۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

افسانه امام زمان...!؟ تولد قهرمانانه!!!!!!!!!!!



حال میخواهیم به نقد داستان های شیخ خوش ذوق و قریحه ما در مورد چگونگی تولد مهدی (که در پست قبل بیان شد) بپردازیم:
1-با فرض وجود خالق ،ایا نابخردانه نیست که ان خالق را خدایی دانا و حکیم که دنیا را با نظم و قانون افریده فرض کنیم و این کارهای نابخردانه که شبیه داستان های تخیلی است را به او نسبت دهیم؟
2-بر طبق ایه 6 سوره سجده که الله به محمد میگوید به مشرکین بگو من هم بشری مثل شما هستم و تنها تفاوتم این است که به من وحی میشود چگونه امامان شیعه در پهلوی مادرشان رشد کرده و از ران مادرشان خارج میشوند؟
3-بر طبق ایه 188 سوره اعراف محمد بصورت واضح اعتراف میکند که از غیب خبر ندارد چگونه است که بزرگترین فرد اسلام از غیب خبر ندارد ولی امامان شیعه عالم به علوم غیب هستند؟
4-مگر میشود زنی باردار باشد و ابستن بودن او در شب تولد نوزاد اشکار نباشد؟
5-منظور از اینکه ما امامان از ران مادر خارج میشویم چیست؟چگونه میتوان از ران مادر خارج شد؟
6-نوزاد تازه متولد شده چگونه میتواند قران بخواند؟
ایا این منطقی است که الله هر روز به یک شکل قوانین جهان را به هم بزند تا قدرت خود را نشان بدهد ان هم به حسن عسگری و نرجس و حکیمه ،کسانی که به او اعتقاد داشتند نه کس دیگر
7-مگر چه عیبی داشت که بچه مثل هر بچه ی دیگری متولد شود؟
حتما باید به این روش های عجیب و غریب از ران مادر متولد شود؟
اگر خطری او را تهدید میکرد الله نمیتوانست ان خطر را رفع کند و حتما باید دست به ابتکار و شعبده بازی میزد؟

بگذارید بگویم بختیاری چگونه بختیاری شد؟


قدمت تمدن در سکونتگاه بختیاری به هزاران سال پیش واقع در جنوب غرب ایران، از بلندی های زاگرس تا دامنه های آن، آنجا که برای اولین بار انسان ها به اهلی کردن حیوانات و نباتات پرداخته و زندگی ده نشینی و کشاورزی و همزیستی را آغاز کردند، برمی گردد. بختیاری ها در گذر تاریخ ایرانزمین در رده های سیاسی و سپاهی و بازرگانی نقش پررنگی را ایفا کرده اند و همواره برای آزادی و انسانیت مبارزه کردند.

در جریان انقلاب مشروطه، هزاران سواره از نیروهای بختیاری هماهنگ با نیروهای مشروطه خواه در قزوین در مقابل نیروهای بیگانه روسیه و انگلیس به سمت پایتخت حرکت کردند و دلاورانه برای احیای مشروطیت مبارزه کردند.

بختیار به معنای کسی که بخت و اقبال با او یار و همراه است و بختیاری ها همواره با دلاوری و عشق به ایران سهم بزرگی در خوشبختی سرنوشت کشورمان ایران داشته اند. آری، صدا و سیمای جمهوری اسلامی بداند که بختیاری با دلاوری و ایراندوستی بختیاری شد*.

در طی سی و پنج سال گذشته، صدا و سیمای جمهوری اسلامی همچون ابزاری در دست ولایت فقیه، برای اندیشه صدور انقلاب اسلامی به سایر کشورها، هدفمند با هزینه کردن از سرمایه های ملت ایران به تخریب هویت ایرانی و تحریف در تاریخ ایرانزمین پرداخته است. هدف محوری نظام ولایتی، جایگزینی « دیانت » در مقابل «ایرانیت»، در تحریف و جعل تاریخ  و توهین و تمسخر اقوام ایرانی، برای نفاق افکنی و تحقیر ملت ایران بوده است.

رسانه های گروهی می بایست در خدمت و نه در مقابل ملت باشند. توهین به مردم ایران از هر قوم و دین و باوری که باشند، نمایانگر فساد و ناسالم بودن صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.
جمهوری اسلامی بداند که دلیران این آب و خاک از فداکاری و از خودگذشتگی برای نگهداشت هر گوشه ایرانزمین دریغ نخواهند کرد. برهمین اساس، ما نیز به فریاد اعتراضی شهروندان ایرانی، در مقابل توهین به هم میهنان بختیاری و نفاق افکنی قومی توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی می پیوندیم و با ابراز همبستگی برای دستیابی به آزادی، برابری، رفاه و امنیت و دوباره بازگرداندن هویت ایرانی به ایرانیان، به مبارزه ادامه می دهیم.

از همه نیروهای نظامی و انتظامی و دستگاه های دولتی و امنیتی کشور که هنوز به ایران و ایرانی می اندیشند، دعوت می کنم از بکارگیری خشونت در مقابل هم میهنان بی دفاع خود پرهیز کنند و در راستای آشتی ملی برای گذر به فردایی بهتر، به آغوش پرمهر ملت ایران بازگردند.

پاینده ایران

رضا پهلوی

در شبکه سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دریکی از سکانس های سریالی، یکی از شخصیت های فیلم خطاب به زن بختیاری می گوید: «نگذار بگویم بختیاری چگونه بختیاری شد؟ بختیاری از کاسه لیسی و صدقه سری انگلیسی ها بختیاری شد»


لعنت بر آخوند...




روز تو سیه نموده آخوند
عمر تو تبه نموده آخوند
او بی هنرو ریا کارست
پس رفته وپس گراست آخوند
کهنه طلبست و نوگریزست

بی دانش و بینشست آخوند
گوید زجماع با خَر و بُز
دروعظ و کتاب خویش آخوند
باآنکه خودش دُچار جهلست
پنداشته راهنما ست آخوند

ازما خورد و به ما ستیزد
گویی که خدای ماست آخوند
بیگانه پرست و مفتخوارست
تن پرور و بی حیاست آخوند
چون زخمِ سیاه و زشت و چرکین
بر کشورما نشسته آخوند

بدنام بکرده این وطن را
بانیت و کار شومِش آخوند
بس نوگلِ ما زدستِ ما رفت
با جنگ و فریب و حکمِ آخوند
درظلمت روسری و چادر

گل گشته نهان به حکمِ آخوند
مردان و زنان بی شماری
آواره شده زِ ظلمِ آخوند
ایمان کسان برفته از دست
با تقیه و حقه های آخوند
پس رفت و بماند در سیاهی

کشور چو فتاد دستِ آخوند
کس نیست که کام او نشد تلخ
از زهر کلام و کارِ آخوند
افسوس که هرستم که اوکرد
با یاری ما بکرد آخوند

افسوس خورد هرآنکه گشته
چشم بسته روان به راهِ آخوند
گرملت ما زجا نخیزد
کشوربه فناست دستِ آخوند
بایدکه گرفت و کرد دربند
آخوندِ پلید ومیرِ آخوند

دختر بختیاری
 



هم میهنان گرامی...



زمان جهل و جعل گذشته است، ولکین همگی ما شاهد آن هستیم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی همچنان با صرف سرمایه های ملت ایران به جعل همه جانبه تاریخ در سریال های تلویزیونی ضد ایرانی می پردازد.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی در طی سی و پنج سال گذشته به تحریف و جعل تاریخ پرداخته است؟
آیا جعل و تحریف تاریخ و تحقیر مستمر اقوام ایرانی، توهین به ملت ایران تعریف نمی شود؟ چه باید کرد؟
پیشنهادهای خود را برروی پیامگیر رادیو مهرایران ارائه دهید.

