۱۳۹۲ اسفند ۱۱, یکشنبه

وحید فتحی...



اینجانب وحید فتحی فعال حقوق بشر و فعال سیاسی و عضو سازمان رستاخیز نوین ایران هستم که در اینجا اعلام می دارم که ملت ایران هیچگونه دشمنی با هیچ ملتی خصوصأ ملت خوب اسرائیل نداشته و نخواهند داشت بلکه ملت ایران،ملت خوب اسرائیل و همه ملتها را دوست داشته و خواهند داشت.
بنده دست مردم خوب اسرائیل را به گرمی می فشارم و به امید روزی که جشن آزادی ایران عزیز را از دست دژخیمان جمهوری اسلامی در کنار مردم خوب اسرائیل در ایران بگیریم.
مردم خوب اسرائیل و همه ملتهای دنیا بدانند که همه این دسیسه ها و دشمنیها از طرف جمهوری اسلامی بوده و می باشد.



خداوند نگهدار ایران باد

وحید فتحی




تایید حکم اعدام جوان مشهدی به اتهام «سب‌النبی» در یک فیلم خصوصی...



حکم یک جوان ۳۴ ساله که به اتهام «سب‌النبی» (توهین به پیامبر اسلام) از سوی دادگاهی در مشهد به اعدام محکوم شده بود، مورد تایید “دیوان عالی” جمهوری اسلامی قرار گرفته است این حکم ممکن است هر لحظه به اجرا درآید.

بر اساس گزارش‌ها، این جوان زندانی، روح‌الله توانا نام دارد که مهرماه سال ۱۳۹۰ با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در مشهد بازداشت شد و از سوی قاضی شعبه پنجم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی به خاطر فیلمی که ماموران در جریان بازرسی از منزل او بر روی کامپیو‌تر شخصی‌اش به دست آوردند به اعدام محکوم گردید.

به عقیده‌ی قاضی پرونده، آقای توانا در این فیلم «تحت تاثیر مشروبات الکلی»، جمله‌ای حاوی “توهین” به پیامبر اسلام گفته است.

فخری جمالی، مادر روح‌الله توانا در شرح چگونگی بازداشت و نیز اتهام واردشده به او به وب‌سایت “کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران” گفته که سه سال پیش یکی از دوستان فرزندش به اداره اطلاعات مشهد زنگ زده و گفته بود که وی در منزلش «اطلاعات ضدانقلاب و رهبری» دارد و به دنبال آن، ماموران امنیتی با حمله به منزل این شهروند مشهدی، «همه کتاب‌ها و لوازم شخصی و هارد کامپیوترش را بازرسی کردند».

به گفته‌ی خانم جمالی یکی از فایل‌های کامپیوتری فرزندش که مبنای صدور حکم اعدام برای او قرار گرفته، فیلمی است که در شب تولدش از خودش و برادرش گرفته و در آن «در حال شوخی» و «درحالی‌که داشته در زودپزخانه مشروب درست می‌کرده و با شوخی طرز تهیه مشروب را توضیح می‌داده»، «تحت تاثیر مشروبات الکلی» جمله‌ای می‌گوید که «مستقیم هم آن جمله توهین به حضرت محمد نیست».

بر اساس ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی کنونی که به تازگی اجرای آن آغاز شده، حکم توهین به پیامبر اسلام اعدام است اما ماده ۲۶۳ همین قانون صراحت دارد که «هر گاه متهم به “سب”، ادعاء نماید که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است ساب‌النبی محسوب نمی‌شود».

بر اساس تبصره‌ی همین ماده، در چنین حالتی، مجازات شخص “توهین‌”کننده «تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق است».

مادر روح‌الله توانا در عین حال با بیان اینکه فرزندش در زندان “توبه” کرده است، می‌گوید که او از تایید حکم اعدامش توسط «دیوان عالی کشور» خبر ندارد: «مرتب از زندان زنگ می‌زند و می‌پرسد و ما بهش فقط امیدواری می‌دهیم.»

