۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

کار اسلام سر بریدن است خواه انسان باشد، خواه گوسفند و یا گاو...

از اسلام چه می دانیم؟

اسلام یک دین سرکش و متجاوزی است برپایه تسلیم پذیری دیگران، و عبد و عبید و بی اختیار بودن در برابر قوانین ارتجاعی آن. در اسلام واژه ای بنام رحم، شفقت، گذشت، مهربانی، بخشش و دیگر ویژگی های انسانی نیست. باید در برابر آن بی چون و چرا تسلیم بود و به دستورات یک طرفه و زورگویی آن گردن نهاد. هنگامی که نیک بدان پاسخ دادی و فرمان های غیر انسانی آن را پذیرا شدی، از مقربان درگاه و خاصان آن می گردی و می توانی خود صادر کننده همان احکام کشتارگر و زورگویی باشی.
به دنیای اسلام خوش آمدید. اسلام زجر دادن حیوانات و خونریزی را روش "کشتار حلال" می داند. وقتی که شما گوشت حلال می خورید بدانین که حیوانی زبان بسته و بی دفاع در دست جلاد اسلامی به سختی جان داده و تا مدتها زجر کشیده است.

کشتار انسان ها

روش اسلام روش سیاه و سپید است و میان رنگهای هفتگانه و مخلوطی از رنگها، به جز سیاه و سپید رنگی را نمی شناسد. بدین روش که این دین ابراهیمی خطاب به دیگر باوران می گوید:”یا با ما شو، و یا بمیر”. از این روی، اسلام از روز نخست برای جهانیان که با او همرنگ و همراه نیستند فتوای قتل و کشتار صادر می کند.
کشتار در سرتاسر تاریخ ۱۴۰۰ ساله در کشورهای اسلامی دیده شده، و هم اکنون نیز از سوی طالبان ایران، طالبان افغانستان، عربستان، یمن، سودان، و مانند آن همچنان ادامه داشته و روزی نیست که سر بیگناهی به جرم بی دینی و یا بازگشت از دین بر سر دار نرود. آمار کشته شدگان در این ۳۵ ساله رژیم اسلامی از کشتار بهایی ها، کلیمی ها، و یا مسلمانان از دین برگشته سرسام آور است.
به این تصویر نگاه کنید. محشر خر است. مسلمانانی که این چنین خون حیوانات را می ریزند توانایی آن را دارند که دست خود را به خون انسان ها هم آلوده کنند. آیا این رضای الله و به خاطر الله است؟. این الله باید دیوانه و خون آشآم باشد که چنین خواسته هایی را از بشر داشته باشد.

فرهنگ ایرانی و فرهنگ تازی گری

مردم ایران همواره در طول تاریخ مردمانی ملایم، مهربان، و با گذشت بوده اند. رفتار دوستانه و کدخدامنشی آنان موجب گردیده که اقوام شورشی و متجاوز به این سرزمین رفته رفته خوی و منش ایرانی پیش گیرند و خود هرکدام به دفاع و پای خیزی در برابر متجاوزین دیگر قرار گیرند.
تنها گروه سرکش و آدم کش تازیان بودند که در ۱۴۰۰ سال گذشته این مملکت را تاراج کرده اند، و زندگی مردم این مرز و بوم را به باد داده اند. اگر بخش هایی از کشورما جدا شد، و اگر از تاریخ جهانی به دور ماندیم و لنگ لنگان پیش می رویم، همگی بر مبنای استیلای اسلام کشتارگر براین سرزمین بوده و هست. وجود پلید رژیم غیر انسانی ولایت فقیه نیز روزها و سال های تاریک دیگری در سرنوشت مردم و تاریخ کشورمان رقم می زند.
به راستی بشر تا چه اندازه می تواند خون آشام و بی رحم باشد؟. نمونه آن را در از پای درآوردن این حیوان بیچاره و سرنگون بخت می بینید. مسلمانان که این چنین خونریزی را در بین مردم رواج می دهند، آنان را آماده می کنند که در برابر صحنه های دار گردآمده و جان دادن انسانی را بدون هیچگونه ناراحتی تحمل کنند.

رفتار اسلام با حیوانات

رفتار اسلام گرایان با حیوانات نیز از روی نهایت شقاوت و بیرحمی است. انسانی که می تواند با وجود طبیعت فراوان از گیاهان و فراورده های کشاورزی و درختی صدها خوراک خوشمزه و خوب تهیه کند و با دندان های صاف و مستقیم گیاهخواری خود آنها را به آسانی و نرمی بجود، به خود عادت و آموزش داده که سالانه جان صدها گوسفند و گاو را گرفته و با پختن و له کردن گوشت آنان تغذیه کند. رفتار ما با حیواناتی که برایمان ارزش خوراکی ندارند هم بسیار بیرحمانه است. روش بیرحمانه بارکشی از خر و اسب و قاطر را همه ما دیده ایم، سگ و گربه و حیوانات دیگر هم که نجس بوده، و یک مسلمان سایه آنان را با تیر می زند. رژیم اسلامی هم بنا به عملکرد پیشوای خود علی ابن ابیطالب، هرساله برنامه سگ کشی را در نقاط گوناگون ایران به اجراء در می آورد.
روز عید قربان را بهتر نمی توان تفسیر کرد.

گوشتخواری از کی آغاز شده؟

بشر در زندگی غارنشینی و بیابانگردی خود از روز نخست با سه مسأله مهم روبرو بود: تهیه خوراک، جایی برای آرمیدن، و امنیت در برابر جانوران درنده. مسأله خوراک او را واداشت که به آسانترین و ساده ترین روش یعنی گرفتن و کشتن حیوانات دست جوید. شاید قرنها به طول انجامید تا توانست کشاورزی کند و به درختان میوه دسترسی یابد. ولی دیگر به گوشتخواری عادت کرده بود و دندان گیاهخوار او در راه گوشتخواری به کار رفت و روز به روز رحم و مهربانی او نسبت به حیوانات کمتر شد.
به جای کشتن و خونریزی و جان حیوانی را بی جهت گرفتن کار مفیدی انجام بده تا برای انسان ها منشاء خیر و برکت باشد.

عید قربان، و یا بی رحمی با حیوانات

به راستی “عید قربان”، زشت ترین عنوانی است که مسلمانان برای چنین عمل بیرحمانه و ظلم و جور خود نسبت به حیوانات برگزیده اند. تصور کنید چند صد هزار انسان همه خصوصیت های انسانی در جامعه خود، قحطی و مرگ بیشمار کودکان و زنان در سرتاسر جهان، به ویژه قاره آفریقا را نادیده می گیرند و از قوت و زندگی سالانه خود پس انداز نموده آن را به جیب عرب های خوش گذران می ریزند و در روزی چون امروز جان و زندگی هزاران گاو، گوسفند، و شتر را گرفته و گوشت آنها را سرانجام در زیر خاک می کنند. این عملکرد را می توان اوج نزول و فروکش انسانیت در جامعه دانست.
ابراهیم می خواهد فرزند خود اسحاق را به دستور یهوه الله یهودیان قربانی کند ولی یهوه پشیمان می شود و گوسفندی را می فرستد تا ابراهیم آن را قربانی کند. این داستان مسخره و مردم خرکن را قرنهاست که به گوش امت های خردباخته اسلامی میخوانند و شعور باقیمانده آنان را می گیرند و آنان را تبدیل به آجر می کنند. سرد، بی احساس، بی رحم، و کشتارگر.

