیازمند سه مرحله اساسی است که سه قطعه اصلی پازل هسته ای را تشکیل میدهند.

نخست، سوخت انفجاری، دوم، کلاهک هسته ای و سوم موشک بالیستیک که بتواند کلاهک هسته ای را حمل کرده و به هدف برساند.
وی در باره سوخت انفجاری می گوید که منابع و ذخایر موجود در ایران امکان میدهند که ایران بتواند حداقل 5 بمب اتمی تولید کند. وی همچنین می گوید که ایران توانایی غنی سازی 20 در صدی را دارد و برای غنی سازی 90 در صدی اورانیوم که در ساخت بمب اتمی بکار میرود، مشکل چندانی در برابر خود ندارد و میتواند ذخایر اورانیوم 20 در صد غنی شده خود را به سهولت و ظرف مدت فقط چند ماه برای استفاده نظامی به میزان 90 در صد غنی کند.

فیتز پاتریک در مورد کلاهک هسته ای اظهار میدارد که این قسمت بسیار مهم و حساسی است که ایران همواره از ارائه اطلاعات در باره آن به آژانس بین المللی انرژِ اتمی خود داری کرده است. وی می گوید آژانس بین المللی انرژِی اتمی در نوامبر سال 2011 بر روی فعالیت هایی در ایران انگشت گذاشت که در گذشته انجام پذیرفته و در ارتباط مستقیم و تنگا تنگ با فرآیند ساخت کلاهک هسته ای دارد. این فعالیت ها تا سال 2004 میلادی ادامه داشته و در پایان سال 2003 اینگونه فعالیت ها، به یکباره و بدون مقدمه از سوی ایران و بطور یک جانبه متوقف شده اند.

فیتز پاتریک میگوید که این توقف ناگهانی، چرا های دارد و اصولاً پرسش برانگیز است. وی اعتقاد دارد که دلایل احتمالی توقف این فعالیت ها میتواند اتمام کار مطالعات و تحقیقات و مدل سازی باشد و در این تاریخ ایران قطعاً به نتایج مورد جستجوی خود برای ساختن کلاهک هسته ای دست یافته است.

وی در این باره تأکید می کند که تکنولوژِی ساخت کلاهک های هسته ای، تغییر چندانی نکرده و همان تکنولوژیی می باشد که در سال 1945 مورد استفاده قرار گرفته است.

فیتز پاتریک بر این باور است که ایران تکنولوژِی ساخت کلاهک های هسته ای را بدست آورده و قادر خواهد بود در مدتی کمتر از 6 ماه کلاهک هسته ای بسازد.

فیتز پاتریک در باره سومین قسمت اصلی پازل هسته ای، یعنی موشک های بالیستیک به روزنامه لاکروآ می گوید که در این خصوص در ایران پیشرفت قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. وی می گوید که ایران در حال حاضر موشک های بالیستیک میان بردی در اختیار دارد که میتوانند کلاهک هسته ای حمل کنند.
فیتز پاتریک در این مصاحبه با روزنامه لاکروآ اعلام می کند که ایران در تلاش برای رسیدن به آستانه تکنولوژی نظامی-هسته ای می باشد که به او توانایی ساختن بمب اتمی را بدهد. وی اطمینان میدهد که ایران به این آستانه، بسیار بسیار نزدیک شده است...

آخوند:کوچک‌ترین بدبینی به خامنه ای مجازات دارد...

article picture
 
آخوند:«رابطه معنوی رهبری و مردم به قدری بالا است که هرچه قدر مشکلات هم برای آن‌ها وجود داشته باشد٬ دست از حمایت رهبر خود برنخواهند داشت.»

آخوند محمدی گلپایگانی٬ مسئول دفتر علی خامنه‌ای می‌گوید هر کس کوچک‌ترین «بدبینی» به رهبر جمهوری اسلامی داشته باشد به طور یقین «ناسپاس» بوده و در همین دنیا «مجازات» خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» آقای محمدی گلپایگانی این مطلب را روز جمعه (۲۹ دی) طی سخنانی در همایش تجلیل از معمرین حوزه علمیه قم بیان کرده است.

مسئول دفتر آقای خامنه‌ای افزوده «دشمنان» از رهبر جمهوری اسلامی و نیرو‌های تحت فرمان وی می‌ترسند و اگر این ترس نبود «یقینا وضعیت ما از دست دشمنان قسم خورده این نبود.»

محمدی گلپایگانی همچنین ادعا کرده است:‌«رابطه معنوی رهبری و مردم به قدری بالا است که هرچه قدر مشکلات هم برای آن‌ها وجود داشته باشد٬ دست از حمایت رهبر خود برنخواهند داشت.»

حامیان٬ نزدیکان و وفاداران به علی خامنه‌ای سال‌هاست به تعریف و تمجید‌های اغراق آمیز از وی مشغول هستند و هر یک تلاش می‌کنند با این تعاریف٬ موقعیت خود نزد رهبر جمهوری اسلامی را تقویت کنند.

آيا اگر آزاد شدم٬ قادر خواهم بود اين همه محبت و خوبي را جبران کنم!

article picture
 
اين بار از طرف هر دوي ما محکومين به اعدام از زندان رجايي شهر در ايران مينويسم. من و لقمان اخبار روزانه فعاليتهاي شما عزيزان٬ شما عزيز ترين انسانها در زندگيمان را شنيده و روحيه هايمان افت و خيز و نوسانات بسيار عجيبي را سپري ميکند.
خبر اينکه در ۱۴ شهر اروپا در دفاع از ما تظاهرات شده٬ در زندان رجايي شهر٬ عصر روز شنبه از يک راديو پخش شد و ما اين خبر را شنيديم و همه زندانيان سياسي که اينجا هستند٬ بي اختيار براي شما دست زدند. براي همه شما پدران و مادران و جوانان و هم سن و سالهاي من که لحظاتي بفکر ما بوديد٬ براي ما گريه کرديد و براي نجات جان ما وقت گذاشته و کاري کرديد.

اخبار همه حکايت از اين دارد که اوضاع به نفع ما دارد عوض ميشود. ما اميدوار شده ايم و همين باز بسيار اوضاع را براي من و لقمان سخت تر کرده است. اگر با اين اميدواري و روشنايي که به قلبمان و روحمان تابيده٬ کوتاه نيايند و در زندان باز شود و ما را صدا کنند٬ چه ميکنيم؟ ولي الان خود من طوري هستم که ديگر از اين به بعد را فکر نميکنم. بسادگي اميدوار هستم و همين خوب است.

ما خبر اعتصاب مردم مريوان و خبر اينکه دوستان و همکلاسي ها و اقوام و فاميل من و لقمان ٬ براي نجات ما تقلا ميکنند و اينکه شهر دو روز تعطيل بود را با هيجان زيادي تعقيب کرديم. شنيدم که نماز جمعه خالي بود و مردم با نگاهها و رفتارشان کاري کرده اند که حساب دست خيليها آمده ٬ از همه بيشتر از اينکه جوانان و هم سن و سالهاي ما٬ برخي خيابانها را بسته و براي نجات ما شعار داده اند٬ خوشحالمان کرد .

شب که ميرفتم بخوابم تصوير اين خيابانها را در ذهنم مي آوردم . شهر مريوان٬ شهر من شهري که در آنجا بدنيا آمده و مدرسه رفته و اولين بار در آنجا عاشق شده ام٬ آيا اين شهر تحمل ميکند که ببيند ما را به هيچ ميگيرند و ميخواهند نابودمان کنند٬ نه من فکر ميکنم که شهر من از من و ما دفاع ميکند ٬ اينرا به عينه اين روزها ديدم. و جالب تر اينکه ديدم دنيا از ما دفاع ميکند. از ايرانيان و دوستان و آشنايان که بگذرم٬ اين احساس بسيار خوبي است وقتي شنيدم يک خانم آلماني يک آقاي سوئدي و يا يک زن امريکايي براي نجات ما حرف زده و دوندگي کرده اند آيا اينها را خواب مي بينم؟

ميخواهم سلام گرم خودم را به مادرم برسانم که حرفهايش در ايران و در دنيا بسيار سر و صدا کرده. شنيدم که در مريوان و در کردستان نوار حرفهاي از ته دل مادر عزيزم دست به دست ميگردد٬ اين برايم جاي خوشحالي زيادي دارد٬ اين روزها البته مادر ديگري را شناختم و برايش احترام قائلم که بهتر است سلام گرم مرا به او برسانيد٬ خانم علاسوندي که دو فرزندش اعدام شده اند و براي نجات ما شجاعانه فعاليت ميکند. اميدوارم روزي اين دو مادر عزيزم را در آغوش بگيرم.