او با اشاره به وعده مسوولان قضایی برای ابلاغ حکم اعدام به روح‌الله توانا در “زندان وکیل‌آباد” طی دو هفته آینده می‌افزاید: «ما از همه مسوولان درخواست عفو و بخشودگی کردیم. دست ما هیچ‌جا بند نیست. مفت مفت او را دارند اعدام می‌کنند.»

در همین ارتباط، “کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران” روز پنج‌شنبه (۱ اسفند-۲۰ فبریه) از مقامات قضایی جمهوری اسلامی خواست تا حکم اعدام آقای توانا را به دلیل «برخوردار نبودن از روند دادرسی و محاکمه عادلانه» لغو کند.

گفتنی است بر اساس تازه‌ترین گزارش “مرکز اسناد حقوق بشر”، حکومت ایران از آغاز سال ۲۰۱۴ تا روز ۱۹ فبریه (۵۰ روز)، حکم اعدام ۱۱۴ نفر را اجرا کرده که از این تعداد تنها حکم ۵۳ نفر از سوی دستگاه قضایی این حکومت اعلام شده است. همین مرکز، تعداد کل اعدام‌ها در ۱۱ ماه نخست سال ۱۳۹۲ را ۶۶۸ مورد اعلام کرده است.

منبع: سایت تقاطع

با لاجوردی دوم در اوین آشنا شوید...



زندانیان اوین، چه سیاسی و چه محکومان جرایم عادی او را به خوبی می شناسند، چهره او آخرین تصویری است که محکومان به اعدام طی قریب به سی سال گذشته در زندان اوین به چشم دیده اند. او در پناه دیوارهای بلند اوین در سحرگاه اعدام نیازی به پوشاندن چهره اش ندارد.
تصویری از "اسدالله لاجوردی" بر روی میز کارش دارد و خود را شاگرد کوچک آن "استاد" می داند. بارها در جمع زندانیان افسوس خود را چنین بیان کرده است: "حیف که حالا نمی شود آن جوری که باید با شماها برخورد کرد، حیف که دستمان بسته است".
"جواد مومنی" معاون اجرایی زندان اوین که روسای بسیاری را بالای سر خود دیده اما سالهاست که در اوین مدیریت که نه، "فرمانروایی" می کند، خود را "لاجوردی دوم" می داند و می نامد. او ساعتها ببشتر از زمان موظف در خانه دوم که نه خانه اول اش یعنی زندان اوین بر سر "خدمت" می ماند تا در این قلمرو بی قانونی حکمرانی کند.
به دستور "مومنی" و با یک تلفن، زندانی به انفرادی منتقل می شود، مهم نیست که این تنبیه براساس آیین نامه زندان بر عهده "شورای طبقه بندی زندان" باشد، تنها اراده او کافی است. گاه بیرون کشیدن یک محکوم به اعدام در سحرگاه واپسین از سلول انفرادی به معضلی بزرگ برای نگهبانان بدل می شود، زجه ها، التماس ها و دست و پایی که به هر وسیله ای گره می خورد تا مگر از مرگ نجات یابد، در این مواقع اما تنها تجربه و قساوت یک نفر است که کارگشاست، "حاج جواد مومنی".
زندان برای او فراتر از یک شغل و یا محل خدمت است. زندان برای او همه چیز است. آزار زندانیان سیاسی، وسیله ای برای ثبات و ارتقای حرفه ای اوست و استیصال و نا آگاهی زندانیان مالی و خانواده هابشان "محل درآمد" قابل توجه او و برخی از اعضای خانواده اش است.
دفتر کار جواد مومنی تنها محدود به ساختمان های زندان اوین نیست، او و فرزندش دفتر دیگری نیز در آنسوی دیوارهای اوین دارند. "م. مومنی" نام فرزند اوست که تا همین اواخر از موقعیت پدر در زندان سواستفاده کرده و به همراه همسرش "ح" (عروس جواد مومنی) در دفتری که دایر کرده بودند، با وعده مرخصی، عفو و آزادی مشروط به سراغ خانواده زندانیان عادی می رفتند و با این وعده ها که از طریق پدر، ضمانت می شد، اقدام به اخاذی و رشوه خواری می کردند. هرچند که طی ماه های گذشته این شبکه لو رفته و پرونده ای نزد یکی از شعب دادسرای امنیت شهید مقدس، برای این زوج به اتهام رشوه و اخاذی گشوده شده است، با این حال "جواد مومنی" با سوء استفاده از موقعیت خود اولا خود را از این اتهامات دور نگاه داشته و در وهله بعد مانع از رسیدگی به پرونده فرزندش می شود. فرزندی که در پرونده تخلفات مالی پیمانکار فروشگاه های زندان های استان تهران نیز دست داشته و از سوی سازمان تعزیرات حکومتی نیز تحت تعقیب است.
جواد مومنی این روزها با توجه به تحولات اخیر در وزارت اطلاعات و منتقل شدن نقش "پلیس بد" از واجا به قوه قضاییه، نقش تعیین کننده و حساسی را در هماهنگی با دادستانی تهران یرای محدودسازی و آزار زندانیان سیاسی به عهده گرفته است.

