۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه
در ایران چه خبر است ؟ شما قضاوت کنید !
استیضاح وزیر کار اعلام وصول شد ! نسرین ستوده به زندان اوین بازگشت ! هشدار وزیر ارشاد به ناشرانی که مرتکب سرقت ادبی میشوند ! یک پیشنهاد؛ مجلس قانونی مخصوص منع استفاده از مرتضوی تصویب کند ! سریال مرتضوی، خاوری، بهمنی و ... برای سرگرمی که خوب است ! بانك مركزی، اسير سياستهای سليقهای دولت ! افزایش قیمت طلا، سکه و دلار در بازار آزاد ! آشفته بازار خودرو و پرشهای 20 میلیونی قیمت در کمتر از 9 ساعت ! قیمت خودرو تا 8 میلیون تومان گران شد ! خودرو «بیقیمت» شد ! بانک مرکزی: روزانه تا 75 هزار چک برگشت می خورد ! افشاگری بد موقع بانک مرکزی علیه نمایندگان ! شکایت نمایندگان مجلس از بانک مرکزی ! نامه دادگستری به دادستان تهران درمورد کلاهبرداران ارزی ! دلیل نوسانات ارزی در روزهای اخیر مسائل سیاسی بیرونی است ! صدور حکم انفصال از خدمت بهمنی- افزایش قیمت دلار! هزینه های سنگین درمان جیب بیماران را هرروز خالی ترمی کند ! اینها مرگ میفروشند! بازار سیاه دارو و عرضه برخی داروهای غیرمجاز از سوی دلالان ! سهمیه بندی دارو وسرگردانی بیماران ! داروهای چند نرخی و دست خالی بیماران ! کمبود 72 هزار مسجد درکشور! با اجرای فاز دوم هدفمندی فاتحه اقتصاد را بخوانیم ! قابل توجه مراجعین محترم! همراه داشتن کارت ملی جهت ورود به سازمان حج و زیارت الزامی است ! سردارذوالقدر: اگر سلمان رشدی را میکشتیم فیلم اهانتآمیز ساخته نمیشد ! پزشکیان:مسئولان بهترین غذا را می خورند وبه مردم می گویند تحمل کنید ! 50 زمینلرزه در 24 ساعت گذشته ! توجیه علمی عمر طولانی امام زمان ! ملاک ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه ! امام غائب چگونه جامعه را سرپرستى مى كند ! اگر کسي به راستي شيعه باشد، وضعيّت او در قيامت، بسيار عالي و راحت است ! تاثیرات بنزین متانولدار بر خودروها ! مصنوعات طلای بدون کد شناسایی به نفع دولت ضبط می شود ! دیکتاتوری وپارتیبازی دریک فدراسیون! آیت الله نوری همدانی: باید شاکر ولی فقیه باشیم ! محکومیت یک ایرانی در بحرین به جرم تجاوز به یک دختر معلول ! فریاد بلند 85 درصد مردم درنظرسنجی سیما: افزایش یارانهها پیشکش؛ تورم را مهارکنید ! یک زلزله 7 ریشتری در راه است ! جسدی معلق روی پـل جسد مردی که در پتو پيچيده شده بود، در حالت آويزان ازپل شهيد ستاری مشهد کشف شد ! این جماعت به تماشای فوتبال نیامده اند- اعدام یک متجاوز به عنف ! زنگ تلفن پدر، راز قتل شیدا را فاش کرد ! دستگیری اوباش ری؛ سعیدگدا تا محسنلودر! اعدام سه نفر از سوداگران مرگ در قزوین ! قمهکشی خونین متهم و برادرش علیه پلیس ! سرقت 50 میلیونی ازسرصحنه یک فیلم ! زورگیری در خماری ! کلکسیون جرایم دستگیر شد ! اعدام در ورزشگاه و حمله علیه نظام ! هجوم مردم برای مشاهده قاتل ! حکم اعدام زورگیران تهران و دیدگاه متفاوت حقوقدانان ! دستگیری 58 شرور و زورگیر جنوب پایتخت ! کشف جسد سوخته پزشک در منزلش ! قتل پیرزن تنها از سوی مادر و دختر شیشهای ! اعتراف سارق حرفه ای خودرو به 50 فقره سرقت ! نام زندان اوین را هتل اوین خواهم گذاشت ! دولت روز بروز بدهکارترمیشود! تمسخر تحریمها توسط احمدی نژاد ! احمدینژاد: به جهنم که نفت نمیخرید ! در حیات خلوت "تو در توی" دولت چه خبر است ! نارضایتی «نمایندگان» از «نمایندگان» ! کاهش چشمگیر تولید لبنیات ! از نفت درسفرهها تا اقتصاد بدون نفت ! توزیع برنج، روغن وشکر بین 17 میلیون نفر ! صف طویل خرید برنج هندی در شهریار! کمبود برنج در مناطق غربی کشور و سکوت مسئولان ! دلایل تاخیر در ازدواج از نظر پسران و دختران ! هدفمندی كور! 80 درصد زندانیان کشور معتادند ! آمارها ازافزایش مصرف مخدرهادردانشگاهها خبر میدهد«شیشه» درخوابگاه دختران ! «مردم» گرفتار مشکلات روزمره؛ «نمایندگان» درگیر محرم و نامحرم درمکالمات تصویری ! چاله ارز بازار خودرو را زمینگیر کرد! هوای تهران،امروز بدتر از دیروز! خطرابتلا به تب کریمه کنگو درزنان خانهدارهنگام تکه کردن گوشت ! یک مرد هنگام عبور قطارتهران ـ مشهد ازشهرستان قرچک با پرت کردن خود به زیرقطارخودکشی کرد! بیماردزدان به چه میاندیشند؟ "بیماردزدی" پدیده جدید، استثنایی ونادری است که این روزها در تهران رخ میدهد ! کشف یک میلیونسیدیمستهجندرپایتخت ! حدود 9 میلیون دوشغله داریم ! جواهرات 40 میلیاردی در تهران ! زندگی اسفبار خانواده 5 نفره در خرابه ! "ایجاد تورم شدید نوعی زورگیری است" ! سپردهگذاری ارزی ایران برای تقویت پول ملی سوریه ! تلاش دولت برای افزایش 4.5 برابری قیمتها ! تشکیل پرونده برای سه مافیای برنج در کشور! بوسیدن یک خانم توسط معاون اول رئیس جمهور(محمدرضا رحیمی) ! اگر منفعت ملت از بین رفت چه باک؛ سر «این یک نفر» سلامت ! سعید مرتضوی، دیگر یک نام نیست، سعید مرتضوی یک اصطلاح است؛ اصطلاحی که در آینده دلالت برای بی ثمر بودن یک کار و درگیری سه قوه اجرایی، قضایی و قانونگذاری یک کشور در یک کار بیحاصل میکند! این که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی ، تا بدین اندازه در جزئیات دقت نظر دارند و حتی نگران محرم و نامحرم در تلفن های همراه رایتل هستند ، جای خرسندی دارد و به نمایندگانی که دغدغه مسائل فرهنگی جامعه و آخرت موکلانشان دارند ، خسته نباشید می گوییم. اما توجه آقایان نگران را به چند نکته کم اهمیت تر نیز جلب می کنیم: 1 - این،اولین تکنولوژِی نیست که با استفاده ازآن،می توان از راه دور ، چهره طرف مقابل را دید. مزید اطلاع نمایندگان محترم ، سال هاست که مردم می توانند از طریق یارانه و اینترنت ، با یکدیگر ، ارتباط تصویری برقرار کنند و یکی از راه هایی که خانواده ها با عزیزانشان در شهرها و کشورهای دیگر ارتباط برقرار می کنند،همین فناوری است. جا دارد مجلسی ها ، نسبت به این مساله هم دغدغه داشته باشند و با تصویب قوانینی در حد اعدام ، جلوی استفاده از این فناوری ها را هم بگیرند! 2 - واقعاً نگرانی برای محرم و نامحرم دراستفاده ازتلفن تصویری،چه مبنایی دارد؟ مگرجز این است که هر کس معتقد به محرم ونامحرم باشد،در استفاده ازاین فناوری ، حدود شرعی را رعایت میکند وهرکس سست ایمان یا بی اعتقاد باشد ، رعایت نمی کند ، کما این که هم اکنون نیز برخی افراد و خانواده ها،در مهمانی های خویش،مقید به آموزه های دینی درخصوص حجابندو برخی دیگر نیستند. تماس تلفنی خصوصی دو نفر هم ،امری کاملاً شخصی است و اساساً جایی برای نگرانی ،آن هم در سطح قوه مقننه ندارد. 3 - اما بد نیست نمایندگان محترم که نگران این موضوع هستند ، اگر وقت داشته باشند ، نگران چند مساله زیر هم باشند: - همین دو روز قبل ، دو زورگیر جوان در همین تهران به دار آویخته شدند. لطفا نگران این موضوع باشید که چرا در ام القرای جهان اسلام ، کار به جایی می رسد که جوان های 20 ساله ، با قمه به جان مردم می افتند و نهایتاً هم به جای دانشگاه و اشتغال و ازدواج و زندگی سالم ، سر از حلقه دار در می آورند؟! - آقایان و خانم های نماینده ! همان هایی که قبل از انتخابات در به در به دنبالشان بودید و از ایشان رأی می خواستید ، هم اکنون کمرشان زیر بار سنگین گرانی ها ، می شکند. هیچ شبی نیست که در این مملکت ، مردانی شرمنده زن و فرزندانشان نشوند و هیچ روزی نیست که افرادی از کار بیکار نشوند و هیچ لحظه ای نیست که استرس فردا ، دست از سر جوانان این کشور برداشته باشد. عنایت فرمایید و بعد از حل مشکل محرم و نامحرم در رایتل ، کمی هم نگران معیشت مردم باشند. - این مورد اتفاقاً به کمیسیون فرهنگی مربوط می شود: چرا نگران گسترش فرهنگ دروغ در جامعه نیستید؟ چرا ریاکاری و دو رنگی و چند رنگی در جامعه سر به فلک گذاشته؟ چرا مهربانی از میان مردم رخت می بندد؟ چرا فرهنگ بی تفاوتی نسبت به سرنوشت همدیگر تا بدین حد در میان ما گسترش پیدا کرده است؟ چرا دین گریزی وجود دارد؟ چرا مردم به جای تلویزیون ملی خود، پای ماهواره می نشینند؟ وهزاران چرای دیگر که قاعدتاً شما را باید تا سرحد مرگ ، نگران کند اما گویا نگرانی از اکران فلان فیلم و مکالمه تصویری مردم با یکدیگر ، جایی برای این نگرانی ها باقی نگذاشته است. " نگرانی دان" (!) آدمیزاد هم ظرفیتی دارد! - آقایان و خانم های نماینده! موکلانتان دارند یکی یکی سرطان میگیرند و میمیرند و تازه ، این اول راه است؛ سونامی سرطان می آید. راستی شما به عنوان نمایندگان مجلس ، چه کرده اید برای بهبود وضعیت محصولات کشاورزی و سمومی که بر روی میوه ها و سبزی ها می مانندومردم را به سرطان معده دچار میکنند؟ چقدرنگران هزاران نفری هستید که سالانه بر اثر آلودگی هوا ، راهی سینه قبرستان ها می شوند؟ چقدرنگران ادامه تولید بنزین ها و خودروهای بی کیفیت هستید؟ آیا به اندازه محرم و نامحرم در تلفن همراه ، برای بررسی این موضوع که تا 10 سال آینده هرخانواده ایرانی، یک مبتلا به "ام اس" خواهد داشت، جلسه گذاشته ایدو دنبال راهکار بوده اید؟ حتما میدانید که سرطان و ام اس ، محرم و نامحرم را رعایت نمی کنند و بی رحمانه می آیند و می کشند. - تولید در کشور،در حال خاک نشین شدن است. شهرک های صنعتی،عمدتاً با درصد اندکی از ظرفیت خود فعال هستند. بسیاری از کارخانه ها وکارگاه ها تعطیل شده اند و آنهایی هم که مانده اند ، با اخراج نیرو و کاهش تولید ، کج دار و مریز به حیات خود ادامه می دهند. تولیدایرانی،به نفع اجناس بنجل وگاه حتی سرطانزای چینی وهندی روز به روز ضعیف تر میشود و این ، برای هر عاقلی ، حتماً نگران کننده تراز این است که شاید روزی در جایی دو نفرنامحرم ، تصویر همدیگر را روی مونیتور کوچک گوشی تلفن همراه ببینند! - کیست که بتواند شیوع افسردگی و آشفتگی های روانی درمیان ایرانیان را انکار کند؟ کیست که طلاق قانونی یک پنجم زوج ها و طلاق عاطفی سه پنجم همسران ایرانی را نداند؟ کیست که نداند فرزندان ایران در این میان ، چه آسیب هایی که نمی خورند و چه بحران های تربیتی که دچارش نمی شوند؟ آیا نمایندگان برای این مشکل بنیادین ، فکر و کاری کرده اند؟ اگر جواب مثبت است ، رو کنند! - آقایان و خانم های نماینده که پول رهن خانه شان در تهران را از مجلس گرفته اند،زحمت بکشند و همین امروز که راهی منزل میشوند،سرراه شان، به چند بنگاه معاملات املاک مراجعه کنند تا ببینند مستأجران بیچاره چه میکشندازافزایش وحشتناک قیمتها ؟ کارمند و کارگری که مثلاً 30 میلیون پول رهن داده و 500 هزار اجاره ماهیانه می دهد ، مگر در طول یک سال ، چقدر درآمد و پس انداز داشته که بتواند در سال جدید ، همان خانه را با 45-40 میلیون پول پیش و اجاره بالاتر بگیرد؟ اتفاقا همین مستأجرها هم موکلان نمایندگان مجلس اند و قاعدتاً باید مجلس فکری به حال اینان هم بکند. - سن اعتیاد روز به روز در حال کاهش است و از کهنسالی و میانسالی سال های دور ، به جوانی و نوجوانی رسیده است. اگر تا دیروز ، تریاک و هروئین رواج داشت ، امروز مواد مخدر صنعتی و به ویژه شیشه ، زندگی خانواده ها را درگیر خود کرده است. حدود نیمی از زندانیان ، مستقیم یا غیرمستقیم ، با مواد مخدر ارتباط دارند. جنایت پشت جنایت است که توسط معتادان مواد مخدر و استفاده کنندگان از روانگردان هاست که رخ می دهد و در بهترین حالت ، مجرمان مجازات می شوند ، بی آن که کاری اساسی برای حل ریشه ای این مشکل آشکار و فراگیر ، انجام شود. راستی آیا مجلسیان به اندازه مسائل حاشیه ای هم به این موضوعات هم می پردازند؟! براستی مردم چه گناهی کردهاند که باید قربانی تصمیم، سخن و کارکرد چند مسئول شوند؟ چرا برخی مقامات برای تبرئه خود از گناهان و ناکارآمدی احتمالی، هزینه را بر دوش مردم و مملکت بار میکنند؟ این سیاهه را همچنان میتوان نوشت و ادامه داد ,اما مروری کوتاه بربخشی از اخبار منتشرشده ظرف 24 ساعت در رسانه ها و بی کفایتی مسئولین میتواند مشتی باشدازخروار,حال هموطن تعمل کن وبیندیش که فردای ایران وایرانی بسیاراسفبارتراز امروز خواهد بود,پس به خودآئیم وبا همدلی وهمراهی برای رهایی سرزمین خودومردم نجیبش وداشتن آینده ای سرفرازحرکت وجنبشی راسرآغاز باشیم ,با نشستن ونظاره گر بودن وبی تفاوتی دردهای مشترکمان درمان نخواهد شد, زمان درگذر است وروزها آبستن حوادث ؟!!! |
درس جغرافیا ، کشور زورآباد !