زنده باشيد همه شما و اميدوارم روزي جبران اين همه خوبي را بکنم. سلام گرم ما به همه آنهايي که براي نجات ما ميکوشند. اين اعتراضات را اگر ميتوانيد ادامه دهيد تا رسما اعلام کنند که ما را اعدام نميکنند. تا ما را آزاد کنند!
لقمان و زانيار مرادي با اميد و احترام - زندان رجايي شهر

اولین جرقه شامورتی بـازی توسط..!

article picture
 
تقریبأ شش ماه دیگر به انتصابات ریاست خائنین به مـردم ستمدیده مان موسوم به ریاست جمهوری حکومت جهـل و جنـون در ایـران باقی مانده است (24 خـرداد مـاه سال 1392)
خامنه ای رهبـر قـداره بنـدان در حکـومـت جمهوری اسلامی، چنـد روز پیش، اولین تیـر شامورتـی یـا خیمه شب بازی ِ مضحکه ای بنـام "انتخابات" را زد.
گُجستک ذر زده است که همیشه "انتخابات"، آزاد" بـوده است و این وظیفه شرعی است که مردم، در "انتخـابـات" که چه کسی ریاست قمه کشان را برای 4 سال دیگر بعهده بگیـرد شرکت کنند.
اینکه در نظام ضـد آزادی جمهوری اسلامی چطور می تواند "انتخابات"، "آزاد" باشد لاطائلاتی بیش نیست. این گُجستک به علت عقب افتادگی مغزی، نمی فهمد درانتخابات آزاد، هرفردی حق انتخاب داردکه رأی بدهد یا ندهد ولی ازآن جائیکه همه سران این حکومت ازشعور آدمیت جیزی نصیب شان نشده است نمی توانند بفهمند که اگر ایـن "انتخابات" "آزاد" است پس وظیفـه شـرعـی چه معنایی دارد!؟
ولی آنها با این کم عقلی شان، این بـار خـوب می دانندکه اکثریت مردم درد کشیده به پای صندوقی که بـوی خون نداها و سهراب ها و ...از آن به مشام می رسد نخواهند رفت از این منظـر، پیشاپیش برای کشاندن آنهـا به خیابان ها یقینـأ دست به یک سری دغـل بـازی ها می زنند.
همانطورکه ذکر شد خـامنه ای معروف به قصاب انسان ها، با خواندن "انتخابات آزاد" شامورتی بازی "انتحابات" را شروع کرد سپس، جـوک مردم، جنتـی رئیس بی مُـخ ِ"مُتفکـر" چماقدارن ولایت وقیح، با یک سری خُزعبلات، فرمودندکه":
گردن کُلفتی که گردنش از همه کُلفتر است بحث "انتخابات آزاد" می کند و ..."
البته بنده با این جمله ایشان موافقم چـرا کـه در مقایسه وزنـی، جسمی و قـد و قـواره نسبـت بـه گـردنِ رفسنجانی و یا خاتمی گردن ایشان نـازکتـر است ولی اگر آنهـا را درخیانت و جنایت 33 ساله حکومت خـودشـان در دو کفـه تـرازو بگذاریم الحـق به ایـن شگفتـی روزگـار دست می یابیـم که وزن خیانت و جنایت آنها در حق مردم ستمدیده مان یکی است و کاری به گردنِ کُلفت و یا نـازک، نـدارد.

بعـد از تجـربـه دوره قبلـی انتصـابـات و شـورش خـود جـوش مـردم کـه بـه بهـانـه آن، ستـون فقـراتِ حکومت قـرون وسطایـی جمهوری اسلامی را نشانـه گرفتنـد و می رفتنـد که آن را خُـرد کنند که باز مانند همیشه عده ایی در قالب رهبران جنبش، هم چون موسوی و کروبی و غیـره از شکستن ایـن ستـون جلوگیـری کردند چرا که خود هم جزو همان ستـونـی بودند که در ادامه مبـارزات مـردم به درستی، شکسته می شدند.
فقط کافی بود این"رهبران"که همیشه سر بـزنگـاه در مبارزات مردم سرو کله شان پیدا می شود و بنا بـر شرایط خاص، سوار آن می شوند( که توضیح آن در این نوشته کوتاه نمی گُنجد) به توده های میلیونی می گفتند در خیابان ها بمانند همانند مردم مصر که ماه ها در میدان التحریر ماندند.
این فقط یک یـادآوری از آن مبـارز موسوم به جنبش سبـز است و گـر نـه، اسـاسـأ در ماهیت افـرادی چون موسوی،کروبی و خاتمی نیست که بتوانند رهبری جنبش واقعی مردم را بعهده بگیرند و مدافع منافع مردم ستمدیده ما باشند چرا که آنها در جنایت و خیانت در حق مردم ایران زمین در کنـار نظام جهـل و جنـون خمینـی بوده اند و هستند و از این رو ست که هنوز کماکان خمینی جـلاد، الگـوی بینش سیـاسـی آنهـاست.
درهرحال هرچه هست یازدهمین دوره خیمه شب بازی ریاست چماقداران جمهوری اسلامی این بار مانند گذشته حتمأ رابطه ای نـامـرئـی بین ولی وقیـح با امام زمان و "صنـدوق رأی، بوجود می آورند که از آن جنایتکاری دیگری برای بوسیدن دست ِ خامنه ای که باخون جوانان دلیـر ایـران آغشته شده است بیـرون به پـرد.

واقعـأ پرسیـدنـی است که بعـد از 33 سال حکومت سراسر ننگین جمهوری اسلامی، چرا بـایـد پـای صندوق رأی رفت؟ بـویـژه باید این پُرسش را از زنان ایران زمین کرد که چرا باید به این نظام زن ستیز که آنها را نصف مـرد می دانند رأی داد؟ و چرا بـایـد برای سفر به خارج از کشور، ولی داشته باشند؟
تـوهیـن و حقـارت به مقام زن ایرانی از این بیشتـر امکان دارد؟
اوج عقـب افتـادگـی ذهنـی و بینشـی مُلاهای با عبـا و بی عبـا در اینجاست که:"
از آنجائیکه خـود ِ عُلمـای اهل حوزه های مختلف حیوانی حکومت جهـل و حنـون جمهوری اسلامی اساسأ نـاقـص العقـل به دنیـا آمده اند زنـان را که نیمی از هرجامعه ای را تشکیل می دهند مانند خود، ناقص العقل می پنـدارنـد".
با مُروری اجمالی به کـارنـامـه ننگین حکومت 33ساله جمهوری اسلامی که هر روز، دقیقـه و ثـانیـه، از آن، بـوی خـون جوانان مان به مشام می رسد کارنامه ای که، جـزء فحشا، فساد، بیکاری، اعتیاد، زندان، شکنجه، اعدام و ... چیز دیگری به ارمغان نیاورده است پس با این تفاصیل، به "انتخابات" نـه بگوئیـد و به خیابان ها نیـائیـد در غیر این صورت، خامنه ای رهبـر حکومتِ جنایتکاران، می تـوانـد از حضـور شمـا در خیـابـان هـا به عنواین گوناگون، بهـره بـرداری سیاسی بکند و به عنوان اقتـدار نظام خونین اش جهان را مورد خطاب قرار بدهد!
حال پُـرسیدنی است با این همه تجـربـه خـونیـن که مـردم ستمدیده مـا پُشت ِ سر گذاشتـه اند، بـایـد بـرای رأی دادن! بـر سنگفرش های خیابان های ایران زمین را که هنوز خون جوانان مان ازآن پـاک نشده است، حضـور داشتـه بـاشنـد !!!؟؟؟

