۱۳۹۲ دی ۱۰, سهشنبه
بررسی حکم اعدام علی ساعدی در دیوان عالی کشور...
پرونده علی ساعدی متهم به قتل امام جماعت مسجدی در کوی علوی شهر اهواز در دیوان عالی کشور در دست بررسی است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی ساعدی فرزند قاسم در شهریور ١٣٨۶ توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت وسپس به دو اعدام و ١٧ سال حبس محکوم شده است.
وی به همراه چند تن دیگر طی سه سال ( ٨۶ تا ٨٨ شمسی) توسط سه قاضی و در سه شعبه های مختلف در دادگاه انقلاب اهواز محاکمه شدند. در ابتدا “قاضی محمودی ” سپس قاضی ” نورآبادی” و در نهایت قاضی ” تورَک” در شعبه یک دادگاه انقلاب اهواز، این افراد را محاکمه کردند.
اداره اطلاعات اهواز، نامبرده را به مدت بیش از دوسال درسلول انفرادی حبس کرده وی در جریان محاکمات خود از حق داشتن وکیل تسخیری نیز محروم بوده است.
بواسطه سه بار تغییر قاضی پرونده وی نهایتا به دوبار اعدام و۱۷ سال حبس محکوم کرده است. حکم صادره هم اکنون دردیوان عالی کشور دردست بررسی است.
یوسف لفته پور، ماهر مهاوی، ماجد فراری پور ، احمد ساعدی ، دعیر مهاوی، ولید نیسی دیگر متهمان این پرونده هستند که قاضی “تورک” به استناد اتهامات اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و ارتباط با بیگانگان برای هر کدام از آنها چهار سال حبس درنظرگرفته است.
هرانا
بهشت و دوزخ و رنگ سبز و سیاه؛ از بدبختی هایی که کشورمان را به ویرانی کشانده اند...
به راستی رنگ سبز برای ما نشانه و معرف چیست؟. شادی، شادمانی، امید، آینده ای روشن، و یا بدبختی، درماندگی، تسلیم، شکست و نا امیدی؟. برای ما روشن است که رنگ سبز یکی از رنگ های هفتگانه طبیعت است. ما از کودکی با این رنگ همانند رنگ های دیگر آشنا بوده ایم. ولی چیزی که برای ما خانمان سوز بوده، کشور و هستی ما را در درازای ۱۴ سده به ویرانی کشانده، نسل ها را برانداخته، شناساندن رنگ سبز به عنوان شاخصی از دین اسلام، و در چند سده گذشته تا کنون نمایانگر مشتی گدای کیسه دوز، مفتخور به نام سید اولاد پیامبر بوده است.
گزینش رنگ سبز، و وعده بهشت از سیاست های موزیانه اسلام است:
آنان که با جغرافیای مناطق خشک مانند عربستان آشنایی دارند می دانند که با پیمودن کیلومترها در هرسوی, با بیابان برهوت و خشک روبرو هستند، و کمتر گیاه و یا درختی را در سر راه خود می بینند. از این روی، دیدن درختی با برگ های سبز، و یا چشمه آب بهترین ارمغانی است که به دست می آورند. محمدابن عبدالله که فردی زیرک و فرصت طلب و تجربه دیده بود، رنگ سبز مورد خواست و علاقه تازیان را سمبل و نشانه دین اختراعی خود قرار داد و آنگاه، رسیدن به جویبار آب و خوردن عسل و یا همه روزه در آغوش دخترکانی باکره بودن که نهایت آرمان و آرزوی هر عرب بیابان گردی بود، می توانست بهترین پاداش به عنوان بهشتی باشد که به پیروان و دنباله روهای خود وعده می داد.
آنان که با جغرافیای مناطق خشک مانند عربستان آشنایی دارند می دانند که با پیمودن کیلومترها در هرسوی, با بیابان برهوت و خشک روبرو هستند، و کمتر گیاه و یا درختی را در سر راه خود می بینند. از این روی، دیدن درختی با برگ های سبز، و یا چشمه آب بهترین ارمغانی است که به دست می آورند. محمدابن عبدالله که فردی زیرک و فرصت طلب و تجربه دیده بود، رنگ سبز مورد خواست و علاقه تازیان را سمبل و نشانه دین اختراعی خود قرار داد و آنگاه، رسیدن به جویبار آب و خوردن عسل و یا همه روزه در آغوش دخترکانی باکره بودن که نهایت آرمان و آرزوی هر عرب بیابان گردی بود، می توانست بهترین پاداش به عنوان بهشتی باشد که به پیروان و دنباله روهای خود وعده می داد.
از عسل گفته شد، انگبین و یا عسل برای ما ایرانیان نامی آشنا بوده و خوردن آن نیز هرگز جزء آرزوهای ما نبوده است. علت آن هم آشکار است، زیرا در بسیاری از دهات و دهکدهای ایران، به ویژه نقاط سردسیر، پرورش زنبور عسل و بهره برداری از آن همیشه رواج داشته است. همان گونه که امروزه در کشورهای اروپایی در هر فروشگاهی می توان فراورده های گوناگونی از آن را یافت.
ولی کشورهایی هستند که تا چند دهه پیش، به عسل کمتر دسترسی داشتند. تا آن جا که نگارنده سالیانی پیش در دهلی پایتخت هندوستان در جستجوی خرید عسل بودم، تاآن که مرا برای خرید آن به داروخانه بزرگی نشانی دادند. آن چنان که تا چند دهه پیش در کشور خودمان پرورش و خوراک موز، کی وی، رواج نداشت و اینگونه میوه ها برای ما بیگانه و یا بسیار پرارزش بودند. هنوز هم ما با شماری از میوه های منطقه گرم، و بسیاری از سبزیجات و گیاهان کشورهای دیگر آشنا نیستیم.
بنا براین، برگزیدن رنگ سبز و رسیدن به جویبار، و خوردن عسل، و هم آغوشی با زیبا رویان، از آرزوهای بیکران تازیان بیابان گرد بوده است.
حال، چنانچه محمدابن عبدالله در جنگل های آمازن و یا نقاط سرسبز اروپا و در باران های پی در پی و تند به جهان آمده بود، با همان فرصت طلبی و خرد زدایی که داشت، بهشتی که به مردم وعده می داد، می توانست یک منطقه آرام و خشک، دور از هیاهو و بدون هرگونه دختران باکره زیبا و غلامک های چشم سیاه باشد.
حال، چنانچه محمدابن عبدالله در جنگل های آمازن و یا نقاط سرسبز اروپا و در باران های پی در پی و تند به جهان آمده بود، با همان فرصت طلبی و خرد زدایی که داشت، بهشتی که به مردم وعده می داد، می توانست یک منطقه آرام و خشک، دور از هیاهو و بدون هرگونه دختران باکره زیبا و غلامک های چشم سیاه باشد.
از جنایاتی که به عنوان رنگ سبز از سوی اسلام سیاسی تا کنون بر سرما آمده که هیچ، بلکه سودجویی و بهره برداری از رنگ نامناسب از سوی وابستگان و تفاله های رژیم به عنوان جنبش سبز نیز یک کلاه برداری دیگری بود که خیزش و رستاخیز مردمی را به بازی گرفت، و میلیون ها مردم به پا خاسته و انقلابی را به لب آب برد و نه تنها بیشتر آنان را تشنه بازگرداند، بلکه گروهی را نیز از تشنگی و درماندگی هلاک و نابود کرد. در حقیقت جنبش سبز که بهتر است آن را خیانت سبز نامید، چراغ سبزی بود که وابسته های پیشین رژیم اسلامی به حاکمان وقت دادند و با یک بازی زرگری و یا موش وگربه بازی، مردم را خاموش و ساکت نموده، به خانه هایشان فرستادند.