دستور امام خمینی در کشتن حیوانات

در صفحه ۴۱۵ کتاب توضیح المسائل (تز دکترای) امام خمینی، شرایط بریدن سر حیوان را شرح می دهد که بخشی از آن اینگونه است:
۱- کسی که سر حیوانی را می برد باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر (ص) نکند. باید از خود پرسید کشتن یک حیوان چه ربطی به محمد ابن عبدالله عرب ۱۴۰۰ سال پیش دارد؟!.  وانگهی، شمار مسلمانان  تنها  ۲۵٪ جمعیت جهان را شامل می شود، پس تکلیف ۷۵٪ غیر مسلمان چیست ؟. آیا آنها حق کشتن حیوانی را ندارند، و اگر کشتند چون  محمد ابن عبدالله عرب را باور ندارند، آن گوشت قابل خوردن نیست؟.
۲- در موقع سر بریدن، باید بدن حیوان رو به قبله باشد، و روی به قبله سر ببرد وگرنه حیوان حرام است. اینهم یک نسخه پیچی مسخره و بی خردانه است. نخست این که با بیرحمی جان حیوانی را می گیرند، و دیگر این که باید در راستای بت خانه کعبه باشد!. هنگامی که شخص در طرف دیگر زمین است، قبله کدام سمت است و چه معنا دارد؟!.
۳- هنگام سر بریدن، نام الله را برزبان بیاورند. البته این نسخه پیچی درست است. زیرا همه کشتارها به دستور و خواسته الله انجام می شود. بنابراین، بردن نام الله کشتار گر ضروری است!. زیرا نام جانی ودستور کشنده را باید به خاطر آورد.
آیا به راستی ظلم و ستم بیرویه به حیوانات به دلیل پوچ و واهی عید قربان برای خوش آمد گویی الله مدینه کار خردمندی است، و انسانیت ما را نشان می دهد؟. وقتی کار کشتن بی جای حیوانات عادی می شود، کشتن انسان ها را نیز به دنبال خواهد داشت. کاری که در کشورهای اسلامی هرلحظه انجام می گیرد.

تفسیر اسلام در مورد گوشت خواری انسان

اسلام می گوید که حیوانات برای خدمت به بشر به وجود آمده اند، و انسان می تواند از گوشت و شیر آنان بهره مند شود. چنین چیزی درست نیست. حیوانات هم دارای احساسند و مانند انسان تا زنده اند از زندگی خود لذت می برند. بنا براین، دلیلی ندارد که ما برای اشتهای خودمان، موجودی را بی جان کنیم. وانگهی، اگر ما به غلط گوشتخوار شدیم، حیوان بیچاره چه گناهی دارد؟. روش کشتن اسلامی هم کاملن بیرحمانه و برای حیوان زجر و آزار دهنده شناخته شده است.
گوسفندان بی زبان و بی دفاع در دست جلاد و در انتظار مرگ برای خشنودی الله مرگ طلب و برآوردن خواسته های امت خردباخته

از آنچه گذشت:

اسلام یک دین سرکش و متجاوزی است که برپایه تسلیم پذیری دیگران، و عبد و عبید و بی اختیار بودن آنان بنا شده. در اسلام واژه ای بنام رحم، شفقت، و دیگر ویژگی های انسانی نیست. باید در برابر آن بی چون و چرا تسلیم بود و به دستورات یک طرفه و زورگویی آن گردن نهاد. کمترین نافرمانی و دورشدن از قوانین ضد انسانی این حزب فاشیست سیاسی، مرگ و نابودی است. از روز نخست برپایی این دین کشتارگر، فتوای قتل و نابودی دیگر باوران جهان به میزان ۵ میلیارد که مسلمان نیستند، داده شده.
وحشیگری و بی رحمی این دین در کشتار دیگر باوران خلاصه نمی شود. سالی میلیون ها از حیوانات به راههای گوناگون از جمله عید قربان، از بین رفتن زیر بارکشی، و یا سگ کشی در اسلام جان خود را از دست می دهند. روش کشتار مسلمانان نیز بسیار آزار دهنده و زجر آور است. در اسلام چرایی نیست و تنها یک منطق وجود دارد و آن منطق قساوت، بیرحمی، و زورگویی بدون هیچ دلیل و خردمندی است.
اسلام یک دین سرکش و متجاوزی است که برپایه تسلیم پذیری دیگران و بی اختیار بودن آنان بنا شده. در اسلام واژه ای بنام رحم، شفقت، و دیگر ویژگی های انسانی نیست. باید در برابر آن تسلیم بود و به زورگویی آن گردن نهاد. کمترین نافرمانی و دورشدن از قوانین ضد انسانی این حزب فاشیست سیاسی، مرگ و نابودی است.


فضول محله

دیوانِ عدالتِ حکومتِ مَذهبی، مرگ را بیش از هَر چیزی ستایش می کند...

زنده شدن یک محکوم پس از اعدام و صدور حکم اعدام دوباره:

به گزارش رادیو زمانه؛ یک متهم قاچاق مواد مخدر که به اعدام محکوم شده بود، یک روز پس از اجرای حکم در زندان بجنورد و تحویل جسد به پزشکی‌قانونی، در سردخانه پزشکی‌قانونی زنده و به بیمارستان منتقل شد.
به‌گزارش جام جم، این مرد ۳۷ ساله که به اتهام حمل و نگهداری یک کیلو شیشه سه سال پیش بازداشت و به اعدام محکوم شده بود، در لحظه اعدام ۱۲ دقیقه بالای دار ماند و با پایین آوردن وی از طناب دار، پزشک مستقر در محل مرگ او را تأیید کرد و با صورتجلسه ای که به امضای او، قاضی اجرای احکام و مسئولان زندان رسید، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا صبح روز بعد تحویل بستگانش شود.
این فرتور غم انگیز نمونه بارز حقوق انسانی است که ادیان آسمانی برای آدمیان به ارمغان آورده اند! بنگرید که چگونه آن فرد نظامی، جسم بیجان یک انسان را همچون زباله در دستان خود نگاه داشته!  سیروس پارسا
صبح روز بعد یکی از کارگران سردخانه پزشکی قانونی متوجه می‌شود که وی هنوز نفس می‌کشد. مرد اعدامی که نام وی فاش نشده، پس از بستری شدن در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان و بهبود حال عمومی‌ اش، تحت نظر مأموران قرار دارد.
محمد عرفان، قاضی دیوان عدالت اداری در این‌باره گفت: “حکم صادر شده از سوی دادگاه انقلاب، حکم مرگ بوده و اصالت رأی مشخص است و در چنین مواردی حکم بار دیگر با بهبود مرد محکوم، اجرا خواهد شد.”