تلفن رادیو برای تماس با برنامه
001-301-7604935

در دولت روباه بنفش 20 اعدام در يك روز...



در وحشت از گسترش قيام، 31زنداني از شروع اعتراضات هموطنان بختياري اعدام شدند.
رژيم آخوندي به منظور مهار خشم و نارضايتي مردم و امواج اعتراضات در شهرهاي مختلف كشور و براي تشديد فضاي ارعاب در جامعه امروز، سه شنبه 29بهمن ماه، 20زنداني را در زنجيره يي از اعدامهاي جمعي در شهرهاي مختلف كشور به دار آويخت. هشت زنداني در زندان قزل حصار، پنج زنداني در بندرعباس، چهار زنداني در كرمان و سه زنداني در قزوين اعدام شدند.
روز گذشته، دوشنبه 28 بهمن نيز چهار زنداني در زندانهاي نوشهر و زنجان به دار آويخته شدند. دادستان جنايتكار رژيم آخوندي در نوشهر هدف از اين اعدامها را «درس عبرت و ارعاب برای دیگران» خواند.
از شروع اعتراضات هموطنان بختياري و در وحشت از گسترش قيام 31زنداني را اعدام كرده است و شمار اعدامها از ابتداي سال 2014 به 131تن بالغ مي شود.
گفتنی است بیش از ۸۰ زندانی از آغاز سال جدید میلادی در شهرهای مختلف ایران اعدام شده‌اند. تعداد این اعدامیان در ۶ ماه نخست دولت روحانی ۳۸۲ نفر اعدام شده‌ است.
بعد از سر كار آمدن دولت روحانی تابه‌حال بيش از 500 نفر در ايران اعدام شده‌اند و شمار زياد این اعدام‌ها در مدتی كوتاه، نگرانی بيشتر نهادهای حقوق بشری و بين‌المللی را برانگيخته است.
به گفته برخی کارشناسان و نهادهای مستقل حقوق بشری، انعکاس این حجم از اخبار اعدام تنها بخشی از گستردگی اجرای مجازات‌های مرگ در ایران را به نمایش می‌گذارد و با توجه به عدم شفافیت سیستم قضایی جمهوری اسلامی، آمار واقعی می‌تواند بسیار بیش از این‌ها باشد.
سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ای در ۲۷ دی‌ماه گذشته از اعدام دست‌کم ۴۰ نفر از آغاز سال جدید میلادی خبر داده و خواستار توقف فوری این مجازات «بی‌رحمانه، غیر انسانی و تحقیر کننده» شده بود.
همچنین دو گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، احمد شهید، گزارشگر ویژه در مورد حقوق بشر در ایران، و کریستوف هینز، گزارشگر ویژه در مورد اعدام‌های فراقضایی، فوری و خودسرانه، ۳ بهمن‌ماه 1392 از دولت ایران خواستند تا بلافاصله اعدام‌های مستمر را متوقف کنند.
این گزارشگران با تاکید بر اعدام دست‌کم ۶۲۵ نفر، شامل ۲۸ زن در سال ۲۰۱۳ از شیب فزاینده اعدام‌ها در سال ۲۰۱۴ به شدت ابراز نگرانی کرده بودند.


رژیم زن ستیز اسلامی زنان را از اجتماع جدا، و به درون خانه زندانی می کند...

چه کسانی زن ستیزند؟

زنان، همواره در سراسر تاریخ مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند. به همین دلیل گروهی از مردم، زنان را سنگ زیر آسیاب نامیده اند. زیرا زنانند که بیشترین درد و رنج خانواده و اجتماع راتحمل می کنند. حال، ببینیم از چه زمانی و چه راههایی این زن ستیزی به وجود آمده است:

۱- مردسالاری یا زن ستیزی مردان-

از دوران گذشته که نیروی تن بر خردورزی و اندیشیدن برتری داشته است، ظلم و ستم بی رویه مردان به همسران خود، پدران به دختران، و برادران به خواهران، همگی به دلیل نیروی بازوی بیشتر مردان برزنان بوده است. بدیهی است در جهان کنونی با پیشرفت دانش و درک انسان ها تعقل و اندیشیدن، معیار و وسیله پیشرفت و رمز ترقی به شمار می آید، برتری نیروی بدنی کارآمدی نداشته، و خواه و ناخواه مردان ناچارند دست از مردسالاری برداشته، از برج قدرت فرود آیند و با همسران، دختران، و خواهران خود همراه و همگام شوند.
گروهی از زنان روشنفکر و آزادی خواه در سالهای ۱۳۰۱-۱۳۱۱

۲- اسلام زن ستیز-

بدون تردید، از ۱۴ سده پیش تا کنون، اسلام بزرگترین دشمن زنان و موجب زجر و ستم بدانان بوده و هست. شماری از آیات قرآن، بخش هایی از رساله های آخوندها، و روایات دینی، همگی گویای این حقیقت تلخ بوده که جای هیچ انکار و یا حاشایی نیست. در این دوران ۱۴۰۰ ساله، دست اسلام از آستین شاهان، فرمانروایان، و دکانداران دین، و مردان خودکامه و خودخواه بیرون آمده، زنان را زیر ستم و ظلم بیکران خود قرار داده اند. از آنچه گفته شد، مردان در دو مورد می توانند زن ستیز باشند؛ یکی به دلیل قدرتمند و قلدری آنان، و دیگر آن که در چنبره و طلسم زن ستیزی اسلام قرار بگیرند.

۳- زن ستیزی زنان، ضعیفه های اسلامی-

با زهره طبیب زاده، چهره زن زن ستیزی که با چاپلوسی و حقه بازی دهها مدرک و پست آب و نان دار کسب کرده است، آشنا شوید.
گروهی از زنان خردباخته که در طلسم اسلام اسیر گشته و گوششان به گفتار پلشت و زشت آخوند است، در راه منافع سوداگران دین، به همجنسان خود نهایت ظلم و ستم روا می دارند. شماری از این زنان نیز از راه مزدوری و چاپلوسی، بلندگوی گفتار ناپسند رژیم ضد ایرانی شده اند. به عنوان نمونه، می توان چند نمونه آنان را در این جا نام برد:
الف- خانم دکتر زهره طبیب زاده نوری ، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بهشتی تهران.
ب- عاطفه سماعی، رئیس پژوهشکده حجاب و عفاف با اشاره به وجود بلواری به نام میرزاده عشقی در همدان گفت: در شأن همدان نیست که بلواری به نام کسی داشته باشد که تأثربارترین مثنوی تاریخ را در باب حجاب با عنوان “کفن‌پوشان سیاه” سروده است. وی تصریح کرد: ” یقیناً زیبنده و در شأن دارالمؤمنین همدان نیست که بلواری در این شهر به نام کسی است که بزرگترین، طولانی‌ترین و تأثربارترین مثنوی تاریخ را در باب حجاب با عنوان “کفن‌پوشان سیاه” سروده است”. این ضعیفه خردباخته زن ستیز هم چنین گفته است: ” علاوه بر سلاطین و حکام افرادی نیز بودند که سیر بی‌حجابی را در جامعه تشدید کردند، گفت: کسانی چون عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار و پروین اعتصامی از این دست افرادی بودند که به دلیل جایگاه نویسندگی و شاعری خود قلم به دست گرفتند اما حق قلم را به رسمیت نشناختند”.
رژیم زن ستیز اسلامی، از دوچرخه سواری بانوان جلوگیری کرده است. این یک گام به سوی سلب آزادی از زنان، و  راندن آنان از درون اجتماع، به درون زندانی بنام خانه است.