و اما، گزینش رنگ سیاه!:
رنگ سیاه نشانه و مظهر تاریکی یأس، نا امیدی، پژمردگی، ماتم، و اندوه است. در حقیقت سیاهی رنگی نیست، هنگامی که هیچ پرتو و تابشی نباشد سیاهی پدید می آید. چنانکه تابش خورشید به نیمکره زمین آن را روشن می کند که روز است، ولی نیمی دیگر که پشت به خورشید جای گرفته، شب، تاریکی، و سیاهی را می سازد. تا آن جا که ما می دانیم، رنگ سیاه برگزیده پیروان ادیان ابراهیمی است. در ادیان و مرام های دینی دیگر کمتر این رنگ به کار برده شده است.
رنگ سیاه نشانه و مظهر تاریکی یأس، نا امیدی، پژمردگی، ماتم، و اندوه است. در حقیقت سیاهی رنگی نیست، هنگامی که هیچ پرتو و تابشی نباشد سیاهی پدید می آید. چنانکه تابش خورشید به نیمکره زمین آن را روشن می کند که روز است، ولی نیمی دیگر که پشت به خورشید جای گرفته، شب، تاریکی، و سیاهی را می سازد. تا آن جا که ما می دانیم، رنگ سیاه برگزیده پیروان ادیان ابراهیمی است. در ادیان و مرام های دینی دیگر کمتر این رنگ به کار برده شده است.
ما امت خردباخته شیعه هم که در طلسم دین کذایی اسلام گیر کرده ایم، در مرگ بستگان خود که یک امر ناگزیر و بسیار طبیعی است، پوشش تاریک و سیاه برتن می کنیم، و به شیون و زاری در می نشینیم. ما حتی چند گام پیش تر رفته برای مردگان به گور رفته متجاوزین و گدایان تازی نیز در تاریکی یعنی در سیاهی و جهل فرو می رویم، و چند ماه از سال، از کار و کوشش خود را در سوگ این نابخردان، بازهم رنگ می بازیم، دست از کار و زندگی شسته، و زانوی غم بغل می گیریم!.
آیا با این خرافات و نادانی ها، تفاوت ما با دیوانگان، و عقب مانده های زندگی چیست؟. آیا ما قدرت سنجش و ارزیابی واقعیت ها را نداریم؟. چگونه ما می توانیم این چنین افساری به گردن خود بیاویزیم و سر آن را به دست آخوند آدم خوار و مفتخور بدهیم تا هرکجا که اراده نماید ما را به دنبال خود کشد؟. آیا به راستی ما دچار کند ذهنی و یا کم حافظگی نیستیم که نیاز به رفتن تیمارستان داشته باشیم؟.
با این سرخوردگی فکری و اندیشه نکردنی که ما در پیش گرفته ایم، من بر این باورم که این یادواره می تواند گویای زندگی ما ملت ایران باشد: «خداوند خر را آفرید که ما سوار شویم، و آخوند را آفرید که از ما سواری گیرد».
با این سرخوردگی فکری و اندیشه نکردنی که ما در پیش گرفته ایم، من بر این باورم که این یادواره می تواند گویای زندگی ما ملت ایران باشد: «خداوند خر را آفرید که ما سوار شویم، و آخوند را آفرید که از ما سواری گیرد».
فضول محله
بهشت و جهنم، دکان نیرنگ و حقه بازی آخوند، و سراب و رؤیائی برای خردباختگان...
بشر ناتوان اولیه که زندگی خود را از غار نشینی آغاز کرد، و خوراک خود را از شکار جانوران و گیاهان به دست می آورد، در برابر پدیده های طبیعی چون؛ رگبار، رعد و برق، بی آبی، بیماری، و روبرو شدن با انسان های دیگر وحشی، متجاوز، و خودکامه نا آگاه، عاجز، و ناتوان بود. بنابراین به طور ناخواسته، به دنبال نیرو و قدرتی ماوراء طبعیت می گشت تا هنگام نیاز و ضرورت به یاری وی شتابد.
این نیرو و قدرت ماوراء طبیعت، و یاخدای ناشناخته، در کجا می توانست باشد؟. بشر به گرداگرد خود نگاه می کرد، و چون دسترسی به اقیانوس و آب ها نداشت، آسمان درخشان را جایگاه خدای خود دانست.
این بشر ناتوان، کوته اندیش، هرگاه نتوانست در برابر ظلم و بیدادگری ایستادگی کند، سزای ظالم ستمگر را به خدای خود، به زمانی دیگر، و به روزی دیگر، به نام روز قیامت واگذار کرد. جستجوی خدایی توانمند و دادگر در آسمان ها، و در انتظار جزا و پاداش روز رستاخیز بودن، فرصتی به دست عده ای کلاه بردار و کلاش داد که دکانی به نام دین، و فروش کالاییبه نام بهشت، و جلوگیری از سرنوشتی ناهنجار، به نام آتش دوزخ باز کنند.
این بشر ناتوان، کوته اندیش، هرگاه نتوانست در برابر ظلم و بیدادگری ایستادگی کند، سزای ظالم ستمگر را به خدای خود، به زمانی دیگر، و به روزی دیگر، به نام روز قیامت واگذار کرد. جستجوی خدایی توانمند و دادگر در آسمان ها، و در انتظار جزا و پاداش روز رستاخیز بودن، فرصتی به دست عده ای کلاه بردار و کلاش داد که دکانی به نام دین، و فروش کالاییبه نام بهشت، و جلوگیری از سرنوشتی ناهنجار، به نام آتش دوزخ باز کنند.
در این ویدیو کره ماه نسبت به بزگترین ستاره شناخته شده نشان می دهد.
درچند سده، اروپا در دست دکان داران کلیساها می چرخید، و خون بیگناهان که مورد ظلم و بیدادگری کشیش های جنایتکار قرار می گرفتند، در خانه و کوچه، و حتی درون کلیساها جاری بود. تا آن که مردم بپاخاستند، و کشیش ها را از جامعه به دور کردند، وبه درون کلیساها فرستادند. این آغاز روشنگری و اندیشیدن انسان ها در اروپا بود که به دوره رنسانس Renaissance، یا تولد دو باره نام گرفت، و موجب گردید که قاره کوچک اروپا را بر دیگر قاره ها برتر، و پیشرفته تر سازد.
نویسندگان، پژوهشگران، چکامه سرایان، و اندیشمندانی در جهان بوده اند، که در فضا و جو تاریک مذهبی و سیاسی زمان خود، جسته و گریخته، پرده ها را به کنار زدند، از بهشت و دوزخ و خدای آسمان واهی و بی اساس، مردم را آگاه ساختند، و تا اندازه ای دکان داران دین را رسوا نمودند.
سعدی، حافظ، ابن سینا، و شماری دیگر از اندیشمندان تاریخ ما در فضای خفقان آور سیاسی-مذهبی زمان خود، در پس پرده و در پوشش داستان و اندرز، از این موهومات، و بی خردی انسان ها، سخن راندند.