- و خُدایی که مرگِ انسان ها، شادمانش می کند:

اگر نگاهی گذرا به تاریخ جنگ های دنیا بیاندازیم و دلایل کشتار میلیون ها میلون نَفر زن، مرد، کودک، جوان و پیر را بررسی کنیم، در خواهیم یافت که در طولِ تاریخ به نام و در راهِ هیچ کسی به اندازه نام و راهِ خدای موهومِ ادیان، انسان ها به خاک و خون کشیده نشده و از بین نرفته اند. قبرستان های سراسرِ دنیا پُر است از جسم های بی جانی که در راهِ خدای شان می جنگیده اند و فرجامی تلخ داشته اند.
به راستی این باورمندانِ متعصب برای اثباتِ برتری خدایِ خویش و حقانیت مسلک شان، دست به چه جنابت هایی که نزده اند؟ چه تَن های بیشماری که بی سر نشدند؟ چه کودکانِ بیشماری که سرپرستان خود را از دست ندادند و چه زنان و دخترانی که به چنگالِ مبلغین مذهبی گرفتار نشده و مورد آزار و اذیت آن انسان های برگزیده خداوند، قرار نگرفتند؟ و تمامی این جنایات با نامِ خدا شکل گرفته و دینداران از آن ها با افتخار به عنوان “کشتارهای مقدس” نام می برند.
نگاه کنید که چگونه یک کودک چهارپایه را از زیر پای انسانی کشیده و وی را رهسپار گورستان می کند! آیا این جنایت نیست؟ آیا نباید فریاد برآورده و به این مصیبت بزرگ خون گریست؟  سیروس پارسا
چون نیک بنگریم در می یابیم که تمامی ادیانِ آسمانی در یک نقطه با هم مشترک اند و آن داشتنِ خدایی خشونت طلب، شهوت پرست و پول دوست است که همواره پیروانش را به کشتار دگر اندیشان، آزار و اذیت زنان و دختران و غارت و چپاول ضعیفان تشویق می نماید. چرا ادیان آسمانی و پیروان راستین شان اینگونه با انسانیت سرِ دشمنی دارند؟
حقوق ابتدایی انسان ها در کتاب های ادیان ابراهیمی پایمال شده و اصولن وجود انسان ارزش و حرمتی برای خدای قهار و لوسِ مذاهب ندارد؛ دین به خود اجازه دخالت در کوچکترین مسائل خصوصی زندگی یک فرد را داده و وی را از حق آزادی بیان، آزادی اندیشه و زیستن در دنیایی بنیان نهاده شده بر برابری جنسیت ها، نژاد ها، ملیت ها و… محروم می سازد. مذهب جز خشم و نفرت و حس کینه و انتقام جویی ارمغانی برای جوامع انسانی ندارد و برای حفظ ارزش های انسانی بایستی که به زباله دان تاریخ انداخته شود.

- اعدام، قتل عمد و به صلیب کشیدن انسانیت است:

اعدام به معنایِ ستاندن جان یک انسان است؛ آدمی هر چند خطاکار و گمراه و جنایتکار، شایسته کشته شدن به دست انسان های دیگر نیست. اگر فَردی قَتلی مرتکب شده و جان یک یا چند نفر را گرفته، شاید در نظر مردمان شایسته زنده ماندن نباشد ولی آنچه منطق و انسانیت حُکم می کند این است که وی خطاکار است و بایستی مجازات شود.
مجازاتِ اعدام برای افرادِ خاطی فقط در کشورهای عقب افتاده و اسلام زده و یا سرزمین های به شدت مذهبی به چشم می خورد و ممکن نیست که در یک کشورِ سکولار و متمدن با سطح فرهنگی بالا و جامعه ای با سواد و مُدرن، قوه قضاییه دستور به اعدام و قتلِ انسانی را بدهد.
شوم بختانه ایرانِ ویرانِ اسلامی ما امروز بَعد از چین، مقامِ شَرم آور دومی را در زمینه اعدام انسان ها به خود اختصاص داده است؛ به راستی چه بر سر ما مَردم آمده که فرزندانِ این آب و خاک پُر گوهر که صاحب غنی ترین و کهن ترین فرهنگ و تمدن دنیا می باشند، امروزه نه تنها در برابر این قوانین ارتجاعی مذهبی نمی ایستند، بلکه خود نیز همراه روحانیون شده و با شنیدن خبرِ اعدام به وَجد می آیند؟
رئیس قوه قضاییه ایران زمین، آن روحانی بی سواد و بی هُنر و تَن پَرور، اعدام را یکی از ارزش های اصلی اسلام و تمامی مسلمانان جهان می خواند؛ از نظر او که یک مسلمان واقعی است و سال ها درسِ فقه اسلام خوانده و به روشنی از مردم عادی کوچه و بازار، بسیار بهتر و بیشتر اسلام را می فهمد و درک می کند، اعتراض به حُکمِ اعدام، تعرض و توهین به ذاتِ پاک اسلام است.
بی شک دیگر روحانیونِ دین فروش نیز با وی همسو بوده و دیدگاه ضد انسانی وی را نه تنها تأیید کرده، بلکه در راهِ گسترش اینگونه اندیشه های پلید و ترسناک از راهِ سخنرانی بر روی منبرهای شان، کوشش می کنند. به راستی چرا جان و شرافت انسان ها در دینِ اسلام، کمترین ارزش و جایگاهی ندارد؟ این در حالی است که به گفته یک مسلمان راستین، اعدام که به معنایِ کشتنِ یک انسان است، از جایگاه والایی برخوردار است!


فضول محله

بادسته گلی که حسن روحانی به سر بانوان کشورمان زده بیشتر آشنا شویم...

مقام زن در اسلام

برکسی پوشیده نیست که اسلام یک دین و آئین زن ستیز است و قوانین آن چه در قرآن که خواسته های محمد ابن عبدالله را حکایت می کند و همچنین عملکرد خود او و سوداگران دینش همگی بر اساس زن ستیزی، و ناچیز شمردن مقام زن در جامعه است. نوشته های کتاب های مذهبی به ویژه رساله های بیشمار آخوندها نیز بیان کننده این حقیقت تلخ است. بنابراین از دیدگاه آخوندهای فرومایه و بی فرهنگ، نیمی از جمعیت کشور ۷۰ میلیونی مانند ایران به عنوان زنان بیکاره، و تنها خدمتگذاران مردان، و ماشین های جوجه کشی برای تولید هرچه بیشتر امت اسلامی (بازهم مردان، و یا زنان گرد مکتب آخوند) به حساب می آیند.
فاطمه آلیا نماینده مجلس گفته بود که فحاشی و بدرفتاری آقایان نسبت به همسرانشان، خشونت نسیت، و امری پسندیده است این خانم گویا هم اکنون به وزارت علوم منصوب گشته اند. خوانندگان گرامی می بینید که شماری از زنان ایران تا چه اندازه خردباخته، و در باطلاق اسلام غرق شده اند!