بگو نه begoonah

علی خامنه ای را به دادگاه جنایت علیه بشریت ارجاع بدهید...












ای پرچم خورشید ایران...



ای پرچم خورشید ایران
پرتو افکن بر روی این جهان
یادآور از آن روزگاری
که آسود از بهر تیغت، هر کران
در سایه‌ات جان می‌فشانیم
از دشمنان جان می‌ستانیم
ما وارث ملک کیانیم
همیشه خواهیم
وطن را از دل و جان

رضا شاه پهلوی...



رضا شاه پهلوی در 24 اسفند ماه سال 1256 در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوشآفرین) که از مهاجرین قفقاز بود. پدربزرگ رضاشاه، مرادعلی خان نام داشت که افسر ارتش بود که در محاصره هرات در سال 1227 کشته شده بود . 

مراد علی خان هفت پسر داشت. پسر اول او چراغعلی خان بود که درتهران زندگی می کرد و دارای مقامی در قشون بود. پسر دوم او نصرت الله خان نام داشت که یاور فوج ِ سوادکوه بود و رضاشاه چندی در زیر دست او خدمت کرده بود . عباسعلی خان پدر رضا شاه فرزند هفتم مراد علی خان بود.

عباسعلی خان مشهور به داداش بیک در سال 1193 خورشیدی در آلاشت متولد شده و در نوجوانی حرفه سپاهیگری را چون نیاکان خود پیشه کرده بود. عباسعلی خان در فوج سوادکوه به حرفه سپاهیگری اشتغال داشت . وی با درجه نایبی در سال 1235 در جنگ سوم افغان شرکت کرد.

رضا شاه پهلوی از ازدواج دوم عباسعلی خان با نوش آفرین پا به عرصه وجود گذاشت لیکن عمرش چنان دراز نبود که شاهد برآمدن سرداری باشد که به ایران هدیه کرده بود . وی شش ماه پس از تولد رضا شاه رخت به سرای باقی کشید .

رضا شاه به تشویق دایی خود ابوالقاسم بیگ در سال 1277 خورشیدی همراه دائی خود مامور فوج سوادکوه شد لیکن به دلیل ناسازگاری با نصرالله خان یاور فوج سوادکوه از آن واحد استعفا داد و با پیوستن به کاظم آقا در فوج قزاق تا کودتای سوم اسفند 1299 در آن واحد خدمت کرد .

رضا شاه در فوج قزاق به علت دلیری و رشادت به سرعت ترقی کرد. وی در این واحد در نبردهای فراوانی ازجمله سرکوب سالار الدوله در سال 1290 به فرماندهی فرمانفرما شرکت داشت .