کشور زورآباد ! در منتهاالیه مدار تشنج واقع شدە است ! از شمال با کشور پوتین پوشان هم مرز است ! از جنوب به دریائی شور با هویتی متغیر محدود است ! و از شرق به ولایتی از اعصار باستان و کشوری با بمبهای پرقدرت! و از غرب هم با کشوری که سالها دشمن بود و اکنون دوست و یاور و نیز با ولایت تورانیان با روابطی در ابهام هم مرز است ! مساحت آن همیشه در تغییر بودە و هست ! جمعیت :٧٠ ملیون در شمارش و ٤٦ ملیون در قانون ! ( زیرا هر ٢ نفر زن برابر است با یک مرد ) مذهب :زور گویی و زور پذیری ! حکومت : زورمداری مهمترین محصول : تولید امامزادە صادرات : انقلاب و بحران واردات : اشیاء چینی شکل و شمایل : گربه سان پرچم : سه رنگ خرچنگ نشان محصولات داخلی : بحران بعداز بحران صنعت : دشمنتراشی آب و هوا : همیشه طوفانی و بحرانی هنر : آویزان کردن جوانان در میان مردم |
یک دختر ایرانی ملکه موسیقی سوئد لقب گرفت + فیلم
پارسنیت ـ لاله موفق ترین خواننده سال ۲۰۱۲ سوئد نام گرفت. رادیو سوئد روز گذشته لیستی از برترین های موسیقی سال ۲۰۱۲ را منتشر کرد که در این لیست هم خود لاله به عنوان خواننده و آهنگساز و هم ترانه معروف او به نام Some die young در صدر لیست قرار داشتند. روزنامه داگنزنیهتر هم در ادامه این مطلب لاله را ملکه موسیقی سوئد نامیده است. ترانه Some die young به مدت طولانی ۲۹ هفته در میان تاپ لیستهای موزیک سوئد قرار داشت. بنا به گزارش رادیو سوئد، دیگر ترانه های این لیست عبارتند از : 1. Laleh: "Some die young" 2. Helen Sjöholm & BAO: "En Dag i sänder" 3. Tomas Ledin: "Den jag kunde va" 4. Loreen: "Euphoria" 5. Timbuktu: "Flickan och Kråkan" 6. Amanda Jenssen: "Dry my soul" 7. Stiftelsen : "Vart jag än går" 8. First Aid Kit: "The Lion's Roar" 9. Mando Diao : "Strövtåg I hembygden" 10. Laleh: "Ängeln i rummet"
لاله کیست؟
لاله پور کریم زاده سال ۱۹۸۲ میلادی در شهر بندر انزلی است. وی تنها دختر و فرزند هوشنگ پورکریم، مردمشناس و شاعر ایرانی است که سال ۱۳۶۸ خورشیدی زمانیکه لاله ۱۲ ساله بود به سوئد مهاجرت می کند. لاله از ۱۴ سالگی به موزیک روی آورد. کار خود را با هنرپیشگی آغاز می کند و در واقع سال ۲۰۰۵ بود که با آلبوم خود به نام لاله شهرت به هم می زند. لاله سال ۲۰۱۱ در یک برنامه تلویزیونی چند قسمتی سوئدی به نام Så mycket bättre ظاهر شد که این حضور توجه و تشویق بسیاری برای لاله به ارمغان آورد. لاله در بخشی از این برنامه از گذشته دشوارش می گوید که چطور از کودکی زمانی که همراه خانواده اش ایران را ترک کرد، از یک کشور به کشور دیگر مهاجرت می کردند و چطور شاهد غرق شدن پدرش بود، زمانیکه پدر در یک اردوی تابستانی که برای ایرانیها تدارک دیده شده بود، به نجات یک زن در دریا می رود ولی خود جان سالم به در نمی برد. لاله و ترانه هایش بارها جوایز مختلفی را از آن خود کرده اند. تنها در سال ۲۰۰۵ لاله سه جایزه گرمی سوئد را از آن خود کرد. ترانه some die young ترانه سال سوئد به نام Some die young که ترجمه آن برخی جوان می میرند می شود، در واقع یکی از ترانه های چهارمین آلبوم لاله به نام Sjung می باشد که ژانویه سال گذشته توسط شرکت موزیک وارنر وارد بازار شد. لاله خود ترانه این موزیک را نوشته و آهنگسازی کرده که مدتی کوتاه پس از حضورش در برنامه så mycket bättre آفریده شد. مضنون این ترانه این است که برخی بسیار جوان می میرند ولی امید برای بازماندگان ادامه دارد. این ترانه لاله در واقع ترانه غیر رسمی برای بازماندگان حادثه تروریستی نروژ لقب گرفت که طی آن دهها کودک و نوجوان قربانی حمله مسلحانه یک تروریست نژادپرست نروژی شدند. ترانه لاله نه تنها در سوئد بلکه به مدت ۸ هفته برترین ترانه در نروژ بود و اولین موزیک از این خواننده بود که از مرزهای اسکاندیناوی نیز فراتر رفت. در زیر موزیک ویدئو این ترانه را می بینید: | |
صدها نفر مردم سنندج مانع اجراي حکم اعدام يک جوان در زندان سنندج شدند...
صدها نفر مردم سنندج مانع اجراي حکم اعدام يک جوان در زندان سنندج شدند.
سنندج قهرمان شب گذشته بيدار ماند و مانع جنايت حکومت اسلامي شد.
زنده باد مردم سنندج
ديگر نميگذاريم فرزندان ما را بکشيد. اين پيام اقدام جسورانه صدها نفر در مقابل زندان سنندج بود.
روز سه شنبه مقامات زندان مرکزي سنندج به خانواده عمر شهبازی خبر دادند که فرزندشان بامداد چهارشنبه اعدام ميشود. خبر اعدام فوري اين زنداني اسير جلادان اسلامي در زندان سنندج از طريق خانواده اش پخش شد. اوايل بامداد امروز يعني ۴ بهمن ماه ۱٣۹۱ تعدادی از اعضای خانواده و آشنایان فرد محکوم به اعدام و مردم کم کم در مقابل زندان مرکزی سنندج تجمع کردند.
عمر شهبازی اهل اطراف شهر دیواندره است و متهم است که يکسال پیش در یک نزاع فرد دیگری را به قتل رسانده است و از ان موقع در زندان است. حکومت اسلامي براي کشاندن موج اعدامها به شهرهاي کردستان با اعدام عمر شهبازي ميخواست دور جديد جناياتش را آغاز کند و تصور ميکرد چون عمر شهبازي متهم به قتل است٬ ميتواند راحت او را اعدام کند.
قرار بر این بود امروز صبح ساعت 5 بامداد عمر شهبازي اعدام شود. اما خانواده او با دلهره و نگراني در مقابل زندان جمع شدند. کم کم مردم شهر با خبر شدند و به همدیگر خبر میدادند تا جلوی زندان مرکزی سنندج تجمع کرده و مانع اجراي اين حکم شوند. مردم با تجربه سنندج مردمي که بارها جان اعداميها را نجات داده اند٬ بسرعت در مقابل زندان تجمع کرده و در نهایت نزدیک ساعت 5 صبح جمعیتی حدود چهارصد نفر تجمع کردند. تیم اعدام و دادستان و قاضی و خانواده مقتول به همراه تعداد زیادی پلیس داخل زندان رفتند. همه چيز آماده بود که خون بريزند و دستهايشان را بشويند و مشغول صبحانه خوردن شوند. اين بار اما روياي جنايتشان در هم ريخت. اين بار صدها نفر باهم زمزمه اعتراض سر داده و ميگفتند ديگر دوران اعدامها را به پايان ميرسانيم. ديگر نميگذاريم بکشيد و جنايت کنيد. تجمع ادامه داشت و نیروهای پلیس زیادی که اکثرا گارد ویژه بودند دو طرف بلوار ارشاد را قرق کردند و مردم را به محاصره درآورده بودند. اعتراض مردم بالا ميگرفت و خبر میامد که هنوز بخاطر تجمع اعتراضي مردم جرات اعدام ندارند.
پلیس با تشبثات فراوان قصد مرعوب کردن مردم را داشت. ساعت هفت و نيم صبح به تجمع کنندگان دو بار وحشیانه هجوم آوردند و با باتوم و گاز اشک آور و اسپری مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند. اما مردم جسورانه مقابله ميکردند و عقب ننشستند. اين يک جنگ و نبرد مهم عليه اعدامها در ايران بود. چند نفر از جمله چند زن که جسورانه در صف اول بودند٬ مجروح شدند که تظاهر کنندگان آنها را از محل کمی دورتر بردند. اما تجمع ادامه داشت. در نهایت ساعت ۹ صبح مزدوران حکومت اسلامي به زور ميخواستند مردم را متفرق کنند که نتوانستند. بعد قول دادند که اگر معترضين فقط در داخل ماشینها بنشینند٬ محکوم را اعدام نمیکنند. تعدادی از مردم در داخل ماشینها نشستند. ولی همچنان در مقابل زندان ماندند و منتظر پاسخ بودند. در نهایت تیم اعدام و خانواده مقتول و دادستان و قاضی به همراه تعداد زیادی ماشین پلیس از زندان خارج شدند و گاردیها نیز ناچار شدند صحنه را ترک کنند. خبر دادند که دادستان اعلام کرده است یکماه اعدام را عقب میاندازند تا خانواده محکوم فرصت داشته باشند که از خانواده مقتول رضایت بگیرند. واقعیت اما بر کسی پوشیده نیست که آنها آماده اعدام بودند. ولي جرات اعدام کردن اين فرد را بدليل اعتراض صدها نفره و حضور مردمي خشمگين و جان به لب رسيده نداشتند.