نمونه هایی از زن ستیزی اسلام در قرآن

در قرآن نوشته محمد به آیه هایی بر می خوریم که حکایت از بی ارزش بودن زن، برتری مرد، و زن را دست دوم دانستن است. در این جا به چند آیه آن اشاره می شود:

۱- سوره بقره آیه ۲۲۸

:
وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ.
باید که زنان مطلقه اگربه خدا و روز قیامت ایمان دارند، تا سه بار پاک شدن، از شوهر کردن خودداری کنند و نباید آنچه را که خدا در رحم آنان آفریده است پنهان دارند و در آن ایام اگر شوهرانشان قصد اصلاح داشته باشند به بازگرداندنشان سزاوارترند و برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفه ای که بر عهده آنهاست ولی مردان را بر زنان مرتبتی است وخدا پیروزمند و حکیم است.
این آیه زن را مسئول در برابر مرد میداند و آشکارا و بی پرده می گوید که درجات مردان از زنان به مراتب بالاتر است (در حقیقت زن در برابر مرد دست دوم به شمار می آید).
زنان ایرانی بزرگترین سهم و یا می توان گفت بزرگترین خیانت را در برپایی این رژیم و مشروعیت دادن بدان در این ۳۵ ساله داشته اند. بی تردید اگر زنان در انتخابات این رژیم شرکت نمی کردند، رژیم هرگز نمی توانست دوام بیاورد و ان چینن به جنایت و غارتگری پردازد.

۲- سوره بقره آیه ۲۲۳:

نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ.
زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مومنات را بشارت ده. در این جا الله تجاوز به زن را از هر دوراه برای مرد خودکامه مجاز می داند و زن را مزرعه مرد به شمار می آورد. و آنگاه زنان را به مسخرگی به بهشت و جهنم دروغین وعده می دهد و در حقیقت برای تسلیم پذیری زن در برابر مرد آنهم با وعده و وعید توخالی، بدانان رشوه می دهد.

۳- تقسیم ارث و شهادت در دادگاهها

همگی به خوبی می دانیم که در کشورهای اسلامی حقوق زنان در ارث نصف حقوق مردان است. تاکنون در جایی و از هیچ بانویی اعتراضی نشده که چرا مردان دوبرابر پسران ارث می برند. همچنین، در همه رساله ها و کتاب های مذهبی می بینیم که شهادت دوزن د ر دادگاه برابر شهادت یک مرد است، و اسلام زنان را شایسته قضاوت و مقام داوری نمی داند. چنانکه ما در کشورمان قاضی زن نداریم.
این تصویر زنان کشور پیشرفته سوییس را در کابینه آن نشان می دهد. کشوری که اسلام در آن نفوذ نکرده تا زنان را به آشپزخانه و اتاق خواب بفرستد.

اسلام روحانی چه تفاوتی با اسلام واقعی دارد؟

رژیم اسلامی از ۳۵ سال پیش تا کنون قوانین ارتجاعی و زن ستیزی اسلام را در کشورمان پیاده کرده است. حسن روحانی نیز تافته جدا بافته نیست. او در دوران فعالیت انتخاباتی خود وعده های  توخالی و دروغینی برای جلب نظر زنان داد که همه آنها با انتخاب یک مشت افراد وابسته به خودشان، تو خالی و بی محتوا از آب در آمد. او حتی قدرت و انسانیت نداشت که برای نیمی از جمعیت ایران، یعنی زنان، شماری وزیر زن به جای مرد در کابینه خود وارد کند. حسن روحانی با آن که باید بیش از ۹ میلیون از ۱۸ میلیون رأی خود را مدیون و مرهون زنان ایران بداند، ولی با مسخرگی و لودگی، زنان را باردیگر به دنبال نخود سیاه فرستاد، و از مقام دروغین زن در اسلام و رژیم اسلامی گفتگو کرد.
سرنوشت بانوان کشورمان را تازیان مدینه در ۱۴۰۰ سال پیش نوشته و به دست مردان دادند تا به اجراء درآورند. زنان امروزه در کشورهای اسلامی بردگان نوشته محمدابن عبدالله و دستورات او در قرآنش می باشند. رژیم اسلامی هم از کارگزاران و سوداگران تجارتخانه محمد ابن عبدالله می باشد.
او زنان را به فرمایشات خمینی که تاکنون به عنوان یکی از مرتجع ترین و ضد زن ترین آخوند ایرانی شناخته شده، حواله داد. آنگاه، در برابر زن ستیزی خود، بازهم به زنان وعده سر خرمن داد که در مقام معاونت و همکاری های اداری و مشاورت از آنان استفاده خواهد شد. گرچه نخست این وعده هم توخالی و بی محتوا است و از سوی دیگر، چنانچه زنان هم معاون اداری و اجرایی وزارتخانه ها شوند، بازهم زیر دست و فرمانبردار مردان شده و از دست دومی که اسلام برای آنان حساب باز کرده به دور نخواهند ماند.


فضول محله

جدال گرگ ها، لاشخورها، و پاچه خوارها در مجلس خیمه شب بازی ولایتی...

چگونه روحانی بالا پرید؟

روزهایی که رژیم در سربالایی انتخابات به نفس نفس افتاده بود و زمزمه دلسردی و رویگردانی مردم از به اصطلاح انتخابات ولایتی به هوا می رسید و می رفت که با شرکت نکردن مردم در فانتزی انتخابات ولایتی رژیم آخوندی به گورستان تاریخ سپرده شود، روضه خوان ۵ تومانی به همت والای ۱۸ میلیون امت ناآگاه و فراموش کار، آش شله قلمکاری برای مردم پخت که آخوند زبان باز و هفت ختم روزگاری به نام حسن روحانی از میان آن بیرون آمد.
ملت مهربان، مظلوم، و ظالم پرور کشورمان، پس از پشت سرگذاشتن ۱۴۰۰ سال بردگی نیاکان خود به دست تازیان، و ۳۵ سال رنج، ناکامی، افسردگی، تنگدستی، و بیچارگی در زیر نعلین آخوند فرومایه، بازهم شجاعانه در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ساعتها درصف انتصابات مقام ولایت ایستاد تا به آخوندی دیگر رأی دهد و بردگی و درماندگی خود را تضمین نماید.
روحانی با کلید آمد. رئیس دولت تزویر و چپاول که از زیرکی و زبان بازی گوی سبقت را از دیگران برده، و از رفسنجانی و حتی خامنه ای پیشی گرفته است. خامنه ای باید درس مردم فریبی و روباه گری را از این آخوند بیاموزد.

آخوندی در جلو، و آخوندهایی به دنبال

حسن روحانی یک مقام امنیتی رژیم با کارنامه ای بسیار درخشان در پاسداری، نگهبانی، و خدمت به رژیم از ۳۵ سال پیش تا کنون، و دور از هرگونه سابقه مردمی، با وجود هزار هزار کاردان، کارشناس و افراد دلسوخته میهن پرست، عده ای آخوند و آخوند نما از تیپ و قماش خود را برگزید تا با او در این امر ولایتی و در خدمت آخوند مسجد لولاگر در اختناق ملت و فروپاشی مملکت سهیم باشند.
به راستی کابینه روحانی آش شله قلمکاری نیست که آخوند ۵ تومانی برای تحمیر و در بند نگهداشتن مردم ایران پخته است؟!.