سعدی، حافظ، ابن سینا، و شماری دیگر از اندیشمندان تاریخ ما در فضای خفقان آور سیاسی-مذهبی زمان خود، در پس پرده و در پوشش داستان و اندرز، از این موهومات، و بی خردی انسان ها، سخن راندند.
خیام، ریاضی دان، کیهان شناس، و چکامه سرای بزرگ کشورمان، از واهی بودن بهشت و جهنم، و دنیای خیالی دیگر ساخته آخوندها، پرده برداشت، و در درون چکامه های گوناگونی، خط بطلانی بر بودن جهانی دیگر و ببهشت و جهنم کشید چکامه زیر را همکار گرانمایه ما آقای سیروس پارسا برگزیده است، که در این جا پیشکش شما گرامیان می گردد:
ای بس کـــــه نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز مــــــا و نــــــه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیــــــم و نبُــــد هیــــچ خلل
زین پس چـــــو نباشیم همان خواهد بود
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید باز
هان بر سر این دو راهه از سوی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز
نی نام ز مــــــا و نــــــه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیــــــم و نبُــــد هیــــچ خلل
زین پس چـــــو نباشیم همان خواهد بود
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید باز
هان بر سر این دو راهه از سوی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز
نگارنده با گفتگویی که سالیانی پیش با چند پروفسور مشهور، مانند پروفسور هوپکینز Hopkins مخترع اولیه فایبر اوپتیک، و همچنین پروفسور لگای F.Legay مخترع لزر گازکربنیک، پروفسور الکوموس Elkomoss ریاضی دان بزرگ، و شماری دیگر از اندیشمندان اروپایی داشتم، همگی مسآله بهشت و دوزخ و خدای آسمان را به تندی رد کردند، و هرگونه اندیشیدن بدان را افسانه و تخیل کودکانه انسان نامیدند. در این مورد گفتار زیادی وجود دارد که از بحث کنونی ما بیرون است.
پروفسور استیون هاوکینگ Stephen William Hawkin دانشمند کنونی فیزیک و کیهان شناس انگلیسی نیز به تازگی با تحقیقات علمی خود به واهی بودن بهشت و جهنم اشاره کرده است.
پروفسور استیون هاوکینگ Stephen William Hawkin دانشمند کنونی فیزیک و کیهان شناس انگلیسی نیز به تازگی با تحقیقات علمی خود به واهی بودن بهشت و جهنم اشاره کرده است.
این ویدیو گزارش کوتاهی است از زندگی پرشکوفا و پربار خیام دانشمند ایرانی- نکته قابل توجه این که رژیم جهل و جنایت اسلامی در ویکیپیدیا و جاهای دیگر نام این دانشمند گرانقدر را بعنوان حجت الاسلام و القاب دیگر مذهبی ذکر نمود، که چندش آور است، زیرا خیام، سعدی ، ابن سینا، و صدها چکامه سرا و سخن پرداز، ویا دانسمند ایرانی،گرچه در دوران مذهبی و زیر فشارتعصبات دینی می زیستند، ولی هرگز به جهان آخرت و مسائل بشر ساخته مذهبی باور و اعتقادی نداشته اند.
مطالعات کیهان شناسی نشان می دهد فضایی که در بالای سرما دیده می شود فضای بیکرانی است که ازدست کم ۲۰۰ میلیارد کهکشان، و هر کهکشان، از حدود ۱۰۰- ۲۰۰ میلیارد ستاره گداخته و سوزانی تشکیل شده است. قطر کهکشان ما، به ۱۰۰ هزار سال نوری می رسد. بنابراین، آسمان ما یک کوره گداخته و بی انتهاست.
حال، دین اسلام که از بی منطق ترین افسانه بچه گانه و دور از هر خرد و اندیشه ای پایه گذاری شده، از آسمان هفت گانه، ستارگان اندک و کوچک، بزرگی ماه درخشان، فرشتگان آسمانی، رفتن پیامبر با الاغ به آسمان هفتم، و میخ هایی به نام کوه که برزمین فر رفته است، سخن می گوید، آیا برداشتی بیشتر از یک کودک ۱۰ ساله می تواند داشته باشد؟.
بر پایه دانستنی های علمی و این که زمین و کهکشان ها بر اساس قوانین فیزیک و ریاضی به وجود آمده، هفته به هفته، و روز به روز بر کشفیات انسان خردگرای امروزی افزوده می شود، و هر آن افسانه های دینی، مسأله بهشت و جهنم مسخره تر، و بچه گانه تر از داستانی چون امیر ارسلان جلوه می کند.
در میان دریای دانش نجوم و فیزیک که دریچه کهکشان ها را بر روی دید انسان گشوده، و با ژرف اقیانوس ها آشنا ساخته است، آیت الله سبحانی با علم آفتابه و طهارت و دانش شکم و زیر شکم خود، و بهره گیری از کتاب هایی چون حلیت المتقین که اقیانوسی از دانش است، از بررسی علمی پروفسور هاوکینگ دانشمند انگلیسی خرده می گیرد و اظهار فضل می کند که آخوندها از ماوراء طبیعت می دانند، و دانشمندان جهان از مرحله بدورند.
البته اگر این آقا و دیگر ملاهای کشورمان اذعان کنند که علم ماوراء طبعیت مانند داستان امیرارسلان، و داستان دیو و قلعه فلک الافلاک افسانه ای بیش نیست، دکانی که برای ربودن جیب مردم و غارتگری درست کرده اند، کساد می شود، و بازارشان برای همیشه تخته خواهد شد.
البته اگر این آقا و دیگر ملاهای کشورمان اذعان کنند که علم ماوراء طبعیت مانند داستان امیرارسلان، و داستان دیو و قلعه فلک الافلاک افسانه ای بیش نیست، دکانی که برای ربودن جیب مردم و غارتگری درست کرده اند، کساد می شود، و بازارشان برای همیشه تخته خواهد شد.
فضول محله
خرافه پرستی، عرب پرستی، و مرده پرستی، ما را همچنان در لجن فرو برده است...
ملت ما در غل و زنجیر خرافات، و افکار پوچ مربوط به خلقت، آفرینش، الله پرستی، و زندگی پس از مرگ و عذاب آخرت، لحظه ای آرام و قرار ندارد. ترس بی مورد و بی جهت از افسانه جهنم و عذاب های آن، زندگی دنیایی او را نیز به جهنم بدل ساخته است. خرافات مانند پوششی است که سراسر مغز و شعور انسانی را می پوشاند، و آن را از نفوذ هرگونه فراگیری و اندیشیدن باز می دارد.