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران ضمن حمایت از اقدام جسورانه خانواده عمر شهبازی و مردم مبارز سنندج به همه آنان درود می فرستد و حرکت اعتراضی و متحدانه شب گذشته آنها در مقابل زندان مرکزی سنندج را ارج می نهد و از مردم مبارز شهر سنندج، شهرهای کردستان و همه جا می خواهد که برای جلو گیری از اعدام محکومین به اعدام به اعتراض و مبارزه متحدانه خود تا لغو کامل این احکام ضد بشری ادامه دهند. حکومت جهل و جنایت اسلامی بار دیگر در مقابل اقدام بموقع و متحدانه مردم سنندج ناچار به عقب نشینی شد. جنبش علیه اعدام بار دیگر توانست مانع از خونخواری جلادان حکومت اسلامی شود.
مردم آزاديخواه و انساندوست سنندج، همچنانکه مردم مريوان با اعتصاب عمومي عليه حکم اعدام زانيار و لقمان مرادي به ميدان آمدند، شما نیز با اين عمل جسورانه اين بار با جنگيدن براي نجات جان عمر شهبازي نشان داديد که ديگر نميگذاريد جلادان بيش از اين فرزندان مان را بکشند. زنده باد مردم سنندج.
اعدام شنیع ترین و پلیدترین عمل یک حکومت در قرن 21
محارب خدا، خمینی ها و خامنه ای ها، خاتمی ها، رفسنجانی ها، لاریجانی ها ، احمدی نژادها، تک تک نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و همه مسئولینی هستند که چرخ این آسیاب خون ریز ر می گردانند و امروز بر سر کار هستند و دم فرو بسته اند از این همه خون های بیگناه که هر روز ریخته می شود. آیا گوسفندتر ازاین نمایندگان مجلس اسلامی ایران در جهان وجود دارد؟ بی شرف تر از نمایندگان مجلس اسلامی ایران در جهان وجود دارد؟ احمق تر و پلیدتر و شقی تر از نمایندگان مجلس اسلامی ایران در جهان وجود دارد؟ گاو نزد نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران، پروفسور است واقعا در دنیا ما مسخره شده ایم؛ و نام ایران با اعدام، شکنجه، زندانی و حماقت محض برده می شود.. آیا احمق تر و بی شعورتر از این نمایندگان در تاریخ جهان از زمان دانیاسورها تا کنون دیده نشده است........ *** دو جوان «علیرضا مافیها» و «محمدعلی سروری» 19 و23 ساله که در آذر ماه سال جاری یک شهروند تهرانی را مورد حمله و ضرب و جرح قرار داده بودند، و با سرقت 70 هزار تومان متواری شدند و بعد با یک دادگاه خارج از نوبت به اعدام محکوم شدند و بامداد روز یکشنبه یکم بهمن در ضلع شمالی پارک هنرمندان و در خیابان بهشهر به وسیله جرثقیل به دار آویخته شدن که نشان دهنده عمق جنایات حکومت الله خونریز جمهوری اسلامی ایران بر زمین است. حکومتی که با نام الله و بنام محاربه با خدا 34 سال است، صحنه های اعدام، شکنجه، زجر، بدبختی، خودفروشی زنان، کلیه فروشی، مرگ بیماران در بیمارستان، سرطان، زلزله، تصادف، و کلکسیون شرارت و بدبختی آفریده است مدعی حکومت الله بر زمین است. همین جوانانی که در این فضای پر از سم و زهر حکومت 34 ساله الله جمهوری اسلامی بر زمین تربیت یافته اند. رژیمی که الله روزه در همه صحنه ها الله را به زمین آورده است تا هر روز در میادین شهر برای او قربانی کند که این محارب خداست« جنگ با خدا» ست. و این الله سیرایی ندارد و قصد خون همه ایرانیان را نموده، زندگی بر ایرانیانی که حداقل یک جو شرافت و وجدان داشته باشند سم و زهری بیش نیست که هر لحظه بایستی در این دوزخ تحمل کنند. خدایی که انسان را برای مرگ بخواهد نه برای تکامل، تربیت و متحول شدن این خدای جمهوری اسلامی است. تا این خدایان فرعونی بر ایرانیان حکومت می کنند یک روز خوش نخواهیم داشت. اگر انسانیت و شرافت خود را ذبح نکرده باشیم. خدایی که خواهان بدبختی و اعدام جوانان این مرز و بوم است جوانانی که با بدختی و درد و رنج مادران که هر روز در صف یک لقمه نان، و شیر با هزار مشقت و بدبختی بزرگ شده اند و امروز همان جوان برای نجات مادرش از فرط بدبختی دست به شرارت می زند تربیت یافته همین حکومت الله بر زمین است پرورش یافته همین خدا و خدایان جمهوری اسلامی ایران است، این خدای شما که سنبل مرگ، و خشونت و نفرت است. امروز بر هر ایرانی است که اگر بخواهد خودش را از آلودگی خون این بی گناهان که هر روز بر زمین می ریزد برهاند برائت و دوری از این حکومت شیطانی است است که با نام خدا بزرگترین جنایات بشری را انجام می دهد. بنام دشمنی با خدا 34 سال است عزیزترین جوانان این کشور را بخاک و خون کشیده است باعث فتنه ها و جنگ ها بسیار شده است ملت ایران را شقه شقه کرده است هر روز قربانی جدیدی از مردم بپای این بت بزرگ به مرگ سپرده می شود. محارب کیست؟ محارب خدا حاکمیتی است که هر ساعت میلیاردها میلیارد از ثروت ملت ایران را تبدیل به توپ، خمپاره، بمب می کند و بر سر ملت بیگناه سوریه می ریزد ثروت ایران برای بشار اسد دیکتاتوری که تاکنون نزدیک بیش از شصت هزار تن از ملت بیگناه خود را به قربانگاه مرگ فرستاده است و ساعت به ساعت آمار این کشتار افزایش می یابد. محارب خدا، خمینی ها و خامنه ای ها، خاتمی ها، رفسنجانی ها، لاریجانی ها ، احمدی نژادها، تک تک نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و همه مسئولینی هستند که چرخ این آسیاب خون ریز ر می گردانند و امروز بر سر کار هستند و دم فرو بسته اند از این همه خون های بیگناه که هر روز ریخته می شود. سالانه بیش از دویست هزار نفر در ایران به علل مختلف دچار مرگ زودرس می شوند و هزاران هزار کشته می شوند. کارمندان دولت ، کارمندان وزارت خارجه که ماهیانه 3500 یورو پس انداز می کنند بدانند که جواب این خون های بناحق ریخته شده ، شوربختانی که برای نجات خود و مادر و فرزندانشان فقط برای هفتاد هزار تومان یا 4 میلیون تومان معادل 800 یورو به مرگ محکوم میشوند کلیه خود را می فروشند، تن فروشی می کنند. این بدبخت ها که چنین اسیرند نخواهند گذاشت شما با آسایش و آرامش و زیبایی زندگی کنید و شما هر گز پایه های زندگی خود را نمی توانید بر طناب دار این جوانان بنا نهند و روزگار خوش بگذرانند. ملت ایران، تک به تک هموطنان عزیز بر ماست که اعتراض و فریاد خود را نسبت به این ناعدالتی عظیم ابراز کنیم امروز در 111 کشور جهان اعدام و شکنجه ممنوع است و این حق طبیعی هر انسانی است که به تکامل و رشد در زندگی برسد و در این دنیا به اوج شکوفایی و عظمت انسانی رشد کند و اگر خطایی کرد پی به اشتباه خود ببرد. حاکمیت سالم نیز ریشه های ناهنجاری های اجتماعی را بررسی کند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی، همان مجلسی که خدایش جز کشتن و مرگ کار دیگری از او ساخته نیست اظهاراتی کرده اند که باعث شرم بشریت است نمایندگان مجلس :عبدالرضا عزیز- اسماعیل سعید، و نماینده شیروان و .... اعدام در ملاء عام، ضامن امنيت روانی کشور است * کسانی که توان ديدن اعدام را ندارند، برای تماشا نروند • حذف اعدام، پرستيژ حقوق بشری برخی کشورها شده است. • اثربخشی اعدام های در ملاء عام زياد است •اعدام در ملاء عام از وحشت می کاهد آیا گوسفندتر ازاین نمایندگان مجلس اسلامی ایران در جهان وجود دارد؟ بی شرف تر از نمایندگان مجلس اسلامی ایران در جهان وجود دارد؟ احمق تر و پلیدتر و شقی تر از نمایندگان مجلس اسلامی ایران در جهان وجود دارد؟ گاو نزد نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران، پروفسور است واقعا در دنیا ما مسخره شده ایم؛ و نام ایران با اعدام، شکنجه، زندانی و حماقت محض برده می شود.. آیا احمق تر و بی شعورتر از این نمایندگان در تاریخ جهان از زمان دانیاسورها تا کنون دیده نشده است........ الله در جمهوری اسلامی معرف چوبه های دار و طناب مرگ انسانها شناخته شده است و جمهوری اسلامی ایران مبلغ این الله خونریزی است که ملت ایران را به بدبخت ترین ملت های دنیا تبدیل کرده است. در کجای دنیا سراغ داریم هر روز چوبه های دار بر پا باشد. اما سکوت و خفقان عمومی، اعم از تمام شخصیت ها، روحانیت، اساتید، دانشگاهها، انجمن ها، معلمان و و .... در خاموشی مطلق و در بی تفاوتی مطلق فرو رفته باشند. مردم ایران دست جمعی گردیده اند. بیش از هفتاد میلیون ملت ایران را اعدام کرده اند. انسانیت ایرانی ها اعدام شده است، شرافت و وجدان ایرانی ها اعدام شده است، وگرنه در کجای دنیا سراغ داریم این همه بی تفاوتی و تماشاگر ظلم و ستم روز افزون باشند و دم فرو بندند. در تونس یک نفر از فرط اقتصادی خودش را به آتش کشاند انقلابی عظیم آفریده شدو میلیون ها مردم تونس به خیابان آمدند چه شده است در ایران، تمامی شخصیتها ، تمامی انجمن ها، و تمام انسانها در سکوت مطلق و نظاره گر مرگ بی گناهان هستند. امروز اکثریت کشورهای جهان و مردم عالم این اصل را پذیرفته اند: اعدام یک انسان، اعدام کل بشریت است اعدام یک انسان، اعدام انسانیت و شرافت انسانهاست. پیش از آنکه از زمین و آسمان بر سرمان بلا و خشم با استمرار این رذل ترین و پست ترین حاکمیت بر سرمان ببارد، گامی در جهت تغییر ودگرگونی این حکومت که جز جرثومه های فساد و شیاطین مرگ آفرین نیستند برداریم، اعتراض و حرکتی کنیم. خون این بیگناهان هر گز نخواهند گذاشت انسانی که سکوت کرده است و دستانش در خون آلوده است زندگی خوش و سعادتمندی داشته باشد. خوشبختی ما نمی تواند بر طناب دار بیگناهان و انسانهای بی پناه باشد، ناهنجاریهای روز افزون جامعه نتیجه بذرهای کینه، خشونت، اعدام حکومت الله اختراعی حاکمیت فرعونی شماست که با پدید آوردن حاکمیت ولی مطلقه فقیه حاکمیت خدا بر زمین جمهوری اسلامی ایران است که این صحنه های نفرت آور را آفریده اند با این حکومت هر گز به خانه سعادت و آرامش نخواهیم رسید. |
گول نخورید، جمهوری اسلامی درصدد دستیابی به بمب است...
سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد امور اتمی جمهوری اسلامی اخیراً گفت که رژیم ایران موافقت خود در مورد از سرگیری گفتگو در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی در اواخر این ماه را اعلام کرده است. در عین حال آژانس انرژی اتمی و جامعه بین المللی به ویژه کشورهای اروپایی تلاش های جدیدی را به منظور احیای مجدد روند مذاکرات به عمل آورده اند. احمد هاشمی می گوید در مدت چهار سال و نیم که کارمند وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی بودم بی شک دریافتم که هدف رژیم ایران از شرکت در مذاکرات فقط یک تاکتیک اتلاف وقت است. من که به ترکیه برای اخذ پناهندگی سیاسی گریخته بودم می دانستم که اولین ایرانی نیستم که تلاش خواهم کرد تا جهان را از تصمیم تهران برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی هشدار دهم. تقریباً یک دهه قبل بود که برای اولین بار سازمان مجاهدین خلق که یک گروه مخالف چپگرای در تبعید است فعالیت های مخفی اتمی انجام شده توسط رژیم را با ارایه محل دقیق برخی از تاسیسات و جاه طلبی های حکومت مذهبی اسلامی برای دستیابی به بمب های هسته ای افشا کرد. پس از آن،جمهوری اسلامی در دهه ها دور از مذاکرات فقط به هدف متقاعد کردن سیاستمداران بی تجربه و صلحجویان دل نگران به اینکه ایران حقیقت را بیان می کند شرکت کرده است. در چنین شرایطی، تهران همواره بر این موضع تاکید کرده که تلاش می کند از طرق دیپلماتیک ثابت کند که ایران در پی استفاده از انرژی هسته ای برای مقاصد صلح جویانه به منظور تامین تقاضای فزاینده داخلی برای انرژی با توجه به اتمام منابع فسیلی است. این موضوع در داخل کشور نیز مورد بهره برداری قرار می گیرد به این ترتیب که تحرکات فزاینده ملی گرایی پوپولیستی با عوامفریبی چپگرایانه برنامه هسته ای را به عنوان موضوع اصلی غرور ملی مطرح می کنند. اما دروغ دروغ است حتی اگر بی وقفه در اجلاس های بین المللی و یا اینکه هر روز در رسانه های داخلی برای عامه مردم تکرار شود. من در وزارت امور خارجه به عنوان مترجم مقامات عالی رتبه، سیاستمداران و مقامات رسمی خدمت کردم. من به دقت بیانیه ها و اعلانیه های رسمی را دنبال می کردم و در محافل داخلی که در آنها تعدادی از مقامات رده بالای ایران شرکت می کردند حاضر بودم. مقامات یاد شده در این جلسات بی پرده قصد خود برای اتمی شدن را اعلام می کردند. از جمله من شاهد موارد ذیل بوده ام. فرمانده سابق سپاه پاسداران: بمب مقدس اسلامی یک باید است در ماه آوریل ۲۰۰۵ پس از سازماندهی جلسات متعددی در دفتر خود در دفتر مرکز مجمع تشخیص مصلحت، من به جلسه ای در منزل محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت و یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مدت جنگ ایران و عراق دعوت شدم. از من به عنوان یکی از اعضای موسس انجمن اسلامی دانشجویان و دانشگاهیان (انجمنی که پس از مدت کوتاهی در سال بعد منحل شد) به همراه روح اله سلگی دبیرکل این انجمن دعوت شده بودم. شایان ذکر است که سلگی اکنون فرماندار آران و بیدگل در حوزه اصفهان است. از ما دعوت شده بود که با شرکت در این جلسه به تبادل نظرات در مورد وضعیت کلی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که در آن محسن رضایی در حال آماده شدن برای کاندیداتوری در آن بود بپردازیم. منزل رضایی در مجتمع شهرک شهید دقایقی در حوالی جنگل های لویزان در شمال شرق تهران واقع شده است. منزل او در انتهای منطقه به شدت حفاظت شده ای قرار دارد که عمدتا محل اسکان افسران سپاه پاسداران و سایر مقامات رده بالا است. هنگام ورود ما، رضایی در حال ملاقات با چند نفر از مقامات نظامی و سیاسی از جمله چند نفر از فرماندهان سپاه پاسداران بود. در این جلسه خصوصی که در منزل او برگزار شد، او ضمن انتقاد شدید از خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب سابق به دلیل رهیافت مصالحه جویانه او در برابر غرب به شدت از دستیابی به بمب های هسته ای برای اهداف بازدارندگی حمایت کرد. از نظر او چنین سلاحی «یک بمب اسلامی مقدس» است که برای مبارزه در برابر گردنکشی جهانی مورد نیاز است. او ضمن اشاره به اینکه حتی خمینی هم دستیابی به بمب اتمی را به منظور حفظ منافع اسلام در طی جنگ ایران و عراق تایید کرد، ادامه داد که برای صیانت از اسلام همه چیز از جمله استفاده از سلاح های کشتار جمعی شهروندان عادی مجاز است. بمب و شواری امنیت ملی ایران در اوایل سال ۲۰۱۲، علی باقری معاون دبیرکل شورای امنیت ملی ایران با همتای هندی خود در میهمانی شام سفارت هند در تهران ملاقات کرد. در حالی که به دلیل تاخیر در ترافیک ما منتظر ورود مقام هندی بودیم، من شنیدم که احمد سبحانی مدیر اداره آمریکا و اروپای وزارت خارجه از باقری در مورد آخرین نظرات رهبری در مورد مذاکرات ۵+۱ سوال کرد. باقری در پاسخ گفت که آیت الله علی خامنه ای همچنان بر این باور متقاعد شده است که ما بایستی ضمن تسریع اقدامات و افزایش تاسیسات مخفی قبل از اینکه دیر شده باشد به هدف خود دستابیم. کمک کره شمالی در اوایل فوریه ۲۰۱۲، من در جلسه محرمانه ای حاضر بودم که در آن معاون بنیاد مستضعفان در حال مذاکره با سفیر کره شمالی به منظور کسب فن آوری هسته ای برای ایران در مقابل کمک های مالی بود. تداوم تولید سلاح های شیمیایی در زمانی که در وزارت امور خارجه بودم ملاقات بین مقامات ایران و بازرسان بین المللی سلاح های شیمیایی را ترجمه کردم. طرف ایرانی مشتمل بر مقاماتی از وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات، وزارت دفاع و وزارت صنایع بود. این ملاقات با نمایندگان سازمان ناظر بر سلاح های شیمیایی که هدف آن منع سلاح های شیمیایی و در لاهه هلند مستقر است انجام شد. من در تمام این ملاقاتها از جمله جلسات معرفی قبل از بازرسی، بازدید از طرح های تولید مواد شیمیایی و جلسات پایانی شرکت داشتم. به همین علت من شاهد تولید انبوه سلاح های شیمیایی در تاسیسات مختلفی از جمله پاکشوما، مجتمع پتروشیمی اراک و به خصوص مجمتع شهید میثمی واقع در شهر کرج که هدف آن تولید مواد شیمیایی برای مصارف روزمره مانند مواد شوینده است بودم. اما در عین حال این تاسیسات سلاح های شیمیایی برای سازمان صنایع دفاع که وابسته به وزارت دفاع است، تولید می کردند. در جریان این ملاقاتها مقامات دفاعی اطلاعات اشتباهی را در اختیار بازرسان قرار می دادند. با چنین سابقه ای از تولید سلاح های مخرب به شکل سلاح های شیمیایی؛ آیا کسی باور می کند که ایران قصد ندارد بمب اتمی تولید کند؟ دور بیهوده دیگری از مذاکرات همه جلسات قبلی بین ایران و ۵+۱ با شکست مواجه شد زیرا ایران هرگز به طور جدی در مورد کنترل برنامه هسته ای خود جدی نبوده است. پس از هفت سال، غرب و به خصوص هیات اجرایی اوباما هنوز هم امیدوارند که بتوانند از طریق مذاکرات در این زمینه به پیشرفت هایی دست یابند. ممکن است تهران در کوتاه مدت فعالیت این برنامه را کند کرده باشد اما بی شک همانطور که یکبار محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران متذکر شد «سیاست و راهبرد بلند مدت ایران دستیابی به بمب مقدس اسلامی است.» فقط یک مذاکره واقعی و هدفمند با دستور کار مشخص با آیت الله ها، اعمال تحریم های هوشمندتر، انزوای دیپلماتیک همگانی ایران و حمایت واقعی از تقاضای مردم ایران تغییر واقعی را به ارمغان می آورد. مقامات ایرانی با توسل به یکی از ایده های شناخته شده در محافظه کاری شیعه که به عنوان دروغ مصلحتی از آن یاد می شود کاملاً در مقاصد و برنامه های خود دروغ می گویند. ملل آگاه در زمینه درک مبانی مذهبی دروغ های بزرگ سیاستمداران ایرانی در مقابل مذاکره کنندگان اروپایی وظیفه خود را انجام می دهند. هنگامی که وسعت این نیرنگ آشکار شود؛ دیگر پرسش این نیست که آیا برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است یا خیر بلکه سوال این است که چگونه و چه زمانی این برنامه می تواند به طور صلح آمیز متوقف شود. * از: احمد هاشمی / در: اسراییل تایمز ۱- احمد هاشمی در سال ۱۹۷۷ در شهر قم متولد شد. او مدرک کارشناسی خود را در علوم سیاسی از دانشگاه تهران گرفت و در مقطع کارشناسی ارشد در مطالعات آمریکا از دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه فارغ التحصیل شد. در ژانویه ۲۰۰۸ به عنوان مترجم زبانهای انگلیسی، ترکی و بعضاً عربی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. به هنگام اوج جنبش اجتماعی در سال ۲۰۰۹ او به طور فعال در اعتراضات دمکراسی طلبانه جنبش سبز شرکت کرد. به همین دلیل و مسایل دیگری در ماه مه ۲۰۱۲ از کار خود اخراج شد. از اوایل ماه مه ۲۰۱۲ او با روزنامه های اصلاح طلب نظیر شرق و اعتماد همکاری کرد. به اعتقاد او به دلیل اطلاعات طبقه بندی شده در مورد برنامه های غنی سازی رژیم به طور مستمر مورد تهدید، شکنجه روانی و محدودیت هایی قرار گرفت. او از ایران گریخت و اکنون در ترکیه در پی اخذ پناهندگی سیاسی است. وی هم اکنون به عنوان نویسنده و روزنامه نگاربا رسانه های فارسی زبان و بین المللی همکاری می کند. (توضیحات به نقل از اسراییل تایمز است.) |
یک بانوی ایرانی نامزد انتخابات سنا در ایتالیا...
زهره صادقی، یک بانوی ایرانی به عنوان نامزد مستقل در انتخابات سنای ایتالیا شرکت می کند. او برای تبلیغ و جلب آرای شهروندان، شعر معروف سعدی را به زبان ایتالیایی در پوستر انتخاباتی خود آورده است: بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نام ات نهند آدمی! نامزدی زهره صادقی بدون وابستگی حزبی از سوی چند حزب دیگر پشتیبانی می شود که در برنامه آنها، بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم، آزادی و برابری بیشتر برای همه، تأمین اشتغال، حفظ محیط زیست، مخالفت با جنگ و مبارزه با مافیا در رأس اهداف شان قرار گرفته است. برای زهره صادقی همین امکان که بتوان به عنوان یک مهاجر در انتخابات مجلس سنا در ایتالیا نامزد شد، دستاورد بزرگی است. زنان ایران اگرچه در کشور خویش نمی توانند برای چنین اهدافی و با چنین امکاناتی در یک انتخابات آزاد شرکت کنند ولی مانند زهره صادقی در کشورهایی که به آنها مهاجرت کرده اند، از همه امکانات برای فعالیت سیاسی و اجتماعی استفاده کرده و اغلب جزو زنان موفق در کشورهای میزبان خویش به شمار می روند. |
بازگشت کوپن ، نگرانی آخوند های دزد از شورش 17 میلیون گرسنه...
17 میلیون نفر کارت معیشت می گیرند /بازگشت کوپن قرار بر این است که در گام اول، برنج، روغن و قند و شکر در اختیار دو دهک پایین درآمدی قرار گیرد؛ اما هنوز در مورد توزیع مرغ و گوشت جمعبندی نهایی صورت نگرفته است. یک مقام مسئول در وزارت صنعت، معدن و تجارت گفت: ستاد بسیج اقتصادی با توجه به زیرساختهای موجود در اختیار، مسئول توزیع کارت معیشت به دهکهای پایین درآمدی شده است، ضمن اینکه پیشبینیها نشان میدهد 17 میلیون نفر از جمعیت کشور مشمول دریافت کارت معیشت خانوار قرار گیرند. یک مقام مسئول در وزارت صنعت، معدن و تجارت در گفتگو با مهر با اشاره به تصمیم جدید دولت و مجلس برای ارتقای قدرت خرید مردم در ایام پایانی سال گفت: ستاد بسیج اقتصادی کشور با توجه به زیرساختهای در اختیار خود از زمان توزیع کالاهای کالابرگی، مسئولیت توزیع کارت معیشت خانوار را به عهده خواهد گرفت. وی افزود: قرار بر این است که در گام اول، برنج، روغن و قند و شکر در اختیار دو دهک پایین درآمدی قرار گیرد؛ اما هنوز در مورد توزیع مرغ و گوشت جمعبندی نهایی صورت نگرفته است. به گفته وی، پیشبینیها مبنی بر این است که 17 میلیون نفر از جمعیت کشور، مشمول دریافت کارت معیشت خانوار قرار گیرند. وزارت صنعت، معدن و تجارت از دیرباز مسئولیت توزیع کالاهای کالابرگی را به عهده داشته است، اما بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانهها توزیع کالاهای کالابرگی متوقف شده است که گویا با طرح مشترک دولت و مجلس برای افزایش قدرت خرید مردم در ایام پایانی سال، قرار است مجدد سیستم توزیع کالاهای کالابرگی در میان اقشار کمدرآمد راهاندازی شود. این در شرایطی است که در مقاطعی قبل از اجرای فاز اول قانون هدفمندی یارانهها، ارایه کارتهای الکترونیکی به جای کالابرگی از جمله گزینههای جدی پیش روی وزارت بازرگانی سابق بود که بر این اساس با توجه به فراهم بودن زیرساختهای لازم، به نظر میرسد که این طرح هم اکنون مجدد از آرشیو بیرون آمده و قرار است عملیاتی شود. |
سنگسار را نباید از قانون مجازات برداشت این تکلیف سید علی قاتل است...