رضا شاه که از هرج و مرج و زبونی حکومت احمد شاه و نابسامانی ایرانیان به ستوه آمده بود در روز سوم اسفند ماه سال 1299 با قوای قزاق تحت فرماندهی خود و به همراه سیدضیاءالدین طبا طبائی –مدیر روزنامه رعد - وارد تهران شد و ادارات دولتی و مراکز نظامی را تصرف کرد. در این حرکت نزدیک به صد تن از درباریان و روحانیون بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرحآباد گریختند و فتحالله خان سپهدار رشتی (نخستوزیر) به سفارت انگلیس پناهنده شد.

سرانجام احمد شاه قاجار ناچار شد رضاشاه را به فرماندهی دیویزیون قزاق و وزارت جنگ و سیدضیاءالدین طباطبایی را به نخستوزیری منصوب کند. کابینه سید ضیاء (معروف به کابینه صدروزه) بزودی ساقط شد و سردار سپه از احمدشاه فرمان نخست وزیری گرفت. پس از خروج احمد شاه از کشور رضا شاه برقراری یک رژیم جمهوری را در کشور در سر داشت لیکن زیر فشار روحانیون و مجلس شورای ملی و مردم از این نیت منصرف شد. مجلس شورای ملی در سال 1304 به پاس خدماتی که رضا شاه برای استقرار امنیت و تحکیم قدرت حکومت مرکزی انجام داده بود مقام فرماندهی کل قوا را در کنار مقام نخست وزیری به وی اعطا کرد.

پس از خروج احمد شاه قاجار از کشور ، نمایندگان مجلس پنجمشورایملیدر روز 9 آبان 1304 خورشیدی ماده واحدهای را تصویب کردند که به موجب آن احمد شاه از سلطنت خلع شد و حکومتموقتبه " شخص آقای رضاخان پهلوی"سپرده شد و "تعیین تکلیف حکومت قطعی" به مجلس مؤسسان واگذار شد. سپس با تشکیل مجلسموسسان، در 21 آذر 1304، سلطنت ایرانبه"اعلیحضرترضا پهلوی" واگذار شد. در بیست و چهارم آذرماه سال 1304 خورشیدی، رضاشاه پهلوی در مجلس شورای ملی حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسماً به عنوان سردودمان پهلوی وظایف سلطنت را به عهده گرفت. مراسم تاجگذاری رضاشاه در 4 اردیبهشت ماه 1305 انجام شد.

هنگامی که رضا شاه پهلوی بر مسند سلطنت نشست، جهان در میانه دو جنگ جهانی نفسی میکشید. رضاشاه پهلوی، برنامه گستردهای را برای سامان اداری و اقتصادی کشور به دست گرفت. ایران فاقد نظام اداری، ارتش منسجم، راه، نظام بانکی و اقتصادی مدرن بود و شیوه ملوک الطوایفی جایی برای قدرت مرکزی نگذاشته بود.

از منظر بینالمللی نیز شرایط، چندان آرام نبود. ایران در محاصره نیروهای بزرگ، روسیه در شمال و انگلیس در جنوب بود. انگلیس میکوشید از ایران به عنوان راهی برای سلطهجوییخود در هند و خاور دور بهره بگیرد. در روز سوم شهریور 1320 نیروهای شوروی از شمال و نیروهای بریتانیا از جنوب به بهانه حضور اتباع آلمانی در ایران به ایران حمله کرده و به سمت تهران آمدند.
رضا شاه که تاب مشاهده اشغال ایران را نداشت برای آرام کردن اوضاع ناچار به استعفا شد و سر انجام با مساعی شادروان محمد علی فروغی و به رغم مخالفت انگلیس سر انجام متفقین با جانشینی او بوسیله فرزندش محمد رضا شاه موافقت کرده و او به سلطنت رسید .
دولت انگلستان که از اقدامات ضد استعماری رضا شاه پهلوی ناخشنود بود وی را تحت نظر از بندرعباس با کشتی خارج کرد و آن سردار بزرگ با دلی پر خون و در حالی که چنگی از خاک ایران را با خود داشت آن بندر را به مقصد جزیره موریس که انگلیسها برای تبعید او در نظر گرفته بودند ترک کرد . رضا شاه پهلوی که به علت آب و هوای نامساعد آن جزیره بیمار شده بود پس از مکاتبات و گفتگوهای طولانی با مامورین انگلیسی سرانجام موفق شد که از آن جزیره بد آب و هوا به شهر ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی منتقل شده و تحت نظر قرار گیرد . رضا شاه پهلوی همچو فرزندش دور از وطن در روز 4 مرداد 1323 در ژوهانسبورگ درگذشت. پیکر رضا شاه پهلوی سپس به مصر منتقل و پس از تشییع با تشریفات رسمی در آنجا به امانت گذارده شد . در اردیبهشت ماه سال 1329 پیکر مومیائی شده سردار به خاک میهن بازگردانده شد و پس از انتقال به حضرت عبدالعظیم در آرامگاهی که ویژه او بنا شده بود به خاک سپرده شد .