مغز یک فرد خرافاتی مانند ضبط صوتی است که از کار افتاده باشد. تنها خرافات و گرفته هایی از اندیشه های زهرآگین مذهبی که آخوند به او خورانده اند، می تواند پخش کند. ولی در هرحال، قدرت گیرندگی خود را از دست داده است. تراوش های مغز یک خردباخته خرافاتی، می تواند در دیگران و کسانی که با او نزدیکی دارند، اثری ناگوار و نا مطلوب داشته باشد. در حقیقت مغز بیمار یک خرافاتی، به ویژه خرافاتی مذهبی، بسیار سرایت بخش و آسیب پذیر در دیگران است. کمترین زیانی که یک خرافاتی می تواند به اطرافیان خود وارد سازد، تابش مسمومات ذهنی او بر خردسالان، و ناآگاهان سیاسی و اجتماعی است. بنابراین خرافات زیر است که پوششی بر روی خرد و تعقل انسان گذاشته و او را از هراندیشیدن باز می دارد:
۱- آفرینش هستی در ۶ روز- این فکر کلیشه ای و مدار بسته که از دهان دکان داران دین بیرون می آید، در ذهن کودکان و افراد کم دانش اجتماع اثر گذار است، و نه تنها در ذهن آنان بستری و ماندگار می شود، بلکه هرآینه و هرهنگام موجب سرایت آن به دیگران نیز خواهد شد. پیدایش کهکشان ها که هرکدام میلیون ها ستارگان و سیاره ها را در بر می گیرد، نتیجه میلیون ها سال تغیر و تحول، جذب و نابودی، و برخوردهای ستارگان و سیارات به یکدیگر، از میان رفتن عده ای، و تولید ستارگان دیگر است. این پدیده های کاملاً طبیعی که زاییده تحولات فیزیکی و شیمیایی است، از میلیاردها سال پیش همچنان در حال تحول و شکل پذیری است. در حالی که قدیمترین دین آسمانی که خدایی را در آسمان تصور نموده است، به ده هزار سال نمی رسد.
۲- دوران فعالیت ادیان بر زمین- قدیم ترین قومی که ادعای پیغمبر داشتن نمودند، کلیمیان هستند که پیامبر رسمی آنان موسی می باشد. گرچه آنان ادعاهایی بر پیامبرانی چون داود، ابراهیم، نوح، و اسحاق داشته اند که درست نیست و آنان بیشتر رؤسای قبایل و شاهان اقوام کلیمی بوده اند، تا پیامبر. از آنجا که کلیمی ها حدود ۱۰ هزار سال است که در ناحیه جورالسلام زندگی می کنند، با فرض این که بپذیریم آنان دارای پیامبری هم بودند، عمر داشتن یک پیامبر از جانب خدا به بیش از ده هزار سال نمی رسد. از این روی، از ده هزارسال پیش به آن طرف تا پیدایش انسان در زمین، خدایی وجود نداشته است که مثلاً راهنمای بشر باشد.
زردشت پیامبر ایران- زردشت را می توان یک آموزگار راستین دانست. زردشتیان ادعایی در مورد پیامبر بودن زردشت نداشته اند. عمر پیدایش زردشت به ۳۷۰۰ سال می رسد.
ادیان مسیحی و اسلام عمر کوتاه تری دارند. اکنون، سال ۲۰۱۲ زایش مسیح است که به تازگی پشت سر گذاشتیم. در حالی که آغاز اسلام به ۱۳۹۰ سال خورشیدی می رسد. وقتی اسلام خود را آخرین دین راهنمای بشریت می داند، فعالیت و وجود الله محدود می شود به حد اکثر از ده هزار سال؛ وجود کلیمیان، تا نزدیک به هزار و چهارصد سال پیش. یعنی کمتر از ۹ هزار سال.
پیدایش پیامبرانی تنها در خاورمیانه که خود کمترین آگاهی از دیگر نقاط جهان به ویژه آمریکای جنوبی، افریقا، و جزائر وحشی نشین نداشته اند، دلیل بر بازارگرمی و دکان داری این گونه پیامبران بوده است. و این تصور پیش می آید که الله نیز مانند پیامبرانش به دنبال مناطق خوش آب و هوا با مردمانی متمدن و پیشرفته بوده، و کاری به جنگل نشین ها نداشته است.
ادیان مسیحی و اسلام عمر کوتاه تری دارند. اکنون، سال ۲۰۱۲ زایش مسیح است که به تازگی پشت سر گذاشتیم. در حالی که آغاز اسلام به ۱۳۹۰ سال خورشیدی می رسد. وقتی اسلام خود را آخرین دین راهنمای بشریت می داند، فعالیت و وجود الله محدود می شود به حد اکثر از ده هزار سال؛ وجود کلیمیان، تا نزدیک به هزار و چهارصد سال پیش. یعنی کمتر از ۹ هزار سال.
پیدایش پیامبرانی تنها در خاورمیانه که خود کمترین آگاهی از دیگر نقاط جهان به ویژه آمریکای جنوبی، افریقا، و جزائر وحشی نشین نداشته اند، دلیل بر بازارگرمی و دکان داری این گونه پیامبران بوده است. و این تصور پیش می آید که الله نیز مانند پیامبرانش به دنبال مناطق خوش آب و هوا با مردمانی متمدن و پیشرفته بوده، و کاری به جنگل نشین ها نداشته است.
۳- وجود امامان و امام زمان- مذهب شیعه ساخت و پرداخت ایرانیان است که از قداست ویکه تازی و خودکامگی اسلام در جهان بکاهند. همانگونه که صوفی گری، توسل به عرفان، آیین ۷ امامی، و نهایتاً بهایی گری به همین منظور ابداع شده است. وجود امام زمان، آنهم ته چاه برای بیش از هزار سال، از مسخره ترین کلاهبرداری آخوندی است. آنهای که به اندازه یک جو خرد دارند و مغزشان هنوز کاملاً منجمد نشده، این داستان های فانتزی را هرگز باور نخواهند کرد.
۴-بهشت و جهنم، و عذاب آخرت- آخوندها خود را نماینده و راهنمای دنیای دیگر می دانند. ترس و لرزی که در امت خردباخته در مورد بهشت و جهنم و عذاب آخرت انداخته اند، موجب گردیده که مردم ناآگاه و نادان به سمت آخوند پناه برند و بخواهند از او کمک بگیرند. همین امر قرنهاست که بازار دکانداران دین را گرم کرده، و این طبقه بی غیرت و مفتخور توانسته اند از امت خردباخته بیگاری کشند و دسترنج آنان را کوفت و زهر مار خود کنند. در این مورد آخوندها تنها نیستند شریکان دیگری نیز مانند سروش ها، کدیورها، گنجی ها، بازرگان ها، بنی صدرها، و صدها نوکیسه و فرصت طلب دیگر نیز وجود دارند که به دنبال تفاله های آخوندها راه افتاده، آنها نیز از این آب گل آلود ماهی می گیرند.
اگر ملت ما روزی بتواند این خرافات و کید و مکر آخوند را به کنار زند، آنگاه ملت وارسته ای است که با اندیشه و خرد خود زندگی می کند.
فضول محله
گسترش خرافات، بهترین راه بقا و جاودانی رژیم است...
خرافات در جوامع بشری
شوربختانه خرافات دامنگیر بشر است و در همه جوامع، حتی کشورهای پیشرفته علمی و صنعتی به چشم می خورد. خرافات که بی تردید پوچ گرایی و یا پوچ نگری به حقیقت ها و واقعیات زندگی به شمار می آید، سپری است که در برابر خرداندیشی و عقل و منطق انسان قرار گرفته است.
بسیاری از مردم در هراجتماعی خرافاتی اند و به چیزهای موهوم و حتی مسخره نیز اعتقاد دارند، ولی هرگز نمی پذیرند که خرافاتی اند. چنانچه در مورد خرافاتی بودنشان پرسش و یا سخنی پیش بیاید، به شدت ناراحت و رنجیده شده، و در برابر پرسش کننده جبهه گیری می کنند.