تقریبأ شش ماه دیگر به انتصابات ریاست خائنین به مـردم ستمدیده مان موسوم به ریاست جمهوری حکومت جهـل و جنـون در ایـران باقی مانده است (24 خـرداد مـاه سال 1392)
خامنه ای رهبـر قـداره بنـدان در حکـومـت جمهوری اسلامی، چنـد روز پیش، اولین تیـر شامورتـی یـا خیمه شب بازی ِ مضحکه ای بنـام "انتخابات" را زد.
گُجستک ذر زده است که همیشه "انتخابات"، آزاد" بـوده است و این وظیفه شرعی است که مردم، در "انتخـابـات" که چه کسی ریاست قمه کشان را برای 4 سال دیگر بعهده بگیـرد شرکت کنند.
اینکه در نظام ضـد آزادی جمهوری اسلامی چطور می تواند "انتخابات"، "آزاد" باشد لاطائلاتی بیش نیست. این گُجستک به علت عقب افتادگی مغزی، نمی فهمد درانتخابات آزاد، هرفردی حق انتخاب داردکه رأی بدهد یا ندهد ولی ازآن جائیکه همه سران این حکومت ازشعور آدمیت جیزی نصیب شان نشده است نمی توانند بفهمند که اگر ایـن "انتخابات" "آزاد" است پس وظیفـه شـرعـی چه معنایی دارد!؟
ولی آنها با این کم عقلی شان، این بـار خـوب می دانندکه اکثریت مردم درد کشیده به پای صندوقی که بـوی خون نداها و سهراب ها و ...از آن به مشام می رسد نخواهند رفت از این منظـر، پیشاپیش برای کشاندن آنهـا به خیابان ها یقینـأ دست به یک سری دغـل بـازی ها می زنند.
همانطورکه ذکر شد خـامنه ای معروف به قصاب انسان ها، با خواندن "انتخابات آزاد" شامورتی بازی "انتحابات" را شروع کرد سپس، جـوک مردم، جنتـی رئیس بی مُـخ ِ"مُتفکـر" چماقدارن ولایت وقیح، با یک سری خُزعبلات، فرمودندکه":
گردن کُلفتی که گردنش از همه کُلفتر است بحث "انتخابات آزاد" می کند و ..."
البته بنده با این جمله ایشان موافقم چـرا کـه در مقایسه وزنـی، جسمی و قـد و قـواره نسبـت بـه گـردنِ رفسنجانی و یا خاتمی گردن ایشان نـازکتـر است ولی اگر آنهـا را درخیانت و جنایت 33 ساله حکومت خـودشـان در دو کفـه تـرازو بگذاریم الحـق به ایـن شگفتـی روزگـار دست می یابیـم که وزن خیانت و جنایت آنها در حق مردم ستمدیده مان یکی است و کاری به گردنِ کُلفت و یا نـازک، نـدارد.

بعـد از تجـربـه دوره قبلـی انتصـابـات و شـورش خـود جـوش مـردم کـه بـه بهـانـه آن، ستـون فقـراتِ حکومت قـرون وسطایـی جمهوری اسلامی را نشانـه گرفتنـد و می رفتنـد که آن را خُـرد کنند که باز مانند همیشه عده ایی در قالب رهبران جنبش، هم چون موسوی و کروبی و غیـره از شکستن ایـن ستـون جلوگیـری کردند چرا که خود هم جزو همان ستـونـی بودند که در ادامه مبـارزات مـردم به درستی، شکسته می شدند.
فقط کافی بود این"رهبران"که همیشه سر بـزنگـاه در مبارزات مردم سرو کله شان پیدا می شود و بنا بـر شرایط خاص، سوار آن می شوند( که توضیح آن در این نوشته کوتاه نمی گُنجد) به توده های میلیونی می گفتند در خیابان ها بمانند همانند مردم مصر که ماه ها در میدان التحریر ماندند.
این فقط یک یـادآوری از آن مبـارز موسوم به جنبش سبـز است و گـر نـه، اسـاسـأ در ماهیت افـرادی چون موسوی،کروبی و خاتمی نیست که بتوانند رهبری جنبش واقعی مردم را بعهده بگیرند و مدافع منافع مردم ستمدیده ما باشند چرا که آنها در جنایت و خیانت در حق مردم ایران زمین در کنـار نظام جهـل و جنـون خمینـی بوده اند و هستند و از این رو ست که هنوز کماکان خمینی جـلاد، الگـوی بینش سیـاسـی آنهـاست.
درهرحال هرچه هست یازدهمین دوره خیمه شب بازی ریاست چماقداران جمهوری اسلامی این بار مانند گذشته حتمأ رابطه ای نـامـرئـی بین ولی وقیـح با امام زمان و "صنـدوق رأی، بوجود می آورند که از آن جنایتکاری دیگری برای بوسیدن دست ِ خامنه ای که باخون جوانان دلیـر ایـران آغشته شده است بیـرون به پـرد.

واقعـأ پرسیـدنـی است که بعـد از 33 سال حکومت سراسر ننگین جمهوری اسلامی، چرا بـایـد پـای صندوق رأی رفت؟ بـویـژه باید این پُرسش را از زنان ایران زمین کرد که چرا باید به این نظام زن ستیز که آنها را نصف مـرد می دانند رأی داد؟ و چرا بـایـد برای سفر به خارج از کشور، ولی داشته باشند؟
تـوهیـن و حقـارت به مقام زن ایرانی از این بیشتـر امکان دارد؟
اوج عقـب افتـادگـی ذهنـی و بینشـی مُلاهای با عبـا و بی عبـا در اینجاست که:"
از آنجائیکه خـود ِ عُلمـای اهل حوزه های مختلف حیوانی حکومت جهـل و حنـون جمهوری اسلامی اساسأ نـاقـص العقـل به دنیـا آمده اند زنـان را که نیمی از هرجامعه ای را تشکیل می دهند مانند خود، ناقص العقل می پنـدارنـد".
با مُروری اجمالی به کـارنـامـه ننگین حکومت 33ساله جمهوری اسلامی که هر روز، دقیقـه و ثـانیـه، از آن، بـوی خـون جوانان مان به مشام می رسد کارنامه ای که، جـزء فحشا، فساد، بیکاری، اعتیاد، زندان، شکنجه، اعدام و ... چیز دیگری به ارمغان نیاورده است پس با این تفاصیل، به "انتخابات" نـه بگوئیـد و به خیابان ها نیـائیـد در غیر این صورت، خامنه ای رهبـر حکومتِ جنایتکاران، می تـوانـد از حضـور شمـا در خیـابـان هـا به عنواین گوناگون، بهـره بـرداری سیاسی بکند و به عنوان اقتـدار نظام خونین اش جهان را مورد خطاب قرار بدهد!
حال پُـرسیدنی است با این همه تجـربـه خـونیـن که مـردم ستمدیده مـا پُشت ِ سر گذاشتـه اند، بـایـد بـرای رأی دادن! بـر سنگفرش های خیابان های ایران زمین را که هنوز خون جوانان مان ازآن پـاک نشده است، حضـور داشتـه بـاشنـد !!!؟؟؟

علی سعیدی مخالفان خامنه‌ای را مرتد خواند...

article picture
 
علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه به طور تلویحی مخالفان علی خامنه‌ای را «مرتد» خواند و گفت در تاریخ اسلام این افراد نماز می‌خواندند٬ اما «ولایتمدار» نبودند.

آقای سعیدی این مطلب را شامگاه پنجشنبه (۲۸ دی) طی سخنانی در مراسمی که در تالار وزارت کشور برگزار شده بود٬ بیان کرده است.

وی بی‌آنکه به نام فرد یا جریانی اشاره کند٬ افزوده «انحراف٬ داستان انسانی است که روزی پیشتاز بوده و بعد دچار انحراف می‌شود و مثال او همانند مثال سگ است و یا داستان او مانند داستان سامری است.»

حامیان علی خامنه‌ای در سال‌های اخیر از اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از انقلابیونی نام می‌برند که با گذشت زمان از آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته و منحرف شده است.

هاشمی رفسنجانی در هفته‌های اخیر با طرح شعار «انتخابات آزاد» و «وحدت ملی» خشم بسیاری از وفاداران به خامنه‌ای را برانگیخته است.