تلاش آزادیخواهانه زنان ایران

نهضت آزادی خواهی زنان، و رهایی از ظلم و ستم بیداد به آنها، در دوران تسلط مستقیم تازیان بر ایران، و یا شاهان و حکمرانان خردباخته مذهبی به جایی نرسید، و صداها همواره در گلو خفه شد. به ویژه همانگونه که گفته شد، مردان خودکامه نیز با زن ستیزی اسلام همکاری و همگامی داشته اند. در دوره قاجاریه که آخوندها بردربار و شخص شاه نفوذ داشتند، کمتر زنان تواسنتند از آشپزخانه و اندورون خانه ها بیرون آمده، و از بیدادگری نسبت به خود اعتراضی کنند. تنها زن دلیر و بیباک این دوران که توانست سدها را شکسته و مردسالاری و زن ستیزی را از خود دور سازد طاهره قرة العین بود.
دوران مشروطیت فرصت مناسبی بود تا زنان پا به پای مردان، در مبارزه با دیکتاتوری و در دنبال آزادیخواهی، در تلاش و کوشش باشند. تلاش های پیگیر و سرنوشت ساز دلاورزن؛ زینب پاشا ، سردار بی بی مریم بختیاری ، و شمار زیادی از زنان دیگر، نشانه شکوفایی و اوج گرفتن رستاخیز زنان است. نویسندگان بزرگ مشروطیت مانند کسروی، ملک زاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولت آبادی، رضوانی در آثار خود تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت را نام برده اند.
این دختران نیک سرشت ایرانی، پاسخی دندان شکن به پوشش لجنی بنام "حجاب اسلامی" داده اند. اگر رژیم شرف، آبرو، و حیثیت داشت، و اگر بشر بود، با دیدن تنها این فرتور، رفتار حیوانی خود را به کنار می گذاشت و روشی انسانی در پیش می گرفت.

خیزش و تظاهرات زنان پس از انقلاب

پس از آن که انقلاب مردمی سال ۱۳۵۷ آخوند خور شد، زنان کشورمان، به ویژه در تهران با شنیدن گفتار زن ستیزی خمینی در سال ۵۷، علیه قوانین ارتجاعی آن، به ویژه پوشش زشت و زننده اسلامی به تظاهرات ضد رژیم پرداختند. شوربختانه، مردان بی تفاوت، مردان بی مسئولیت، و مردسالاران اجتماعمان، با این همایش انسانی و حق طلبانه همسر، خواهر، و دختر خود همراهی، و از آن دفاع نکردند. همچنین، در شهرستان ها نیز عمومن زنان بی تفاوت ماندند و دورادور نظاره گر قربانی شدن بانوان تهرانی بودند، و سند بردگی خود را نیز به دست خود امضاء کرده، و برآن صحه گذاشتند.
بانوان بزرگوار ایرانی، در سال ۱۳۵۷، پس از پی بردن به برنامه های پلید و شوم زن ستیزی خمینی، به تظاهرات برخاستند، ولی چون همراهی نشدند، و تنها در اقلیت میان زنان بی تفاوت ایران قرار گرفتند، بدبختانه به جایی نرسید

تلاشهای رژیم در سرکوبی و خانه نشینی زنان

رژیم ضد بشر و زن ستیز اسلامی ایران، در این ۳۵ سال تسلط و حاکم بر سرنوشت کشورمان، روشهای گوناگونی برضد زنان، و علیه زنان به کار برده است تا زنان، یعنی نیمی از جامعه شکوفا و زنده ایران را از صحنه بیرون رانده، اسیر و در بند آشپزخانه و اندرون خانه ها نماید.
در این جا به کوتاه از چند نمونه از تلاش رژیم در خانه نشینی زنان نام برده می شود:

۱- حجاب اسلامی-

پوشاندن زنان، در پارچه سیاه، زشت و ناهنجاری بنام حجاب اسلامی، هم زنان را از ریخت و هیکل، می اندازد و آنان را خود به خود از نیم دیگر جامعه یعنی مردان جدا می سازد، بلکه بسیار دست و پاگیر بوده، و زنان را ناچار می سازد تا با دو دست، و یا یک دست و دندان ها نگهدار و نگهبان آن باشند. از این روی، زنان را از هرگونه فعالیتی باز می دارد.
با دیدن این ویدیو، با زنان زن ستیز و ضعیفه هایی که با تملق و چاپلوسی و مزدوری خودشان آخوندهای جنایتکار را بر سر ملت و مملکت نگاه ذاشته اند، آشنا شوید. به راستی نفرین بر این خیانت کاران خودفروش ضد ایران و ایرانی.

۲- تصویب قانون داشتن چند زن-

زناشویی با چند زن ،  برای خرد کردن، خوار و بی اهمیت  جلوه دادن زنان است که پیامد آن هرجایی بودن و روسپیگری مردان چند زنه را نیز به اثبات می رساند.
۳- به کارگیری قوانین اسلامی- قوانین ارتجاعی زن ستیزی برگرفته از قرآن، احادیث و رساله ها، مانند قانون شهادت زن، قانون ارث، و مانند آن، باز هم  برای بی ارزش نومدن بانوان، و طرد آنان از جامعه است.

۴- قانون منع مسافرت-

مسافرت تنهایی زنان در کشور، باید با اجازه از ولی و دادگاه برا ی سفر به کشورهای بیگانه، مشکلات در مسافرت درون کشور مانند کرایه اتاق در هتل ها، به تنهایی به رستوران رفتن، تنهایی راه رفتن، گردش کردن، همگی از محدودیت های رژیم زن ستیز، و خودکامگی مردان است.
۵-  آخرین هدف پلید و زشت رژیم  تاکنون، برای خانه نشین کردن زنان، و طرد کامل آنان از جامعه، تشویق و سخنرانی های گوناگون آخوند مشهدی و مزدورانش برای افزایش جمعیت ایران تا ۱۵۰ میلییون، و جایزه و حقوق تعیین کردن برای زنان خانه نشین، و تولید کننده فرزندان بیشتر است تا بر شمار گدایان مورد رژیم هرچه بیشتر افزوده شود.

نکته پایانی

از آنچه گذشت، همت و کوشش گروهی از زنان کشورمان در خور ستایش است. تلاش های پیگیر شمار زیادی از آنان، در این سه دهه در خور ستایش و بالیدن است. شوربختانه همانگونه که رفت، از سوی مردان بی تفاوت، واکنش سازنده و همراهی و همگامی دیده نشد، و زنان بسیاری از شهرستان های ایران هم از خود واکنشی نشان ندادند. بنا براین، بخش بزرگی از زن ستیزی در جامعه ما به خود زنان بر می گردد که درتظاهرات و برپایی زنان، از خود حرکتی نشان نمی دهند. برای پیروزی و گسستن بند و زنجیر بردگی، به یک اتحاد و همبستگی همگانی نیاز است. وگرنه اسارت و بردگی ما به ویژه زنان کشورمان، که تاکنون ۱۴۰۰ سال به درازا کشیده، می تواند ۱۴۰۰ سال دیگر هم ادامه یابد.
بسیاری از بانوان گرانمایه کشورمان، در سال ۱۳۶۷ در تهران علیه پوشش اسلامی و گرفتن آزادی آنان، به تظاهرات برخاستند ولی به دلیل بی تفاوتی و خودکامگی مردان، و همکاری نکردن زنان شهرستان ها، کار به جایی نبردند.
چاپلوسی دختری از خامنه ای
http://www.youtube.com/watch?v=XheS7cWwSz4


فضول محله

شکنجه وحشیانه زندانیان سیاسی بلوچ برای گرفتن اعترافات تلویزیونی و مستند سازی توسط اطلاعات سپاه پاسداران...