چگونگی گزینش وزیران روحانی

از آنجا که نمایندگان این طویله ولایتی بیشتر وابسته و یا سفارش کرده و توصیه شده علی خامنه ای، مجتبی خامنه ای، و آخوندهای فاسد و ضد ایرانی دیگر مانند مصباح یزدی، احمد جنتی، علم الهدی، آیت الله آملی و دهها آخوند دیگر، و یا احمدی نژاد پاسدار می باشند، نه تنها ادب و فرهنگ در سخنگویی ندارند، بلکه از تهمت زدن، و و رقابت بازی به نفع سفارش کنندگان و حامیان خود کوتاهی نمی کنند.
بنا براین، در گزینش نهایی با یستی باخواست و موافقت خامنه ای صورت گرفته باشد.، بر بسیاری روشن است. زیرا از آخوند با دستار و یا بی دستار نمی توان انتظار مردمی بودن، کاردانی، و میهن دوستی داشت. برای نمونه، روحانی دکتر عارف فرد کاردان، مردمی، میهن دوست، و درستکار را که به نفع وی کناره گیری کرد می توانست به عنوان معاون خود به کار گیرد. ولی از آنجا که گزینش او بر اساس خواسته و موافقت خامنه ای بود و خودش هم افکار و اندیشه بهتری نداشت، او را به کار نگرفت. ولی مصطفی پورمحمدی جنایتکاری را وارد کابینه خود کرد که یکی از سه مأمور کشتار ۵ هزار جوان میهن پرست در سال ۶۷ به دستور خمینی بود، و در کشتارهای گوناگون دیگر نیز دست داشته است.
مملکت در دست آخوند و دزدی از هرطرف. آن که خواب است، ملت بی خیال و بی پرواست که کلید خانه خود را به دست آخوند  می دهد. آخوند کلید نشانی که قفل های امانت مردم را به آسانی و در نهان می گشاید.

مجلس شورای اسلامی و یا باغ وحش؟

گفتن مجلس شورا، دو واژه شرم آور و ننگین برای هر ایرانی است. زیرا مجلس که می باید جایگاه بزرگان، فرهیختگان، ایران دوستان، و پاکان میهن و خانه امید مردم باشد، هم اکنون به طویله و انباری تبدیل شده، که سوای شمار کمی انسان های درست، سرشار از افرادی لات، پاچه خوار، بسیار بی سواد، و در نهایت نوکر و مزدور آخوند ۵ تومانی مسجد لولاگر شده است. به راستی مجلس ولایتی را می توان باغ وحشی پر از حیوانات وحشی و جنگلی دانست که جز دریدن و یورش بردن کاری از آنان ساخته نیست.
نماینده مجلس در فرهنگ آخوندی یعنی؛ عربده کش، بی فرهنگ، بی هویت، بی ادب، دزد و غارتگر، مزدور و ضد میهن. اگر چند تنی از انسان های خردمند و میهن دوست در میان آنان بر خورده اند، اشتباهی و دور افکار ضد ملی و مالیخولیایی خامنه ای و آخوندهای دیگر بوده است.
این کابینه روحانی است. کابینه ای که افراد آن کمترین بدهکاری به ملت ایران در خود احساس نمی کنند، ولی خود را سرسپرده و مطیع و فرمانبردار خامنه ای جنایتکار می دانند.

در مجلس چه گذشت؟

به عنوان نمونه، روش مبارزه، متهم و بدنام کردن وزیران اتنخابی روحانی را این چنین استناد می کنند:

۱- دکانی بنام خون شهیدان

با انتخاب این فرد شما خون شهیدان را پایمال کرده اید.

۲- کاندیداهای اهل فتنه

دکانی بنام این فرد در فتنه ۸۸ دست داشته، و یا فتنه گران را حمایت کرده است.
گرچه همه حتی افراد رژیم که هرکدام دستشان به خونی آلوده است، می دانند که فتنه و فتنه گری در سال ۸۸، از سوی رژیم جنایتکار اسلامی، به ویژه شخص علی خامنه ای و فرزندش مجتبی خامنه ای بود و مردم قربانی زورگویی و هوس های آنان شدند.
با لات و عربده کش بی فرهنگی بنام نماینده لرستان آشنا شوید. بیچاره مردم مهربان و ساده دل لرستان که همچون آخوندک فرومایه و بی فرهنگ و چااله میدانی نماینده آنان است!.

۳- خانواده معظم شهداء

ما در برابر خانواده معظم شهدامسئولیم- ای دیگر توهین و جسارتی به خانواده شهدا است. زیرا رژیم خودکامه، تنها مزدوران را به کار گمارد و جان و مال مردم را در اختیار آنان گذاشت و بازماندگان شهدای واقعی و جانبازان در فقر و تنهایی باقی ماندند.

۴- فرمایشات امام راحل

ما راه و دستورات امام راحل را فراموش کرده ایم. گفتنی است که راه امام راحل راهی ضد انسانی، و دستوراتش آدم کشی و غارت اموال مردم بود.

حمله به نجفی یکی از وزیران

علیرضا زاکانی با لوده گری و بی فرهنگی روز دوشنبه ۲۱ امرداد، آقای محمد علی نجفی کاندیدای وزارت آموزش و پرورش را به باد دشنام گرفت و به او گفت:
” آقای نجفی! تو خجالت نکشیدی در ماجرای تجاوزها از کروبی حمایت کردی؟.” آنگاه با تکرار ادعای مقام‌های جمهوری اسلامی درباره وقایع سال ۸۸ خشونت‌های گسترده علیه معترضان در خیابان‌ها٬ بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌ها را انکار و رهبران جنبش سبز را متهم به «دروغگویی» کرد. در حالی که علیرضا زاکانی٬ خودش یکی از فرماندهان بسیج دانشجویی به همراه حسین فدایی٬ دبیر کل جمعیت ایثاگران انقلاب اسلامی دو عامل پشت پرده سرکوب‌های سال ۱۳۸۸ می باشند. و او یکی از فرماندهان سرکوب‌های سال ۱۳۷۸ بود. شما نهایت بی تربیتی و بی فرهنگی را در گفتار این شخص می بینید…
بسیاری از حیوانت جنگلی و بیابانی با آرامش و دوستی در کنار هم زندگی می کنند، در حالی که مزدوران خامنه ای در طویله ولایتی با عربده و دشنام دادن به جان هم و دیگران می افتند.

آخوندکی از لرستان

آخوندک فرومایه ای از لرستان  همسوی و همردیف لات ها و اوباش های چاله میدانی آنچه بی منطقی است با عربده و دشنام بر سر زبان آورد و مجلس شورا که روزگاری جایگاه فرهیختگان و خردمندان بود، به طویله ای تبدیل نمود. تا آنجا که یونس اسدی به عنوان آخرین نماینده که تذکر ارائه می کرد گفت: “غرور و تکبر اجازه نداد این آخوند بزرگوار(این آخوندک هرزه و لات) تقوا را رعایت کند. واقعا ایشان خودش هم می داند چقدر دستمال کش دولت بوده است.