بسیاری از نمایندگان علی خامنه‌ای در خطبه‌های این هفته نماز جمعه شهر‌های مختلف ایران به طور هماهنگ بی‌آنکه نامی از هاشمی ببرند٬ حملات گسترده‌ای متوجه وی کرده‌اند.

احمد جنتی٬ دبیر شورای نگهبان در خطبه‌های هفته گذشته نماز جمعه تهران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را از سیاسیون شکست خورده «گردن کلفت» خطاب کرده بود.

كشف مدارک حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد توسط ارتش آزاد سوریه...

article picture
 
یک مرکز شنود سری رژیم اسد به کنترل ارتش آزاد سوریه درآمد و در این ایستگاه مدارکی دال بر حمایت رژیم جمهوری اسلامی از رژیم بشاراسد کشف و ضبط شد.

ارتش آزاد سوریه -مخالفان مسلح بشار اسد رئیس جمهور این کشور- جمعه 18-1-2012 اعلام کرد که یکی از گردان هایش به نام "لواء الاسلام" یک ایستگاه هواشناسی که به عنوان مرکز شنود از آن بهره برداری می شد را در منطقه "الغوطه الشرقیه" واقع در حومه دمشق را پس از نبردی سنگین به کنترل خود در آورد.

بنا بر این اعلام، در این ایستگاه مدارکی دال بر حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد کشف و ضبط شد.

تا کنون بسیاری از سوری ها گمان می کردند که این مرکز در زمینه هواشناسی فعالیت می کند، اما پس از کنترل آن توسط ارتش آزاد، مشخص شد که در حقیقت این ایستگاه، یک مرکز سری برای انجام عملیات شنود و جاسوسی است. این گزارش تاکید می کند که مدراک به دست آمده نشان می دهد ایرانیان نیز در این مرکز حضور داشتند.

فیلم ارسال شده به العربیه عکس های آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در کنار بشار اسد را در مرکز نصب شده بود و توسط انقلابیون به زمینه انداخته شده نشان می دهد.

این ایستگاه و یک پایگاه نیروهای امنیتی که به آن پیوسته است در ساعات اولیه بامداد جمعه در پی عملیات "ابابیل الصحرا" توسط نیروهای وابسته به ارتش آزاد سوریه تصرف شد.

به دنبال این عملیات هواپیماهای نیروی هوایی سوریه این مرکز را بمباران کردند.

وقوع فاجعه و علاج بعد از وقوع...

article picture
 

حکایت امروز سرزمین ایران و ساکنانش، مصداق همان تمثیل مُثل افلاطونی و سایه های غارنشین است. از روز نخست روی کار آمدن این حکومت، تبدیل شدن فضای بیرونی مملکت و فرهنگ و فکر ملت به یک زندان مخوف بدون هیچ دادگاهی با اشد مجارات و اعمال شاقه، در دادگاه –یا بهتر است بگویم نبرد-ِ نابرابر روی داد. آری این حکومت تا دندان مسلح به سلاح ارعاب و ایدئولوژی، با مردم ایران تنها به دلیل ایرانی بودن، وارد جنگ شده است. اینها حاکم نیستند، اینها غاصب، قصاب، جابر و جلاد هستند. اینها همان دشمنان متجاوز و متخاصمی هستند که سرزمین ایران مانند آنان را زیاد به خود دیده بود، اما تفاوت عمده ی پیشینیان با این بیگانگان صدها برابر بدتر از هر بیگانه در آن است که نخست: جلادان و جانیان آنان، زنجیر اسارت و بردگی را بر فکرها و فرهنگ و اخلاق و انسانیت مردم این کشور زدند و دوم: اینها آمدند اما بر خلاف اسلاف و اعقاب خود، هرگز نرفتند و در قلب ها و عقل های عوام ریشه دواندند و آنها را آلوده و اخت به خود کردند!...


 اگر امروز جنگ و جنایت در میان مردم و نسبت به خودشان عادی و معمول شده، به خاطر این است که ریشه ی این خشونت را حکومتیان در قلب ها و مغزها کاشته اند. اگر امروز دعوا بر سر نان و برنج و گوشت عادی شده، برای آن است که سیاست گدا پروری و گرسنه نگهداری ملت را این رژیم در صدر سیاست فریبکارانه ی دنیا ستیزانه ی غرب ستیزانه اش گنجانده، اگر امروز تماشای دار و بیداد رژیمی که خودش ام الخبائت و علت العلل تباهی و پلیدی در جامعه است، به اخبار روز بدل شده، به خاطر تخم دروغ و کینه و نفرتی است که این حکومت در جان این مردم کاشته است...


 اینجاست که پیشخوان کتاب و روزنامه فروشی ها، بجای کالاها و کتاب های فرهنگی، فلسفی و تاریخی پر می شود از ویژه نامه ی طپش جام جم که پر است از همین اخبار عادی شده ی قتل و دار و تجاوز و باج گیری و قمه کشی و... اینجاست که موزه ها به تاریخ می پیوندند و آثار باستانی، بغض غبار فراموش به خود می گیرند، اینجاست که وقتی یک شبکه ی ماهواره ای رژیم-ساخته بنام "جم" قطع می شود، مردم عزیز ایران افسرده می شوند که حالا روزشان را چگونه بی جم کلاسیک و سریال های عشقولانه ی اسلامی-نیمه سکسیش سر کنند!


 و اینجاست که امید دگرگونی و تغییری ژرف در سیستم سیاسی-فکری حکومت-ملت ایران به یاس می پژمرد و آدمی که درون ایران زندگی می کند و نمی خواهد به جهت آب بی خیالی گوسفندی زندگی سگی اکثریت شنا کند، می پوسد و می پوکد و با ناباوری می گوید که: در ایران امروز، هیچ چیز سر جای خودش نیست!... و اینها نه تزریق زهر نومیدی است و نه ناله و فریاد، که برآیند تجارب ناشی از دیده ها و شنیده ها در سی سال زندگانی درون این مرز و بوم است!...


 جمهوری اسلامی اما، در خفقان مطلقی که سال به سال بدترش میکند و با تلبیس گری ماهرانه ای آن را عوام فریبانه تر می کند، مشغول سرکوب آنانی است که دکان اصلی دینکاران و نان خوران از دین را به خوبی شناخته اند و با دست خالی در وبلاگی یا گوشه ی دفتری با نام مستعار یا حقیقی، مشغول خوانش و پژوهش و نوشتن برآیند آن برای تیمار زخم های عفونی فکر و فرهنگ بیمار این سامان و مردمان آن دارند.


 غم نان و گرانی کمر شکن و بحران های اخلاقی ناشی از آن، باعث شده مردم کمتر یادی از این دست از افراد کنند که جان بر کف و باور در قلم و دلیری در مشت، برای آگاهی و بینش و دانش کوشش کرده اند و در ازای آن در بند سیاه چال های دژخیمانی هستند که کوچکترین حقی برای دگراندیشان قائل نیستند...


 


* * *


 محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) یکی از این نویسندگان و پژوهشگرانی است که فارغ از تمام جنجال های سیاسی پیرامونی و جنگ های فرقه ای تکراری بین جناح های درون حکومتی –اصول گرا و اصلاح طلب- دکان اصلی دینکاران را به درستی باز شناخت و هم و غمش را برای بالا بردن سطح دانش و بینش و آگاهی در فضای فکری-فرهنگی بیمار ایرانش بکار برد.


 اما سزای او، دستگیری، شکنجه و ضجرهایی است که گماشدگان ولی فقیه جنایتکار در ازای روشنگری هایش به وی تحمیل کرده اند. سیامک مهر مانند بیشتر زندانیان عقیدتی و باور در شکنجه گاه رجایی شهر کرج بدون و به دور از کوچکترین حق و حقوقی که هر زندانی (حتا به فرض مجرم بودنش) از آنها بایستی برخوردار شود، در سکوت خبری و رسانه های مدافعان و مدعیان حقوق بشر، جانش در خطر است...