گسترش خرافات در جوامع گوناگون
خرافات در دو نوع جامعه به شدت رواج دارد و روز به روز گسترش می یابد:
الف- در میان جامعه فقیر و تنگدست،
ب- در میان مردم بی سواد و کم سواد.
مردم تنگدست و فقیر خواه و ناخواه برای حل مشکلات مادی خود به خرافات و پوچ اندیشی پناه می برند. کمبود سواد و دانش نیز موجب پذیرفتن خرافات و چرندهایی است که در میان مردم رواج پیدا می کند. هرچقدر دامنه علم و دانش مردم بالاتر رود و درک اجتماعی آنان بیشتر شود، خرافات و پوچ گرایی میان آنان کمتر و زدوده تر می گردد.
الف- در میان جامعه فقیر و تنگدست،
ب- در میان مردم بی سواد و کم سواد.
مردم تنگدست و فقیر خواه و ناخواه برای حل مشکلات مادی خود به خرافات و پوچ اندیشی پناه می برند. کمبود سواد و دانش نیز موجب پذیرفتن خرافات و چرندهایی است که در میان مردم رواج پیدا می کند. هرچقدر دامنه علم و دانش مردم بالاتر رود و درک اجتماعی آنان بیشتر شود، خرافات و پوچ گرایی میان آنان کمتر و زدوده تر می گردد.
بنابراین، علت اصلی خرافاتی شدن و پذیرفتن چیزهای بی منطق و باطل، نخست کمبود دانش و علم به یک موضوع است. چنانکه بشر اولیه رعد و برق را پدیده های آسمانی حاکی از خشم خدا و یا جنگ میان اهریمن ها در آسمان می دانست. خسوف (گرفتگی ماه)، و کسوف (گرفتگی خورشید) را نیز از پدیده هایی بودند که قرن ها برای انسان ناشناخته ماند و بازهم شماری از مردم نا آگاه، این پدیده های طبیعی را به خشم و نارضایتی خدای آسمان نسبت می دادند.
چندگانگی خرافات
خرافات را می توان به دو دسته بخش نمود؛ خرافات عمومی، و خرافات دینی.
۱- خرافات همگانی
این خرافات نزد بیشتر مردم و در هرجامعه ای به طور خود جوش وجود دارد. و بازهم می توان گفت که خرد اندیشی و بی نیازی انسان ها موجب کم و کاست و از میان رفتن آنان شود. مثال های بیشماری در مورد آنها می توان زد مانند:
الف- مسافرت در روزهای خاص-
گروهی از مردم جوامع عقب مانده فرهنگی مسافرت را در بعضی روزهای هفته به عنوان نمونه؛ چهارشنبه، نادرست می دانند و براین باورند که اتفاق شومی برای مسافر در آن روزها پدید می آید.
ب- چشم شور-
در اجتماعات بسیار عقب مانده، و در بعضی دهات ایران، از معاشرت و نگاه کردن به چشم شماری از انسان ها به عنوان آن که چشمشان شور است و پیامدهای ناگواری برای نگاه کننده دارد، خود داری می کنند.
پ- نحسی عدد و روز سیزده- این را همگی به خوبی می دانیم. کاشی شماری از خانه ها در ایران، به جای عدد سیزده، ۱+۱۲ نوشته می شود. و یا ماندن روز سیزده فروردین را در خانه درست نمیدانند و بر این باورند که باید آن روز را بیرون خانه و شهر یا ده گذراند.
پ- نحسی عدد و روز سیزده- این را همگی به خوبی می دانیم. کاشی شماری از خانه ها در ایران، به جای عدد سیزده، ۱+۱۲ نوشته می شود. و یا ماندن روز سیزده فروردین را در خانه درست نمیدانند و بر این باورند که باید آن روز را بیرون خانه و شهر یا ده گذراند.
ت- عطسه کردن-
عطسه در نزد گروهی علامت صبر است. اگر کسی در حال رفتن به جایی است، با عطسه کردن می ایستد و تا زمانی از رفتن خود داری می کند.
۲- خرافات مذهبی
خرافات مذهبی در گذشته و زمان های دور به دلیل ناآگاهی بشر از دانش و شناخت پدیده های طبیعی به وجود آمده، و رفته رفته از سوی سوداگران و دکانداران دین بدان رنگ مذهبی زده، و آنها را ناشی از واکنش خدای آسمان به رفتار انسان ها دانسته اند. به عنوان نمونه، گرفتگی خورشید و ماه، و یا زمین لرزه است که دین اسلام نیز بدون آن که آنها را درک کرده باشد و بداند از کجا ناشی می شود، به طور سربسته و غیر مستقیم، پدیده های ماوراء طبیعت نامیده و برای رفع و وجو و جلوگیری از آنها خواندن نمازهای خوف و ترس از این پدیده ها را به امت زودباور و ناآگاه توصیه می کند.
آقای دکتر انقطاع پژوهشگر تاریخ و دین، در باره چگونگی پیدایش مذهب شیعه و وجود فانتزی و مسخره امام زمان گفتگو می کند. شنیدن این ویدیو بسیار آموزنده است.
معجزه
یکی از خرافات دست و پاگیر مسلمانان، به ویژه شیعیان در بند طلسم دکانداران دین، پذیرفتن معجزه است. رفتن پیامبر با الاغش به آسمان هفتم، شکافتن رود نیل و عبور حضرت موسی و قوم یهود از میان آنها، و معجزه درمان امام و امام زاده ها در سراسر کشور خودمان، و یا کشور عراق است که موجب گردیده بیماران بسیار قلبی و سرطانی به جای مراجعه به درمانگاه و پزشک به گور تازیانی چون امام رضا، حضرت معصومه و شاه چراغ پناه برده، از درمان خود کوتاهی کنند. در نتیجه، بیماری شدت یافته، تاجایی که دیگر درمان پذیر نبیست و بیمار از دست می رود. هرکدام از ما در خانواده ها و بستگان خود کم و بیش نظیر آن را دیده ایم و سراغ داریم.
بیماری های واگیر در کنار گور تازیان
در دوران رژیم گذشته رئیس بهداری خراسان آماری به دست استاندار و نایب تولیت امام رضا داد که شمار زیادی از زوار قبر امام رضا در هنگام بوسیدن ضریخ بیماری های گوناگونی را از دیگران وا گرفته و به هم پس داده اند. این گزارش به دربار و شخص شاه داده شد. و درخواست گردید که چنانچه شاه موافق باشد، از ورود مردم و بوسیدن ضریح جلوگیری شود. ولی شاه که از آخوندها وحشت داشت و واکنش آنان را بسیار بد می دانست، موافقت نکرد.
امام زمان
بزرگترین خرافاتی که دامنگیر شیعیان شده، وجود فردی بنام امام زمان در چاهی در سامره و یا چمکران قم برای بیش از هزار سال است. این خرافات بزرگ و نهایت بی خبری، بی خردی و ناآگاهی امت شیعه و بالاترین دکان مکر و حیله آخوند به شمار می رود. با این باور پوچ و مسخره آخوندهای بی شرافت و فرومایه تا کنون توانسته اند برای چند قرن از مردم ایران سواری بگیرند و نیات شوم و پلید خود را به کار برند.