رضا شاه پهلوی طی شانزده سال سلطنت درگیر تکوین دولت مدرن در ایران بود. در این هنگامهبود که آلمان به رهبری آدولف هیتلر جنگ جهانی دوم را آغاز کرد. خدمات رضا شاه پهلوی به ایران و ایرانیان را نمی توان به طور کامل در اینجا درج کرد ، تنها اشاره کوچکی به خدمات آن بزرگمرد کافی است تا همه پی ببرند که ایران امروز بدون رضا شاه هیچ بود .

سرکوب غائله جنگل و خراسان و تحکیم قدرت حکومت مرکزی در آذر بایجان و مازندران

سرکوب یاغیان در سراسر ایران از جمله کاشان

تشکیل ارتش نوین ایران، متحدالشکل شدن جامه لشگرین و تصویب قانون نظام وظیفه در سال 1303

برچیدن حکومت دست نشانده شیخ خزعل در خوزستان و بازگرداندن این خطه به دامن میهن

احداث راه آهن سراسری با کمترین امکانات مالی و فنی

بنیانگزاری دادگستری به جای محاکم شرع ، الغای کاپیتولاسیون و سپردن محاکم به قضات حقوقدان ایرانی

تأسیس بانک ملی ایران و کوتاه کردن دست بانکهای انگلیس از دارائیهای دولت

بنیانگزاری نیروی دریائی

بنیانگزاری نیروی هوائی با خرید چند هواپیمای یونکرس از آلمان

الغای امتیاز نشر اسکناس توسط بانکهای خارجی و اختصاص آن به بانک ملی

تاسیس موزه جواهرات ملی ایران

تدوین تعرفه گمرکی و واریز در آمدهای آن به حساب دولت

الغای امتیازنفتی دارسی و عقد قرارداد جدید بر اساس منافع ایران با شرکت نفت ایران و انگلیس

کارگذاردن نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران در سال 1312 و راه اندازی آن یکسال پس از این تاریخ

تأسیس بانک کشاورزی

تدوین و اجرای قانون معروف به کشف حجاب و تغییر البسه مردان

تاسیس و راه اندازی کارخانجات دخانیات ایران

تأسیس بانک رهنی برای گسترش خانه سازی در کشور

اعزام اولین دسته از دانشجویان ایرانی برای آموختن فنون جدید به اروپا

ساختن راه ارتباطی با شمال ایران و بنای تاسیساتی چون پل ورسک و تونل کندوان در دل کوهها


جوان ایرانی‌ خسته از آخوندها تلویزیون خود را به خیابان پرت می‌کند...


دو زندانی سیاسی مجددا به اعدام محکوم شدند...



سید سامی حسینی و سید جمال محمدی دو زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه از سوی دادگاه کیفری این شهر به اعدام و ده سال زندان محکوم شدند.