 اینکه تک تک ما بایستی صدای در گلو خفه شده ی امثال سیامک مهر باشیم، یک وظیفه ی انسانی-ملی است و تخطی یا سکوت در برابر آن هیچ تفاوتی با جنایت جانیان ندارد و خیانت محسوب می شود.


 تک تک ما باید بدانیم که سالهاست در واقعه ی یک فاجعه ی به تمام معنا گرفتاریم، فاجعه ای که خواسته یا ناخواسته دامن مردم ایران را که خوش خیالانه شعار "کلاه خودت را نگه دار باد نبردش!" می دهند را خواهد گرفت. زیرا در چارچوب ایران در بند این حکومت، ایرانی ها جرم مرتکب نشده و دادگاهی نشده مجرم اند؛ مگر اینکه خلافش ثابتش شود، خلافش هم یکی مزدور و شراکت در جنایت آن ها و دیگری گوسفند و مزدبگیر آنها بودن است... پس ابلهانه است که به فکر علاج بعد از وقوع فاجعه باشیم زیرا ما در نقطه ی صفر مرزی خود خود خود فاجعه هستیم...


 در پایان باز هم پتی شن و فیس بوک در خواست آزادی سیامک مهر را می آورم:




 

تنها چیزی که در ایران ارزش ندارد، جان انسان است...

article picture
 
جمهوری اسلامی برای حمل یگ گالن گازوییل شهروند خود را به قتل می رساند.

مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان و رئیس حوزه علمیه آن شهر امروز در خطبه های نماز جمعه از قتل افرادی که برای امرار معاش مجبور به فروش بنزین و گازوییل می شوند، شدیدا از نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرد.

وی رفتار ماموران دولتی جمهوری اسلامی را با اسرائیل مقایسه کرده و گفت که اسرائیل برای آزادی یک سربازش، هزاران زندانی فلسطینی را آزاد می کند. اما جمهوری اسلامی برای حمل یگ گالن گازوییل شهروند خود را به قتل می رساند.

اشاره امام جمعه زاهدان به وقایع اخیر است که ده ها شهروند بلوچ ایرانی به علت حمل و فروش گازوییل توسط نیروی انتظامی به قتل رسیده اند.

او در ادامه گفت که ما هم شدیدا مخالف قاچاق مواد نفتی هستیم، ولی آیا حکومت توانسته آلترناتیویی غیر از قاچاق این مواد برای مردم جهت امرار معاش خود بوجود آورد؟

او اضافه کرد ما آگاه هستیم که کشور دوران سخت اقتصادی را می گذراند، اما قتل شهروندان را نمی توان با آن توجیه کرد.

لازم به یاد آوری است که برخی از اهالی استان های مرزی ایران که بیش از بقیه استان ها با بیکاری مزمن روبرو هستند، برای امرار معاش دست به قاچاق کالا از ایران و بالعکس می زنند.

آخوند احمد خاتمی:تجاوز به زندانیان یک تهمت بزرگ بود که هیچگاه ثابت نشد! +فیلم

article picture
 
نمایش نماز جمعه ، آخوند احمد خاتمی با دروغ خواندن تجاوز به زندانیان در رژیم اسلامی گفت: این تهمت را یکی از سران فتنه گفت و به اندازه خودش آب به آسیاب دشمنان ریخت اما هیچگاه نتوانست آن را اثبات کند. قوه قضائیه هیات سه نفره ای تشکیل داد که با فراغت بال حرف هایش را شنیدند اما نتوانستند آن را ثابت کنند. کمیسیون اصل ۹۰ هیاتی را تعیین کرد اما نتوانستند آن را اثبات کنند تا امروز هم نتوانسته. متاسفانه همان روزها بعضی از هم پالگی های فتنه گران گفتند و اظهار تاسف هم کردند اما این یک تهمت بزرگ به نظام بود.

خاتمی گفت: گفتند که دختری را گرفته و شکنجه کرده اند و بدنش را سوزانده اند و در بهشت زهرا دفنش کردند مجلس فاتحه برایش گرفتند و یکی از سران فتنه هم رفت و اشک تمساح ریخت آن دختر خودش آمد در تلویزیون گفت من تعجب می کنم سوختن و سوزاندن یعنی چه؟

وی گفت: من معتقدم هر یک از این دروغ ها کافی بود بر اینکه فتنه و سران فتنه تا ابد سر بلند نکنند اما تعجب می کنم هنوز سه سال نگذشته بعضی ها می گویند اینها سران فتنه نیستند.

آخوند احمد خاتمی گفت: یک دروغ موضوع تقلب در انتخابات بود و همه آمریکایی ها از آن حمایت کردند همچنین سران کشورهای استکباری از آن حمایت کردند اما خود فتنه گران در اعترافاتشان گفتند که ما سندی برای تقلب نداشتیم می خواستیم مردم را تحریک کنیم.

خاتمی ادامه داد: در یکی از بیانیه ها یکی از سران فتنه به صراحت گفت سرانجام شورای نگهبان با چشم بستن بر روی انبوه تقلب ها، انبوهی که نتوانستند به عدد انگشتان دست آن را ثابت کنند، دهمین انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد.

آخوند خاتمی با بیان اینکه انشاءالله تظاهرات ۲۲ بهمن امسال مدخلی باشکوه برای حضور شکوهند در انتخابات سال ۹۲ باشد گفت: مردم تاکنون بیش از ۳۰ بار پای صندوق رأی آمدند که در همه انتخابات حضور باشکوه بوده، قانونی بوده، در زمان خود انجام گرفته، سالم برگزار شده و فضا، فضای رقابتی و آزاد بوده است. انتخابات ما همیشه آزاد بوده است.


لینک زیر: فیلم، گزارش مستند آقای بابک داد از تجاوز به جوانان در بازداشت گاه و زندان های جمهوری اسلامی توسط بسیجی ها و اعراب لبنانی
http://www.youtube.com/watch?v=Ti9q3nLjDfg
لینک زیر: فیلم+18 سند دیگری از تجاوز در زندان‌های نظام اسلامی

http://www.youtube.com/watch?v=65Tq0Jghxf8
لینک زیر:تجاوز به زنان زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی

http://parsdailynews.com/108864.htm

بالاخره قطار شورای ملی به حرکت در آمد...

article picture
 
سفر اخیر شاهزاده رضا پهلوی به همراه تنی چند از اعضای کمیته موقت شورای ملی به اروپا را باید نخستین حرکت عملی ایشان در راستای تشکیل یک شورای ملی متشکل از گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی اپوزیسیون دانست که هدف آن ایجاد یک آلترناتیو جدی و قابل اتکاء در برابر رژیم اصلاج ناپذیر جمهوری اسلامی است.

دیدار آقای رضا پهلوی و اعضای کمیته موقت شورای ملی با ریاست پارلمان اروپا و نمایندگان مجلس اعیان بریتانیا در شرایط کنونی که از یک سو امید هرگونه تغییر و اصلاح - هر چند ناچیز - در عملکرد و رفتار رهبران رژیم جمهوری اسلامی، چه در داخل و چه در سطح بین المللی تقریباً به صفر رسیده است و روز به روز حلقه باورمندان به اصلاحات از درون نظام جمهوری اسلامی کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود، و از سوی دیگر آزمایشات اتمی رژیم و نقض حقوق بشر در ایران، مجامع جهانی را هر روز نسبت به ماجراجویی‌های رژیم اسلامی ایران و آینده منطقه خاورمیانه نگران‌تر می‌سازد، امید به شکل‌گیری یک شورای نیرومند و به راستی ملی را که بتواند حافظ و مدافع منافع مردم ایران در سطح بین المللی باشد و خطر مداخله نظامی اجانب را مرتفع سازد، در دل میهن‌پرستان و آزادیخواهان ایران زمین روشن کرده است.

اما آنچه که به اعتقاد نگارنده، بیش از هر چیز دیگر حائز اهمیت و توجه است، تداوم این دیدارها و جلسات با دولتمردان ممالک مختلف است که می‌تواند جهانیان را به وجود یک آلترناتیو فعال و پویا در برابر رژیم مستبد و توتالیتر جمهوری اسلامی مطمئن سازد. آلترناتیوی که با اعتقاد به دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر گام در میدان نهاده و خود را در برابر صلح و امنیت ایران و جهان مسئول می داند. فقط در چنان شرایطی است که قدرت‌های جهانی می‌توانند بر روی چنین شورایی حساب باز کرده و گزینه‌های دیگری غیر از تحریم و جنگ را نیز در قبال ایران بر روی میز بگذارند.