از آنچه گذشت

‎گزینش وزیران کابینه روحانی برگرفته از آخوندهای بادستار و یا بی دستار است که نمی توان چهره مردمی و میهن دوستی را در میان آنان یافت‫.‬ تنها فردی که هویت مردمی داشت و انسان سالم و درستکاری به شمار می رفت، آقای عارف هم مبارز آقای روحانی در انتخابات ولایتی بود که به نفع روحانی کناره گیری نمود‫.‬ شگفتا این که، روحانی آن فرد کاردان و مورد اطمینان مردمی را که شایستگی معاونت خودش را داشت، به بازی نگرفت‫.‬ در جایی که جنایتکاری چون مصطفی پور محمدی با سابقه جنایت های فراوانش را به مقام وزارت، آنهم وزارت دادگستری منصوب کرد‫.‬
‎این نمایندگان از غربیل گذشته مقام ولایت در چند روز گذشته در مجلس آخوندی، با برخوردهای دور از هرگونه ادب و فرهنگ انسان نماهایی به نام نماینده که بیشترشان کمترین هویت ایرانی ندارند، روبرو شدند‫.‬ سر و صدا و داد و قال حیوانات باغ وحش ولایت آنچنان بالا گرفت که راهی برای جلوگیری آن نبود‫.‬ پیش بینی می شود آخوند ۵ تومانی که از سرو صدا وحشت داشته و در اینگونه اتفاقات از ترس شلوار خود را تر می کند، باردیگر با داد زدن به سر مزدوران خود در طویله ولایتی، ماجرا و قال و دادها را درز بگیرد و به این خیمه شب بازی پایان بخشد‫.‬
این ویدیو نشان می دهد که چگونه یک آخوندک بی فرهنگ، و فرومایه ای بدون داشتن عفت کلام، منطق و یا بیان درست، به کاندیدای آقای روحانی حمله کرده، و او را با اتهامات خود و تکرار مزدوری ملای روضه خوان، سکه یک پول می کند‫.‬ به راستی که اینگونه حیواناتت درنده تنها برای باغ وحش خوبند‫.‬


فضول محله

مهم لطفا به اشتراک بگذارید...


مصاحبه شهرام همایون با شاهزاده رضا پهلوی فردا ۳شنبه ۲۸ آبان ساعت ۱۰:۰۰ صبح به وقت آمریکا لس‌آنجلس برابر با ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپا مرکزی و ساعت ۲۲:۳۰ به وقت تهران

گیرم که نماز را اجباری می کنید، با رویش ناگزیر عقل و خرد جوانان چه خواهید کرد؟!

وزارت آموزش و پرورش به جای دستور خواندن سرود ملی و خواندن چکامه و نواختن آهنگ های میهنی، دستور داده است که در سال تحصیلی جدید، مسئولان مدارس راهنمایی و متوسطه باید همه روزه، بیست دقیقه از زمان کاری را به اقامت نماز ظهر اختصاص دهند.
آخوند شیّاد قرائتی اعلام کرده است که نسل نو به صورت خود جوش نماز می خوانند و او این مسئله را که در مدارس نماز جماعت اجباری برپا شود را شخصن پیگیری خواهد کرد تا از درستی انجام کار مطمئن شود.
با دیدن این عکس مضحک در می یابیم که بسیجیان و مسلمین راستین، حتی با وجود اینکه زنان بیچاره شان را در گونی های سیاه و بد شکل پوشانده اند، اما باز هم می ترسند که کسی بتواند نگاهی به همسران و دختران شان بیاندازد. باید بدین همه ایمان و اعتقاد آفرین گفت!
در جمله بالا، مغلطه آخوند قرائتی بسیار واضح و روشن است :”او از طرفی اعلام ی کند که نسل نو نماز خوان هستند و از سوی دیگر بر ضرورت ساعت نماز اجباری، تاکید می کند”. پرسش اینجاست که اگر جوانان و نوجوانان این مرز و بوم کمترین توجّهی نسبت به مسائل دینی اسلام و نماز و روزه دارند، دیگر چه احتیاجی است که برایشان هر روزه ساعت نماز اجباری بگذارید؟.
بدیهی است و همه می دانند که نسل نوجوان و جوان ایران به همّت تمام کسانی که در عرصه روشنگری فعّالیت داشته و دارند، کم ترین ارزشی برای مسائل خرافی و پوچ و بی معنی اسلام  قائل نمی شوند و بسیاری از آنان در دل خودشان و در بین دوستان شان تغییر مذهب نیز داده اند و خیل کثیری از آنان بر این باور هستند که آنان زرتشتی بوده و هیچ تعلق خاطری نسبت به دین و مسلک تازیان نداشته و ندارند.
دراین ویدیو، یک کلاهبردار شیادی از سادگی و بی تجربگی دختاران نوجوان بهره می گیرد، و به اصطلاح لزوم نماز  خواندن را بدانان می آموزد. این مردک حیله گر می گوید؛ نماز برای تشکر از خداوند است. اگر خدا به ما لب نمی داند، چگونه صحبت می کردیم؟.پاسخ اینست: ای شیاد اگر خدا مسئول آفرینش ما است، بسیار کار نا به جا و نادرستی انجام داده که ما را در میان جنگل آفریده، و ما را میان مشکلات و دشواری هایمان رها ساخته است. این خواسته و موافقت ما نبوده که پای بدین جهان آلوده، پر از ریا، تقلب و دروغ گویی، آن هم میان یک  گله آخوند این چنین دربدر و سرگردان بمانیم. ما هیچ تشکری نه از خدا، و نه هیچ فرد دیگری نداریم و نخواهیم کرد. آخوند و مزدوران شیادش هم به جهنم بروند بهتر است تا برای مردم روضه خوانی کنند.
آخوندها و مراجع دین موهوم اسلام نیز این واقعیت را به خوبی درک کرده اند و می دانند که دوره خمس و زکات گرفتن و دزدی و تحمیر جوانان و جامعه توسط آنان به پایان رسیده ، چرا که نسل جدید ایران زمین تنها نکته ای را باور می کند و می پذیرد که با عقل و منطق و واقعیت در یک راستا بوده و در ضمن پشتوانه تاریخی نیز داشته باشد.
بساط دکان داری و دین فروشی و دروغ پردازی های آخوند به زودی زود جمع خواهد شد و جوانان به جای مسجد و تکیه و هیئت رفتن و بر سر و سینه زدن، مجلس شب شعر و شاهنامه خوانی و بحث هایی در رابطه با تاریخ ایران زمین به راه خواهند انداخت و این چیزی است که حکومت فاشیستی اسلامی حتّی با توپ و تانک نیز نمی تواند جلویش را بگیرد.
شاید بتوان همه ی انسان ها را زندانی و اسیر کرد ولی افکار و اندیشه هایشان را نمی توان بست و محدود کرد.
دخترکان پاک و بیگناه ایرانی که اسیر آخوند و دروغ هایش گشته اند و به اجبار چادرهای زشت تازیان را سرشان کرده اند و با آنکه معنای هیچ یک از واژه های عربی را نمی دانند، باید هر آنچه که می شنوند را تکرار کنند.
حال که ترس نابود شدن کاخ های اسلامی که شیادان مذهبی در طی این سی و دو سال و حتّی می توان گفت از زمان محمّد رضا شاه پهلوی ساخته اند در دل آخوندها افتاده است، آن ها بدین فکر هستند که بیایند و نماز و عبادت های مسخره عربی را در مدارس کشور اجباری کنند تا شاید با این ترفند بتوانند طوفان روشنگری را که با سرعت هر چه تمام تر به سویشان می وزد را کمی منحرف کرده و برای خودشان زمان بخرند و فکر راه چاره باشند.
مدارس کشور که باید جای کسب دانش و بحث و تحقیق در رابطه با علوم روز دنیا و مکانی برای آشنایی با دنیای غرب و یادگیری هر چه بیشتر زبان های بیگانه باشند، به روضه خوانی و مسجد جامع و محلّی برای تحمیر و خرد زدایی دانش آموزان ایرانی تبدیل شده اند و این مایه ی تاسف و نگرانی است.
باید اینجا به اخوند شیاد گفت که :”گیرم که نماز را اجباری می کنید، با رویش ناگزیر تعقّل چه خواهید کرد ؟”.
گروه فرهنگی- سیاسی فضول محلّه، از تمام خانواده های ایرانی که نوجوانان و جوانان اشان قرار است امسال سر کلاس های درس بنشینند و به مدرسه بروند درخواست می کند که اگر کوچکترین تعلق خاطری نسبت به وطن و خاک پاک میهن خود دارند و از ستم هایی که این رژیم به آنان روا داشته است به ستوه آمده اند، به جوانان و نوجوانان بیاموزند که مانند همیشه با استفاده از عقل و منطق اشان تصمیم بگیرند و زیر بار حرف زور نروند.
و از جوانان خود بخواهند تا آنجا که می توانند نمازخانه ها را ترک گفته و آن مکان های متعفّن را خالی بگذارند تا مسئولین دریابند که این قصّه سری دراز دارد و ایرانیان از جبر تازیان و حکومت الله بر کشور شان خسته و درمانده شده اند و به حدی از درک و شعور رسیده اند که این جمله ی معروف را درک کرده اند و سر لوحه ی زندگی های شان قرار داده اند :”هیچ ایرانی مسلمان نیست و هیچ مسلمانی نمی تواند ایرانی باشد “.