میگویند که مجلس میخواست خود را کمی مدرن نشان بدهد و قانون سنگسار را با قتل و یا مجازاتهای دیگر جایگزین کند اما این طرح از طرف شورای نگهبان برگشت خورد و گفت که اصل سنگسار باید در قوانین باشد چون اسلامی است حالا معلوم شد که خامنه ای کسی است که خواستار اجرای این قانون شده است. به قسمتهایی از حرفهایش توجه کنید: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مقوله قانون در اندیشه مقام معظم رهبری را مورد واکاوی و تحلیل قرار داد. در تفکر غربی، قانونگذاری حق مردم دانسته شده و مجالس قانونگذاری منتخب مردم، عهده دار این امرند. در نظام جمهوری اسلامی ایران، امر قانونگذاری حق خداوند متعال دانسته شده است و در قالب مردم سالاری دینی، مجالس منتخب مردم، عهدهدار وضع قوانین و فراهم آوردن سازو کار قانونی در چارچوب تعالیم وحیانی شدهاند. امر ولایت در تفکر اسلامی تنها از آن خداست و از همین رو تنها او منحصرا و اصالتا قانونگذار است و هر نوع قانونگذاری از غیر او، نیازمند اجازه گرفتن از او خواهد بود. در این صورت قانونگذاری پیامبران الهی ، ائمه اطهار و نیز ولی فقیه در عصر غیبت، در امتداد قانونگذاری خداوند دیده شده است. از نظر مقام معظم رهبری،(بخوانید قاتل مردم ایران) قانونگذاری در مجلس شورای اسلامی، توسط نمایندگان ملت در راستای ولایت الهی قابل بررسی است و نمایندگان مجلس مکلفند، این نمایندگی را از طریقی که در قانون اساسی برای مجاری اعمال ولایت الهی معین شده، اعمال کنند. بر این مبنا لازم است نمایندگان مجلس در ایفای وظیفه قانونگذاری خود، قانونی را به تصویب برسانند که از مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی برخودار باشد. از دیدگاه مقام معظم رهبری، مشروعیت قوانین در گرو انطباق آن ها با شرع بوده و مقبولیت شان در گرو معطوف بودن به نیازهای مردم است. از نظر ایشان، قوانین در جمهوری اسلامی ایران تحققبخش ضوابط اسلام و جاده حرکت به سمت اهداف و نرم افزار اداره کشور است. از این رو لازم است از برخی اوصاف و ویژگیها برخودار باشند تا بتوانند اهداف خود را تامین کنند. از سویی عادلانه بودن، استحکام و ثبات، کارآمدی، شفاف و به روز بودن، داشتن تناسب با نیازهای کشور، جامع و مانع بودن از جمله اوصافی است که یک قانون مطلوب باید از آن ها برخوردار باشد. از دیدگاه مقام معظم رهبری، قانون پس از آن که به لحاظ شرایط و ضوابط، توسط مجلس شورای اسلامی وضع و به تایید شورای نگهبان رسید، جزء حدود ا... است و همگان باید خود را ملزم به اطاعت از آن بدانند و برای نیل به این مهم لازم است، فرهنگ قانون گرایی در کشور بین همگان اعم از مسئولین و مردم نهادینه شود. با تحقق این امر، قوانین می توانند هدف از وضع خود را که تامین سعادت دنیوی و اخروی شهروندان یک جامعه است، تامین کنند و بر پایه آن ها کشور و جامعه اسلامی در برابر دیدگان همه مردم جهان، الگو و نمونه شود |
افزایش مصرف مخدرهادر دانشگاهها ، «شیشه» درخوابگاه دختران!
بلای خانمان سوز اعتیاد کم کم دایره سوزاندنش از «خانمان» بیشتر میشود. روند و تنوع مصرف مواد مخدر در کشور گسترش بیشتری پیدا کرده و حال دیگر معضلات مواد مخدر را باید در گروههایی چون دانشجویان جستوجو کرد. چنانچه منابع آگاه در ستاد مبارزه با مواد مخدر میگویند که «مصرف ماده مخدر شیشه در میان دانشجویان به ویژه دانشجویان رشتههای پزشکی رواج زیادی پیدا کرده است، بهطوریکه در یکی از خوابگاههای دانشجویی تهران از ساعت ۱۰ شب به بعد برخی دانشجویان که عمدتا دختران هستند شیشه مصرف میکنند و...» افزایش دانشجویان دختر سیگاری وضعیت گرایش دختران دانشجو به انواع مواد دخانی و البته گروههایی از مخدرها در کشور نگران کننده است. این نگرانی را میتوان از صحبتهای یکی از مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور فهمید که اگرچه گفت که به نامش اشارهای نشود، اما گفت که «استفاده مواد دخانی و شیشه در برخی خوابگاههای دانشجویی بیشتر شده است. این مطالب بر اساس مستندات یکی از دانشگاههای علوم پزشکی بوده و ۶۰ درصد دانشجویان این دانشگاه نیز سیگاری هستند.» شیشه پرمصرفترین ماده مخدر در کشور افزایش مصرف مخدرها در کشور که اکنون «شیشه» تابلوی مصرف آنها شده است، هنوز آمار و ارقام دقیقی از میزان گرایش و مصرف به خود ندیده است. با این حال مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدرنیز چندی پیش اعلام کرده بود: شیشه به پرمصرفترین ماده مخدر در کشور بهویژه در میان جوانان تبدیل شده است. حمید صرامی با اشاره به مطالعات انجام شده درباره بررسی و شیوعشناسی اعتیاد اعلام کرد : نتایج حاصل از این تحقیقات نشان میدهد هم اکنون حدود یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر در ایران به مصرف مواد مخدر بهصورت دائمی و یا تفننی اعتیاد دارند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که الگوی مصرف مواد مخدر به سرعت در حال تغییر است و مصرف مواد مخدر سنتی رو به کاهش و مواد مخدر صنعتی پرخطر همچون شیشه رو به افزایش است. صرامی با بیان اینکه در گذشته شیشه جزو مواد مخدر بسیار پر مصرف نبود و در جایگاه پایین مواد مخدر مصرفی قرار داشت، گفته بود: اما حالا به جایگاه دوم رسیده است و این یعنی بیشترین شمار معتادان یا تریاکی هستند یا شیشه مصرف میکنند. وی خاطرنشان کرد: علت افزایش مصرف شیشه این است که قیمت این ماده مخدر در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است و در عوض قیمت برخی دیگر از انواع مواد مخدر همچون تریاک بیشتر شده؛ یعنی قاچاقچیان مواد مخدر در این مدت با افزایش قیمت مواد مخدر سنتی و ارزانتر کردن مواد مخدر صنعتی، قصد داشتند الگوی مصرف مواد مخدر را تغییر بدهند که در این زمینه نیز موفق بودهاند. علاوه بر قیمت ارزانتر مواد مخدر صنعتی، باورهای غلط، تبلیغات شبکههای ماهوارهای، استفاده از القاب و نامهای شیک و تبلیغ اینکه این مواد باعث لاغری، چاقی و یا افزایش میل و توان جنسی میشود نیز از دیگر دلایل افزایش میزان مصرف شیشه بیان شده است. مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر میگوید: این تغییر هشدار دهنده و نگران کننده است زیرا افزایش شمار مردان متأهل معتاد، به افزایش شیوع اعتیاد در میان همسران آنان نیز میانجامد و به این ترتیب شمار زنان معتاد نیز در آینده بیشتر خواهد شد. مصرف کنندگان مواد مخدر نخستین مکان شروع مصرف را به ترتیب اولویت، منزل دوستان، منزل خود، اماکن مخروبه و پارکها، کوچه و خیابان مطرح کردند که بر این اساس ضرورت دارد والدین بیشتر بر فرزندان و نحوه ارتباط آنان با دوستان و مدیریت اوقات فراغت فرزندان، نظارت داشته باشند. هم اکنون در کشور حدود ۴۵ درصد مصرف کنندگان زیر ۲۹ سال و حدود۳۰ درصد بین۳۰ تا ۳۹ سال سن دارند. اعتیاد به شیشه از علل افزایش طلاق «لیلا قهرمانی» روانپزشک نیز در این باره میگوید: اعتیاد به شیشه به دلیل ایجاد اختلالات شخصیتی در معتادان، یکی از علل افزایش طلاق در کشور است. وی با بیان اینکه شیشه ماده محرک اعتیادآور و خطرناک است که مصرف کننده این ماده دچار سوء ظن و بدبینی شده و به آزار و اذیت همسر و فرزندانش میپردازد، اظهار میدارد: تحریک پذیری و پرخاشگری از عوارض دیگر مصرف شیشه است و فرد معتاد به هر خشونتی از جمله کتک زدن همسر و فرزندانش دست میزند. با توجه به عوامل یاد شده، بسیاری از زنانی که همسرشان شیشه مصرف میکنند، دچار افسردگی شدید میشوند و دیگر حاضر به ادامه زندگی با این افراد نیستند. «حامد اختیاری» عضو سازمان علوم روانشناختی نیز با اشاره به اینکه مصرف شیشه از حدود پنج سال قبل در بازار سوء مصرف مواد ایران معرفی شده که روز به روز در حال افزایش است، میگوید: شیشه یا متآمفتامین کریستال شده یک ماده شیمیایی با ساختاری نسبتا ساده است که پس از مصرف به صورت تدخینی، خوراکی و تزریقی به سرعت وارد مغز انسان میشود و با تاثیر بر بخشهای لذت و انگیزش موجب احساس سرخوشی میشود. وی هشدار میدهد: توان اعتیاد زایی، تخریب عصبی و تاثیرات رفتاری این ماده مخدر به مراتب فراتر از مواد محرکی مانند کوکائین یا اکستازی است. تولید داخلی شیشه و کاهش قیمت روزانه آن در کشور اختیاری با اشاره به اینکه شیشه عموما در کیسههای کوچک پلاستیکی بهصورت بلورهای کوچک (شبیه شکر) یا کمی بزرگتر (شبیهذرات زاج سفید) به فروش میرسد، میگوید: مقدار ماده موثر فروخته شده در هر بسته حدود یک دهم گرم یا اصطلاحا یک سوت است و تولید شیشه در داخل کشور علاوه بر کاهش قیمت این ماده، تلاش برای بستن مرزها و اقدامات نظامی در این حوزه را تا حدود زیادی بیتاثیر خواهد کرد. اختیار ادامه میدهد: شیشه از سالهای قبل در بازار مواد اعتیادآور کشورهایی مانند آمریکا حضور چشمگیر داشت اما با توجه به اینکه در این کشور متوجه شدند، آثار و عوارض شیشه تخریب کننده و نابودگر است، کوکائین را جایگزین آن کردند. کوکائین یک داروی محرک قوی است که بهصورت سنتی در کشورهایی مانند آمریکا حضور فعال دارد و این ماده اگر چه خاصیت اعتیاد زایی و عوارض بالایی به همراه دارد اما توان تخریب آن بسیار پایینتر از شیشه است. این درمانگر اعتیاد تصریح میکند: اما در ایران شیشه تقریبا سوار یکهتاز بازار مواد محرک است و این بدترین گزینه این بازار به سرعت مشغول گسترش قلمرو و تاثیر خود در کشور شده است. |
نتانیاهو پس از پیروزی درانتخابات : اجازه هستهای شدن رژیم ایران را نمیدهم...