نکته مهمی که می خواهم به آن اشاره کنم، این است که نگاه شورای ملی نباید تنها محدود به امریکا و یا دولت‌های اروپایی باشد. بلکه در گام بعدی، تعامل مؤثر و مستمر با نیروهای آزادیخواه و سکولار منطقه خاورمیانه نیز بایستی در رأس برنامه های این شورا قرار گیرد. یکی از مهمترین مسائلی که نیروهای اپوزیسیون با آن روبرو هستند، ناامنی و هراسی است که کشورهای منطقه از دخالت های نابجای رژیم جمهوری اسلامی در امور داخلی خود احساس می کنند. باید به این کشورها خاطرنشان کرد که شورای ملی به دنبال استقرار حکومتی دموکراتیک و منطقی است که به جای دخالت و جنگ افروزی، تلاش خود را معطوف حفظ صلح و آرامش در سطح منطقه سازد. تمام این اهداف نیز زمانی محقق می گردد که مجمع عمومی شورای ملی هر چه سریع‌تر تشکیل شده و اعضای این شورا انتخاب گردند.

به هر روی، در شرایط کنونی، سفر شاهزاده رضا پهلوی و اعضای کمیته موقت شورای ملی به اروپا را می‌توان حرکت مثبتی در راستای معرفی اهداف شورای ملی به اروپاییان تلقی کرد که امیدواریم این اقدامات مثبت در آینده نیز همچنان تداوم داشته باشد.

به امید آزادی و سرفرازی ایران و ایرانی

پاینده ایران

طبیعی است با آغاز حرکت قطار شورای ملی، عده ای غرض ورز و مزدور طبق روال همیشگی شروع به سنگ پرانی و مانع تراشی در برابر حرکت این شورا خواهند نمود. مقاله ها (یا بهتر بگویم فحش نامه ها) منتشر خواهد شد و رسانه های طرفدار جمهوری اسلامی یا مخالف شورای ملی و شاهزاده رضا پهلوی یا دسته سومی که فقط می خواهند با ناسزاگویی و ساز مخالف زدن ابراز وجودی کرده باشند، در روزهای آینده نیز بر حملات کورکورانه خود علیه این شورا خواهند افزود. نباید از این انتقادات هراسید. بالعکس باید ریشه این عصبانیت ها و پنجه بر دیوار ساییدن ها را یافت. بدون تردید، دلیل این توهین ها و حاشیه‌سازی‌ها چیزی جز هراس از قدرت گیری همان آلترناتیو دموکراتیک و سکولاری که هدف‌اش برکندن ریشه استبداد دینی از مرز و بوم ایران است نبوده و نیست. آنان که در این تغییر، منافع خود را در خطر می بینند، چاره ای جز این حملات مذبوحانه برای خود نمی بینند.

بازنگری در شناسنامه خدا...

article picture
 
هیتلر در گور خفته است. نلسون ماندلای 94ساله به‌عنوان قهرمان مبارزه با نژادپرستی ستایش می‌شود و در آمریکا، سرزمین یکه‌تازی سفیدپوستان نژادپرست که سیاهان را جز به بردگی قبول نداشتند، یک سیاهپوست در کاخ سفید دورۀ دوم ریاست جمهوری خود را می‌گذراند. در دنیای قرن بیست و یکم پس باید پروندۀ تبعیض نژادی را بست و به بایگانی تاریخ سپرد.

اما دفتر تبعیض جنسی همچنان مفتوح است. در آن سوی دنیا، به‌بهانۀ اسلامگرایی، زنان را در حصار قید و بندهای قرون وسطایی محصور می‌کنند. مردسالاری، در کشورهایی که زنان تا حدودی از حقوق مساوی با مردان برخوردار شده بودند، از نو جان می‌گیرد. زن به حاشیه رانده می‌شود و اگر صدایش درآید یا تخماق «جندالله» و «حزب‌الله» بر سرش فرود می‌آید یا طبق قوانین جاری در محاکم به‌اصطلاح «اسلامی» محاکمه و محکوم می‌شود. حال آن که در این سوی دنیا، آزادی زن حد و مرزی ندارد. نابرابری زن و مرد یک مسألۀ کهنه و فراموش‌شده به‌شمار می‌آید. زنان در تمام موارد و مراحل، و برای دست یافتن به عالی‌ترین مقامات و درجات، با مردان رقابت می‌کنند. مردی که برای ریاست جمهوری کاندیدا می‌شود، اگر رقیبش از طایفۀ نسوان باشد که بدا به‌حال او. اگر هم رقیبی از جنس مخالف در مقابل خود نداشته باشد برای کسب موفقیت مجبور است به رأی زنان تکیه کند. در مبارزات انتخاباتی به زنان باج بدهد و بعد از انتخاب شدن نیز بر سهم زنان در تقسیم کرسی‌های وزارت و سایر مقامات مملکتی بیفزاید.

و اما خانم‌ها به این هم قانع نیستند. در آلمان که خانم آنگلا مرکل بر آن حکومت می‌کند (و انصافاً در مقام صدارت بیش از بسیاری زمامداران مرد لیاقت به‌خرج داده است) یک وزیر زن، خانم کریستینا شرودر، مسألۀ تبعیض جنسی را در بالاترین مقامات کائنات، یعنی درگاه ربوبیّت، پیش کشیده و خواستار اصلاح آن شده است.

کریستینا خانم، سی و پنج‌ساله، وزیر زنان و خانواده و سالخوردگان و جوانان از حزب دموکرات‌مسیحی عقیده دارد که باید با تغییری در گرامر مذهبی، خداوند تبارک و تعالی را از قید تبعیض جنسی رهانید. چون، به‌گفتۀ او، وقتی با دختر هجده‌ماهه‌اش از خدا حرف می‌زند و می‌گوید «der Gott» در ذهن دخترک از همان ابتدای زندگی یک تصویر مردانه از آفرینندۀ جهان شکل می‌گیرد؛ پس باید به‌جای آن گفت «das Gott» که در زبان آلمانی نه زنانه است و نه مردانه.

این نظریه را، که خیلی هم دور از حقیقت نیست، تعدادی از شخصیت‌های مذهبی و سیاسی آلمان به‌باد انتقاد گرفته و تداخل سیاست در دیانت تلقی کرده‌اند. از آن‌جمله، اسقف ویلهلم ایمکاپ (در عین حال مشاور واتیکان) چنین سخنی را ناشی از ناآشنایی خانم وزیر با الفبای گرامر و ادبیات دینی می‌داند. تعداد دیگری نیز آن را نظریه‌ای قابل تأمل تشخیص داده و به‌ دفاع از خانم وزیر برخاسته‌اند، ازجمله خانم آنگلا مرکل که خود، دختر یک کشیش پروتستان است.

البته سر فرو بردن در کار خداوند و ایرادات و انتقاداتی از این قبیل، در ایران خودمان هم که امروز اسیر حاکمیت جاهلانه است، سابقه دارد.

در «لطایف شکوهی» آمده است:

دو نفر زن با هم صحبت می‌کردند که خداوند عالم در حق زنان اجحاف کرده چنان که یک نفر مرد را در نکاح، مقابل چهار زن قرار داده و در ارث، مرد را در مقابل دو زن و همچنین در باقی امور.

دیگری گفت آری، چون بیست و چهارهزار پیغمبر و دوازده امام و اولیا و اوصیای ایشان همه مَردند، روز ازل که در خانۀ خدا جمع شدند تا قانون شریعت بگذرانند از فرقۀ زنان وکیلی نبوده و البته طرف خودشان را ملاحظه کردند.

آن یکی گفت اساساً چون خودش ضمیر مذکّر می‌آورد و «قال‌الله تبارک‌ و تعالی» می‌گوید معلوم می‌شود که خودش هم صفت مردی را دوست می‌دارد!