جادوگری
جادو و جنبل، سر کتاب باز کردن، جن احضار کردن، طلسم جادویی، و صدها ترفند دیگراز شارلاتانی هایی است که در اجتماعات عقب مانده، و به ویژه مذهبی خریدار دارد. شاید بتوان گفت که دختران و زنان مشتری بهتری برای این دکان های مکر و حیله باشند. دعا نویسی، جن گیری، سر کتاب باز کردن و طالع گفتن، نمونه هایی از کلاهبرداری هایی است که با روی کار آمدن رژیم اسلامی در ایران به شدت رواج پیدا نموده است. از آنجا که رژیم اسلامی و مذهب شیعه بر پایه و اساس خرافه گری، دروغ گویی، و حیله و نیرنگ بنا شده، دکان و بازار این سوداگران مرگ نیز گسترش یافته است.
آیت الله مجتهد تهرانی زلزله را از بی عفتی و حجاب نداشتن زنان می داند و برای دفع زلزله از مردم میخواهد که آیه ای بخوانند و در آنصورت محفوظ خواهدن بود و نیازی به فرارشان نیست. آقای هالو هم با چکامه ای زیبا پاسخ می دهد.
چه کسانی دنبال جادو و جنبلند؟
زنانی که با شوهران خود بگو مگو و اختلاف دارند، دخترانی که به دنبال زوج زندگی می گردند، کارمندی که می خواهد رئیس خود را مهربانتر و به خود نزدیکتر سازد، مستأجری که از جور وجفای صاحبخانه در امان نیست، دانش آموزی که از تبعیض و بی تفاوتی معلم خود در رنج است، همگی تنها رفع مشکل خود و شکستن طلسم بخت خود را توسل به جادو و جنبل، سرکتاب باز کردن، ورد خواندن، موادی در خوراک مشکل افزای خود ریختن، و مانند آن می دانند.
نتیجه این که به آخوند، ملا، فالگیر، دعانویس، رمال، و مانند آن مراجعه می کنند. پیامد این خردباختگی و نادانی ها، پرکردن جیب کلاهبردارهای اجتماع، درست نیاندیشیدن، و شاید هم آسیب و صدمه وارد کردن به شخص و یا افراد دیگر باشد.
نتیجه این که به آخوند، ملا، فالگیر، دعانویس، رمال، و مانند آن مراجعه می کنند. پیامد این خردباختگی و نادانی ها، پرکردن جیب کلاهبردارهای اجتماع، درست نیاندیشیدن، و شاید هم آسیب و صدمه وارد کردن به شخص و یا افراد دیگر باشد.
فضول محله
بازداشت یک رماننویس جنگ و ناپدید شدن یک مستندساز برنده جوایز بینالمللی...
یک نویسندهی رمانهای مرتبط با جنگ ایران و عراق که به عنوان “قائممقام هیات معارف جنگ هوانیروز” فعالیت میکرده، از حدود ده روز قبل، توسط وزارت اطلاعات ایران بازداشت شده است.
به نوشتهی وبسایت هرانا، رامین ابدالیان ایرانشاهی از روز ۲۵ آذرماه در بازداشت به سر میبرد و در این مدت خبری از وی به دست نیامده است.
این وبسایت حقوق بشری، دلیل بازداشت وی را نگارش رمانی اجتماعی با عنوان “پشت هیچستان زندگی” عنوان کرده که در آن به برخی مسائل جنگ ایران و عراق و همچنین پشت پردههایی از دوران ریاست جمهوری ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییس جمهوری اسلامی پرداخته شده است.
آقای ابدالیان، پیش از انتشار این کتاب، و در اردیبهشتماه ۹۱ در گفتگویی با خبرگزاری “فارس” از انتشار رمان “پشت هیچستان” «بر اساس زندگی یکی از آزادگان شاخص دفاع مقدس» که «۱۰ سال از عمر خود را در اسارت به سر برده» توسط “ستاد معارف جنگ هوانیروز” خبر داده بود.
وبسایت “کمپین دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و مدنی” نیز در گزارش خود از بازداشت این نویسنده، نوشته که ماموران لباس شخصی وزارت اطلاعات «بدون ارائه مجوز» به منزل وی یورش بردند و بعد از جستجوی کامل منزل و ضبط برخی از وسایل شخصی، وی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
بازداشت یک فیلمساز جوان برنده جوایز بینالمللی
در خبری مرتبط، “آژانس خبری کردپا” که اخبار مناطق کردنشین ایران را پوشش میدهد، روز دوشنبه (۲ دی-۲۳ دسامبر) گزارش داد که خانواده کیوان کریمی، فیلمساز جوان اهل شهرستان بانه، از یک هفته قبل هیچ خبری از وی ندارند و آنگونه که یک منبع آگاه به این وبسایت گفته، آقای کریمی «از روز بیست و چهارم آذرماه توسط مأموران امنیتی بازداشت و احتمالاً به زندان اوین انتقال یافته است».
با این حال، بازداشت این مستندساز هنوز از سوی خانواده وی تائید نشده است.
کیوان کریمی، دانشآموختهی رشته مدیریت رسانه است. او خردادماه گذشته موفق شد با مستند کوتاه «مرز شکسته» جایزه ویژه پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کوتاه تجربی در کشور هلند را از به دست آورد.
این فیلم پیشتر نیز جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم “تولفا” ایتالیا، جایزه ویژه هیات داوران و جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره فیلم “ماگما” نیوزیلند، جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره “واگن اف.سی” مکزیک و جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره فیلمهای دانشجویی “فیلوفست” اسلوونی را از آن خود کرده بود.
بازداشت احتمالی این هنرمند فیلمساز، در راستای بازداشت تعدادی دیگر از فعالان رسانهای در هفتهها و ماههای اخیر ارزیابی میشود.
در آخرین این بازداشتها، سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری، دو غزلسرای جوان و نوآور ایران، از روز ۱۶ آذرماه در بازداشت نیروهای اطلاعات سپاه به سر میبرند.
این دو، یک روز پیش از بازداشتشان، درحالی که قصد سفری تفریحی به ترکیه را داشتند در فرودگاه، با حکم ممنوعیت خروج خود روبهرو شده بودند.
منبع: تقاطع
به نوشتهی وبسایت هرانا، رامین ابدالیان ایرانشاهی از روز ۲۵ آذرماه در بازداشت به سر میبرد و در این مدت خبری از وی به دست نیامده است.
این وبسایت حقوق بشری، دلیل بازداشت وی را نگارش رمانی اجتماعی با عنوان “پشت هیچستان زندگی” عنوان کرده که در آن به برخی مسائل جنگ ایران و عراق و همچنین پشت پردههایی از دوران ریاست جمهوری ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییس جمهوری اسلامی پرداخته شده است.
آقای ابدالیان، پیش از انتشار این کتاب، و در اردیبهشتماه ۹۱ در گفتگویی با خبرگزاری “فارس” از انتشار رمان “پشت هیچستان” «بر اساس زندگی یکی از آزادگان شاخص دفاع مقدس» که «۱۰ سال از عمر خود را در اسارت به سر برده» توسط “ستاد معارف جنگ هوانیروز” خبر داده بود.