حزب لیکود بهرغم از دست دادن آرای زیاد در انتخابات پارلمانی اسرائیل، قویترین نیروی سیاسی این کشور باقی ماند. بنیامین نتانیاهو حزب خود را پیروز انتخابات دانست و مقابله با جمهوری اسلامی را چالش اصلی خود خواند. با پایان شمارش آراء انتخابات پارلمانی اسرائیل در ساعات پایانی روز سهشنبه (۳ بهمن٬ ۲۲ ژانویه) حزب راستگرای لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو با کسب بیشترین تعداد کرسیهای پارلمان اسرائیل (کنست) اعلام پیروزی کرد. به این ترتیب٬ به نظر میرسد که به رغم کاهش اقبال عمومی به این حزب٬ بنیامین نتانیاهو برای سومین بار در مسند نخستوزیری اسرائیل باقی خواهد ماند. به گزارش خبرگزاری رویترز٬ این حزب با کسب ۳۱ کرسی از مجموع ۱۲۰ کرسی پارلمان اسرائیل٬ در جایگاه نخست نشست٬ اگرچه تعداد کرسیهای ملیگرایان اسرائیلی نسبت به دوره قبل (۴۲ کرسی) کاهش یافته و از کاهش محبوبیت لیکود در این کشور نشان دارد. پیروزی حزب لیکود برای بسیاری از ناظران سیاسی پیشبینیپذیر بود و نظرسنجیهای پیش از انتخابات هم آن را تایید میکرد. "جمهوری اسلامی چالش اصلی" نتایج انتخابات از سه شبکه تلویزیونی داخلی اسرائیل اعلام شد و هنوز به صورت رسمی تایید نشده است. با این حال آقای نتانیاهو٬ رهبر ۶۳ ساله اسرائیل٬ بلافاصله پس از اطمینان از پیروزی در انتخابات٬ به رهبران جمهوری اسلامی هشدار داد که کشورش اجازه هستهای شدن را به آنها نخواهد داد. نتانیاهو تاکید کرد که ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هستهای٬ اولویت و چالش اصلی او خواهد بود. پیشبینی ناظران سیاسی این است که بنیامین نتانیاهو ائتلافی از تندروهای اسرائیلی تشکیل خواهد داد و احتمالا امیدهای غربیها برای یافتن راهحلی جهت تحقق صلح میان اسرائیل و فلسطینیها را کمرنگتر خواهد کرد. برخی هم معتقدند آقای نتانیاهو ممکن است برای رفع نگرانیهای غرب نسبت به رویکرد تندروانه دولت اسرائیل٬ میدان بیشتری به میانهروها بدهد و ورود آنها به کابینه را تسهیل کند. رقبای چپ میانه حزب لیکود (یش ادیت) در این انتخابات شگفتیساز شدند. آنها که با شعار "آیندهای هم هست" وارد مبارزات انتخاباتی شده بودند و مطالبات بیسابقهای نظیر لغو معافیت خدمت سربازی یهودیان مذهبی و تحول اساسی در سیستم آموزشی را مطرح کرده بودند٬ با کسب۱۹ کرسی پارلمان در جایگاه دوم قرار گرفتند. گفته میشود این حزب بیشتر آراء خود را از میان طبقه متوسط سکولار این کشور گرفته است. حزب کارگر اسرائیل هم با کسب ۱۷ کرسی جایگاه سوم را از آن خود کرد. ۳۲ حزب مختلف در این انتخابات شرکت کرده بودند. بزرگترین بازنده انتخابات٬ حزب کادیما بود که نتوانست حتی یک کرسی در پارلمان به دست آورد. این حزب در انتخابات پیشین در سال ۲۰۰۹ بیشترین تعداد کرسیها را کسب کرده بود٬ اگرچه تسیپی لیونی٬ رهبر حزب٬ موفق به تشکیل ائتلاف نشده بود. بنابراین٬ در مجموع راستگرایان اسرائیلی با کسب ۶۱ تا ۶۲ کرسی٬ و نیروهای میانه و چپ این کشور با کسب ۵۸ تا ۵۹ کرسی٬ رقابتی تنگاتنگ در پارلمان خواهند داشت. بیش از ۶۶ درصد از شهروندان اسرائیلی در این دوره از انتخابات پارلمانی شرکت کردند؛ رقمی که بیشترین میزان مشارکت در انتخابات از سال ۲۰۰۳ را رقم زده است. آیا ائتلافهای تازهای شکل میگیرد؟ به گزارش رادیو آلمان، حالا مذاکرات برای تشکیل ائتلاف به سرعت آغاز خواهد شد. اگر بنیامین نتانیاهو بتواند با چپهای میانه (یش ادیت) برای تشکیل ائتلاف به توافق برسد٬ احتمالا نقش مذهبیهای افراطی که معمولا بخشی از موازنه قدرت در پارلمان بودند٬ کمرنگتر خواهد شد. احتمالا شیمون پرز٬ رئیسجمهور اسرائیل به زودی از بنیامین نتانیاهو خواهد خواست که دولت جدید این کشور را تشکیل دهد. اگر نتایج انتخابات در ۳۰ ژانویه تایید شود٬ به نظر میرسد تقابل ایران و اسرائیل همچنان با شدت ادامه خواهد یافت. |
آزادی، آبادی، آرامش: ازشعار تا برنامه و عمل...
با رویدادهای پیاپی تاریخی در منطقه و اوضاع بحرانی کشور، یکباردیگرشاهد موجی جدید ازتحرک وتلاش درجامعه بسیاروسیع میلیون ها ایرانیان برونمرز هستیم. از سیدنی تا سانفرانسیسکو و ازاسکاندیناوی تا اسپانیا شور وهیجان نوینی درمیان ایرانیان به چشم می خورد.
همه خواهان تجمع،تشکل وعمل هستند. با آنکه هنوزهیچ یک ازاین سازمان ها وبرنامه های ایدآلی به وقوع نپیوسته است،امید آن می رود که این چشمه های پراکنده هرچه زودتربهم بپیوندند تا به امواج خروشان سیلی بنیان افکن علیه غاصبان حقوق ملت مبدل شوند.
آنهایی که در این مورد وموارد مشابه زود سرخورده ودلسرد می شوند وآیه یأس می خوانند بسیار کم حوصله وکوته نظرند. آن ها غالباً فراموش می کنندکه این بار تلاش، تحرک، نهضت، ویاهرنام دیگری برای آن بجوئید در تاریخ کهنسال ایران بی نظیروبی سابقه است و از این رونیازمند توجه و زمان بیشتراست. همه جنبش های تاریخی وتلاش های مردمی که ما تا به امروزدرمیهنمان شاهد آن بوده ایم،از انقلاب مشروطیت تا ملی شدن صنعت نفت وانقلاب پنجاه وهفت، جملگی یامانند آخرین فاجعه ازبیخ وبن مذهبی بوده اند ویابه نوعی ازپشتیبانی عوامل ومراجع مذهبی بر خورداربوده اند. آنچه تا کنون مردم را به خیابان ها آورده و بجائی رسیده است، برای اکثریت مطلق آنهائی که درآن سه رویداد تاریخی مشارکت داشته اند، عامل محرک احساس انجام یک وظیفه مذهبی بوده است و نه یک انگیزه مدنی وسیاسی. این نکته اساسی را نباید فراموش کنیم که این نخستین بار است که ملت نه به خاطر مذهب، بلکه به خاطرآزادی و رهانیدن خود از قید هرگونه استبداد وظلم بپاخاسته است. برای نخستین بار در تاریخ ایران مردم به خاطر آزادی، دمکراسی وحقوق بشر به میدان آمده اند نه برای مصالح ومنافع فلان آخوند که نمایندگی انحصاری خدا رابه ثبت رسانده است. این بار چون گذشته درمسیر فرمان وخواست دیگران قدم به میدان نگذاشته ایم.دراین مبارزه تنها به خاطر دستیابی به حقوق "جدائی ناپذیر" انسانی خود به میدان آمده ایم. راه از پیش هموار شده ای در برابرخود نداریم. همزمان راه خود رامیجوئیم وتا دستیابی به اهدافمان این راه راباجان ودل خواهیم پیمود. پیروزی مادر گرو پایداری ماست.
به خاطر دستیابی به پیروزی باید در مورد اهداف در ذهن وعمل خود شفاف وصادق باشیم. آشفتگی در تفکر به آشفتگی در عمل میانجامد. این واقعیت هم در مورد افراد و هم در جامعه بسیار مشاهده شده است. به زبان سادهتر اگر ندانیم به کجا میخواهیم برویم و یا با نشانی غلط سفر خود را آغاز کنیم هیچگاه به سرمنزل مقصود نمیرسیم. این روزها یک بار دیگر خاطره شعار معروف انقلاب 57 یعنی «استقلال ـ آزادی ـ جمهوری اسلامی» به وجه دیگری مطرح شده است. یعنی این بار صحبت از استقلال ـ آزادی ـ جمهوری ایرانی مطرح است. اشکال کار در این است که نه کسی در آن روزها تعریف دقیقی از سه عامل مورد تقاضا عرضه کرده بود و نه امروز کسی گفته است که جمهوری ایرانی چه نوع حکومتی است. صرفاً چون رژیم حاکم با ارائه این شعار جدید تلویحاً نفی میشود نمیتوان نتیجه گرفت که شعار جدید بهتر از شعار پیشین است.
منظور از استقلال چیست؟ اگر منظور بیگانه ستیزی و ایجاد آشوب در جهان و به ویژه در منطقه است نتیجۀ آن انزواست یعنی همان چیزی که طی سه دهه گذشته کشورمان گرفتار آن بوده است. در واقع شاید بتوان به جرأت ادعا کرد که هرگز در تاریخ معاصر ایران تا این حد استقلال عمل خود را در صحنه بینالمللی از دست نداده بودیم. معنای واقعی استقلال آزادی در انتخاب است. آزادی عمل در انتخاب بهترین راهکارها در مسیر حفظ و توسعه منافع ملی. امروز جمهوری اسلامی در این زمینه از کوچکترین وسیلهای برخوردار نیست. نه تنها در امور سیاسی، حتی در مسائل اقتصادی نیز آنقدر کشور ما به روسیه و چین وابسته شده است که نمیتواند ضروریترین وسائل یدکی را برای هواپیماهای غیرنظامی خود از دیگر کشورها وارد کند و ناچار باید هر چندگاه صدها تن از هموطنان ما قربانی درماندگی حکومت در سیاست خارجی شوند.
اصولاً استفاده از کلمه «استقلال» در این شعار به اصطلاح انقلابی بیمعنی است زیرا کلمه آزادی آنقدر گستردگی دارد که استقلال را نیز در بر میگیرد. آزادی جوانب گوناگونی دارد و تنها به آزادی فردی، یا آزادیهای سیاسی و اجتماعی منحصر نمیشود. یک کشور آزاد طبعاً مستقل است چون اولویت های خود را تعیین میکند و به دلیل آزاد بودن به دیگران اجازه دخالت در امور ملی و داخلی خود را نخواهد داد. چگونه ممکن است تصور کنیم که یک ملت آزاد اجازه دهد خارجیها مقدراتش را تعیین کنند و یا در نحوه حکومتش تأثیرگذار باشند؟ اما زمانی که مردم آزاد نیستند و در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند، کشورها و سیاستهای خارجی میتوانند نظرهای خود بر حکومت نامشروع و غیرمردمی تحمیل کنند.
بنابراین هرگاه آزادی یک ملت تأمین شود، استقلال آن نیز تأمین شده است. به همین منوال خواسته بعدی یعنی نوع حکومت نیز در کلمه آزادی مستتر است. یک ملت آزاد بدون شک نوع حکومتی را انتخاب خواهد کرد که در مرحله اول از آزادی پاسداری کند و سپس خدمتگزار و وفادار به ملت باشد. ساختار چنین حکومتی که ناشی از اراده ملت است و مشروعیت آن ناشی از جمهور مردم است چه پادشاهی باشد و چه جمهوری، در ماهیت دمکراتیک آن تأثیرگذار نیست. در اتحادیه اروپا تعدادی از کشورها دارای نظام پادشاهی مقید به قانون اساسی هستند و در عمل هیچگونه تفاوتی بین آنها با دیگر کشورهای عضو این اتحادیه که نظام جمهوری دارند وجود ندارد. بنابراین از آنجا که کلمه آزادی خود دربرگیرنده دمکراسی و حکومت ناشی از اراده مردم بر مبنای قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر است، نیازی به تفکیک و تصریح وجود ندارد. در واقع کلمه آزادی به تنهائی دو خواسته دیگر این شعار را در بر میگیرد.
اکنون باید پرسید آیا در شرایط کنونی ایران همه مسائل کشور در صورت دستیابی به آزادی حل خواهد شد؟ در جهان امروز کشورهائی که نتوانند مسائل اقتصادی خود را حل کنند، نخواهند توانست در دراز مدت از آزادی نیز پاسداری کنند. بنابراین یکی ازخواستههای امروزی ما بهبود بخشیدن به اوضاع بی سروسامان اقتصاد کشور است. به اختصار، اگر «آبادی» نباشد آزادی نعمتی بسیار آسیبپذیر خواهد بود و چندان زمانی دوام نخواهد آورد.