با شکایت نماینده حقوقی سپاه ارومیه از این دو زندانی به اتهام قتل یک عضو سپاه که گفته می‌شود در درگیری با چریک‌های مخالف دولت ایران به قتل رسیده است؛ پرونده‌ای با اتهام قتل در دادگاه کیفری ارومیه بر علیه این دو زندانی سیاسی باز شد.

دادگاه کیفری ارومیه بدون حضور خانواده شکات و تنها با اکتفاء به حضور نماینده حقوقی سپاه، آن‌ها را محاکمه و به اتهام قتل به اعدام و هم چنین به اتهام تخریب اموال دولتی به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم نمود.

سید سامی حسینی و جمال محمدی در سال ۸۷ از سوی اطلاعات سلماس بازداشت و پس از تحمل سه ماه ۱۰ روز انفرادی در بازداشتگاه این اداره و تحمل شکنجه جسمی از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب خوی به اتهام محاربه از طریق همکاری با حزب حیات آزاد کردستان به اعدام محکوم نمودند. پرونده این دو زندانی پس از آن به دیوان عالی کشور ارجاع شد و عینا در شعبه ۳۲ تائید شد.

پس از مداخله وکیل متهمین و تقاضای اعاده دادرسی و قبول آن از سوی دیوان عالی کشور پرونده مجددا به شعبه هم عرض و به شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه واگذار شد، ریاست این شعبه طی دو جلسه دادگاه در سال ۹۱ این دو زندانی را به اتهام همکاری با حزب مذکور به ۱۰ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان قزوین و اراک محکوم نمود.

دو زندانی مذکور در حالی در شعبه ۱۶ دادگاه کیفری استان به اتهام قتل محاکمه شدند که پیش از رای شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه چنین اتهامی در مورد ایشان وجود نداشت.

یکی از نزدیکان این زندانیان به گزارشگر هرانا گفت: «این حربه جدید دستگاه‌های امنیتی کشور است و زمانی که پرونده زندانیان سیاسی متهم به عضویت در پژاک در دادگاه انقلاب شکست می‌خورد مجددا در دادگاه عمومی به اتهام قتل یک عضو خود این زندانیان را محاکمه می‌کنند تا نهایتا آن‌ها را اعدام کنند.»

وی در پایان یادآور شد: «اوایل سال جاری نیز یک زندانی کرد تبعه ترکیه پس از شکسته شدن حکمش از سوی دیوان عالی کشور به اتهام قتل یک عضو سپاه محاکمه و به اعدام محکوم شده بود.»

این احکام هفته گذشته به آن‌ها در زندان مرکزی ارومیه ابلاغ شده است و با احتساب محکومیت قبلی این دو زندانی هر کدام به ۲۰ سال حبس تعزیری و اعدام محکوم شدند.

هرانا

آیا میتوان در یک جامعه اسلامی به نقد دین و مذهب اسلام پرداخت؟



نقد قرآن در اسلام برابر با آیه ۵۱ از سوره حج ممنوع شده است!

با این آیه الله تهدید میکند هر کس نوشته ها و آیات قرآن را از دیدگاه خِرد و منطق نقد کند و صحت آیات و گفتار او و یا پیامبرش را به چالش بگیرد، از جهنمیان و اهل دوزخ خواهد بود!
به تر…جمه این آیه توجه کنید.
سوره حج، آیه ۵۱
«« و آنان که در رد و انکار آيات ما سعی و کوشش کردند تا ما را به زانو درآورند آنها اهل آتش دوزخند. »» !!!
بنابراین با این آیه اللهِ ذهن محمّد فقط پیروانی را میخواهد که بدون پرسش، شک و تحقیق کردن برایش به سجده بیفتند و او را ستایش کنند.