وبسایت “کمپین دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و مدنی” نیز در گزارش خود از بازداشت این نویسنده، نوشته که ماموران لباس شخصی وزارت اطلاعات «بدون ارائه مجوز» به منزل وی یورش بردند و بعد از جستجوی کامل منزل و ضبط برخی از وسایل شخصی، وی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
بازداشت یک فیلمساز جوان برنده جوایز بینالمللی
در خبری مرتبط، “آژانس خبری کردپا” که اخبار مناطق کردنشین ایران را پوشش میدهد، روز دوشنبه (۲ دی-۲۳ دسامبر) گزارش داد که خانواده کیوان کریمی، فیلمساز جوان اهل شهرستان بانه، از یک هفته قبل هیچ خبری از وی ندارند و آنگونه که یک منبع آگاه به این وبسایت گفته، آقای کریمی «از روز بیست و چهارم آذرماه توسط مأموران امنیتی بازداشت و احتمالاً به زندان اوین انتقال یافته است».
با این حال، بازداشت این مستندساز هنوز از سوی خانواده وی تائید نشده است.
کیوان کریمی، دانشآموختهی رشته مدیریت رسانه است. او خردادماه گذشته موفق شد با مستند کوتاه «مرز شکسته» جایزه ویژه پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کوتاه تجربی در کشور هلند را از به دست آورد.
این فیلم پیشتر نیز جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم “تولفا” ایتالیا، جایزه ویژه هیات داوران و جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره فیلم “ماگما” نیوزیلند، جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره “واگن اف.سی” مکزیک و جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره فیلمهای دانشجویی “فیلوفست” اسلوونی را از آن خود کرده بود.
بازداشت احتمالی این هنرمند فیلمساز، در راستای بازداشت تعدادی دیگر از فعالان رسانهای در هفتهها و ماههای اخیر ارزیابی میشود.
در آخرین این بازداشتها، سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری، دو غزلسرای جوان و نوآور ایران، از روز ۱۶ آذرماه در بازداشت نیروهای اطلاعات سپاه به سر میبرند.
این دو، یک روز پیش از بازداشتشان، درحالی که قصد سفری تفریحی به ترکیه را داشتند در فرودگاه، با حکم ممنوعیت خروج خود روبهرو شده بودند.
منبع: تقاطع
پیام تسلیت سازمان رستاخیز نوین ایران خطاب به پیمان عارفی…
در واپسین روزهای سال ۲۰۱۳ هستیم؛چه خوب و چه بد این روزها و این ساعتها در حال سپری شدن هستند و چه خوب که در این واپسین لحظه های سال ۲۰۱۳ یادآور عزیزانی باشیم که جان خود را در راه آزادی مام میهن از دست داده اند.
یادآور کسانی باشیم که هم اکنون در زندان های رژیم جنایتکار اسلامی،عده ای در زیر شکنجه و عده ای در تبعید که درحال گذراندن دوران محکومیت خود هستند؛همانهائی که صدای مظلومیت ها را به ظالمان می رسانند.یاداور پیمان(امیر رضا) عارفی باشیم که در این روزها در غم از دست دادن مادر و همسر به سوگ نشسته و نظاره گر روزهای تنهائی است.پیمان صدای ما بود؛چه خوب که در این روز ها درغم پیمان شریک باشیم تا بتوانیم ذره ای ازفدا کاری های او را در راه آزادی مام میهن جبران کنیم.
سازمان رستا خیز نوین ایران این فاجعه اسفبار را به پیمان عزیز تسلیت گفته و از خداوند منان طلب آمرزش برای عزیزان از دست رفته و برای پیمان عزیز و بازماندگانشان طلب صبر و مغفرت می کند.
سازمان رستا خیز نوین ایران
رضا ضراب را بهتر بشناسیم...
پیوند بابک زنجانی با فساد بزرگ مالی در ترکیه
عارف کِسکین (از مرکز مطالعات خاورمیانه در انکارا) در برنامه صفحه آخر.
چرا روحانیان مسلمان بهاییان را دیندار نمیدانند؟
اغلب روحانیان مسلمان آیین بهایی را یک دین الهی و پیروانش را دین دار نمیدانند. این عده معتقدند که آئین بهایی دینی جعلی است که توسط پیامبری جعلی که هیچ رسالتی از طرف خداوند نداشته است، ایجاد و پایهگذاری شده است. این اعتقاد باعث شده است که موجی از بهاییستیزی در کشورهای مسلمان محل اقامت بهاییان به راه بیافتد و روحانیون از هیچ اقدامی برای تحریک تودهها و آزار و اذیت بهاییان فروگذار ننمایند.
به دلیل تمرکز جمعیت بهاییان ساکن کشورهای اسلامی در ایران و همچنین ایرانی بودن پیامبر این آیین از یک طرف و مغایرت ظهور آیینی جدید با عقیده شیعیان دوازده امامی در رابطه با امام دوازدهم از طرف دیگر، بیشترین موارد ستیز با بهاییان از ایران گزارش شده است.
اما بهاییان تنها کسانی نیستند که با اسلام به طور کلی و تشیع به طور خاص در رابطه با برخی مسائل اختلاف نظر دارند. مسیحیان هم به دلیل اعتقاد به تثلیث و زرتشتیان به دلیل اعتقاد به ثنویت اصولا در توحید به عنوان بنیانیترین اصل از اصول عقاید با مسلمانان اختلاف دارند. برخی اعتقادات یهودیان مانند تصورات جسمانی از خدا هم مغایر با اعتقادات بسیاری از متکلمین مسلمان بویژه شیعیان است. گزارشهای معتبری از آزار و اذیت پیروان این ادیان و اعمال تبعیض سیستماتیک علیه آنان در تاریخ وجود دارد اما موضع رسمی روحانیون مسلمان در رابطه با پیروان این ادیان، دیندار شمردن آنها بوده است.
بر همین اساس از نظر حقوقی(فقهی) به آنها حق داده می شده است که به آیینهای مذهبی خود مشغول شوند و اماکن مقدس خود را داشته باشند. اما روحانیان و فقیهان مسلمان در رابطه با آیین بهایی رویکردی متفاوت را در پیش گرفتند و تلاش نمودند دیندار بودن بهاییان را از اساس نفی نمایند. این رویکرد میتواند دلایل سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی متنوعی داشته باشد اما در این یادداشت به جستجوی دلایل اعتقادی این موضوع میپردازیم. تاکید مینمایم که در این یادداشت به دنبال اثبات حقانیت دین اسلام یا بهایی نیستیم بلکه صرفا به دنبال پاسخ به این سوالیم که چرا همان رفتاری که با پیروان چهار آیین دیگر میشود، با بهاییان صورت نمیگیرد.
هرچند اتهامات زیادی در رابطه با نقش داشتن دولتهای روس و انگلیس در ایجاد آیین بهایی مطرح میشود اما بهایی پژوهان بهایی ستیزی که اندک تبحری در تاریخ داشتهاند، خود به نفی این اتهام رای دادهاند. به نظر میرسد علل اصلی نفی دینداری بهاییان به لحاظ اعتقادی در موارد زیر خلاصه میشود:
۱- رد آسمانی بودن کتاب بهاییان
چنین استدلال شده است که کتاب یا بهتر است گفته شود کتابهای مقدس بهاییان منشایی آسمانی ندارد و از طریق وحی بر حسینعلی نوری معروف به بهاءالله (پیامبر آیین بهایی) نازل نشده است. روحانیان معتقدند که برای اینکه کسی دیندار محسوب شود، باید از یکی از کتابهای آسمانی پیروی نماید و تنها دینی به رسمیت شناخته میشود(دین محسوب میشود) که دارای کتاب مقدس با منشا آسمانی باشد. بنابراین اگر کتابی از طریق وحی نازل نشده باشد، پیروان تعالیم آن کتاب را نمیتوان «اهل کتاب» به حساب آورد و برای آنان حقوقی را به رسمیت شناخت.