رابطه میان جوامع آزاد و دمکراتیک و اقتصاد سالم آنقدر از اهمیت برخوردار است که پارهای از صاحبنظران اعتقاد دارند بدون حضور یک طبقه متوسط توانا و مرفه، ایجاد و تداوم دمکراسی در کشورهای جهان سوم امکانپذیر نیست. پارهای از پژوهشگران در این مورد آنقدر پیش رفتهاند که معتقدند کمتر کشوری که از درآمد سرانه میانگین بیش از ده هزار دلار (به قیمت ثابت) برخوردار نباشد میتواند به دمکراسی واقعی نزدیک شود. البته باید در مورد هندوستان که سالها پیش از آنکه اوضاع اقتصادیش بهبود یابد توانسته است از دمکراسی بهرهمند شود استثناء قائل شد. بحث در مورد این استثنای فاحش را باید به فرصتی دیگر سپرد.
آبادی یا آبادانی کشور برای ایجاد و توسعه آزادی و دمکراسی ضروری است اما در مورد کشوری مثل ایران کافی نیست. آزدای به خاطر آباد شدن کشور یا ایجاد وفور اقتصادی لازم است اما کافی نیست. باید با فقرزدائی و کاستن از اختلاف درآمدهای غیرقابل قبول ثمرههای پیشرفت اقتصادی را همگانی کرد. به عبارت دیگر رفاه اجتماعی یک ضرورت عینی است. آزادی و آبادی به خودی خود و بدون دارا بودن یک برنامه جامع برای فقرزدائی و توسعه رفاه در میان تودههای مردم، نخواهد توانست در حل مسائل ایران کارساز باشد.
یکی از بزرگترین شکستهای نظام جمهوری اسلامی در زمینه اقتصاد به گونه فاحشی در افزایش فقر و عمیقتر شدن فاصله طبقاتی به ثبوت رسیده است. برخوردار نبودن از یک سیاست مشخص، گسترش رانت خواری، فساد، تورم و بیکاری دست به دست هم داده و بیش از نیمی از جمعیت کشور را در زیر خط فقر قرار داده است. در حالی که شعار آزادی برای طبقات متوسط و شهری از ارزش والائی برخوردار است، از نظر اکثریت مردم ایران، آن حکومتی موفق جلوه خواهد کرد که بتواند برای مسائل اقتصادی جامعه راه حلهای مناسبی عرضه کند. مسأله رفاه اجتماعی و اینکه آیا چنین هدفی باید جزو برنامه یک حکومت باشد یا خیر، شاید در کشورهای پیشرفته غربی قابل بحث باشد، ولی در جامعهای مانند ایران برای سالیان دراز نه تنها نباید مورد شک و تردید قرار گیرد بلکه باید از توجه استثنائی برخوردار شود.
تکامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای غربی از مسیر تاریخی دیگری عبور کرده است. در این کشورها غالباً ازدیاد جمعیت و انباشته شدن سرمایه و استفاده از تکنولوژی با پیشرفتهای اقتصادی همگام و همزمان بوده است. از این رو مباحثی از نوع آنچه ما امروز با آن روبرو هستیم به این صورت وجود نداشته است. در کشوری همانند ایران که هنوز از ابتدائیترین نظام مالیاتی و مالی دولتی برخوردار نیست و حکومت ها به جای وصول مالیات، بر درآمد نفت تکیه زدهاند، تمایز میان بخش خصوصی و بخش دولتی از نخستین ضروریات است. تا زمانی که بخش خصوصی اقتصاد از وابستگی به حکومت رها نشود، آبادانی کشور امکانپذیر نخوهد بود اما تا آن زمان نقش حکومت در ایجاد شرایط لازم برای آباد کردن کشور و ایجاد رفاه اجتماعی اجتنابناپذیر است.
در زمان دیگری و برای نسلهای آینده اولویتهای ملی ما تغییر خواهد کرد اما آنچه در شرایط کنونی لازم است، در مرحله اول بحث و تبادل نظر درباره این اولویت هاست. دیر یا زود نظام جمهوری اسلامی یا فرو خواهد ریخت و یا ناچار خواهد شد به تغییرات بنیانی که ماهیت حکومت را دگرگون خواهد کرد تن در دهد. برای چنین روزی باید آمادگی فکری و عملی داشت. همانگونه که آشتفگی در تفکر به آشفتگی در عمل منجر میشود، روشن بودن هدف و نحوه دستیابی به آن مسیر آینده را مشخص خواهد کرد. از آنجا که آزادی، استقلال و نوع دمکراتیک حکومت را تضمین میکند، بهتر است تا فرصتی باقی است به دیگر مسائل اساسی امروز و آینده کشور بیندیشیم.
همانگونه که آبادی و رفاه اجتماعی تنها در یک حکومت برخوردار از آزادی تامین خوهد شد، بدون آبادی و رفاه اجتماعی، آزادی و دمکراسی پایدار نخواهد ماند. باید از شعاردادن احتراز کنیم وبه جای آن اندیشیدن وبرنامه ریزی راجانشین سازیم.
مسلمان یا نا مسلمان، کدام یک اسلام را به لجن میکشاند...
بار دیگر جهان اسلام از خشم شعله ور گردید. در آتش انتقام سخت جوشید و بلند خروشید. تا کنون چندین نفر در کشورهای مختلف از جمله مصر و لبنان و تونس و سودان و لیبی در خاک و خون غلتیده اند و طبق اخبار انتشار یافته، صدها مجروح بجای گذارده است. آنچه جهان اسلام را اینبار به التهاب و عصیان کشانده است، انتشار فیلمی ست مبتذل- به لحاظ نحوه ی اجرا و بیان- بنام "مسلمانان بی گناه " که محمد و بعضی از رفتار خشونت بار و هرزه انگیز او را به استهزا میکشاند. چنانکه گویی که یک نمایش خیمه شب بازی ست. فیلمی که بسیاری آنرا فاقد هر گونه ارزشی خوانده اند، فیلمی تهی از کوچکترین ذوق و اندیشه ی هنری. یعنی که به دشواری میتوان فیلم مسلمانان بی گناه را فیلم نامید، چون دشنامی ست به صنعت و هنر فیلم سازی. لودگی برخاسته از بغض و کینه، انزجار تماشاگر را نه نسبت به محمد بلکه نسبت به سازندگان فیلم بر میانگیزد. کمتر کسی هست که این فیلم را ببیند و نفهمد که فیلم بر ساخته دست ابله و یا ابله هانی بیش نیست. تنها ابلهان هستند که میتوانند بلاهت خود را به به نمایش در آرند و خود را رسوا کنند. در این امر هر کسی حق دارد و باید آزاد باشد که هرچه که هست و یا میخواهد باشد بیان کند. آنکه اثری برخاسته از یک ذوق هنری را چه یک فیلم باشد چه کارتون و یا یک داستان تخیلی، توهین آمیز تلقی میکند. از دیدن، شنیدن و یا خواندن آن میتوانند خود داری کند. موضوع بسی ساده است. اما نه چندان. حال چگونه میتوان واکنش خشم آگین جهان اسلام را به فیلمی لجن آلود، توضیح داد؟ مگر خدای نکرده خیمه شب بازی، مسلمانان بی گناه، اگرچه زشت، حقیقتی را بیان میکند؟ شاید بازگویی این حقیقت است که موجب رنجش و خشم و خشونت جهان اسلام شده است، حقیقتی که مقدس را موهن میکند؟. به تصدیق و تایید آنان که فیلم مسلمانان بیگناه را دیده اند، سازندگان فیلم قبل از آنکه پیامبر اسلام را به لجن بکشانند، خود را به فضاحت کشانده اند، خود را لجن مال کرده اند. از افرادی پر بغض و کینه، اما، ناتوان و عقب مانده چه میتوان انتظار داشت؟ یعنی که این فیلم مسلمانان بیگناه نیست که پیامبر اسلام را لجن مال میکند، بلکه این خود مسلمانان هستند که اسلام را به لجن میکشند. در واکنش به آنچه با چشمان خود ندیده و یا نخوانده اند، همچون حیواناتی درنده، اما زخمین، کف از دهان ها سرازیر، دندانهای برنده و چنگال های تیز، می غرند و میخروشند، آماده که حمله ور شوند و جان بی مقدار را در دفاع از تقدس پیامبر محمد فدا کنند. مسلمانان هستند که به جهان نشان میدهند که تا چه اندازه خشک و شکننده، جزم اندیش و مطلق گرا هستند و تشنه ی کین خواهی، چنانکه گویی نه از گذشت و بخشش بویی به مشام شان رسیده است، نه از صلح و مسالمت. نه ظرفیتی هست و نه نیرویی برای تحمل و تعامل، زمانیکه بیان حقیقت، مقدس را موهن میکند و آسمان را بزمین میآورد. در چنین شرایطی است که مسلمان سخت در آتش انتقام میسوزد. تنبیه و مجازات و هلاکت گوینده را مطالبه میکنند، بدون آنکه وقعی به قوانین حاکم در جوامع دیگر به نهد. فکر اینکه دولتی بر طبق قانون نتواند آزادی بیان را تحت اقتدار خود در آورد، نمیتواند از مغز مسلمانان خطورنماید.. چون خود اقتدار زده اند، در دامن استبداد و فرهنگ دینی سازگار با آن زاده شده و پرورش یافته است. از دولت های غرب میخواند نه آزادی بیان بلکه آنچه آنها توهین به مقدسات می پندارند، سرکوب نمود و بر روح و جان زخم خورده شان مرحم بگذارند و از آنها دستگیری کنند. در واقع این، توهین نیست که آنچه زشت و پلید در آدمی ست، در مسلمان به منصه ظهور میرساند بلکه شنیدن و یا دیدن حقیقت است که مسلمان را بر آشفته و بر افروخته میکند، گویی این گرگ است نه انسان. چرا که، بعنوان نمونه، در جهان امروز به دشواری میتوان مردی را محترم دانست، نه مقدس، که به یک کودک 6 ساله شهوت ور زد، حتی اگر سه سال صبوری از خود نشان دهد و دندان تیز بر جگر نهد، تا شرعن او را به ازدواج در آورد، عملی که در جهان امروز جنایت بشمار میآید. کدام انسان میتواند چنین عملی را مقدس بشمار آورد؟ چگونه میتوان چنین پیامبری را پرستید و او را فرستاده ی الله خواند؟ عشق محمد به عایشه، دختر ابوبکر، یار نزدیک پیامبر، یکی از سران قبیله ی قریش، یک حقیقت تاریخی ست. تاریخ نویسان مسلمان همه آنرا تایید و تصدیق کرده اند. شاید در آن زمان عشق ورزیدن به یک کودک 6 ساله چندان زشت و پلید بشمار نمی رفته است. اما چیزی نیست قابل قبول در این جهان، حقیقتی که مسلمان آنرا توهین میخواند. و یا داستان محمد که هراسان به آغوش خدیجه پناه میبرد ناله و زاری که چیزی برو او ظاهر شده است که نمیداند فرشته است و یا شیطان و در پاسخ خدیجه او را دعوت میکند که اول روی یک زانو و سپس بر زانوی دیگر نشسته و برای او توصیف کند آنچه می بیند والا آخر. غرض آنکه بازگویی این حقایق است که مسلمان آنرا توهین میخواند. مهم نیست که هالیوود این حقایق را باز آفرینی کند بگونه ای که حتی بر بار تقدس آن بیافزاید و یا بوسیله ی افراد گمنام و مبتدی برای غرایض شخصی و کینه توز انه خود آنرا ترسیم بنمایند. شاید اگر هالیوود اجازه می یافت، محمد را در قرن بیست و یکم هم به پیامبری میکشاند و بجای آنکه از اقتدار و تقدس محمد بکاهد بر آن میافزود. چرا که داستان محمد و خدیجه، داستانی ست بسیار زیبا، سراسر فانتزی، ارتباط یافتن با جهان ماورایی و سخن گفتن با فرشتگان آسمانی، داستانی که در دست هالیوود تبدیل به واقعیتی میشود که تماشاگر را سخت بخود جلب میکند، بجای آنکه از خود گریزان نماید،. این که سبب نشود که محمد از قله تقدس سقوط نموده و در منجلاب غرق شود. مگر آنکه مسلمان خود از شنیدن حقایق زندگی پیامبر سخت احساس شرم کند. بهمین دلیل است که فکر میکند که اگر مقدسات از پرده ی ابهام بیرون آید، تقدس ازآنها زایل میشود. این ترس و وحشت است از حقیقت است که مسلمان زیر خشم و خشونت پنهان میکند. این