بنابه گزارشات رسیده به «فعالین حقوق بشر دمکراسی در ایران» انتقال زندانی سیاسی هموطن بلوچ محمود شه بخش به سلولهای انفرادی اطلاعات سپاهبرای گرفتن اعترافات تلویزیونی و مستند سازی به منظور زمینه سازی برای اعدام زندانیان سیاسی هموطن بلوچ در زندان زاهدان .
زندانی سیاسی محمود شه بخش ۲۲ ساله ۸ روز پیش از زندان زاهدان به سلولهای انفرادی اطلاعات سپاه پاسداران زاهدان منتقل گردید. او تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات سپاه قرار دارد تا وی را وادار به اعترافات تلویزیونی به منظور مستند سازی برای زمینه سازی و مشروعیت بخشیدن به اعدام زندانیان سیاسی هموطن بلوچ که در زندان زاهدان هستند.
زندانی سیاسی محمود شه بخش بهار ۹۱ در زاهدان دستگیر شد و چند ماه در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات زاهدان تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت تا اینکه او را به بندهای عمومی زندان زاهدان منتقل کردند.


پیش از این بازجویان اطلاعات زندانیان سیاسی میثم چندانی و محمد حسین ریگی را به منظور گرفتن اعترافات تلویزیونی برای مستند سازی به اطلاعات سپاه پاسداران منتقل کردند و چندین روز تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان اطلاعات سپاه قرار داشتند تا آنها را وادر به اعترافات تلویزیونی به منظور مستند سازی نمایند. علیرغ اینکه آنها چندین روز که به بند عمومی بازگردانده شده اند هنوز آثار شکنجه بر بدنشان عیان است و از تبعات آن رنج می برند.
همچنین زندانی سیاسی عبدالمالک میر بلوچ زهی معروف به حمزه ریگی ۲۹ ساله با وضعیت بسیار وخیم که قادر به حرکت کردن نیست و به صورت درازکش بر روی تخت است از شکنجه گاه وزارت اطلاعات زاهدان به بهداری زندان که فاقد امکانات اولیه درمانی است منتقل کردند و از آن روز تا به حال در اتاق ویژه ای قرار دارد و تنها مامورین وزارت اطلاعات در آنجا حضور دارند و هیچکسی حق ورود به این اتاق و یا دیدار با وی را ندارد. زندانی سیاسی عبدالمالک میر بلوچ زهی سال ۱۳۸۸ در زاهدان دستگیر و تا ۶ بهمن ماه ۹۲ در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات زاهدان تحت شکنجه ها جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت. او از سال ۱۳۸۸ هیچ تماس و یا ملاقاتی با خانواده اش نداشته است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تشدید فشارها و شکنجه های غیر انسانی برای گرفتن اعترافات تلویزیونی به منظور مستند سازی ومشروعیت بخشیدن و زمینه سازی برای اعدام زندانیان سیاسی هموطن بلوچ را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی برای پایان دادن به اعدام در ایران خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به دادگاه جنایی بین المللی است

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۳۰ بهمن ۹۲ برابر با ۱۹ فوریه ۲۰۱۴


تمام مشکلات کنونی ایران ریشه در ولایت فقیه و حکومت مطلقه خامنه ای دارد...



در ۲۴ ساعت منتهی به ۳۰ بهمن ۹۲، به طور متوسط هر دو ساعت یک نفر در ایران اعدام شده است. ۱۲ اعدام تنها در ۲۴ ساعت. اعدام‌هایی در کرمان، قزوین، شیراز، رشت، رودبار و صومعه‌سرا. به این ترتیب شمار اعدام‌ها در یک هفته گذشته به ۲۰ نفر می‌رسد که از این تعداد پنج اعدام به اتهام «سرقت مسلحانه و تجاوز به عنف» بوده و در شهرهای شیراز و کرج در ملأ عام اجرا شده است.

نخست وزیر اسرائیل مجددا مطرح کرد: حکومت ایران همچنان سیاست تهاجمی دارد...



«سیاست دولت اسرائیل کاملاً روشن است؛ ما دو هدف را دنبال می کنیم، نخست به افشاگری در خصوص سیاست های تهاجمی ایران، که تغییری نکرده است، ادامه می دهیم، و دوم، بر درخواست خود برای پیاده کردن کامل ظرفیت غنی سازی ایران اصرار داریم».

 نخست وزیر اسرائیل مجددا مطالبات دولت خود پیرامون موضوع اتمی ایران  و آنچه جامعه جهانی باید از مقامات تهران در گفت و گوهای آتی مطرح کند، تکرار کرد.
 
به گزارش رادیو اسرائیل، بنیامین نتانیاهو یکشنبه در جلسه دولت خود گفت: «لازم نیست که ایران حتی یک دانه سانتریفیوژ هم برای تولید انرژی اتمی داشته باشد؛ ایران به این سانتریفیوژها نیاز ندارد، زیرا به اصطلاح انرژی هسته ای مسالمت جویانه، مورد درخواست حکومت ایران است».
 
نخست  وزیر اسرائیل در حالی این مطالبه خود را سرسختانه تکرار می کند که آمریکا و قدرت های دیگر و می گویند ایران می تواند فعلاً غنی سازی اورانیوم در سطح 5ر3 تا 5 درصد را حفظ کند.
 
وی همچنین گفت: «حکومت ایران به رویه تجاوزگری و تحریک در سطح جهان ادامه می دهد».
 
به گفته نتانیاهو، «سیاست دولت اسرائیل کاملاً روشن است؛ ما دو هدف را دنبال می کنیم، نخست به افشاگری در خصوص سیاست های تهاجمی ایران، که تغییری نکرده است، ادامه می دهیم، و دوم، بر درخواست خود برای پیاده کردن کامل ظرفیت غنی سازی ایران اصرار داریم».
 
قرار است که نتانیاهو تا دو هفته دیگر برای گفت وگو با باراک اوباما در مورد ایران، به آمریکا برود. اوباما گفته بود اگر کار دست او بود وی هم می خواست که برنامه اتمی ایران را کاملا برچیند اما خواسته ها باید مطالباتی باشد که بتوان به آنها رسید.
 
گفتنی است، دور جدید مذاکرات دشوار اتمی میان ایران و 1+5 روز سه شنبه هفته آتی از سر گرفته می شود.
 
منبع: رادیو اسرائیل

سخنان گه…هههههر بار آغا!!!!!!!



شاهزاده رضا پهلوي « فيلمي از پرويز کاردان »


موزیک ویدئو: «آفتاب در پهنای اسرائیل» (Sunshine Across Israel)



این ویدئو (Sunshine Across Israel)، با نیم نگاهی به گونه ها و تیره های جمعیتی اسرائیل، نقاط دیدنی و شهرهای مختلف این کشور باستانی را به تصویر می کشد. جاذبه های طبیعی، معماری، هنری، صنعتی و کشاورزی، از دیگر ابعاد مورد نمایش در این ویدئو است، که از شمال تا جنوب کشور را در چهار دقیقه معرفی می کند. شما را به تماشای این موزیک ویدئو دعوت می کنیم...

۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه

بر احوالات قومی كه به اين خرافات اعتقاد دارند بايد گريست!




به نظر شما احمق تر از این آدم وجود دارد؟


جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ شاهزاده رضا پهلوی در آکسفورد...


شعر امام آمد - به مناسبت دهه زجر...


پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت سی و پنجمین سال نقض حقوق انسانی...