این استدلال با توجه به چند نکته مخدوش به نظر میرسد:
اولا سایر کتابهای مقدسی که مسلمانان نزول آن را از طریق وحی به رسمیت میشناسند، بنابر اعتقاد خود مسلمانان، لااقل در بخشهای مهمی فاقد منشا وحیانی است. مسلمانان معتقدند که تورات و انجیل در طول سالیان پس از نزول مورد تحریف واقع شده و آنچه امروز به عنوان تورات و انجیل میبینیم، تنها نامی مشترک با آنچیزی دارد که بر عیسی و موسی نازل شده است. پس در عمل اعتقاد به مطالبی که در این کتابها بیان شده است، ملازمهای با عمل به تعالیم واقعی عیسی و موسی از نظر مسلمانان ندارد. بنابراین این سوال بیپاسخ میماند که بین کتاب اقدس بهاییان و انجیل و تورات امروزی در عمل چه تفاوتی وجود دارد که مسلمانان آن یک را جعلی و غیرآسمانی و این دو را مقدس و وحیانی میشمارند؟
ثانیا کتاب مقدس زرتشتیان به نام اوستا در قرآن ذکر نشده است اما پیامبر اسلام و امامان معصوم شیعه در روایات متعدد زرتشتیان را اهل کتاب نامیدهاند. بنابراین عدم ذکر نام یک کتاب در قرآن دلیل بر این نیست که پیروان آن اهل کتاب محسوب نمیشوند.
ثالثا در قرآن ملاک دیگری برای اطلاق اصطلاح «اهل کتاب بر پیروان ادیان مختلف» ارائه شده است و معلوم نیست چرا روحانیان از عمل به آن خودداری مینمایند.
در آیه ۶۴ سوره آل عمران بیان میخوانیم:
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ» (بگواى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد).
ملاحظه میشود که نشانه و ویژگی مشترک اهل کتاب از نظر قرآن این نیست که نام پیامبرشان در قرآن آمده باشد بلکه قبول خداپرستی و عدم شرک به خداوند و عدم تلاش برای به بندگی گرفتن سایر دینداران وجه مشترک اهل کتاب است. اینکه فقیهان بعدها اهل کتاب را منحصر در پیروان ادیان خاصی نمودهاند، اختراع خود آنان بوده و ریشهای در قرآن ندارد.
شان نزول آیه
۲- ابراهیمی نبودن دین بهایی
روحانیان مسلمان عمدتا استدلال میکنند که هر دینی بعد از درگذشت ابراهیم باید ابراهیمی باشد تا به رسمیت شناخته شود یعنی پیامبر آن باید از نسل ابراهیم پیامبر باشد. بنابراین چون پیامبر آیین بهایی از نسل ابراهیم نیست، دین بهایی جعلی است و پیروان آن دین دار محسوب نمیشوند.
صرف نظر از اینکه برخی بهایی پژوهان تحقیقاتی راجع به نسب بهاءالله انجام دادهاند، اساس این استدلال مخدوش و نامنطبق با قرآن به عنوان اصلیترین منبع اعتقادات مسلمانان است. مهمترین مثال نقض لزوم ابراهیمی بودن ادیان، پذیرش آیین زرتشت در قرآن و تایید امامان معصوم شیعه بر لزوم دیندار دانستن زرتشتیان است.
در آیه ۱۷ سوره حج، زرتشتیان درکنار سایر اهل کتاب طبقهبندی شدهاند در حالی که هیچ سندی در رابطه با اینکه زرتشت از نسل ابراهیم بوده است وجود ندارد. (ان الذين آمنوا و الذين هادوا والصابئين والنصاري و المجوس والذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامة: آنان كه ايمان آوردند و آنان كه يهودي شدند و صابئان و نصاری و مجوس و آنان كه شرك ورزيدهاند، خداوند روز قيامت ميان آنان حكم میكند).
واقعیت این است که بهاییان خداپرست هستند و خدای واحد و یگانه را میپرستند و اتفاقا خدایی که بهاییان میپرستند، از خدای مسیحیان و زرتشتیان به خدای مسلمانان شبیهتر است. تعالیم آیین بهایی نیز بویژه در حوزه اخلاق به آنچه مسلمانان ادعایش را دارند نزدیکتر از سایر اهل کتاب است. کتاب مقدّس بهاییان نیز بیشک وجوه مشترک بیشتری با اعتقادات مسلمانان دارد تا سایر کتابهای مقدس. پیروان آیین بهایی نیز بر خلاف پیروان سایر ادیان، رسالت محمد را قبول دارند و او را پیامبر خدا میشمارند.
بنابراین به نظر میرسد که اصرار روحانیون بر دیندار نبودن بهاییان، مبانی اعتقادی ضعیفی دارد و از نظر قرآن و منابع اصلی اسلامی نمیتوان با توسل به این دلایل عدهای از خداپرستان را بیدین به حساب آورد و آنها را از حتی از حقوق انسانی نیز محروم نمود.
khodnevis.org
بابک زنجانی بازداشت شد...
غلامحسین محسنی اژهای سخنگوی قوه قضاییه و دادستان کل کشور از بازداشت بابک زنجانی میلیاردر جنجالی ایرانی در روز دوشنبه نهم دیماه خبر داد. وی از اعلام موارد اتهامی زنجانی خودداری کرد.
بابک زنجانی که نامش در لیست افراد تحت تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی قرار دارد، در روزهای اخیر به دلیل افشای فساد مالی در میان بلندپایگان سیاسی ترکیه و منسوبان آنها دوباره به صدر خبرها آمده و رضا ضراب تاجر ایرانیتبار در ترکیه، وی را رییس خود خوانده بود.
این تاجر ۴۳ ساله که تنها با گذشت چند سال توانسته به ثروتی افسانهای دست یابد، میگوید که تنها با «یاری خدا» و بدون دستهای پشت پرده به این ثروت دست یافته. امری که کمتر کسی آن را باور میکند.
به گزارش فارس، روز یکشنبه هشتم دیماه دادستان تهران از مفتوح بودن پرونده بابک زنجانی خبر داده وچندی پیش نیز جمعی از نمایندگان مجلس در نامهای خطاب به سران سه قوه، خواستار برخورد با پرونده فساد مالی وی شده بودند.
«علیرضا سلیمی» یکی از امضاکنندگان این نامه در گفتوگویی گفته بود که ما معتقدیم اگر برخورد لازم با پروندههای فساد مالی افرادی همچون «بابک زنجانی» صورت نگیرد، موجب سلب اعتماد عمومی میشود و ما نگران آسیب دیدن اعتماد عمومی هستیم.
وی افزوده بود: «باید با دانه درشتها مقابله شود تا شفافسازی لازم صورت گیرد. در حال حاضر افکار عمومی در تردیدند. باید معلوم شود که این فرد مجرم است یا نه و مورد اعتماد هست یا خیر؛ چرا دستش در مسایل مختلف باز است و به تخلفاتش رسیدگی نمیشود؟»
khodnevis.org
اشتراک در:
پستها (Atom)