آیا هرگز از خود پرسیده اید که این اللهِ محمّد از چه چیز وحشت دارد که مایل نیست آیات قرآن مورد نقد، تحقیق و بررسی خِردگرایانه قرار گیرد؟
آیا هنوز هم باور دارید که اسلام دین آزادی و آزادی خواهی است؟
آیا هنوز هم باور دارید که اسلام به دیگران حق انتخاب و تحقیق کردن داده است؟
آیا هنوز هم باور دارید با چنین آیاتی میتوان در یک جامعه اسلامی به نقد دین و مذهب پرداخت؟
آیا دینی که پیامبر آن از زبان خدای ذهنش اجازه نقد آیات کتابش را برای راستی آزمایی نمی دهد، میتواند مبنایی درست برای یک جامعه نوین امروزی در ایران و سایر کشور های اسلامی باشد؟
آیا این خدای تازیان از دید یک انسان خِردورز نباید دیکتاتور، زورگو، بی منطق و سلطه گر نامیده شود؟
آیا چنین خدایی لیاقت آنرا دارد که مورد احترام و پرستش یک انسان آزاد اندیش و خِردگرا قرار گیرد؟
آیا چنین دینی که فقط بدرد زورگویان، دوزدان و بربرهای صحرای حجاز میخورد را نباید به زباله دان تاریخ ریخت و از شر آن یک بار و برای همیشه خلاصی یافت؟


mahdimirakhorloo

هرچه میخواهد دل پرتان بگویید!!!!!!!



هرچه میخواهد دل پرتان بگویید!!!!!!!

آزار فرزند تنها بخاطر عقاید پوچ(محرم)

مردم کشورم کلا» ملت مشاهده گرند…



مردم کشورم کلا» ملت مشاهده گرند…
اعدام باشد نگاه میکنند…
سنگسار باشد نگاه میکنند….
دعوا باشد نگاه میکنند…
تصادف باشد نگاه میکنند….
باسن پیرزن 80 ساله تا دختر 4 ساله باشد نگاه میکنند…
طرف با زنش باشد نگاه میکنند….
ماشین قراضه سوار باشی نگاه میکنند….
ماشین آخرین سیستم سوار باشی نگاه میکنند….
کلا» هرچه باشد نگاه میکنند
و فقط نگاه میکنند…

مداح متجاوز به زن شوهر دار " مهدی زنگنه"



در چند روز گذشته يک فيلم ويدئويی کوتاه در شبکه های اجتماعی باز نشر شد که در آن يک جوان متهم به تجاوز در واپسين لحظه های پيش از اعدام علنی با طناب دار، آخرين خواسته خود را ديدار مادرش عنوان کرد، خواسته ای که با مخالفت ماموران اجرای حکم روبرو شد و جوان محکوم به اعدام، پس از درگيری فيزيکی با ماموران در حالی که فرياد می زد «مادر حلالم کن»، عاقبت به دار آويخته شد. 

لازم به ذکر است که نام جوانی که اعدام شد در رسانه‌‌ها ذکر نشده و از اینرو روند دادرسی این محکوم به اعدام نیز کاملا نا مشخص است.

به گزارش خبرگزاری ها در دو هفته گذشته دست کم ۳۰ تن در ايران اعدام شدند که ۸ تن از اين افرداد حکم اعدامشان در ملاءعام بوده است.

پس از انتشار یک ویدئو در سایت سپیده دم که در آن‌ پرسیده شد:

آقای روحانی آیا فرد محکوم به اعدام در آخرین لحظه حق داشت مادرش راببیند؟

تعدادی از طرفداران دولت و آنها که آماده دفاع از حکومت تحت هر شرایطی هستند، این مسائل را مربوط به دولت ندانستند و اصولا اعتراض به این شیوه اعدام در ملا عام را سانتی مانتالیسم روشنفکری نامیدند و این سوال را از سایت سپیده دم پرسیدند:

" تو اگه یه روزی یکی جلو چشات به یکی از اعضای خونوادت تجاوز کنه و بعد اونو از پا دربیاره انتظار داری چه رفتاری باهاش بشه؟ چند ساله داری حنجره پاره میکنی که چی؟ اصلا این استدلالهای شما خنده دار و مسخرس "

حال سوالاتی که مطرح میشوند از این قرار است:

آیا افرادی که اعدام میشوند در یک روند دادرسی عادلانه و با حضور وکیل و‌ هیئت منصفه محکوم میشوند؟ آیا رسانه‌‌ها آزادانه میتوانند موشکافانه این پرونده‌ها را بررسی‌ کنند؟

آیا نیروی انتظامی و وزارت کشور دولت روحانی نباید پاسخ گوی عملکرد خود به عنوان مجری این اعدام‌ها و کتک زدن محکوم قبل از اعدام باشند؟

چرا هر پرسشگری باید " خواهر و مادر " خود را هنگام تجاوز تجسم کند تا این امکان را داشته باشد ضعف‌های دستگاه قضایی و دولت به عنوان مجری قانون را بررسی‌ کند؟

چرا شما طرفداران دولت هنگامی که وابستگان حکومت و بیت رهبری مرتکب جرم و جنایت میشوند، فراموش می‌کنید که قربانیان را خواهر و مادر خود تصور کنید؟

آیا حسن روحانی همان فردی نیست که در سال ۱۳۵۹ خواهان به دار کشیدن مخالفان در نماز جمعه شده بود؟

یکی‌ از این افراد وابسته به حکومت، مداح متجاوز به زن شوهر دار " مهدی زنگنه" که با وساطت محمد طاهری و محمود کریمی (همان "مداح هفت تیر کش" محبوب علی‌ خامنه‌ای) در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ آزاد شد!

مهدی زنگنه مداح سرکوبگر به جرم ارتباط جنسی با ۸ دختر و زن شوهر دار به قید وثیقه آزاد است چندی پیش سایت بازتاب امروز بدون اشاره به نام مهدی زنگنه اعلام کرد که یکی از مداحین مشهور به جرم ارتباط جنسی با زن شوهر دار دستگیر شده است . در کمال تعجب نام وی در لیست شب شعر انقلاب که توسط شهرداری تهران تدارک دیده شده آورده شده است . به گفته یک منبع موثق مهدی زنگنه با قید وثیقه از زندان آزاد شده و بجز این مورد ۸ پرونده دیگر از وی به جرم اغفال و ارتباط جنسی نا مشروع وجود دارد . وی همچنین مورد حمایت فرید حداد فرزند حداد عادل است و از نیروهای سرکوب گر در جریان اعتراضات ۸۸ بوده است . پلیس فتا در لپ تاپ شخصی مهدی زنگنه نوارهای صوتی و تصویری متعددی را پیدا کرده است که وی از دختران و زنانی که مورد تجاوز قرار داده به قصد اخاذی تهیه می کرده است . لازم بذکر است سازمان فرهنگی و هنری شهرداری زیر مجموعه شهرداری تهران است و شهاب مرادی که ریاست این سازمان را بر عهده دارد از جانب قالیباف به این سمت منتصب شده است . همچنین فرید حداد فرزند حداد عادل مشاور سازمان فرهنگی و هنری شهردای تهران می باشد .

این مداح که اقدام به برقراری رابطه نامشروع با زنی شوهردار کرده بود، اواخر فروردین گذشته با شکایت شوهر این خانم دستگیر شده و با وساطت محمد طاهری و محمود کریمی آزاد شد.

همسر این زن، مدارک رابطه نامشروع را ضمیمه پرونده کرده بود.

در همان زمان گفته می شد که تعدادی از مشهورترین مداحان کشور در حال رایزنی و اعمال نفوذ برای آزاد کردن این مداح هستند.

وی در صدا سیما جمهوری اسلامی ، مجری برنامه‌های مذهبی و عقیدتی نیز می باشد.

حال مجددا ميپرسيم: آقای روحانی آیا فرد محكوم به اعدام در آخرین لحظه حق داشت مادرش راببیند؟

https://www.facebook.com/photo.php?v=10152229604088954

حسن روحانی در سال ۱۳۵۹: توطئه‌گرها را باید در نماز جمعه به‌ دار بکشند
http://sepidedam.com/19964