سی و پنج سال از فاجعه استقرار حکومت جمهوری استبدادی اسلامی در سرزمینمان و جایگزینی پیشرفت و آبادی بـا دروغ و پس رفت می گذرد. برآیند بیش از سه دهه حاکمیت دینی، نابودی همه زیرساخت های بنیادین جامعه و زیان بی مرز برای ملت ایران بوده است. خشت اول جمهوری اسلامی با برگزاری یک رفراندوم نمایشی و فرمایشی که دستمایه پروژه سیاسی «ولی فقیه» است، پایه ریزی شد. اینچنین اسلام سیاسی شد و با اِعمال و اجرای حكم حكومتی، حق حاکمیت ملت از آنها سلب شد.


نظام آپارتاید جمهوری اسلامی از آغاز حکمرانی خود، به نام انقلاب فرهنگی به پاکسازی و حذف اندیشه های مختلف از دانشگاه تا همه سطوح مختلف جامعه پرداخت. با بستن روزنامه ها، زندانی کردن اندیشمندان، روزنامه نگاران، دانشجویان، فرهنگیان و کنشگران مدنی و سیاسی و وکلای مدافع زندانیان سیاسی--عقیدتی، سرکوب شدید فعالین کارگری و سندیکاها، شکنجه و تجاوز زندانیان و آزار و اذیت خانواده های آنها به سرکوب و واپس رانی جامعه ایرانی پرداخته است. با اجرای اعدام های گروهی با رای دادگاه انقلاب اسلامی به دستور روح الله خمینی و به ریاست خلخالی از کشتار ارتشمردان و خدمتگزاران کشوری بر پشت بام مدرسه رفاه تا کشتار و زنده سوزی بهاییان، کشتار اهل سنت، ترور کُنشکران و شخصیت های برجسته ایران خارج از کشور، تحمیل هشت سال جنگ خانمانسوز به نام «دفاع مقدس» بر ملت ایـران، اعدام زنـدانیان سیـاسی در تابستان ۱۳۶۷، قتل های زنجیره ایی، کشتار دانشجویان در کوی دانشگاه، اعدام نوکیشان مسیحی و دگرباشان، کشتار و اعدام های خیابانی پس از جنبش سبز و همچنان ادامه قتل عام شهروندان ایرانی به نام اعدام تا به امروز، رعب و وحشت را در جامعه ایجاد کرده است.


اینچنین با برافراشتن پرچم «اسلام سیاسی» در راس قدرت، « دیانت » جایگزین « ایرانیت » شد و « استبداد ولایت فقیه » جایگزین « کرامت ایرانی » شد.


پیدایش پدیده آقازاده ها که برآیند اداره مملکت به شکل قبیله ای در همه امور است، به رغم برخورداری از در آمد افسانه ای دلارهای نفتی با چپاول میلیارد میلیارد از سرمایه های ملت ایران در گوشه و کنار دنیا قصرهایشان را برپا کرده اند. این درحالی است که فقر و تنگدستی دهشتناک و عدم امنیت فردی و اجتماعی باعث تضعیف روحیه جامعه شده و سطح امید به زندگی مردم به شکل اسفناکی کاهش یافته است.


عملکرد دولت های جمهوری اسلامی تا دولت کنونی، هیچ تاثیر چشمگیری در بهبود وضعیت ملت ایران نداشته است. چراکه دولت های جمهوری اسلامی مبتنی بر گزینش رهبری از طریق شورای نگهبان همواره وابسته به یک سیستم مافیایی می باشند. و در حقیقت دولت در سیستم جمهوری اسلامی، وسیله ایی برای توجیه هدف بنیادین « ولایت فقیه » یعنی صدور « انقلاب اسلامی » به منطقه و جهان است. برهمین اساس، جمهوری اسلامی به جای سرمایه گذاری در بخش توسعه صنعت گاز و دیگر منابع بالقوه کشور همچون تولید انرژی خورشیدی، بودجه هنگفت کشور را با صرف صدها میلیارد دلار، در اجرای برنامه هسته ای به هدر داده است و تا به امروز موفق به تولید یک کیــلو وات برق شهری نبـوده است. همچنین در راستای سیـاست هــای ماجراجـویانه خود سرمایه های هنگفتی در پشتیبانی از گروه های تروریستی در منطقه حیف و میل کرده است.


در حالیکه نهادهای مدنی و کُنشگران حقوق بشری و جامعه جهانی، فراتر از پرونده هسته ای، نگاه ویژه ای بر پرونده های بیشمار نقض حقوق بشر و برنامه های پشتیبانی از گروه های تروریستی توسط جمهوری اسلامی دارد، رژیم برای پنهانکاری چهره مافیایی خود در مقابل جامعه جهانی با خرج سرمایه های کلان اقدام به ساخت بدیل های درون نظامی « اصلاح طلبیون » و « اعتدالیون » کرده است، و با اجرای صحنه های نبرد سیاسی درون حکومتی به جهانیان «دمکراسی دینی» در کشورمان را به نمایش می گذارد. و همه این تلاش های بیهوده، تنها برای حفظ « بقای نظام خود » در تقابل « منفعت ملت و منافع ملی ایران » می باشد.


هم میهنانم،

در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی، این روزها را هر سال با هزینه کردن از سرمایه های ملت ایران به پایکوبی و جشن در مدارس و برنامه های تلویزیونی و در میهمانی های گوناگون در سراسر جهان می پردازد. در حالیکه نقض حقوق انسانی توسط عوامل نظام جمهوری اسلامی در طول این سی و پنج سال وخیم تر شده است. در شرایطی که حاکمان جمهوری اسلامی با استفاده از خزانه کشور به دروغ پردازی در تاریخ کُهن و پربار سرزمینمان در کتاب های درسی تا تولید برنامه های هنگفت تلویزیونی می پردازد.


در این روزهایی که خنده ها و لبخند های نظامداران جمهوری اسلامی به نام تدبیر و امید، تلاش در فریب جامعه جهانی برای حفظ بقـای خود دارد. و فقــر و تنگــدستی همچنان بیداد می کند، تعداد اعدام ها افزایش یافته است، و وضعیت زندانیان سیاسی ـ عقیدتی و خانواده های آنها وخیم تر شده است.


درچنین شرایطی، بسیاری از کُنشگران ایرانزمین در درون و برون از مرزهای کشورمان در میدان مبارزه های مدنی و سیاسی به ویژه در درون کشور برای دستیابی به حقوق انسانی و آزادی در تلاش هستند. درود می فرستم به همه شخصیت های برجسته سیاسی و مدنی ایرانزمین، به همه وکلای مبارز و شجاع و مدافع زندانیان سیاسی، درود بر کُنشگران جنبش میلیونی زنان، درود بر همه کُنشگران جنبش های کارگری، درود بر همه کُنشگران اتحادیه ها و سندیکاها، درود بر جنبش همیشه زنده دانشجویی، درود بر جنبش معلمان، درود بر همه هنرمندان مبارز و مقاوم ایرانمان

درودی به پیمان عارفی که مظلومانه در زندان است و مادر و همسرش دیگر نمی توانند به دیدار او به  مسجد سلیمان بروند.

درودی به کاظمینی بروجردی، روحانی مبارز و آزدیخواه که از پشت دیوارهای بلند زندان های مخوف جمهوری اسلامی فریاد دمکراسی و سکولاریسم می زند.


از شما هم میهنان گرامی دعوت می کنم، به فراخوان حشمت طبرزدی که شجاعانه از پشت درهای بسته زندان جمهوری مستبد اسلامی برای ما ارسال کرده است سلام داده و با مشارکت و حضور پررنگ خود، در گردهمایی های ۲۲ تا ۲۷ بهمن صدای بی صدای ملت ایران باشیم.