دیدگاههای خامنه ای و احمدی نژاد در مورد اثر تحریم ها!

article picture
 
با آنکه بسیاری از مسؤلان رده بالای جمهوری منفور اسلامی، به تبعیت از سید علی خامنه ای، اثر تحریمها بر مسائل کشور را رد می کنند؛ اما احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور حکومت آخوندی، و دومین مسؤل رده بالای این رژیم، در سخنانی که در مجلس جمهوری اسلامی با نمایندگان مردم در میان گذاشت؛ تحریم ها را مشکل آفرین نامید. آنانی که با مسائل کنونی درون حکومت اسلامی، و روابط نه چندان خوب سران آن آگاهی دارند؛ به آسانی می توانند با توجه به تضاد این دو دیدگاه، به میزان اختلافات موجود میان خامنه ای و احمدی نژاد پی ببرند!

با آنکه خامنه ای با حمایت از احمدی نژاد در جریان انتخابات سال 88 ، و با دوباره بر کرسی ریاست نشاندن او، برخی از پیروان سابقش را از دست داده است؛ اما ظاهرا رئیس جمهور مورد تأیید وی، زیاد به این امتیازی که رهبر به وی داده بود بها نمی دهد؛ و گاهگاه در حال نواختن ساز مخالف با مقام معظم رهبری نیز هست!

احمدی نژاد صبح روز چهارشنبه 27 دیماه 1391، به درخواست خود در مجلس شورای اسلامی حضور یافت و مطالبی را در آنجا عنوان کرد. اما همانطوری که از قبل گفته بود، حاضر نشد که به سخنان نمایندگان مردم در مجلس گوش بدهد. او در سخنان خود به برنامه های جدید در ماههای پایانی عمر دولتش اشاره کرد؛ از جمله موضوعاتی که احمدی نژاد به آنها اشاره نمود، قطع شدن یکباره وابستگی به نفت بود. وی در طول یک ساعت و نیم سخنرانی اش، برخلاف گذشته چندین بار از وحدت میان دولت و مجلس سخن گفت؛ با این که خیلی تلاش می نمود که تا چیزی نگوید که بر اختلافات پیشین میان او و مجلس دامن بزند؛ ولی باز هم بخشهائی از سخنانش مورد اعتراض نمایندگان واقع می شد؛ و صدای اعتراضشان در رابطه با سخنان او به گوش می رسید!

او با تأکید به اینکه همه نمایندگان را دوست می دارد؛ اما از برخی از ایشان انتقاد کرد؛ چون به نظر رئیس جمهور تعدادی از آنها اخباری خلاف واقعیت منتشر می نمایند؛ و به دولت اتهامات بی اساس هم می زنند. در ارتباط با مشکلات اقتصادی، احمدی نژاد عکس دیدگاه خامنه ای و برخی از پیروانش، که مشکل آفرینی تحریمها را رد می کنند؛ ولی احمدی نژاد در مجلس به صراحت خطاب به نمایندگان اعلام نمود: " این تحریمها باعث ایجاد نوسانات قیمت می شوند؛ و به بخشهای وسیعی از مردم که درآمدهای ثابت دارند فشار می آورد؛ و باعث اخلال در تجارت خارجی و البته منجر به فاصله طبقاتی می شود. و فعالیت و تقاضای کاذب در اقتصادی رشد می کند و همچنین تولید وابسته به درآمد ارزی هم دچار آسیب می شود. "

او با اشاره به این که وابستگی به نفت اقتصاد ایران را آسیب پذیرکرده است؛ از چهار راهکار برای حل مشکلات اقتصادی ایران خبر داد. وی اولین راهکار را استفاده از " زمین " نامید و گفت: " اینهمه زمین بدون استفاده داریم، می توانیم آنها را به مردم بدهیم، که هم آنها را آباد کنند و هم در آن زندگی بکنند. " !

استفاده از معادن، دومین راهکاری است که احمدی نژاد، برای حل شدن مشکلات اقتصادی مملکت پیشنهاد داده و می گوید: " معادن زیادی داریم که می توانیم به مردم بدهیم و بگوئیم که بروید اکتشاف کنید و پنجاه سال مال خودتان. "

در ارتباط با سومین راهکار پیشنهادی رئیس جمهور، جهت حل نمودن مشکلات اقتصادی کشور، که خیلی طولانی آن را برای نمایندگان شرح داده؛ فاز دوم هدفمند سازی یارانه هاست. او با تکرار فواید هدفمند سازی یارانه ها، اعلام کرد که دولت تاکنون با اجرای هدفمندی یارانه ها، به اهدافی که می خواسته رسیده است. ( مهمترین هدف دولت در این رابطه )، تأمین کسری بودجه اش از این طریق بوده است !

مثل همیشه رئیس جمهور حکومت ناشایست اسلامی، یک مشت صغرا و کبرا را به هم بافته، و اراجیفی را به عنوان تنها راههای معالجه بیماری مشکلات اقتصاد کشور بیان نموده است. بیماری که اگرنگوئیم هشتاد درصد آن در طول دو دوره ریاست جمهوری خودش بر اقتصاد کشور عارض گشته؛ بلکه دست کم پنجاه درصد آن، از نعمت حضور چنین فرد بی لیاقتی در رأس قوه مجریه کشور به وجود آمده؛ و بقیه اش نیز میراث رؤسای جمهور بی کفایت قبل از اوست؛ که به دولت وی ارث رسیده است!

او خودش درخواست حضور در مجلس را داده، و برای مطرح نمودن مطالب بالا در آنجا، یک ساعت و نیم در مجلس سخن گفته است. در دو سه هفته اخیر خبرها حاکی از این بودند، که احتمال استیضاح رئس جمهور و کابینه اش در مجلس وجود دارد. شاید احمدی نژاد جهت پیشگیری از رخ دادن چنین امری، دست پیش را گرفته تا عقب نیفتد! یعنی خودش پیشاپیش به مجلس آمده، و با گذاشتن هندوانه زیر بغل رئیس و نمایندگان مجلس، که میانشان وحدت وجود دارد؛ قصد خلع سلاح نمودن آنان را داشته، و بیان راهکارهای پیشنهادی اش برای ترمیم خرابی های اقتصادی هم بهانه ای بیش نبوده است!

و شاید هم به این وسیله، در مقابل نمایندگان مردم در مجلس، و نیز از طریق تریبون مجلس به خبرگزاریهای سراسر گیتی، به طور علنی و آشکارا نقطه نظرش در مورد ایجاد مشکل نمودن تحریمها در اقتصاد کشور، برای همگان بیاناتی را عنوان کرده؛ تا بدین گونه بتواند دیدگاه رهبر انقلاب و پیروانش را، که مشکل آفرینی تحریمها را رد می کنند؛ پوچ و بی اساس و غیر حکیمانه جلوه بدهد!

همه دنیا معتقدند که ایران از بابت تحریمها بسیار آسیب دیده؛ و بخشهای مهمی از امور کشور تقریبا فلج شده اند. اما سید علی که به تصورخودش " رهبر مسلمانهای جهان " است؛ با بی اثر نامیدن تحریمها، قصد دارد که به مردم ایران و جهانیان بفهماند؛ که وی در همه امور مربوط به چنین مسائلی احاطه کامل دارد. عده ای بی خردتر از خودش هم، با پیروی از دیدگاههای غلط وی نشان می دهند؛ که مانند رهبرانقلاب پلیدشان، بسیار آگاه و نکته سنج می باشند!

آنچه که مسلم است، نه خامنه ای و نه احمدی نژاد، به هیچوجه دلشان به حال ملت ایران نمی سوزد؛ و هرگز هم شور چگونگی اوضاع مملکت ما در سرشان نیست. آنچه که برای این فاشیست های جنایتکار مهم و دارای ارزش می باشد؛ حفظ بقای حکومت منحوسشان در ایران است و بس!

اما خوشبختانه، نشانه های سرنگونی حکومت این جانیان، از اختلافاتی که میان خودشان با یکدیگر دارند؛ بهترین دلیل برای بی استحکام بودن پایه های حکومت ننگین شان است؛ و دیری نخواهد پائید که کاخ آرزوهای دیرینه شان، که استقرار دوباره حکومت های امویان و عباسیان در ایران است؛ بلرزد و از پای تا سر تخریب گشته و به نابودی برسد!