فضول محله

حجاب اسلامی، پیامد چشم چرانی و هیزی آخوندهاست...

کشوری دراشغال کفتارها و لاشخورها

اکنون ۳۵ سال می گذرد که کشور پویا و بالنده ما در زیر سایه شوم و فشار نعلین لاشخوران و کفتارهای از خدا بی خبران و انسان نماهای تاریخ، دوران فرسایشی، نگون بختی، و سیه روزی خود را طی می کند. باردیگر کشور کهنسال ما مورد تاخت و تاز نه تازی بیابانگرد عربستان، بلکه تفاله های آنان قرار گرفت. شوربختانه در این اجتماع آسیب دیده پس از سه دهه، گروهی مسخ شده و دنباله رو این نابخردانند.
عده ای هم راه خیانت و مزدوری که راه کوتاهتری بود با وطن فروشی خود به این کفتارها و دکانداران در پیش گرفتند. در هردو حال، میزان نادانی و ناآگاهی و یا خیانت و فرصت طلبی آنچنان بالا رفت که رژیم فاشیستی اسلامی را تا کنون برپا نگه داشت، و حتی همکاری و شرکت این دوگروه در افتضاحاتی بنام “انتخابات ولایتی”، به پیکر پژمرده و در حال پوسیدن رژیم پوشالی جان بخشید و باردیگر بر دوام و عمر ننگین آن افزود.
در سال ۱۳۵۷، زنان تهرانی برای اعتراض به پوشش گونی مانند سیه چرده بنام حجاب اسلامی به خیابان ها آمدند و اعتراض کردند ولی زنان دیگر نقاط ایران، و همچنین مردان ایرانی کمترین حمایت و پشتیبانی از خود نشان ندادند. در نتیجه تلاش بیکران بانوان در تهران به جایی نرسید و آخوند بیشرافت توانست لچک سیاه رنگ و نفرت انگیز خود را به زور بر سر نیمی از جمعیت کشورمان کند. آیا این تکروی، خودخواهی، و بی اعتنایی ما نشانه چیست؟، بی خردی ما، رضایت ما؟، ترس ما؟ و یا خودخواهی و تکروی ما؟!.

 زنان، بزرگترین قربانیان اجتماع

زنان، و به راستی فرشتگان سرزمین ما بزرگترین قربانیان این رژیم ضد بشر و زنباره اند. امروزه بیشتر خانواده هایی که دختر پیدا می کنند، مانند عده ای از پدران خردباخته و متعصب گذشته ما، از داشتن فرزند دختر در کشور آخوند زده و زیر چنگال قوانین زن ستیز اسلامی در رنجند. این دیگر نهایت فروکش و سرنگونی ما است. زیرا خانواده ها می دانند که فرزندان دختر آنان با چه نابه سامانی ها، تبعیض ها، و آسیب های اجتماع کنونی دست به گریبان خواهند بود.
این دختران نیک سرشت ایرانی، پاسخی دندان شکن به پوشش لجنی بنام “حجاب اسلامی” داده اند. اگر رژیم شرف، آبرو، و حیثیت داشت، و اگر بشر بود، با دیدن تنها این فرتور، رفتار حیوانی خود را به کنار می گذاشت و روشی انسانی در پیش می گرفت.
روزگار سخت فرشتگان، در پس پرده سیاه جهل و خرافات یا به ناچار و بی اختیار در چنبره آخوند می گذرد. به راستی زنان در اجتماع خردباخته و مرد سالار ایران، و زیر ستم قوانین ارتجاعی و فاشیست اسلامی، چگونه زندگی می توانند داشته باشند؟. از یک سوی فشار خانواده، سرزنش ها، و ایراد گیری های بی جا و بی خردانه افراد خانواده مانند پدر، برادر، و بستگان نزدیک، و از سوی دیگر، تنگ نظری، مردسالاری، و ایرادگیری های بی مورد و غیر منطقی اجتماع، اعم از کارفرمایان و مزد دهندگان، و همکاران مرد محیط کار، و یا چشم دوزی ها، هیزی ها، هرزگیها، و لغز پرانی مردنماهایی که خفقان آور کوچه و خیابانند، دردهایی است که در سینه بانوان کشورمان انباشته می شود، و آنان را به بیماری های روانی و یا بدبینی و ترس از مردم، و در نهایت گوشه نشینی و تکروی وا می دارد.
با یک نگاه می توان دریافت که رژیم جهل و جنایت اسلامی چه جهنمی را برای زنان، نیمی از جمعیت کشورمان درست کرده است. آیا می توان نام این را زندگی گذاشت؟. البته با این پوشش بدترکیب سیاه رنگ، چشم هیز و شهوت ران آخوند در امان است و کمی جلو وسوسه های اهریمنی آنان گرفته می شود.