هم میهنانم،

بر اساس همه این دلایل، تمرکز خود را می بایست بر همبستگی ملی در راستای ارائه یک آلترناتیو سکولار ـ دمکرات و در پشتیبانی از کارزارهای « نه به اعدام » و « نه به پوشش اجباری » و دیگر کمپین های نافرمانی مدنی به دور از خشونت، برای احقاق حقوق شهروندان ایرانی قرار دهیم و بر سیاست های درون مرز و برون مرز کشورمان تاثیر گذار باشیم.


در راستای آشتی ملی، پیوستن مسئولان حكومتی، نیروهای نظامی و انتظامی و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشور که هنوز به ایران و ایرانی می اندیشند، به جنبش آزادیخواهی ملت ایران، هزینه گذار به سوی حاکمیت سکولارـ دمکرات ملت ایران را کم کرده و اینگونه سهم مهم خود را در این حرکت ملی ایفا می کنند.

هم میهنانم،

هم میهنانم بدانند که هرچند از هم دور هستیم ولیکن ما یک ملت هستیم، یک روح در۷۵ میلیون جسم. تا آزادی یک یک زندانیان سیاسی ـ عقیدتی، تا برابری ، رفاه، امنیت برای همه شهروندان ایرانی و تا آزادی ایران به مبارزه ادامه خواهیم داد.

ما همیشه در صحنه بودیم، هستیم و خواهیم بود.

پاینده ایران

رضا پهلوی

کتابسوزی اعراب مسلمان در ایران...



بی شک، از آسیبهای معنوی حمله اعراب هرچه نوشته و گفته شود کم است. پیرامون کشتار و چپاول ایرانیان در زمان حمله اعراب تاریخ نگاران معروف اعراب و ایرانی مانند : ابن خلدون ، البلاذری ، مسعودی ، ابن هشام ، ابن حزم ، بلعمی ، ثعالبی ، شویس عدوی و… در کتابهای تاریخ نگاشته اند. یکی از اثر گذارترین این آسیبها به زبان و فرهنگ ایران بود. ایرانیان به سبب عظمت کشورشان کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و بدین سبب علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود.

ابن خلدون که دقیق ترین و بزرگ ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره کتاب سوزی به دست اعراب چنین میگوید:

وقتی سعد ابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتابها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آنهمه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتابهاست سبب راهنمایی است خدا برای ما راهنمایی فرستاده است و اگر در آن کتابها جر مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از این سبب آنهمه کتاب ها را در آب یا در اتش افکندند

همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه چنین می نویسد:

وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد.

زنده یاد دکتر زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت با تحلیلی منطقی به بررسی کتاب سوزی اعراب می پردازد:

شک نیست که در هجوم تازیان ، بسیاری از کتاب ها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب فنا گشته است .این دعوی را از تاریخ ها می توان حجّت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید می کند . با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند و این تردید چه لازم است؟! برای عرب که جز قرآن هیچ سخن را قدر نمی دانست کتابهایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آنها عنایت کند؟ در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد می توانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد. تمام قراین و شواهد نشان می دهد که عرب از کتابهایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی مانده است فایده ای نمی برده در این صورت جای شک نیست که در آن گونه کتابها به دیده حرمت و تکریم نمی دیده است…نام بسیاری از کتاب های عهد ساسانی در کتاب ها مانده است که نام ونشانی از آنها باقی نیست…پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتابها مناسب نبوده است و سبب نابودی آن کتابها نیز همین است. باری از همه ی قراین پیداست که در حمله اعراب بسیاری از کتاب های ایرانیان، از میان رفته است.

مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران می‌نویسد

یکی از آثار شوم و زیان‌بخش حملهٔ اعراب به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. آنها کلیهٔ کتب علمی و ادبی را به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه از میان بردند.» وی در دنباله می‌افزاید:«…سعد وقاص و دیگران حاصل صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزدیک را به دست آب و آتش سپردند.» سپس این گفته جلال‌الدین همایی را می‌آورد که: «همان کاری را که قبل از اسلام، اسکندر با کتابخانهٔ استخر، و عمرو عاص به امر عمر با کتابخانهٔ اسکندریه و فرنگی‌ها بعد از فتح طرابلس شام با کتابخانهٔ مسلمین و هلاکو با دارالعلم بغداد کردند، سعد بن ابی‌وقاص با کتابخانهٔ عجم کرد.

دولتشاه سمرقندی در کتاب تذکرة الشعرا به یکی دیگر از ماجراهای کتاب سوزی توسط اعراب در دوره خلافت عباسیان، می پردازد:

عبدالله بن طاهر به روزگار خلفای عباسی، امیر خراسان بود. روزی در نیشابور( به مسند) نشسته بود. شخصی کتابی آورد و به تحفه پیش او بنهاد. (امیر) پرسید: این چه کتاب است؟ (مرد) گفت: این قصه وامق و عذرا است و خوب حکایتی است که حکما بنام شاه انوشیروان جمع کرده اند. امیر فرمود: ما مردم، قرآن خوانیم و به غیر از قرآن و حدیث پیغمبر چیزی نمی خوانیم و ما را از این نوع کتاب، در کار نیست. این کتاب، تألیف مُغان(زرتشتی ها) است و پیش ما مردود است. (پس فرمود) تا آن کتاب را در آب انداختند و حکم کرد که در قلمرو او بهر جا از تصانیف عجم و مغان کتابی باشد جمله را بسوزانند.

باری، بدین گونه بود که کتابهایی که در زمان خود در زمینه های پزشکی، ستاره شناسی، اجتماعی و دینی بی همتا بودند به دست این سبک مغزان افتاد که از جهنم هولناک صحرای عرب پا به بهشت ایران گذارده بودند و آنها نیز آنچه کردند که در اندازه فهم و شعورشان بود.

روانشاد دکتر زرینکوب در کتابش این بار به بررسی رفتار اعراب با زبان و خط ایران می‌پردازد و میگوید:

عربان شاید برای آنکه از آسیب زبانی ایرانیان در امان بمانند در صدد برآمدند زبانها و لهجه های رایج در ایران را از میان ببرند. آخراین بیم هم بود که همین زبانها خلقی را بر آنها بشوراند و ملک و حکومت آنان را در بلاد دور افتاده ایران به خطر اندازد. به همین سبب هر جا که در شهر های ایران، به خط و زبان و کتاب و کتابخانه برخوردند با آنها سخت به مخالفت برخاستند…شاید بهانه ی دیگری که عرب برای مبارزه با زبان و خط ایران داشت این نکته بود که خط و زبان مجوس را مانع نشر و رواج قرآن می شمرد.

در واقع از ایرانیان حتی آنها که آیین مسلمانی پذیرفته بودند زبان تازی را نمی آموختند و از این رو بسا که نماز و قرآن را نیز نمی توانستند به تازی بخوانند. در کتاب تاریخ بخارا آمده است:

مردم بخارا به اول اسلام، در نماز قرآن به تازی خواندندی و عربی نتوانستندی آموختن و چون وقت رکوع شدی مردی بود که در پس ایشان بانگ زدی: بکنیتا نکنیت، و چون سجده خواستندی کردن بانگ کردی: نگونیا نگونی کنیت.

با چنین علاقه ای که مردم در ایران به زبان خویش داشتند شگفت نیست که سرداران عرب زبان ایران را تا اندازه ای با دین و حکومت خویش معارض دیده باشند و در هر دیاری برای از بین بردن و محو کردن خط و زبان فارسی کوششی ورزیده باشند.

در پایان به ذکر سخنی در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره از زبان خسرو پرویز میپردازم که می گوید:

اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند….

منابع :

کتاب ۲ قرن سکوت(انتشارت امیرکبیر ص ۹۵،۹۶،۹۷- انتشارت سخن ص ۱۱۵،۱۱۶،۱۱۷،۱۱۸)
کتاب تاریخ طبری چاپ مصر (صفحه ۲۸۵،۲۸۶)
کتاب آثارالباقیه (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸)
کتاب تاریخ بخارا چاپ تهران(صفحه ۷۵)
کتاب عقدالفرید چاپ قاهره (جلد ۲ صفحه ۵)
کتاب تاریخ اجتماعی ایران (جلد دوم،صفحهٔ ۵۰ )
کتاب تذکرة الشعرا (صفحهٔ ۲۶)

یعنی یکی از کثیف ترین جانوران همین بی مایه ی پست فطرته...


حق زن...


آهنگی از شاهین نجفی این بار برای صانع ژاله...


اطلاع رسانی کنیم,همراه شویم...



عده ای از دوستان ساعت ١٣ بعد ازظهر جمعه ٢٥ بهمن ماه بر مزار محمد مختاری حضور پیدا خواهند کرد و یاد او را گرامی خواهند داشت
مزار محمد مختاری در بهشت زهرا، قطعه‌ی ۲۴۹، ردیف ۸۳، شماره‌ ٦ واقع شده است
خانواده صانع ژاله نیز مردم را دعوت به سومین سالگرد او در شهرستان پاوه کرده اند...
سالگرد صانع امسال جمعه ٢٥ بهمن راس ساعت ١٤ ، دو بعد از ظهر بر مزار صانع در شهرستان پاوه برگزار مي شود....

دانشجویان دانشگاه هنر نیز برای گرامیدشت یاد این دو عزیز برنامه ای ترتیب دادند,
ساعت ١٥ جمعه ٢٥ بهمن رو به رو درب دانشگاه (ولی عصر) تجمع خواهند کرد. 

اين سه قاتل...



قاتل صانع فقط آن كسي نبود كه تير را به او شليك كرد.
حسين شريعتمداري:به دروغ صانع را نفوذي معرفي كرد.
ملا قادر قادري:امام جمعه پاوه كه نقش اصلي در بسيجي سازي و تهديد خانواده صانع داشت.
زين الدين انصاري؛از منزل صانع عكس دزديد و در مصاحبه ها با تلويزيون دولتي خود را به جاي پدر صانع جا زد و صانع را ولايت مدار خواند.

اطلاع رسانی کنیم,همراه شویم...



سالگرد صانع امسال تاريخ 25 بهمن راس ساعت 14 ، دو بعد از ظهر بر مزار صانع در شهرستان پاوه برگزار مي شود.

۱۳۹۲ بهمن ۱۹, شنبه

کاشکی اهمیت میدادیم !



کاشکی به حقوق انسانی عقب افتاده و بتاراج رفته مان بدست حکومت آخوندی بیش از حقوق عقب افتاده شکمی ! اهمیت میدادیم !

گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با کانال یک...


با وجود بحران کشنده اقتصاد، چه آینده ای برای ایران پیش بینی می شود؟

تورم

تورم در اقتصاد به افزایش نا متناسب قیمتها گفته می شود. افزایش در آمد عمومی در اثر رشد اقتصادی ویا افزایش تولید پول (نقدینگی) به بی ارزش شدن اسکناس و پر ارزش شدن کالا ها و خدمات به “تورم” می انجامد.کشور ایران امروز درگیر بی ارزش شدن پول و تورم بسیار بالای حدود ۵۰٪ است. این تورم کمر شکن که نتیجه ای جز سیاستهای اشتباه اقتصادی ۳۵ سال گذشته رژیم نیست به شدّت توان خرید مردم را پایین آورده است.

رکود

کاهش توان خرید عموم مردم بدانجا رسیده است که بازرگانان و بنگاههای اقتصادی دچار بحران نداشتن مشتری باشند. این رکود غیر عادی است،چرا که قانون “تورم” از قانون “عرضه و تقاضا ” تبعیّت می کند. پرسشی که می ماند ،آن است که چرا امروز رکود و تورم با هم اتفاق افتاده است؟

رکورد تاریخی فساد و ثروت

بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار در آمد نفتی ایران در ۸ سال گذشته کجاست؟ پاسخ ساده است! بیشتر این در آمد بصورت مجازی از راه بانک مرکزی به افراد “خاص” رسید و آنها هم آن را به اموال خود افزودند. پس از این مصادره درآمد نقتی ایران وسیله گروههای مافیای قدرت که مانند سرطان همه قسمتهای اقتصاد ایران را فرا گرقته اند، چیزی در دست مردم و در چرخه اقتصاد نماند.
شوربختانه این در آمد نفت بصورت عمده از ایران خارج شده است و دیگر به ایران باز نمی گردد. اقتصاد ایران را می توان به دو قسمت مجزّا تقسیم کرد. این پاره های اقتصاد یکی عامه مردمند که قدرت خرید ندارند و درآمد پایین و بیکاری به آنها اجازه نمی دهد که حتی خوراک روزانه خود را بخرند، چه برسد به آن که بخواهند در چرخه اقتصاد ،خریدار کالا از بازرگانان باشند. مردم ایران براستی توان خرید کالا را از دست داده اند، چه برسد به هزینه آموزش و درمان و حتی مرگ و میر!
کودکان بسیاری در  ایران تنها و فقیر....
گروه دوم در چرخه اقتصاد ایران ثروتمندان هستند که شامل ثروتمندان سنتی و قدیمی به اضافه گروه جدید زورمداران و تازه بدوران رسیدگان فاسد متصل به رژیم می شود. مشکل امروز در ایجاد تورم بالا این گروهند. اینها که عمدتا سپاهی و یا خانواده جیره خوار رژیم هستند،از راه چاپلوسی و جنایت و دزدی در سی و پنج سال رژیم آخوندی ، عمده پول نفت را بالا کشیدند! این پول مفت که به بهانه وام، پروژه و هر بهانه دیگر از بانکها و دولت به آنها داده شد، ایشان را به ثروتی افسانه ای رسانید.از آنجا که این ثروت به دلیل آن که باید بصورت ریال در اختیار آقایان قرار می گرفت ،نقدینگی ایران به پانصد هزار میلیارد ریال رسید! پولی که بدون پشتوانه چاپ شد و بدست ملت نرسید که هیچ، فقط تورم آن برای مردم ماند.

سپاه پاسداران

در نوشتار های گذشته بهسپاه پاسداران  پرداخته شد. سپاه اقتصاد ایران را فلج کرده و دولت مانند یک کارگزار درحاشیه است که وظیفه او تامین بودجه برای غارتگران سپاه و بیت رهبری است! همگی فعالیتهای اقتصادی ایران امروز به سپاه و نیروهای آن وابسته است. بیکاری فزاینده و چند میلیونی جوانان امروز حاصل زیاده خواهی سپاهیان و غارت ایران است.

شاخص فلاکت

نام این شاخص را در یکی دو سال گذشته می شنویم.این شاخص را برای کشورهای بحران زده آفریفایی بکار می بردند، اما ایران ثروتمند چند سالی است که شاهد شاخص فلاکت بالاست. بیکاری بالای بیست درصد به همراه تورم ۵۰ درصدی این شاخص را برای ایران به عدد عجیب و غیر ممکن ۷۰٪ می رساند. این عدد شاخص در دنیا کم سابقه است ولی می توان آن را به فساد همه جانبه در دولت مربوط دانست، چرا که بنا بر آمار ، رابطه مستقیم بین میزان فساد اقتصادی و شاخص فلاکت وجود دارد.
این ویدئو قدیمی است !البته امروز ثروت آقا به ۱۰۰ میلیارد دلار نزدیک می شود! خدا شاه را بیامرزاد !)

واگذاری اقتصاد دولت به آقایان به بهانه واگذاری به بخش خصوصی

همانطور که در گذشته هم یاد شد بیش از ۸۷ درصد واگذاریها غیر واقعی بوده و فقط به اخراج کارگران و بیکاری گروه بیشتری از مردم انجامیده است. آقایان با واگذاری کارخانه ها و بانکها به خودشان! بعنوان واگذاری به بخش خصوصی ، باقیمانده استخوانهای لاشه اقتصاد ایران را هم حیف و میل کرده اند. چنان که وزیر اقتصاد با نا امیدی می گوید : ««… از حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی که از دارایی‌های دولت درطول سال‌های گذشته واگذار شده است تنها حدود ۱۲/۵٪ آن به بخش خصوصی واقعی رسیده است و بقیه به بخش های عمومی واگذار شده‌اند.»»

افزوده شدن بیش از ۵ میلیون نفر به بیکاران

بزودی بیش از ۸ میلیون بیکار خواهیم داشت! بماند که همان شاغلان فعلی هم امیدی به حفظشان نیست! بیایید به سخنان گهر بار وزیر اقتصاد دولت “کلید” گوش فرا دهیم :
مایه سر شکستگی امام زمان است این آگهی !
وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به جمعیت بالای بیکاران در کشور اظهار کرد: “در طول چند سال گذشته تقریبا سالی یک میلیون نفر به عرصه کسانی که متقاضی کار هستند اضافه شده‌اند در حالی که در طول تمام این چند سال فقط یک میلیون فرصت شغلی ایجاد شده و این نشان می‌دهد ما باید خود را برای جمعیت پنج میلیونی که به بازار کار می‌آیند آماده کنیم.”
طیب‌نیا افزود: اگر که این جمعیت را با جمعیت سه میلیون نفری بیکار کشور در حال حاضر جمع کنیم می بینیم دولت باید در آینده نزدیک برای بیش از هشت میلیون نفر شغل ایجاد کند وقتی اقتصاد یک کشور از رکودی این چنینی رنج می‌برد قطعا نمی‌توان انتظار داشت شغل زیادی ایجاد شده تا جمعیت بیکاران به سر کار بروند.
وی با بیان این‌که ایجاد شغل مستلزم رشد اقتصادی است عنوان کرد: “در سند چشم اندازی که از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ شده است رشد سالانه هشت درصدی برای اقتصاد ایران پیش بینی شده اما متاسفانه می‌بینیم در حال حاضر به رشد منفی رسیده‌ایم که بی سابقه است و تنها در دوران جنگ تحمیلی شبیه به آن اتفاق افتاده است.”
یکی نیست بگوید : آقای محترم ! همه مشکلات از آخور آقا آب می خورد حال شما انتظار دارید که “رهنمود ” های آقا مشکلات مردم را حل کند؟! زهی خیال باطل!

بحران مردم را می کشد

این بحران اقتصادی کشنده است. نه خانواده هایی که جوانی تحصیل کرده و بیکار دارند و نه خانواده هایی که خود جوانند ، هیچ یک نمی توانند با این شرایط پایدار باشند. شنیدنی و دیدنی است که دراین شرایط شهرداری تهران بیلبوردی را چاپ می کند که : ” با یک گل بهار نمی شود ” . یکی نیست بگوید : گلی به جمال آقا. مردم ایران بچه دوست بودند، اما شما با این شرایط مردم را به راهی کشانیده اید که مسکن که هیچ! غذایی هم در سفره ها یافت می نشود:

چنان قحط سالی شد اندر دمشق            که یاران فراموش کردند عشق

(این بیلبورد با هدق اقزایش جمعیت تصب شده است ، اما حتی جرأت ندارند "مادر" که بازیگر و تصمیم گیرنده اصلی است را "روی دوچرخه بگذارند! کدام زندگی شاد؟؟؟)
این بیلبورد اوج حماقت رژیم را در مدیریت کشور نشان می دهد. امروز طبقه متوسط که بیشترین نقش را در کاهش شدید زاد و ولد بازی می کند ، بخاطر مشکلات اقتصادی شدید ، از کار و مسکن گرفته تا درمان و آموزش را نمی تواند داشته باشد، این مشکلات و همچنین بی تمایلی جوانان در “اضافه کردن یکی دو بدبخت دیگر به ایرانیان ” ، حدود ۱۰ میلیون جوان مجرد را در ایران پدید آورده است ! این جوانان معمولا بیکارند و یا کاری دارند که در آمد آن هرگز به ازدواج کفایت نمی کند. جوانان امروز ناامیدند و می گویند ” چرا کودکی بیافرینیم که بد بخت شود؟” کدام زندگی شاد؟

این رژیم چقدر از کودکان دیروز حمایت کرد؟

این رژیم فاسد با غارت ایران، کودکانی را که در همین رژیم پرورش یافتند،به رگبار بست… شکنجه کرد… به زندان انداخت و نه کاری برایشان فراهم نمود و نه آزادی را به آنها داد! چرا کودکانی باز بیایند و بیکار شوند، معتاد شوند، دست آخر هم رژیم هیچ مسؤولیتی را در شغل و مسکن آنها حس نکند؟. بر عکس فساد اقتصادی امروز ایران به جایی رسیده است که یک معلم (به فرض تورم صفر!)، اگر بخواهد یک آپارتمان کوچک بخرد. با حقوق زیر یک میلیون تومانش باید ۲۰۰ ماه خرج نکند وهیچ نخورد و تورم هم نداشته باشیم ، آن گاه پس از ۱۷ سال صاحب یک آپارتمان ۶۰-۷۰ متری در بد ترین نقطه شهر می شود. رژیم، کودکان دیروز را بحال خود رها کرد و اعتیاد و بیکاری جوانان ایرانی را فرا گرفت ، حال پرسش این است گلهای دیروز در حال خشکیدن هستند، چگونه و با چه امیدی گلهای امروز را بیشتر کنیم؟
آفرین به بی فرزندی!
نکته پایانی:
چه آینده ای برای کشورمان پیش بینی می شود؟
ایران در سالهای آینده با بحرانهای زیر مواجه است:
۱. بیکاری بیش از ۲۵٪ و یا بیشتر.
۲.تورم شدید و کاهش قدرت خرید مردم بصورت سالیانه.
۲.تعطیلی بیشتر کارخانه ها و حراج زمین آنها بدلیل مدیریت مدبّرانه آقا.
۴.بیش از پانزده میلیون مجرد تنهای بالای ۳۰ سال !
۵.کم آبی و کاهش شدید تولید و کشاورزی .
۶. ناپدید شدن بیشتر جنگلها و منابع طبیعی، گرد و غبار هوا و آلودگی کشنده شهرهای بزرگ.
۷.غارت گاز و نفت مشترک با قطر و امارات… خوش بحال اعراب که ما اینقدر بی خردیم!
۸.مشکلات روانی بیشتر اجتماع ! این ناشی از بحران اقتصاد بصورت تشدید بزهکاریها و اعتیاد، افزایش کودکان بی سرپرست و زنان و مردان بیکار و مجرد می باشد.

آیا امیدی هست؟

در کوتاه مدت امیدی به اقتصاد فاسد و در دست سپاه ایران نیست. اقتصاد امروز ایران دولتی و فاسد است. بخش خصوصی واقعی به کناری زده شده است و بنیادها و مافیا ها همه چیز را بدست دارند. پس به دیدگاه کوچک شما نمی توان برای نسل امروز و حتی نسل پسین آینده شاد و روشنی پیش بینی کرد.دور نیست اگر، بامدادانِ سر شکستگی مرگ این ملتِ خواب هم بدمد.
(ببینید خامنه ای می خواهد مردم را مانند گوسپندان کنترل کند. شرم بر ما!)


فضول محله