اولین بار نیست که مسلمانان به شنیدن چیزی نا روا در باره آنچه آنها باور میکنند که مقدس است، سینه ی خود را چاک میدهند و در آتش انتقام سخت میسوزند تا سر حد از دست دادن مشاعر انسانی. چنانکه گویی در اشتیاق نوشیدن شربت شهادت، در پوست خود نمیگنجند. چه افتخار و چه پاداشی اگر جان دهد مسلمان در دفاع از مقدسات، 70 باکره در بهشت در انتظار که بی درنگ به اطفای شعله های شهوت ایثار گران اسلام بپردازند. اما چه غافل، تقدسی که پای آن خون ریخته شود، نمیتواند چیزی جز کذب و دروغ باشد. چه انسانهای والا و بزرگواری در دامان اسلام پرورش می یابند. یک سر مهر اند و محبت. سلطه ی مطلق آنچه را که با دست خود بر ساخته اند چنان پذیرفته اند که تنها میتوانند به خویشتن همچون بنده ای حقیر بنگرند، همانگونه که محمد، ولی الله، به پیروان خود مینگریست، رعیت و فرمانبر. نگاه محمد به بشر البته که بر تابنده ی نگاه الله بود که در کتاب قرآن به بشر نه به عنوان انسان با اراده ای آزاد، بلکه بنده و رعیت رجوع میکند. از بنده و رعیت خود میخواهد که تسلیم شود و از فرمان الله اطاعت نماید تا به کمال انسانی برسد. یعنی که در تسلیم و اطاعت است که رعیت ها و بنده ها میتوانند به کمال انسانی برسند، هرچه عبودیت و بندگی عمیقتر، الله خشنود تر، بویژه که اگر از یکتایی و یگانگی الله و پیامبر او که دوران پیامبری را به پایان آورده است، به دفاع پرداخته، سینه سپر کرده و فریادهای تهدید و تلافی و انتقام جویانه برآورد. این انسان های والای زائیده آموزشهای اسلامی اند. آنها پاک دینان هستند، آماده که خون بریزند تا آخرین لحظه ای که جان در بدن دارند تا لکه ننگ توهین را که بر دامن مقدسات شان نشسته است پاک نمایند، چه چسبنده باشد چه نباشد، چه سبک، چه سنگین. بی جهت نیست که سراسیمه به خیابان ها میریزند و کشته و زخمی میدهند.مسلمانان ساکت آنهایی هستند که تنها در بعضی از چیزها با آنان در توافق اند. بیزاری خود را از خشونت اعلام میکنند، اما محترمن در محکوم کردن آزادی بیان بنام توهین به اسلام شرکت میجویند. گزارشگر نیویورک تایمز در قاهره با برخی از کسانی که در واکنش به فیلم مسلمانان بی گناه در برابر سفارت آمریکا دست به تظاهرات زده اند به گفتگو میپردازد. وی از یک محقق مذهبی نقل میکند که گفته است که : "پیامبر ما برای ما عزیز تر از خانواده و ملت، است." به راستی که او یک مسلمان واقعی ست. او چگونه میتواند حقیقت را در باره زندگی محمد، در باره برگزیدن او بوسیله ی خدایی که بر خود نام یکی از بت های معروف مکه را گذارده است، بپذیرد. او چگونه میتواند به آنچه مقدس می پندارد شک و تردید بخود راه دهد. او هرگز بخود اجازه نمی دهد که یکتایی و یگانگی الله را مورد سوال قرار دهد؟ او آماده است که خانواده و ملت را برای آنچه او مقدس می پندارد، عزیز تر از خانواده و ملت، فدا نماید. گزارشگر نیویورک تایمز در قاهره با افراد گوناگونی در سنین مختلف و مشاغل مختلف از کارگر گرفته تا استاد دانشگاه و روزنامه نگار به گفتگو میپردازد تا شاید بهتر بتواند شکایات و مطالبات تظاهر کننده گان را بازتاب دهد،. در اینجا به منظور حفظ اختصار تنها به فهم چند ن نقل و قول اکتفا میکنیم. آقای علی، 39 ساله، کارگر نساجی، به گزارشگر نیویورک تایمز میگوید: "ما هرگز به هیچیک از پیامبران، هیچگاه توهین نکرده ایم، نه به موسی و نه به عیسی، چرا ما نباید بتوانیم بخواهیم که به محمد نیز احترام بگذارند." ظاهرا از این سخن منطقی تر نمی توان سخنی یافت. ما توهین نمیکنیم شما هم توهین نکنید. ما احترام میگذاریم به پیامبر شما، شما نیز به پیامبر ما احترام بگذارید. روشن است که این سخن تنها از زبان کسی میتواند بیان گردد که با انسان بعنوان موجودی با اراده ی آزاد، چیزی که جدا میسازد او را از حیوان، بیگانه است. آقای علی همچون همرزمان ش به واقعیت از دیدگاه یک بنده، مینگرند، بنده ایکه خویشتن را به خدایی که خود را الله نامیده است تسلیم نموده است و او را ارباب خود میداند. او مکلف است که سرود بندگی را در پنج مقطع زمانی روزانه سر بدهد، با تعظیم و تکریم، با شکستن و تحقیر خویش. او آزادی را در بندگی می بیند. او از دیگران نیز انتظار بندگی دارد، یعنی که سکوت کنند و هرگز از مرز تقدس عبور نکنند. آقای علی، چون به اخلاق عبودیت خو گرفته است با مفهوم آزادی و ضرورتا نیز با مسئولیت، غریبه است. نمیتواند تصور کند که هر آزاده جانی مسئول اعمال و رفتار خویش است، نه در آن دنیا، در برابر الله، بلکه در اینجا و هم اکنون. او طالب خاموشی ست. او از دیگران میخواهد که به خواسته ی او گردن نهند. که همه باید در پی او روان شوند و آن کنند که او کند. نه بپرسد و نه بجویند. دم فرو بندند و اطاعت کنند. خبرنگار نیویورک تایمز میگوید همه تظاهر کننده گان خواستار "احترام به اراده ی جماعت" و یا "ایدئولوژی توده ها " هستند. از یکی دیگر از تظاهر کننده گان نقل میکند که میگوید که تظاهرات مردم "این پیام را انتقال میدهد که بدلیل آزادی بیان ما نمیتوانیم باور های مردم را پوچ و بی معنی بر اساس میل خودمان تعبیر کنیم و اعتنایی به احساسات مردم نکنیم." این تظاهر کننده آن چیزی را مطالبه میکند که برخی از جامعه شنا سان همبستگی از نوع مکانیکی میخوانند، همبستگی ای که از همرنگ شدن با جماعت از سر اجبار بر خیزد. او آزاد به بیان عقیده خود هست، اما آن دیگری که عقیده ای مخالف عقیده ی او دارد، باید از بیان آن خود داری کند. مسلمان آزاد است که فریاد برآورد که الله یکی ست و بجز او نیست دیگری و در معابر عمومی به عبادت بنشیند گویی که در جایگاه الله تکیه زده است و انتظار تعظیم و تکریم دارد. اما دیگری آزاد نیست که بگوید چه دروغ بزرگی، چه باور ویران کننده ای. بیچاره گوینده، بی درنگ با عفریته ی مرگ روی در روی قرار گیرد. بزبان دیگر، در جامعه ای که اسلام بر فرهنگ آن سلطه افکنده است، جایی برای جنبیدن، برای روئیدن، برای قد کشیدن نیست. جامعه ای نیست که فرد بتواند پا به عرصه ی وجود بگذارد. فردی که به مقدسات اعتقاد ندارد و مقدسات را افسانه و اسطوره بخواند، مرتکب گناه نا بخشودنی میشود. باید دم فرو بندد اگر ادامه ی زندگی اش آرزو ست. مسلمانان خود را آزاد می بینند در حمد و ستایش آنچه خود آفریده اند، همچون انسانهای ادیان دیگر. اما هیچ کس دیگری حق ندارد که از باور خود سخنی به میان آورد. در بکار گیری زبان تعظیم و تکریم است که مسلمان خود را آزادی می بیند. اما با به بند کشید زبان نقد و نفی و بدتر از آن شوخی و مزاح، تحت عنوان توهین به مقدسات، مخالفتی ندارد. اما اگر کسی وارد در این قلمرو شود، بویژه شوخی و مزاح با مقدسات، بیان آزاد باید محکوم شود به نیستی و نابودی؟ خون آن کس که همرنگ جماعت نشود مباح است. یا به پیروی از مسلمانان دیگر دم فرو بندی و به زندگی گله ای بپیوندی. و یا باید آماده باشی که همه جا با خطر هلاکت روی در روی قرار بگیری. بیچاره سلمان رشدی. محکوم به مرگی که آزاد است که پنهان شود. اخیرا بر قیمت سرش افزوده گردیده است. دال بر اینکه پس از گذشت 9 سال زخمی که بر آیت الله های حاکم در ایران وارد آمده است، التیام نیافته است. تازه دهان گشوده است و خون از آن بیرون جهد. خدا و یا پیغمبر ملک انحصاری هیچکس نیست. یکی دوست دارد خدا را بپرستد و خود را در برابر او بخاک اندازد، اما دیگری دوست ندارد پرستش کند و بنده ی چیزی شود که خود آفریده است و حاضر نیست که خود را در برابر هیچ خدایی بشکند و سر فرود آورد. چه باید کرد؟ یکی حق دارد روز عاشورا گریه و شیون و زاری کند و خود را سخت بکوبد. اما دیگری میخواهد پایکوبی کند چه باید کرد؟ روشن است که یکی آزاد است و دیگری نا آزاد، یعنی که اطاعت آزاد است و آزادی ممنوع. تکان نمیتوان خورد، جایی برای تکاپو نیست. انحراف از باور عمومی، انحرافی ست نا بخشودنی و شایسته ی تنبیه و مجازات. گزارشگر نیویورک تایمز از قاهره گزارش میدهد که اکثر تظاهر کننده گان سخت در تعجب اند که چرا دولت آمریکا سازندگان فیلم را هنوز به سزای اعمال خود نرسانده است. از ذکریای 23 ساله، نقاش، نقل میکند که: "در تمام این کشور ها مردم بخاطر یک چیز عصبانی اند و به یک دلیل برخاسته اند و دارای یک مطالبه هستند، اما در آمریکا سازندگان فیلم هنوز مجازات نشده اند" پس، پا از مرز منطق بیرون ننهاده ایم اگر بگوییم که اراده ی معطوف به انتقامجویی، بیانگر اراده ی معطوف به قدرت است، قدرتی که از کوری ناشی میشود و از نابینایی از تعصب و بغض و کین خواهی. کسی که تنها یک چیز می بیند و بجز آن چیزی دیگری نمی بیند، نمیتواند چیزی بیشتر از یک موجود ضعیف و نا توان باشد. اسلام گرایان مصری که زیاد تفاوتی با اسلام گرایان سراسر جهان ندارند، به خشم و خشونت متوسل می شوند که ضعف و ناتوانی خود را پنهان کنند. مسلمانان لیبرال البته که خشم و خشونت را محکوم میکنند، مثل روزنامه نگار و یا دکتر مصری که در گفتگو با خبرنگار نیویورک تایمز خشم و خشونت را سر زنش و کارتی بازنده میخوانند اما توهین به مقدسات را نیز محکوم میکنند. یعنی که مهم نیست که فرد بر چه ارزش مینهد و یا به چه چیزی باور دارد، باید آنرا در درون خود نگاه دارد، از ابراز آن خود داری کند و در پی جماعت روان گردد. همرنگ جماعت شود و یا همچنانکه تظاهر کننده مصر گفت "ایدئولوژی توده ها " را محترم بدارد. خبرنگار نیویورک تایمز گزارش خود را با گفتگو با یک مجسمه ساز و آموزگار هنر در کافه ای در نقطه ی پر آمد و رفت قاهره، به پایان میآورد. میگوید که مجسمه ساز تصویر تاریک تری را در پیش روی می بیند.از وی چنین نقل میکند: "دیدن جهان اسلام در شرایط عقب ماندگی. این است توهین بزرگتر به پیامبر." چه خوب حقیقت را بیان کرده است مسلمان مصری. ای مردمان، ما پیامبری برای شما فرستاده ایم که شما را براه مستقیم هدایت کند، از او اطاعت کنید و او را گرامی بشمارید. که الله شما را رزق و روزی داده است که شکر گزار باشید. |
اشتراک در:
پستها (Atom)