روابط انسانی میان زن و مرد در کشورهای پیشرفته

در کشورهای پیشرفته و دارای مبانی اصول و اخلاق، زنان و مردان در کنار هم زندگی می کنند، با همدیگر همکاری و معاشرت دارند، از بودن و دیدن همدیگر مراتب انسانیت و پاکدامنی از خود نشان می دهند، بدون آن که به افکار انحرافی و غیر اخلاقی کشیده شوند.در دوران رژیم گذشته نیز زنان و مردان بدون کمترین مزاحمت و یا توجه غیر اخلاقی بیکدیگر، در کنار هم و با هم زندگی می کردند. در مزرعه ، صحرا، و باغها بازهم زنان و مردان مانند خواهر و برادر با هم همکاری داشتند.
این یک تیم فوتبال اروپایی است. در این جا آخوند هیز و چشم چرانی نیست که به سرو پای لخت آنان نگاه کند. زیرا تماشاگران برای دیدن بازی جمع می شوند نه برای چشم چرانی و آخوندوار نگاه بی ناموسی به سرو پای دختران کردن.
تجاوزز، دروغ گویی، و صدها فساد اخلاقی دیگر نه در اجتماع ایران بود، و نه در جهان آزاد بوده و هست. ولی هرچه بخواهید دزدی، بی ناموسی، دروغگویی و همه گونه فساد اخلاقی که زائیده افکار پوسیده و تجاوزکارانه آخوند است، از ۳۵ سال پیش تا کنون در میان مردم ایران به شدت رواج پیداکرده است.
سالها پیش، در حوالی دروزه دولت تهران مرد زردشتی را می شاختم که پس از مرگ همسرش، با خواهر زن خود زندگی می کرد. این خواهر زن که برای پذیرایی و مواظبت او در  اتاقی جداگانه اقامت داشت، دارای بهترین روابط انسانی و دور از هرآلودگی و یا افکار کثیف آخوندی با شوهر خواهر خود بود. من که کودکی بیش نبودم، روزها و هفته ها در آن خانه شاهد بهترین روابط انسانی و دوستی میان آندو بودم. چیزی که در جامعه آخوند زده ما کمتر مانند آن دیده می شود.
این یک گردهمایی بانوان اروپایی در سال ۲۰۱۰ در استانبول است. خوشبختانه آخوند چشم چعان و هیزی در آن جمع نیست که از دیدن سر و پای برهنه زنان، از خود بیخود شود و عنان اختیار از دست دهد. بنابراین، در این گردهم آیی سالم و منطقی حجاب و لثک کثیف اسلامی وجود ندارد.

مکتب آخوندی و ارتباط بازنان

مکتب آخوندی، آموزش و گرایش به زنبارگی، سکس و شهوت بیکران است. مثال عامیانه فارسی می گوید که همه درک و شعور، و افکار و اندیشه یک آخوند در شکم و زیر شکم اوست. زیرا آنان از مغز فارغند و هرگز نمی توانند مسائل را با برهان و منطق ارزیابی کنند. این روش حیوانی و شهوت بسیار در وجود آخوندها، موجب گردیده که آنان به جز شکم و زیر شکم فکر و ذکری نداشته باشند. چنانکه تجربه نیز نشان می دهد فساد اخلاقی و تجاوز در شهرهای مذهبی تر و در حوالی گور تازیان که بیشتر مرکز رفت و آمد آخوند است، همیشه بیشتر بوده است.
این یک گردهمایی دختران مسیحی، یهودی، و مسلمان در ایتالیا است. بازهم از آخوند هیز و چشم چران خبری نیست تا مزاحم زنان شده و به پرو پاچه های آنان حریصانه نگاه کند.
این فساد فکر و اندیشه از روزهای نخست پیدایش اسلام در میان محمدابن عبدالله و همراهان و دکانداران و مروج دین او  بوده، و تاکنون همچنان  ادامه دارد. به همین دلیل، کتاب های مذهبی که به وسیله آخوند نوشته شده، از قرآن گرفته شده تا رساله ها و بیان هرگونه حدیث و تمثیل از پیامبر و امامان، همگی دلالت دارد بر شهوت بی همتا و غیر قابل کنترل آخوند است که جامعه را فرا گرفته و در آنها جز سکس، تجاوز، کشت و کشتار، و زنبارگیچیز دیگری نیست.

آخوند جانوری هیز و بد چشم

از آنچه گفته شد به دلیل زنبارگی آخوند و شهوت بی حد و حصر و حیوانی آنان، همه توجه و نگاههای آنان در کوچه و خیابان به دنبال زنان، و نگاهی حریصانه به مو، سینه، پاها، و اندام زنانه آنها است. این افکار شیطانی و مالیخولیایی، یک لحظه آخوند را آرام و آسوده نمی گذارد. درست مانند آن که شخص روزه داری که روز پیش از روزه گرفتن در ماه رمضان،خوراک چندانی نخورده، شب را بی شام خوابیده تا سحرگاهان شکم را انباشته از خوراک کند. ولی از بخت بد سحر بیدار نمی شود و ناچار است روز بسیار بلند را در گرما و کار طاقت فرسا طی کند.
در چنین شرایطی چانچه در مدت روز، با شکم خالی و بسیار گرسنه شاهد و ناظر دهها غذاهای رنگین، و بودار باشد، عرصه و طاقت بر او تنگ می شود. همین فشار گرسنگی و عادت به روزه نداشتن وموجب گردیده که انتظار داشته باشد در روز رمضان مردم اجتماع در حضور او خوراکی نخورند، و غذایی دور و بر او نباشد.
دختران محروم و معصوم ایرانی در زیر لحاف و تشکی بنام حجاب اسلامی چگونه می توانند در میدان های ورزشی از خود فعالیت نشان دهند.
حکایت آخوند حریص و شهوتران، با زنانی که در اجتماع آزاد می گردند، دست و پا و موی خود را نمی پوشانند، مانند همان مرد روزه دار بسیار گرسنه و واکنش او با دیدن خوراک های گوناگون و خوردن مردم در اجتماع است. از این روی، می توان گفت که حجاب اسلامی مانند پوشاندن سر و دست و پا، آنهم با پارچه سیاه، بی حال و با رنگ مرده و بدون داشتن هرگونه جاذبه و زیبایی، به دلیل هیزی و بدچشمی و ذات پلید و آلوده آخوند است.
این یک گردهم آیی از ۳۰ کشور اروپایی برای دفاع از حقوق زنان در بوداپست است. خوشبختانه  هیکل نحس آخوند در این گردهم آیی ها نیست که پروپاچه های زنان را دید بزند و حرفی از حجاب اسلامی به وسط آورد. زیرا در نبودن آخوند زنان و مردان در کنار هم زندگی می کنند و به لچک و گونی سیاه رنگ اسلامی هم نیازی ندارند.

نکته پایانی:

حجاب اسلامی بر اساس نیازهای جنسی و شهوت غیر قابل آخوند است. زیرا آخوندها، با شهوت فراوان خود، نمی توانند با دیدن زنانی با موی برهنه، دست و پای آزاد و بدون پوشش، خود را کنترل کنند، همانگونه که یک فرد روزه دار که در سحر هم خواب مانده و در مدت دو روز غذای خوبی نخورده است، نمی تواند در مدت روز، غذاهای گوناگون و متنوع و روزه خواری مردم را ببیند، از کنار آنان به آسانی بگذرد، و بی تفاوت بماند.
بنابراین، به وجود آمدن حجاب اسلامی پیامد و  برپایه هوس های جنسی، هیزی، و چشم ناپاکی آخوند است. زیرا آخوند از دیدن سر، و دست و پای برهنه زنان و موهای افشان آنان زجر می کشد و دچار عقده های روانی می گردد. از این روی، حجاب اسلامی که ساخته و پرداخته آنان، می تواند  چشمان هیز آخوند را بپوشاند تا اندازه زیادی او را راحت گذارد…


فضول محله