اصرار دوباره قاضی صلواتی برحکم اعدام وحید اصغری/اطلاعیه احمد اصغری...

article picture
 
اصرار دوباره قاضی صلواتی برحکم اعدام دانشجوی وبلاگ نویس زندانی وحید اصغری و ارسال پرونده به شعبه 6 دیوان عالی کشور.

قاضی صلواتی :قضاوت یا عطش ضحاک وار بر اعدام.

حکم اعدام وحید اصغری وبلاگ نویس و دانشجوی انفورماتیک دانشگاه بنگلور هند که دی ماه سال گذشته توسط قاضی صلواتی صادر واسفندماه سال گذشته توسط شعبه 6 دیوان عالی کشور بدلیل عدم سنخیت حتی اتهامات وارده و اعترافات تحت شکنجه نقض گردیده بود .

و این نقض نقض کلی و علی الاطلاق بوده و می بایستی تحقیقات در پرونده دوباره صورت میگرفت که متاسفانه و
در یک روال مشکوک وغیر قانونی توسط صلواتی قاضی شعبه 15 دادگاه انقلاب وحید فقط یکبار در تاریخ 91.09.11 به دادگاه فرخوانده شد که وحید بدلیل عدم صلاحیت قاضی و دادگاه انقلاب برای رسیدگی به جرایم رایانه ای و اطفال در دادگاه حضور نیافت .

و علی رغم عدم حضور متهم آنهم در اولین جلسه رسیدگی حکم اعدام وی توسط صلواتی دوباره تایید وپرونده مجددا به شعبه 6 دیورنعالی کشورتحت شماره 910607 ارسال گردیدهاست.
.....
اطلاعیه‎احمد اصغری

اینجانب احمد اصغری فعال سیاسی و منتقد حکومت جمهوری اسلامی ایران با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین سالگرد بازداشت برادرم وحید اصغری زندانی سیاسی و عقیدتی مایل هستم چند کلامی با هموطنان گرامی و اپوزسیون سخنی گفته باشم .
رژیم جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت دیکتاتوری اش تجربیات تلخی از انتخابات (انتصابات ) مخصوصا انتخابات ریاست جمهوری در طول 34 سال عمر خود دارد و اقای خامنه ای با توجه به تجربیاتی که در طول این مدت اندوخته سعی در رسمی کردن حکومت پادشاهی خود دارد و در این دوره از انتخابات نیز با چراغ خاموش به طرف دروازه انتخابات پیش میرود تا بتواند از این گردنه با کمترین خطرممکن عبور کند .
جناب ایشان احتمالا اقای ولایتی را برای ریاست جمهوری به عنوان تدارکاتچی برگزینند و یا مهره کمتر شناخته شده اما وفادارو امتحان پس داده دیگری را که در هر صورت نتیجه برای مردم و کشور ایران یکسان است .
در این میان ما باید هوشیار باشیم که رژیم دست به اپوزسیون سازی کذایی برای گرم کردن تنور انتخابات فرمایشی خود و کشاندن مردم جلو دوربین های صداوسیما برای پر کردن خلا بحران مشروعیت داخلی و خارجی خود ننماید
همه ما میدانیم که اپوزسیونی که بتواند از طرف مردم در انتخابات شرکت و به نفع مردم کار کند به هیچ وجه در ایران قابل تصور نیست و هر نوع اپوزسیون سازی از طرف رژیم صرفا نمایش محض و فریبکاری است
همه ما اگاه هستیم که با سیستم موجود انتخابات هیچ معنی و مفهومی ندارد و انتصاب صد در صد است و رای دهندگان تنها اعدادی برای شمارش در جلو دوربین های صداوسیما ی حکومتی بیش نیستند .
در این میان سخنی هم با اپوزسیون واقعی خارج و داخل دارم .
سالهای طولانی به تنهایی و بدون برنامه کارکردن و تجربه اندوختن باید کافی باشد و همه ما باید دانسته باشیم که تک سویه و تک بعدی حرکت کردن به هیچ کجا نمی رسد و تنها باعث گل الود شدن اب و عدم اطمینان و اعتماد مردم به اپوزسیون و استفاده رژیم از این اب گل الود به نفع خود خواهد بود همه ما باید با هم و برای یک هدف متحد باشیم و ان ازادی و ابادی کشور به معنای واقعی ان باشد و در نهایت انتخاب را به مردم واگذاریم . همه ما زیر یک پرچم و با یک مانیفیست و با یک برنامه ریزی مشخص و هدف معین حرکت کنیم و وقتی وظیفه خود را انجام دادیم به مردم وامیگذاریم که چه نوع حکومتی میخواهند و در پای صندوقهای رای ازادانه انتخاب خود را بنمایند .

از اپوزسیون دعوت می نمایم در فضای مجازی مکانی را برای هماهنگی و تبادل افکار معین نمایند تا همه گروهها و شخصیتها بتوانند نظرات و عقاید خود را ابراز کنند و در نهایت به یک جمع بندی و اتحاد و مانیفیست مشترک برسیم و روی برنامه و هدف معین و مشترکی فعالیت نماییم . من این محیط را معرفی میکنم در صورت پیشنهاد بهتر اماده شنیدن و استفاده خواهیم بود. http://www.polsaz.com

و سخنی هم با مردم کشورم دارم که قریب 1500 سال تجربه کفایت میکند و دیگر باید دانسته باشیم که بردن یکی و اوردن دیگری بدون انکه بدانیم چه میخواهیم تنها درامدن از چاله ای و افتادن در چاهی است .لذا مردم چند چیز را ضروری است تا بدانند
1-تاریخ کشور خود را بخوانند تا بدانند که بودند و چه شدند و چرا شدند
2-انواع حکومتها و کارکرد هر کدام را بخوانند تا موقع انتخاب بتوانند درست انتخاب کنند چون یک انتخاب اشتباه نسلهای متمادی را به زحمت و دردسر می اندازد و باعث عقب گرد کشور میشود در حالی که همه به جلو حرکت میکنند ما به طرف عقب حرکت خواهیم کرد و از قافله عقب خواهیم افتاد .
نوع حکومت و کشور داری در حال حاضر به چند روش محدود خلاصه میشود و هر کدام از انها دهها و صدها سال امتحان خود را پس داده اند و کاملا روشن هست هر کدام چه کارکردی میتوانند داشته باشند از جمله حکومتها 1-حکومت پادشاهی 2- حکومت دینی( از هر نوع دین) 3- حکومت کمونیستی و 4- جمهوری دموکراتیک
3-تصمیم بگیرند که حکومت دینی ( از هر نوع ان ) میخواهند یا میخواهند دین و عقیده خود را داشته باشند وحکومت و سیاستی جدا از دین داشته باشند .به عبارتی دین و عقیده جای خود سیاست جای خود .

به امید سرافرازی ایران و فرزندان ان .
احمد اصغری دی ماه 1391

امیدرضا میرصیافی را به خاطر می آورید؟!



امید رضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگ‌نویس اصفهانی بود که به‌ دلیل مطالبی که در وبلاگ «روزنگار» منتشر ساخته بود، ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ دستگیر و پس از طی ۴۱ روز بازداشت با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
وی در آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه زندان، و به اتهام توهین به رهبر قبلی و فعلی رژیم جمهوری اسلامی به دو سال حبس محکوم گردید.

در کمال ناباوری، وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ در زندان اوین و در سن ۲۸ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت.

درخواست کالبد شکافی وکیل وی، رد شده و بلافاصله جسد وی را به خاک سپردند.

برادر وی وضعیت جسد او را اینگونه توصیف می‌کند:

ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد.
من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لخته‌های خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتف‌ها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشت، طوری که آن ملافه‌ای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر.
بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند. فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند می‌گفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویلتان ندهند. من هم آنجا گفتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند. موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو می‌دادند هنوز گوشش داشت خونریزی می‌کرد. در حالی که این ها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و در بیمارستان لقمان فوت کرده است!

از او به عنوان اولین و تنها وبلاگنویسی که در زندان اوین درگذشته است یاد می شود.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد