رامین مهمانپرست حضور یک ایرانی در "شبکه جاسوسی" کشفشده در عربستان سعودی را رد کرد. مقامهای سعودی هفته گذشته مدعی کشف و دستگیری اعضای یک شبکه جاسوسی در این کشور شدند که یک ایرانی نیز عضو آن بوده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ادعای مقامهای عربستان سعودی در خصوص دستگیری یک تبعه ایرانی به اتهام جاسوسی را "بیپایه و اساس" خواند. به نوشته خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در روز یکشنبه (۲۴ مارس / ۴ فروردین)، رامین مهمانپرست با انتقاد از این "ادعا و رفتار مقامات عربستان سعودی"، آن را "سناریویی تکراری" برشمرد. به گفته مهمانپرست، «طرح این گونه ادعاهای بیپایه و اساس در رسانهها؛ فقط مصرف داخلی برای این کشور [عربستان] دارد». وزارت کشور عربستان سعودی روز سهشنبه گذشته (۱۹ مارس) با انتشار بیانیهای خبر دستگیری "شماری از جاسوسان داخلی و خارجی" در این کشور را اعلام کرد.
خبر به زبان عربی
بر این اساس، ۱۶ سعودی و دو نفر دیگر که گفته شد وابسته به ایران و لبناناند٬ در عملیاتی هماهنگ در چهار منطقه عربستان٬ از جمله در شهرهای ریاض٬ پایتخت٬ و مکه دستگیر شدند. آنطور که وزارت کشور عربستان اعلام کرد، برخی از دستگیرشدگان در یک استان شرقی عربستان حضور داشتند؛ جایی که محل زندگی اقلیت شیعه در این کشور است. بر اساس این گزارش٬ آنها در این ناحیه مشغول "جاسوسی برای یک کشور خارجی" بودند. در گزارش وزارت خارجه عربستان اشارهای به نام این کشور نشد.
اینک که در آستانه نوروز باستانی در کنار سفره هفت سین نشسته ایم سعی کنیم که همه با هم لحظاتی فارغ از تمام ناهنجار یها، سختی ها و غم هایی که می دانم دامن اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان را فرا گرفته، بازدودن زنگارهای خاطر نهفته های تاریخ نیا خاک خود را به یاد آوریم.
منش بزرگوارانه کوروش، کردار دادگرانه نوشیروان، تدبیر خردمندانه بابک، تلاش دلاورانه مازیار، قدرت قهرمانانه آرش، پهلوانی جوانمردانه رستم و بالاخره سروده های حکیمانه فردوسی در شاهنامه و صفٌّات فاخر انسانی هزار ها فرهیخته نامدار ایرانی را گرامی داریم و غرق در غرور و امید شویم.
در این روز اوّل بهار و پایان زمستان سرد امیدوار هستیم که نور بر تاریکی پیروز خواهد شد و ایران از خاکستر خود بر خواهد خاست.
نوروز دل انگیز، جشن باستانی هزاران ساله ایرانیان و فرا رسیدن بهاران شکوهمند را به همه مردم ایران و به همه هم میهنانم در سراسر جهان شادباش می گویم. سال نو بر شما جوانان، نوجوانان و کودکان آینده ساز سرزمینمان، که با وجود تمامی کمی ها و کاستی ها، با خلاقیت های چشمگیرخود، در زمینه های علمی و هنری، نام ایران و ایرانی را در جهان پرآوازه و سربلند کرده اید، هزاران بار، خجسته باد.
در این لحظات نوروزی، یاد عزیزانی که جان خود را سخاوتمندانه فدای حفظ تمامیت ارضی میهن، راه آزادی و سربلندی ملت ایران کردند را، گرامی می دارم و به همه هم میهنانم که به دور از خانه و خانواده هستند؛ به کودکان بی سرپناه و آواره، به زندانیان دربند نظام مستبد جمهوری اسلامی، به مادران و پدران داغدیده، به پناهجویان و هم میهنان در تبعید درود می فرستم. همچنین برای تمام کسانی که در این ایام، در بستر بیماری بسر می برند، بهبودی و تندرستی آرزو می کنم.
*******
پس از استقرار حکومت دینی در کشورمان، دور و جدا از هم، رنج و غم بسیار برای شرایط بحرانی کشورمان از یک سو و شادی از موفقیت ها و افتخارآفرینی های هم میهنانمان در سراسر جهان را از سویی دیگر تجربه نمودیم.
در این دوران پر از فراز و نشیب، همه هم و غم و تلاش من تنها بر این بوده است تا صدای آزادیخواهانه هم میهنانم و راوی نقض حقوق بنیادین ملت ایران باشم. مسئولیت بزرگ و خطیری است که هرچند دشوار و سخت به نظر می آمد ولیکن به دستاوردهای شگرفی همچون همدلی و دوستی در راستای آشتی ملی دست یافته ایم.
هم میهنانم،
امسال، کشورمان روزهای حساس و سرنوشت سازی را در پیش رو دارد. آنچه در این سال در انتظار ماست بستگی به تلاش ما مردم ایران دارد. دست در دست هم می توانیم کشور خویش را آزاد و آباد نماییم.
فراموش نکنیم که ملت بزرگ و صلح جوی ایران، با توجه به نیروی انسانی، ثروت و منابع و امکانات کشورمان، شایسته امنیت، عدالت، اعتماد، اعتبار جهانی، رفاه اقتصادی و سطح زندگی مناسب همانند دیگر کشورهای پیشرفته جهان است.
در این سال نو بار دگر با شما عهد می بندم که برای رسیدن به عدالت، امنیت و رفاه، زدودن دروغ و فساد و خشونت و احقاق حقوق تک تک مردم ایران تا آزادی تک تک زندانیان سیاسی- عقیدتی و بازگشت به هویت اصیل ایرانی و برقراری حاکمیت ملت ایران از هیچ تلاشی دریغ ننمایم و این مهم، تنها با اتحاد و آشتی ملی میسر خواهد شد. یقین دارم از این مرحله دشوار از تاریخ با سربلندی گذر خواهیم کرد.
به خود و به فرهنگ کُهن ایرانمان باور داشته باشیم که طلوع آزادی نزدیک است.
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز
رضا پهلوی اول فروردین ماه ۱۳۹۲
یک خلبان سوری که اکنون از ارتش سوریه گریخته، فاش کرد که چندین بار به منظور دریافت کمک برای رژیم بشار اسد به روسیه و ایران پرواز کرده است.
به گزارش روزنامه انگلیسی "تلگراف"، این خلبان سوری که خود را "ناظم" معرفی کرده، می گوید او و چند خلبان دیگر دو تا سه بار در ماه به منظور دریافت پول نقد به روسیه سفر می کردند.
به گفته او، آنها در هر سفر مقادیر بسیاری پول نقد که برای پشتیبانی از رژیم سوریه صرف می شد، از روسیه تحویل گرفته و به داخل سوریه وارد می کردند. او همچنین مدعی شد که دست کم بیست بار به منظور دریافت تسلیحات نظامی جمهوری اسلامی به تهران پرواز کرده است.
به گفته او این تسلیحات برای سرکوب مخالفان بشار اسد، که از دو سال گذشته به اعتراضات گستردهای علیه او دست زده اند، به کار می روند.
این نخستین بار است که شخصی که در چنین عملیاتی شرکت داشته، درباره روند تحویل کمک های مالی و نظامی به رژیم اسد سخن می گوید. این سخنان در حالی بیان می شود که در پی تشدید دیگریهای نظامی میان رژیم سوریه و مخالفان آن در روزهای گذشته، دو طرف یکدیگر را به استفاده از سلاح شیمیایی در درگیری های مسلحانه متهم کردند.
افشاگری این خلبان سوری، نظر مسوولان امنیتی غربی مبنی بر پشتیبانی مالی و نظامی مسکو و تهران از رژیم بشار اسد را تایید می کند. "ناظم"، خلبان ٥٠ ساله، سپتامبر گذشته به همراه خانواده اش به یک شهر مرزی در اردن گریخت.
او که پیش از این طرفدار حکومت اسد بود، زمانی تصمیم به ترک سوریه گرفت که به همراه چند تن از همکارانش پس از سقوط یک فروند هواپیما بازداشت شدند.
مقامات رژیم اسد این اتفاق را مشکوک ارزیابی کرده بودند. وی می گوید در سفرهایی که به بسیاری از نقاط جهان داشته است، محمولههای گوناگونی نظیر کمک های بشردوستانه، دارو، پول نقد و اسلحه به سوریه وارد کرده است.
در این مصاحبه، "ناظم" همچنین به شرح دو سفر آخر خود در ژانویه و فوریه سال جاری میلادی به تهران پرداخت. وی گفت در جریان هر دو سفر، پس از رسیدن به تهران معمولا هواپیما به جای دیگری منتقل می شد تا به طور مخفیانه بارگیری شود.
وی افزوده با اینکه به او درباره جزئیات محموله اطلاعی نمی دادند، به خلبانان بارها گفته شده بود که از پرواز در مسیرهای پر تلاطم پرهیز کنند؛ همچنین به او هشدار داده شده بود از آنجا که محموله ٤٠ تنی هواپیما تاب دست انداز و مسیر ناهموار را ندارد، باید در هنگام فرود "بسیار مراقب" باشند.
"ناظم" می گوید مسوولان با این روش آنها را آگاه می کردند که محموله حاوی مواد منفجره است. او ضمن تاکید بر این موضوع گفت: "اگر بار را نگاه می کردید، موشکی نمی دیدید. تنها می توانست مواد منفجره باشد. مقداری مواد منفجره بود به همراه ورقههای مسی، که در داخل سوریه در ساخت اسلحه به کار برده می شدند."
به گفته آقای "ناظم" از آوریل سال ٢٠١١ تا ژوئیه ٢٠١٢ ، بیست پرواز از سوریه به تهران انجام شده است. وی همچنین افزود که هواپیماهای سوری با اجازه مسوولان عراقی از طریق مرز هوایی عراق، و احتمالا بدون اطلاع آمریکایی ها، به دمشق باز می گشتند.
به گزارش منوتو، روزنامه "تلگراف" در گزارش خود خاطرنشان کرده که صحت و سقم گفتههای این خلبان سوری را نمی تواند تایید کند، اما هویت واقعی او برای این روزنامه مشخص شده است.
همچنین خبرنگار این روزنامه تایید کرده که کارت شناسایی آقای "ناظم"، که نشان می دهد او در استخدام رسمی هواپیمایی سوریه بود، را دیده است.
۱-جان محمد جراحی در خطر است ۲-پيام نوروزی زندانيان سياسی رجاييشهر کرج ۳-بازداشت هفت تن از اعضای خانواده دراویش زندانی، دقایقی بعد از تحویل سال جدید ۴-بازداشت محمدباقر علوی، عضو نهضت آزادی...
اخبار زندانیان سیاسی و عقیدتی ۳۰ اسفند ۱۳۹۱
۱-جان محمد جراحی در خطر است ۲-پيام نوروزی زندانيان سياسی رجاييشهر کرج ۳-بازداشت هفت تن از اعضای خانواده دراویش زندانی، دقایقی بعد از تحویل سال جدید ۴-بازداشت محمدباقر علوی، عضو نهضت آزادی ۵-یک شهروند دیگر در شهرستان پاوه بازداشت شد ۶-بازداشت سید غالب حسینی فعال کارگری و عضو کمیتهٔ هماهنگی ۷-فعالان عرب محکوم به اعدام، کاندیدای جایزه بین المللی شجاعت مدنی شدند ۸-ادامه سیاست سرکوب و آزار و اذیت خانوادههای زندانیان سیاسی
********************************************************************************************* جان محمد جراحی در خطر است محمد جراحی فعال کارگری وعضوکمیته پی گیری که درخرداد ماه سال پیش به همراه شاهرخ زمانی دستگیر و به ۵ سال حبس محکوم گردیدو اکنون دومین سال محکومیت خودرا میگذراند، یک ماه پیش به دلیل ابتلابه بیماری تیروئید به منظور نمونه برداری، در بیمارستان امام رضای تبریزمورد عمل جراحی قرار گرفت. نتیجه این نمونه برداری ابتلای وی به سرطان تیروئید بودوطبق نظر پزشکان میبایست مراحل درمانی وی هرچه سریع ترآغازشود. این درحالی است که تقاضای مرخصی محمد جراحی که از طرف خانوادهاش به مراجع قضایی تحویل داده شده تا این تاریخ پاسخی دریافت نکرده است وخانواده محمد جراحی در راهروهای اداره زندانها و دادگاه سرگردان و منتظر هستند در حالیکه طبق قانون میبایست زندانیانی که به بیماریهای حاد مبتلا هستند جهت مداوا آزاد شوندودرشرایطی که بسیاری از زندانیان به دلیل فرارسیدن سال نوبه مرخصی عید میروند، وضعیت محمد جراحی همچنان نامعلوم است. همچنین نامه زندانیان سیاسی زندان تبریز برای مرخصی نوروزی سال ۹۲ حتی مورد بررسی نیز قرار نگرفته و به همین دلیل جمعی از زندانیان سیاسی زندان تبریز از خانوادهها ی خود خواستهاند که با برپا کردن سفرههای هفت سین پای دیوارهای زندان، سال تحویل راکنار عزیزان خود بگذرانند. مسئولیت جان محمد جراحی که تنها به جرم دفاع از حقوق کارگران پشت میلههای زندان به سر میبرد مستقیما به عهده مقامات قضایی و مسئولین زندان است. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری خواهان آزادی هرچه سریعتر محمدجراحی و سایر فعالین کارگری و زندانیان سیاسی در بند میباشد. ***
پيام نوروزی زندانيان سياسی رجاييشهر کرج
تعدادی از زندانيان سياسی محبوس در زندان رجاييشهر کرج به مناسبت فرارسيدن سال نو پيامی را صادر کردند. متن کامل اين پيام که به آژانس خبررسانی کُردپا رسيده است، عينا درپی ميآيد:
ضمن تبريک سال جديد بە هموطنان عزيز، آرزومنديم سال ٩٢ گريز و رهايی از فشار حاکميت و رسيدن بە بالاترين آرمانهای بشری در سراسر ايران عزيز و جهان باشيم. تجديد ميثاق و پيمان ميبنديم کە شهدای راه آزادی علی الخصوص خانوادەی شهدا و اسرای ايران عزيز در زندانهای کشور را ياد ميکنيم و بە نمايندگی اکبر محمدي، ستار بهشتي، علی صالحي، فرزاد کمانگر و هاله سحابی و کسان ديگر کە در چند سال اخير توسط خون خود ميهن وخيابانها را لالەگون و عطرآگين و بهار، و بهار ايران زمين را تا ابديت و جاودانگی بە خون جان گواه و شفا دادەاند. امضاء کنندگان:
١ـ خالد حردانی ٢ـ شاهرخ زمانی ٣ـ رضا شريفيبوکانی ٤ـ صالح کهندل ٥ـ محمد علی منصوری ٦ـ موسی صفی اصلانی نژاد ٧ــ محمد بنازادەاميرخيزی ٨ــ عباس رادفر.
***
بازداشت هفت تن از اعضای خانواده دراویش زندانی، دقایقی بعد از تحویل سال جدید
خانوادههای دراویش گنابادی ساکن شیراز برای اعلام همبستگی و همدلی با دراویش زندانی در زندانهای اوین تهران و عادل آباد شیراز و آقایان کسری نوری و صالح مرادی که در اعتصاب غذا به سرمیبرند، مراسم تحویل سال جدید را در کنار زندان عادل آباد شیراز برگزار کردند ولی بعد از گذشت دقایقی از تحویل سال ۹۲، ماموران به خانوادهی دراویش حمله ور شدند و تعدادی از آنان را بازداشت کردند.... ظهر امروز هفت تن از دراویش گنابادی دقایقی پس از تحویل سال نو در کنار زندان عادل آباد شیراز بازداشت شدند و همچنان سه نفر از آنها در بازداشت به سر می برند.
خانوادههای دراویش گنابادی ساکن شیراز برای اعلام همبستگی و همدلی با دراویش زندانی در زندانهای اوین تهران و عادل آباد شیراز و آقایان کسری نوری و صالح مرادی که در اعتصاب غذا به سرمیبرند، مراسم تحویل سال جدید را در کنار زندان عادل آباد شیراز برگزار کردند ولی بعد از گذشت دقایقی از تحویل سال ۹۲، ماموران به خانوادهی دراویش حمله ور شدند و تعدادی از آنان را بازداشت کردند.
به گزارش مجذوبان نور؛ دقایقی پس از تحویل سال ۹۲، نیروهای امنیتی و حراست زندان عادل آباد شیراز به سمت خانودههای دراویش گنابادی حملهور و پس از جمع کردن سفره هفت سین و پوسترهایی که حاوی عکس دراویش زندانی بود؛ هفت تن از افراد خانوادهی دراویش را بازداشت کردند.
برخورد نیروهای امنیتی که با ارعاب و توهین همراه بود باعث تشنج در اطراف زندان عادل آباد شیراز شد. مامورین امنیتی به غیر از بازداشت خانوادهی دراویش همچنین ۴ دستگاه از خودروهای دراویش گنابادی را نیز توقیف کردند.
پس از ساعاتی چهار تن از این دراویش بازداشت شده آزاد شدند، اما سه تن از این افراد به نامهای بهنام یداللهی فارسی (برادر فرشید یداللهی)، صادق مرادی سروستانی (برادر حمید و صالح مرادی) و مهران صادقی همچنان در بازداشت هستند.
سایت مجذوبان نور گزارش نقض حقوق بشر دراویش گنابادی را در سال گذشته منتشر کرده است که متن کامل این گزارش در پی می آید.
گزارش نقض حقوق دراویش گنابادی در سال ۱۳۹۱
الف : احضار دراویش به نهادهای قضایی و امنیتی تفتیش و بازرسی منازل، بازداشت آنها
۱- نوزده تن از دراویش گنابادی کوار به نام های مهرداد کشاورز، امیدعلی اکبری، محمد علی شمشیر زن، مهدی دهقان بورکی، عیسی دهقان بورکی، علی دهقان بورکی، غلامعلی بیرمی، محمد جان صالح زاده، مهدی قنبری، امیرحمزه دهقان، محمد علی دهقان، محمد علی صادقی، بهیار رجبی، کاظم دهقان، سید ابراهیم بهرامی، ابوذر ملکپور، عبدالرضا آرایش، محسن اسماعیلی و خانم زهرا رنجبر از دراویش طریقت نعمت اللهی گنابادی کوار به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی، ضرب و جرح و حمل اسلحه غیر مجاز به شعبه کیفری دادگاه انقلاب کوار احضار شدند.
۲- امین ابوالحسنی از دراویش گنابادی بخش صقاد شهرستان آباده، بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شد.
۳- آقای منوچهر زارع از دراویش گنابادی و مجلسدار دهستان فرمشکان از توابع شهرستان کوار صبح ۲۹ خرداد با یورش مامورین امنیتی و بدون حکم قضایی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
۴- آقایان شهاب ربانی، سبحان شیخ میر و ابراهیم ظاهری از دراویش گنابادی ساکن شهر اهواز به اداره اطلاعات اهواز احضار شده و مورد بازجویی و تفتیش عقیده قرار گرفتند.
۵- آقایان مهدی رحمانی و هادی رحمانی از دراویش ساکن سروستان به اداره اطلاعات فراخوانده شدند.
۶- آقایان آرش شلتوکی، مهرداد شیرازی، مرتضی سهرابی و حمید اکبری از دراویش گنابادی کرج، که به سمت شهرکرد در حرکت بودند، در مسیر اصفهان-شهرکرد توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت شدند.
۷- آقایان عطاءالله پورمند، کیوان کولی وند، حمید رحمانی، حسن مقدم، امین کرمی، علی اسدی، رضا فردوس مقدم، مسعود رضایی، محمد هاشمی، نجم الدین نوری، علی اشرف شادکام، پیمان امرایی و امیر حاجی آبادی در روز سوم اسفند مقابل زندان اوین بازداشت شدند.
۸- آقایان احمد اسماعیلی، عزت رحیمی، فرهاد اسماعیلی، غضنفر عالیوند و امید رحیمی از دراویش نارون اصفهان در شهر گراش بازداشت شدند.
۹- آقای علی شفیعی از دراویش گنابادی و مجلسدار بخش صقاد شهرستان آباده بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شد.
۱۰- آقای عبدالغفور قلندری از دراویش گنابادی ساکن بندرعباس توسط چند نفر لباس شخصی بازداشت شد.
۱۱- هشت مامور لباس شخصی مسلح به سلاح گرم بدون ارائه حکم قضایی و قانونی با حمله به منزل آقای مهدی قنبری با ایجاد رعب و وحشت و توهین و فحاشی به خانوادهی وی قصد بازداشت این درویش گنابادی را داشتند که به علت حضور نداشتن ایشان موفق به دستگیری این درویش گنابادی نشدند.
۱۲- آقای علیرضا روشن خبرنگار روزنامه شرق و فعال حقوق دراویش برای تحمل حکم یک سال حبس خود که به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی (ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی) در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی پیرعباسی به آن محکوم و در شعبه ۵۴ تجدید نظر دادگاه انقلاب نیز تائید شد، روانه زندان اوین شد. گفتنی است این اتهام به دلیل همکاری وی با سایت خبری مجذوبان نور به وی منتسب شده است.
ب : محاکمه و صدور و اجرای احکام محکومیت برای دراویش
۱- آقایان علی معظمی و مصطفی عبدی صبح روز یکشنبه مورخ ۱۲ آذرماه برای رسیدگی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی به صورت جداگانه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی مراجعه کردند. لازم به ذکر است که پیش از این، دو اتهام دیگر تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروهک مجذوبان نور نیز به این دو درویش منتسب شده بود که توسط دادستان مورد منع تعقیب قرار گرفت.
۲- نصرت طبسی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به شش ماه حبس تعزیری و ۴ سال و شش ماه حبس تعلیقی محکوم شد. این محکومیت به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی (ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی) برای این درویش گنابادی صادر شده است.
۳- آقای علیرضا روشن نیز در تیر ماه گذشته به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی (ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی) در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، با قضاوت قاضی پیرعباسی به ۵ سال حبس (یک سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی) محکوم شد.
۴- علی معظمی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. این محکومیت به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی (ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی) برای این درویش گنابادی صادر شده است
۵- جلسه رسیدگی به پرونده ۱۱ تن از دراویش گنابادی شیراز و کوار ، یکشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۱، در شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی خشتی برگزار شد. در طی این جلسه ابتدا پرونده ۴ تن از دارویش آقایان صالح مرادی، محمدعلی شمشیرزن، کاظم دهقان و حمید آرایش مورد رسیدگی قرار گرفت و برای آقایان صالح مرادی و محمد علی شمشیر زن که در زندان به سر می بردند تا ارائه حکم نهایی قرار وثیقه های به ترتیب ۱۰۰ و ۵۰ میلیونی صادر شد. همچنین در بخش دیگری از این جلسه به اتهامات ۷ تن از دراویش ساکن کوار ، آقایان امید اکبری، غلامعلی بیرمی، مهرداد کشاورز، مهدی قنبری، حاج علیجان دهقان، موسی دهقان و مهدی دهقان نیز رسیدگی شد، این دارویش که قبلا بصورت تلفنی به دادگاه احضار شده بودند روز دادگاه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی، ضرب و جرح و حمل اسلحه غیر مجاز دادگاهی شدند.
۶- جلسه دادگاه ۱۸۹ تن از دراویش گنابادی از تاریخ ۱۴ الی ۲۴ اردیبهشت برگزار شد،این در حالی بود که برای تعدادی از دراویش متهم در پرونده احضاریه دادگاه فرستاده نشده است اسامی دراویشی که در دادگاه انقلاب بروجرد محاکمه شدند عبارتند از: رضا گودرزی- سعید عسگریان – غلامرضا فیروزه – حسین روزبهانی – مسعود نیک اعتقاد – ناصر کرکی – داوود کمرهای – اسدالله فتاحی راد – محمد امیدی – علیرضا ظفری – علی محمد گودرزی – پرویز بیرانوند – علی پیریایی – علی صحرایی – آرین پیامنی – شهرام مقدسی – امین عزیزی – رضا حسینی- ایرج قربانی – مصطفی پیمویی – علی صالحی – الهیار ساکی – مهدی فیروزه – علیرضا گودرزی – علی مشتاق الائمه – رضا روزبهانی – حیدر میناپور – احمد خسروی – قدرت امیر – مرتضی شریفی – جعفر امیدعلی – علی رحم رحیمی – امیرفرهنگ بیرانوند – هادی پیمویی – کوروش محتشمی – علی اکبر نعمتی – علی روزبهانی – محمد تقی شیرویه – مهدی فتحی – محسن فیروزه – علیرضا شاکری – سعید گودرزی – سامان باقر باغی – امیدعلی شیرزادی – عادل عادلی – مسعود جعفری نوکنده – مصطفی سلیمی – جواد میان رودی – مرتضی یعقوبی – علیرضا قمی – عبدالمحمد گودرزی – ایمان گودرزی – عباس سعیدی کیا – منوچهر عزیزی – مهدی پارسا – ناصر کردیپور – یدالله محمدزاده – منوچهر شعوری – افشین قیصری – عباس روزبهانی – محمد حسین قیاسی – اصغر صارمی – محمدرضا شهبازی – حجت الله مرادی – علی اکبر هداوند – احسان نعمتی فرد – بهروز حیدری – امید حسنزاده – یونس ساکی – غلامحسن نعمتی – محمد گودرزی – علی کاکاوند – علی جودکی – فتح الله حق نیا – عباس کردیپور – سعید رحیمزاده – مسعود جلیلی – غلامرضا خجسته – شهاب عزیزی – مسعود خسروی – منوچهر بهمنی – محسن آلویی – محمد حسن جنت – پرویز رازانی – مراد کوچکزاده – محمد کشوری – گودرز ترکاشوند – مهدی کولیوند – حسین کرکی – غلامعلی معرف – علی گودرزی – شاهرخ عزیزی – علی گودرزی – محمد آسترکی – حسن مقدسی – محمد حق نیا – سعید گودرزی – محمد میانرودی – علی حسین نیک اعتقاد – سمیع یگانه – عباس شعوری – علیرضا صلاحی یگانه – امیر افشاری – محمد مددی – علی جنت- محمد گودرزی – غلامحسین مهدوی – احسان کریمی – محمدرضا یاراحمدی – مسعود کزازی – رضا میانرودی – علی میانرودی – پرهام جهانیزاده – عباس حق نیا – حسین باقری – محمد فرید – محمود قدیمی – رضا زیار – حجت الله شهبازی – احمد استرکی – محمد حسینی – عبدالمجید غنیپور – سعید روزبهانی – قباد شهسواری – حمید رحیمی – حسین خدایی- محمدرضا گودرزی – یژن امینی – عباس گودرزی – احمد پیرحیاتی – سهراب یاری یگانه – حمیدرضا رحیمپور نهاوندی – محمد یگانه پرش کش – علیرضا گودرزی – جلال ابرازی – داوود بیرانوند – امین صفار – افشین معظمی گودرزی – محمد اسعدی – محمد علی سمندر – حسن گودرزی – محد ناصر مداح موحدی – امیر نصراللهی – علیرضا جمالی مقدم – امیرابراهیمی – حسین دولتشاهی – سید جعفر آهوقلندری – صادق دریایی -مهدی شجاعی – سیاوش یعقوبی – مصطفی صادقی – محمد حسینپور – محسن عالینژاد – حسن لک – علیرضا کردی – بابک یاراحمدی – إنشاء الله جبرکش – میثم پارسا – رضا کمرهای – غلامرضا جبرکش – حمید محمودی – عباس میرزایی – داریوش سرسیوند – محمدرضا معظمی گودرزی – مسعود حسینپور – جمشید بهره بر – علی طهماسبی – محمدرضا یاری – محمدرضا مهربان – کاوه نظام السلامی – حسین گودرزی – بهرام رحیمی – رضا سلگی – احسان امینی – موسی دیناروند – احمد زند لشنی – غلامعباس الحاقی – حسین قائد رحمت – حیدر موسیوند – شاهین کاووسی – مرتضی یاراحمدی – حبیب پیریایی – داوود معظمی گودرزی – محمد گودرزی- محمدرضا رضایی فرد – عبدالعلی هوشمندی – عبده سلیمی – محسن جهازی- محمود طهماسبی.
۷- آقایان مهران رهبری و مصطفی عبدی برای رسیدگی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی به صورت جداگانه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی مراجعه کردند. لازم به ذکر است که پیش از این، دو اتهام دیگر تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروهک مجذوبان نور نیز به این دو درویش منتسب شده بود که توسط دادستان مورد منع تعقیب قرار گرفت.
۸- آقایان علی معظمی و مصطفی عبدی صبح روز یکشنبه مورخ ۱۲ آذرماه برای رسیدگی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی به صورت جداگانه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی مراجعه کردند.
۹- صبح روز چهارشنبه مورخ ۲۲ آذر جلسه رسیدگی به پرونده آقایان کاظم دهقان، حمید آرایش، محمد علی شمشیرزن به اتهام محاربه و فساد فی الارض و همچنین آقایان امید علی اکبری، غلامعلی بیرمی و مهرداد کشاورز به اتهام حمل سلاح غیر مجاز در شعبه ۲ دادگاه انقلاب شیراز برگزار شد. این افراد با حضور دو تن از وکلای خود آقایان نظری و صادقی در برابر این اتهامات از خود دفاع کردند.
۱۰- نصرت طبسی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به شش ماه حبس تعزیری و ۴ سال و شش ماه حبس تعلیقی محکوم شد. این محکومیت به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی (ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی) برای این درویش گنابادی صادر شده است.
۱۱- آقای علیرضا روشن نیز در تیر ماه گذشته با اتهامی مشابه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، با قضاوت قاضی پیرعباسی به ۵ سال حبس (یک سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی) محکوم شد.
ت : فیلترینگ سایتها و محدودیت برای مراکز آموزشی و پژوهشی دراویش
همچون سال های گذشته سایت مجذوبان نور و سایر وبلاگهای منتسب به دراویش گنابادی از جمله وبلاگ درویشان بندر عباس برای چندمین بار فیلتر شد.
سایت مجذوبان نور پایگاه اطلاع رسانی دراویش گنابادی در طول سال گذشته چندین بار شدیداً مورد حملات هکری «ارتش سایبری ایران» قرار گرفت.
ث : تعدی به حسینیه ها، محل برگزاری مجالس درویشی و مزارهای عرفا
۱- اعزام چند دستگاه لودر و بولدوزر به محل مجلس فقری شب های جمعهی شهرکرد و تهدید به تخریب کل بنا، به بهانه استفاده از داربست و چادر در حیاط منزل،در حالی که مجوز کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری شهرکرد در سال قبل مبنی بر این بود که پوشش حیاط این منزل با چادر تخلف محسوب نمی شود،، اما فشارهای اداره امنیت شهرداری این مورد را بهانه ای برای برخورد با مجلس درویشی قرار داد که ایستادگی دراویش و حمایت مردم غیور شهرکرد مانع از تخریب محل شد.
۲- کتاب فروشی مزار شاه نعمت الله ولی بر اثر فشار نیروهای اطلاعات به تعطیلی گرایید، این کتاب فروشی که بیشتر کتابهایی با موضوعات تصوف و عرفانی را در اختیار علاقه مندان قرار می داد با ممانعت از تمدید اجاره محل تعطیل شد. همچنین اقداماتی در جهت هرچه کم رونق تر شدن این مزار زیارتی شد، به طوری که از تعداد متولیان این مزار کاسته شده و همچنین بازدید از اتاق چله خانه حضرت شاه نعمت الله به طور کامل ممنوع و از برگزاری مراسم های مذهبی که طبق روال هر ساله در این محل برگزار میشد، ممانعت میشود.
۳- بی توجهی به آرامگاه شیخ احمد غزالی از عرفا و اقطاب سلسله در قزوین. این محل مدت دو سال است که به بهانه تعمیر و مرمت مورد بی توجهی قرار گرفت. این مزار که مربوط به دوره صفوی می باشد و در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است به مخروبه تبدیل شده و از آن به عنوان انبار استفاده می شود. همچنین سنگ مزار نیز به محل دیگری منتقل شده و با بستن درب مزار به هیچ کس اجازه بازدید و زیارت داده نمی شود.
۴- تغییر و از بین بردن نام بعضی از دراویش بعد از تعمیر و بازسازی مزار جناب مشتاقعلیشاه کرمانی، در این بقعه مزار جناب آقای میرزا یوسف حایری(ارشادعلی) و درویش جعفر (فردی که به همراه جناب مشتاقعلیشاه به شهادت رسید) نیز می باشد که بعد از بازگشایی مجدد با باز کردن شیشه محافظ سنگ قبر، سنگ قبر را با موکت پوشانده اند و تنها سنگ قبر جناب مشتاقعلیشاه مشهود است.
ج : اعمال خشونت و محرومیتها شغلی و سایر مزاحمتها نسبت به دراویش
۱- آقای عمادالدین مردانی بر اساس نظریه اداره کل تعیین صلاحیت و اسناد وزارت اطلاعات به اتهام پیروی از سلسله نعمت اللهی گنابادی ، از شهرداری کرج اخراج شد .
۲- مهتاب بازوند شاعره ی غزلسرای معاصر به دلیل وابستگی به سلسله ی دراویش گنابادی پس از ۱۲ سال خدمت در کانون پرورش فکری استان لرستان اخراج شد.
۳- احسان اله حیدری از وکلای دراویش گنابادی در دومین دوره انتخابات هیات مدیره کانون وکلای دادگستری استان لرستان به علت دلبستگی به طریقت درویشی نعمت اللهی گنابادی و داشتن سابقهی وکالت از دراویش رد صلاحیت شد.
۴- چهار نفر ماموران وزارت اطلاعات با مراجعه به مغازه آقای نوروزعلی سلیمانیزاده مجلسدار شبهای جمعه گچساران از توابع کهگیلویه و بویراحمد، با تهدید این درویش مبنی بر همکاری و پر کردن لیستی که حاوی مشخصات فردی دراویش آن منطقه (شامل نام و مشخصات و شغل) بوده است جواز کسب مغازه این فرد را با خود میبرند، و پس دادن آن را مبتنی بر همکاری با آنها اعلام میکنند.
۵- رضا انتصاری، افشین کرمپور، حمید رضا مرادی، مصطفی دانشجو، امیر اسلامی و فرشید یداللهی دراویش محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، به دنبال عدم تمکین به برنامه های قاضی صلواتی برای برگزاری غیر قانونی دادگاه خود، به سلول های انفرادی بند ۲۰۹ منتقل شدند.
۶- مصطفی دانشجو با وجود بیماری حاد ریوی به دستور قاضی صلواتی از بیمارستان ترخیص و را به زندان اوین بازگردانده شد.
۷- حمیدرضا مرادی از فعالین حقوق دراویش و مدیر سایت مجذوبان نور که از ۲۶ دیماه و پس از امتناع از شرکت در جلسه دادگاه، همراه با ۶ تن دیگر از وکلای دراویش و مدیران سایت مجذوبان نور به سلولهای انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ منتقل شدهاند، مورد ضرب و شتم بازجوها قرار گرفته است. حمید مرادی، این درویش زندانی را به اتاق بازجویی منتقل و در برابر چشمان آقای مصطفی دانشجو یکی دیگر از دراویش و هم مسلکان این زندانی، شدیدا مورد ضرب و شتم قرار دادهاند تا جایی که آقای مرادی از شدت ضربات، خون استفراغ کرده و سپس تمامی لباس های وی را درآورده و این زندانی عقیدتی را با همان حالت با وجود برودت هوا در هواخوری بند ۲۰۹ رها کردند.
۸- در پی امتناع پرسنل و مدیران سایت مجذوبان نور جهت حضور در دادگاه، ماموران بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به دستور قاضی صلواتی برای اعمال فشار براین دراویش زندانی اقدام به تراشیدن موی سر و صورت دراویش به صورت اجباری کردند و به نظر میرسد بازجویان اطلاعات با سایر دراویش نیز همین برخورد را به صورت توهین آمیز داشتهاند. < به نقل از خبرنگار کلمه، روز سه شنبه ۲۶ دیماه پس از آنکه به حمید مرادی مدیر زندانی سایت مجذوبان نور اعلام شد به اجرای احکام زندان احضار شده و وی این احضار را نپذیرفت، و ماموران گارد زندان برای بردن مرادی به بند ۳۵۰ رفته بودند شش درویش دیگر نیز به نشانه همراهی و همبستگی با وی اعلام کردند که ایشان را تنها نخواند گذاشت.***
بازداشت محمدباقر علوی، عضو نهضت آزادی
محمد باقر علوی عضو نهضت آزادی ایران روز شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ پس از بازرسی منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است... محمد باقر علوی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش میزان خبر، این عضو نهضت آزادی ایران روز شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ پس از بازرسی منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.
او پیش از این نیز در سال ۱۳۸۸ بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم بازداشت شد و ۴۰ روز در سلول انفرادی گذراند.
علوی دومین عضو نهضت آزادی است که در یک هفته گذشته بازداشت شده است. پیش از این مهدی معتمدی مهر نیز بازداشت شده بود
در حال حاضر عماد بهاور مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران، امیر خرم و مسعود صادقی اعضای زندانی نهضت آزادی هستند.
***
در ادامه موج بازداشت شهروندان در شهرهای غربی کشور روز گذشته یک شهروند دیگر در پاوه بازداشت شد
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته ماموران امنیتی یک شهروند کرد ساکن شهرستان پاوه به نام "پدرام قادریان" فرزند محمد عارف بازداشت کردند.
پدر این شهروند کرد محمد عارف قادریان از معلمان بازنشسته شهرستان پاوه می باشد.
با بازداشت پدرام قادریان تعداد بازداشتی های این شهرستان به چهارده نفر افزایش یافته است، قانع حاتمی، معتصم شافعی، محمد نگاری، جهانبخش احمدی، آراس حاتمی و بابک عباسی از بازداشت شدگان اخیر روز گذشته از کرمانشاه به زندان پاوه انتقال داده شدند.
تا لحظه تنظیم این خبر از اتهام و دلیل دستگیری نامبردگان اطلاع دقیقی در دست نیست.
*** بازداشت سید غالب حسینی فعال کارگری و عضو کمیتهٔ هماهنگی ۲۹ اسفند ساعت ۱۲ ظهر سید غالب حسینی فعال کارگری و عضو کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در شهر سنندج، توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در محل کارش دستگیر شد. نام برده در آستانه ۸ مارس و همچنین بعد از دستگیری ۶ فعال کارگری در ۱۷ اسفند چندین بار تلفنی توسط نیروهای امنیتی تهدید شده بود و نیروهای اطلاعات از وی خواسته بودند که خود را به ستاد خبری معرفی کند. همچنین در پی عدم پاسخگویی نیروهای اطلاعاتی به خانوادههای فعالین کارگری بازداشتی، خانوادهها اعلام کردهاند که سفرهٔ هفت سین خود را در مقابل ستاد خبری شهر سنندج برپا خواهند کرد و بدینگونه در زمان تحویل سال در کنار عزیزانشان خوهند بود. کمیتهٔ هماهنگی ضمن محکوم کردن دستگیری سید غالب حسینی، خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط نام برده و بهزاد فرج الهی، وفا قادری، سید خالد حسینی، حامد محمودنژاد و علی آزادی اعضای کمیته هماهنگی در شهر سنندج و شریف ساعد پناه فعال کارگری و عضو اتحادیه آزاد کارگران و سایر کارگران و فعالین کارگری و زندانیان سیاسی دربند میباشد. ***
فعالان عرب محکوم به اعدام، کاندیدای جایزه بین المللی شجاعت مدنی شدند
عدالت برای ایران، ۲۷ اسفند ۱۳۹۱: فعالان عرب عضو موسسه الحوار که به اعدام محکوم شده اند، کاندیدای جایزه بین المللی “شجاعت مدنی” شدند. این جایزه به کسانی تعلق می گیرد با به خطر انداختن خود و با استفاده از روشهای مدنی، در مقابل بدی ها، ثابت قدمانه مقاومت کرده اند.
کاندیداهای این جایزه بین المللی، محمد علی عموری نژاد، هاشم شعبانی، هادی راشدی، جابر آلبوشوکه و مختار آلبوشوکه فعالان هویت طلب عرب محکوم به اعدام به همراه دیگر فعال موسسه الحوار، رحمان عساکره که به بیست سال حبس محکوم شده است، امروز پانزدهمین روز اعتصاب غذای خود را در زندان کارون اهواز پشت سر گذاشتند.
کمیل آلبوشوکه، پسر عموی دو تن از محکوم شدگان به اعدام می گوید: “چهارشنبه گذشته در اثر اصرار خانواده ها، آنها راضی شده اند آب بخورند و هم اکنون فقط شیر و آب می نوشند و در اعتصاب غذای تر هستند. از بین آنها هادی راشدی که از بیماری های مختلف رنج می برد، خیلی ضعیف شده و حال مختار آلبوشوکه، پسر عموی من هم اصلا خوب نیست.”
اعضای محکوم به اعدام موسسه الحوار در اعتراض به احکام اعدام خود که آن را ناعادلانه و فاقد مستند و مبنای حقوقی می دانند از پانزده روز پیش دست به اعتصاب غذا زده اند. موسسه علمی-فرهنگی الحوار به معنای گفت و گو یک سازمان غیردولتی بود که در سالهای 1382 تا 1384، همایش و شب های شعر به زبان عربی و کلاسهای آموزشی و هنری برای جوانان عرب شهر رامشیر (خلفیه) برگزار می کرده است. فعالیتهای این موسسه در پی اعتراضات وسیع مردمی اردیبهشت 1384 به تبعیض علیه مردم عرب و امنیتی شدن فضای استان خوزستان غیرقانونی اعلام شد و موسسان و اعضا و وابستگان به این موسسه، تحت تهدید و خطر قرار گرفتند. نزدیک به بیست عضو و فعال این موسسه، در بهمن 1389، دستگیر و در بازداشتگاه مخفی وزارت اطلاعات در اهواز ماهها تحت شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفتند تا به انجام عملیات مسلحانه اعتراف کنند.
پیش از برگزاری دادگاه و محکوم شدن این افراد، پرس تی وی، شبکه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی ایران، اعترافات اجباری هادی راشدی و هاشم شعبانی، دو تن از اعضای موسسه الحوار را پخش کرده بود و پس از آن، پنج نفر از اعضای الحوار به اعدام و چهار نفر دیگر به حبس محکوم شدند. هفته گذشته اتحادیه اروپا محمد سرفراز، مدیر پرس تی وی و حمید رضا عمادی، مدیر اتاق خبر این شبکه را به دلیل دست داشتن در تهیه و پخش اعترافات اجباری زندانیان سیاسی در فهرست تحریم های حقوق بشری قرار داد. همچنین سید محمد باقر موسوی، قاضی شعبه 2 دادگاه انق لاب اهواز نیز به دلیل صدور احکام اعدام برای این پنج فعال هویت طلب در فهرست تحریم های اتحادیه اروپا قرار گرفت.
عدالت برای ایران پیش از این در گزارش تفصیلی خود با عنوان “گفت و گو با مرگ“، نقض حقوق فعالان هویت طلب عرب را مستند کرده و خواستار پاسخگو کردن مقامات مسئول این نقض شدید حقوق بشر شده بود.
*** ادامه سیاست سرکوب و آزار و اذیت خانوادههای زندانیان سیاسی
ارتجاع حاکم در راستای مهندسی انتخابات ریاست جمهوری آینده، به سیاست اعمال فشار و ایجاد جو رعب و وحشت درجامعه ابعاد تازهای بخشیده است. درهفتههای اخیر علاوه بر پیگرد و بازداشت شمار دیگری از روزنامهنگاران و خبرنگاران، شاهد بازداشت گروهی از فعالان اجتماعی و چهرههای فرهنگی متعلق به اقلیتهای مذهبی بودیم. بازداشت و بازجویی ازدراویش گنابادی و تعدادی از پیروان اهل حق (یارستان) خشم افکارعمومی در مناطق غربی و استانهای شرقی کشور را برانگیخت. دراین زمینه شیرین عبادی درگزارش ماهیانه خود در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران، اعلام نمودهاست: ”آرش شلتوکی از دراویش گنابادی . . . وپنج تن از فعالان مدنی و دانشجویی مریوان بازداشت شدند. همچنین طاهرفقیه و چهارتن دیگر از طلاب . . . منتقد حکومت ایران بازداشت شدند . . . وضعیت برخی زندانیان سیاسی – عقیدتی همچنان نامناسب گزارش میشود . . . مسئولان زندان از اعزام صالح کهندل و میثاق یزداننژاد به مراکز درمانی خودداری کردند .. . مسعود پدرام از اعضای شورای فعالان ملی – مذهبی که دربند 350 زندان اوین دوران محکومیت خودرا میگذراند، به دادسرای اوین احضار و اتهام جدیدی بهوی تفهیم و مجدداً مورد بازجویی قرارگرفت. ارژنگ داودی، زندانی سیاسی تبعید شده بهزندان بندرعباس به سلول انفرادی منتقلشد. صفایی مقدم، مهدی قمیشی، حسن دادخواه و ایرج زارع چهار فعال سیاسی بهاداره اطلاعات استان خوزستان و پرویز شیرودی فعال دانشجویی بهحراست دانشگاه شهید چمران اهواز احضار و مورد بازجویی قرارگرفتند“. درعین حال ارگانهای امنیتی بهپیگیرد روزنامهنگاران ادامه داده و برخی از آنها مانند کیوان مهرگان، نرگس جودکی، جواد دلیری، امیلی امرایی، ساسان آتایی و پوریا عالمی کماکان در زندان بسر میبرند. وزارت اطلاعات با پروندهسازی علیه روزنامهنگاران تلاش میکند، فضای ترس در آستانه انتخابات بر جامعه سایهافکند. یکی از جنبههای سیاست سرکوب و ایجاد جو رعب و وحشت، اعمال فشار هدفمند به خانواده و بستگان زندانیان سیاسی – عقیدتی است. به ویژه خانواده زندانیان سیاسی و دگراندیشان بهشدت و بطور سیستماتیک مورد آزار قراردارند. هدف ارتجاع از چنین سیاستی درهمشکستن مقاومت مبارزان دربند و مسدودساختن امکانات تماس خانوادهها و جلوگیری از خبررسانی در خصوص وضعیت زندانهاست. بطور نمونه خانواده برخی فعالان کارگری دربند و مبارزان دانشجویی و زنان بهبند کشیدهشده، دایماً توسط ماموران امنیتی و دادستانی انقلاب اسلامی تهدیدشده و زیرفشار قراردارند. دراین زمینه در گزارش بهمن ماه شیرین عبادی آمده است: ”خانواده فعالان سیاسی و مدنی دگراندیشان نیز از اذیت و آزار ماموران امنیتی درامان نبودند، ازجمله زهرا موسوی و نرگس موسوی دو تن از دختران میرحسین موسوی، محمد حسین کروبی پسر سوم کروبی برای چند ساعت بازداشت و مورد بازجویی قرارگرفتند . . . حسین شیرازی فرزند آیتالله صادق شیرازی نیز به دادسرای ویژه روحانیت احضارو بازجویی شد. از سوی دیگر پدر، مادر و برادر انور حسین پناهی زندان سیاسی به اداره اطلاعات شهر قروه و محمد رستمنژاد پدر دو نوجوان کشتهشده مهابادی . . . به اداره اطلاعات مهاباد احضار و بازجویی شدند“. سیاست سرکوب و ایجاد فضای ترس و وحشت بانزدیکشدن بهزمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بهشکل هدفمند و متناسب با تحولهای صحنه سیاسی بهاجرا گذاشتهشدهاست. این سیاست بخشی از برنامه واپسگرایان برای مهندسی انتخابات و مهار و کنترل جنبش مردمی است. یگانه پاسخ مناسب و اقدام موثر درقبال چنین برنامهای، مبارزه متحد و مشترک برای آزادی بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی – عقیدتی است!
سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسه سياسی و حماسه اقتصادی» نامگذاری ميکنيم...
ادامه نامگذاری های بی مسما توسط خامنه ای: سال 92 سال حماسه سياسی و اقتصادی!
توصيه مطلب۰
حضرت آيتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پيام به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ايران در سال گذشته بويژه در مواجهه ی اقتصادی و سياسی با جهان استکبار، چشم انداز سال ۹۲ را اميدوارانه و همراه با پيشرفت و تحرک و ورزيدگی و حضور جهادی ملت ايران در عرصه های سياسی و اقتصادی دانستند و تاکيد کردند: با اين نگاه، سال ۹۲ را «سال حماسه ی سياسی و حماسه ی اقتصادی» نامگذاری می کنيم. آفتاب: متن پيام رهبر معظم انقلاب اسلامی به اين شرح است:
«بسماللهالرّحمنالرّحيم
يا مقلّب القلوب و الأبصار، يا مدبّر اللّيل و النّهار، يا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبيبتک سيّدة نساء العالمين فاطمة بنت محمّد صلّی الله عليه و ءاله. اللّهمّ صلّ عليها و علی ابيها و بعلها و بنيها. اللّهمّ کن لوليّک الحجّة بن الحسن صلواتک عليه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فيها طويلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّيّته و شيعته و رعيّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جميع اهل الدّنيا ما تقر به عينه و تسرّ به نفسه.
تبريک عرض ميکنم به همه همميهنان عزيزمان در سراسر کشور، و به همه ايرانيان در هر نقطهای از جهان که هستند، و به همه ملتهايی که نوروز را گرامی ميدارند؛ مخصوصاً به ايثارگران عزيزمان، خانوادههای شهدا، جانبازان و خانوادههايشان، و همه کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزيزمان مشغول فعاليتند. اميدواريم خداوند متعال اين روز را و اين آغاز سال را برای ملت ما، برای همه مسلمانان عالم، مايه شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤيد بدارد. به همميهنان عزيزمان عرض ميکنم توجه داشته باشند که ايام فاطميه در اواسط روزهای عيد است و تکريم و احترام اين ايام برای همه ما لازم است.
ساعت تحويل و هنگام تحويل، در حقيقت حد فاصلی است بين يک پايان و يک آغاز؛ پايان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده ما بايد به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببينيم، برای آن خودمان را آماده کنيم و برنامهريزی کنيم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی که طی کردهايم هم برای ما مفيد است، برای اينکه ببينيم چه کردهايم، چگونه حرکت کردهايم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگيريم و تجربه بياموزيم.
سال ۹۱ مثل همه سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شيرينی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پيروزی هم داشت، عقبماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حيات، هميشه همينجور است؛ با کش و قوسها همراه است، با فراز و نشيبها همراه است؛ مهم اين است که از نشيبها خارج شويم، خودمان را به اوجها برسانيم.
آنچه که در طول سال ۹۱ از جنبه مواجهه ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگيری دشمنان بر ملت ايران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضيه، سختگيری دشمن بود؛ اما باطن قضيه، ورزيدگی ملت ايران و پيروزی او در ميدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصه اقتصاد و عرصه سياست بود. در عرصه اقتصاد، گفتند و تصريح کردند که ميخواهند ملت ايران را بهوسيله تحريم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ايران را فلج کنند و ما در ميدانهای مختلف، به توفيق الهی و به فضل پروردگار، به پيشرفتهای زيادی دست پيدا کرديم؛ که تفصيل آنها برای ملت عزيزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم انشاءالله در سخنرانی روز اول فروردين، به شرط حيات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.
در زمينه اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ايجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهيها و سهلانگاريها انجام گرفت که به نقشههای دشمن کمک کرد؛ ليکن در مجموع، حرکت مجموعه نظام و مجموعه مردم، يک حرکت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج اين ورزيدگی را در آينده خواهيم ديد.
در عرصه سياست، از يک جهت همت آنها اين بود که ملت ايران را منزوی کنند، از جهت ديگر ملت ايران را دچار دودلی و ترديد کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعيف کنند. درست عکس اين عمل شد؛ در واقع عکس اين اتفاق افتاد. در زمينه انزوای ملت ايران، نه فقط نتوانستند سياستهای بينالمللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونههائی از قبيل اجلاس جنبش غيرمتعهدها با حضور تعداد کثيری از سران و مسوولان کشورهای جهان در تهران تشکيل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما ميخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نيست، بلکه در دنيا با چشم تکريم و احترام به جمهوری اسلامی و به ايران اسلامی و به ملت عزيز ما نگريسته ميشود.
در زمينه مسائل داخلي، مردم عزيز ما در آنجايی که امکان و موقعيت ابراز احساسات وجود داشت عمدتاً در بيست و دوم بهمن سال ۹۱ آنچه را که لازمه حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای ديگر پرشورتر و متراکمتر در صحنه حاضر شدند. يک نمونه ديگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحه تحريمها بود، که نمونه و مستورهای از وضعيت و روحيهی ملت ايران را نشان ميداد نسبت به نظام اسلامی و به مسوولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمي، کارهای زيربنائي، تحرک فراوان مسوولين و مردم. زمينهها برای حرکتِ رو به جلو و انشاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمينهی اقتصاد، هم در زمينه سياست، و هم در همه زمينههای حياتيِ ديگر.
سال ۹۲ برابر چشمانداز اميدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسيم شده است، سال پيشرفت و تحرک و ورزيدگی ملت ايران خواهد بود؛ نه به اين معنا که دشمنيِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به اين معنا که آمادگی ملت ايران بيشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آيندهی اين ملت به دست خودشان و با همتِ با کفايت خودشان انشاءالله بهتر و اميدبخشتر خواهد شد.
البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پيشِ رو داريم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سياست است. در عرصهی اقتصاد، به توليد ملی بايد توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترويج توليد ملی و حمايت از کار و سرمايهی ايراني، يک مسئلهی بلندمدت است؛ در يک سال به سرانجام نميرسد. خوشبختانه در نيمهی دوم سال ۹۱ سياستهای توليد ملی تصويب شد و ابلاغ شد يعنی در واقع اين کار ريلگذاری شد که بر اساس آن، مجلس و دولت ميتوانند برنامهريزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتکار پيش بروند.
در زمينه امور سياسي، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات رياست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرايی و سياسي، و به يک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آينده برنامهريزی ميکند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در اين ميدان هم خواهند توانست آينده نيکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمينهی اقتصاد، هم در زمينه سياست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور بايد وارد شد، با همت بلند و نگاه اميدوارانه بايد وارد شد، با دل پر اميد و پر نشاط بايد وارد ميدانها شد و با حماسهآفرينی بايد به اهداف خود رسيد.
با اين نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسه سياسی و حماسه اقتصادی» نامگذاری ميکنيم و اميدواريم به فضل پروردگار، حماسه اقتصادی و حماسه سياسی در اين سال به دست مردم عزيزمان و مسوولان دلسوز کشور تحقق پيدا کند.
به اميد توجهات پروردگار و دعای حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهيدان عزيز.
و السّلام عليکم و رحمةالله و برکاته»
باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا گفته است که رهبری ايران به جای هشدار درباره نابود کردن شهرهای اسرائيل بهتر است بر توسعه اقتصادی کشور تمرکز کند...
واکنش اوباما به هشدار خامنه ای عليه اسرائيل
آيت الله علی خامنهاي، رهبر جمهوری اسلامي، روز پنجشنبه در سخنرانی خود با اشاره به تهديدهای اسرائيل عليه ايران، گفته بود: «اگر غلطی از سردمداران اسرائيل سر بزند جمهوری اسلامی تلآويو و حيفا را با خاک يکسان خواهد کرد.»
باراک اوباما که روز جمعه در امان، پايتخت اردن، در کنفرانس خبری مشترک با عبدالله دوم، پادشاه اين کشور صحبت ميکرد، خواهان حل مناقشه هستهای ايران با جهان غرب از راههای غيرنظامی شد.
او گفت که ديدگاه حکومت ايران بايد بر رشد و بالندگی اقتصادی مردم اين کشور استوار باشد، نه تهديد به نابود کردن شهرهای اسرائيل.
آقای اوباما در پاسخ به سوالی درباره سخنرانی روز پنجشنبه رهبر ايران در مشهد صحبت ميکرد.
باراک اوباما در بخشی از پاسخ خود به سوالی درباره آمادگی آمريکا درباره پيامدهای حمله احتمالی اسرائيل به تاسيسات اتمی ايران گفت: «آنها ميتوانند پيشرفت کنند و کسب و کار راه بيندازند و به گسترش تجارت بپردازند. بايد بين مردم ايران و ديگر نقاط، از جمله ايالات متحده تعامل و سفر برقرار شود. ديدگاه (حکومت ايران) بايد بر اين اصل باشد، نه تهديد به يکسان کردن شهرهای اسرائيل با خاک.»
آقای اوباما ابراز اميدواری کرد که برای جلوگيری از دستيابی ايران به سلاح هستهای به اقدام نظامی نياز نباشد.
آمريکا و اسرائيل ايران را به تلاش برای به دست آوردن سلاح اتمی متهم ميکنند، اتهامی که بارها از سوی ايران رد شده است.
به گفته باراک اوباما، ايران بايد کشورهای جهان را متقاعد کند که برنامه اتمی اين کشور صلح آميز است.
وی گفت ايران هنوز نتوانسته جامعه جهانی را از اين موضوع مطمئن کند.
باراک اوباما گفت: «اگر موضوع آن طور باشد که رهبر ايران گفته که توليد سلاح اتمی غيراسلامی است و ايران علاقه ای به توليد تسليحات هسته ای ندارد، پس بايد يک راه عملی قابل تاييد برای تضمين دادن به جامعه جهانی وجود داشته باشد، که ايران در پی (توليد سلاح هسته ای) نيست تا اين مشکل حل شود.»
آقای اوباما همچنين تاکيد کرد که همه گزينهها را برای پيشگيری از دستيابی ايران به سلاح هستهای در نظر خواهد گرفت.
عبدالله دوم نيز هشدار که هر اقدام نظامي، چه از سوی اسرائيل يا ايران، ميتواند به وخيمتر شدن اوضاع در خاورميانه منجر شود.
او ابراز اميدواری کرد که راهی غير از اقدام نظامی برای پايان دادن به اين مناقشه وجود داشته باشد.
صالح مرادی و کسری نوری از دراویش گنابادی زندانی در زندان عادل آباد شیراز پس از ۶۴ روز اعتصاب غذای «تر»، در ملاقاتی که صبح روز سوم فرودین ۹۲ با خانوادههای خود داشتند اعلام داشتند که از روز اول فروردین دست به اعتصاب غذای خشک زده اند...
پس از ۶۴ روز اعتصاب غذای تر؛ اعتصاب غذای خشک دراویش دربند
صالح مرادی و کسری نوری از دراویش گنابادی زندانی در زندان عادل آباد شیراز پس از ۶۴ روز اعتصاب غذای «تر»، از صبح پنجشنبه ۱ فروردین ۹۲ وارد اعتصاب غذای «خشک» شدند.
به گزارش مجذوبان نور؛ صالح مرادی و کسری نوری در ملاقاتی که صبح روز سوم فرودین ۹۲ با خانوادههای خود داشتند اعلام داشتند که از روز اول فروردین ۹۲ دست به اعتصاب غذای خشک زده اند.
اعتصاب غذای خشک این دراویش زندانی در حالی صورت می گیرد که این ۲ زندانی عقیدتی در مجموع ۶۷ روز است که در اعتصاب غذا به سر میبرند و از نظر جسمی بسیار ضعیف شدهاند و پیش از این نیز پزشک بهداری زندان اعلام کرده بود که ادامهی اعتصاب غذا باعث ایجاد صدمات جبران ناپذیری بر جسم این دراویش گنابادی خواهد شد.
در حال حاضر این دراویش به بهداری زندان عادل آباد منتقل شده اند، اما به دلیل تعطیلات و کمبود نیرو و امکانات، رسیدگیهای لازم به ایشان صورت نگرفته است.
پیش از عید نوروز، این ۲ درویش گنابادی با ارسال پیام تبریک نوروزی، اعلام کرده بودند: “با پا فشاری بر خواستهها و مطالبات قانونی مان بار دیگر اعلام می داریم تا زمانی که برادران ایمانیمان آقایان حمید مرادی، مصطفی دانشجو، فرشید یداللهی، امیر اسلامی، افشین کرمپور، رضا انتصاری و امید بهروزی از سلولهای امنیتی بند ۲۰۹ به بند ۳۵۰ منتقل نشده و نسبت به درمان و بهبود و سلامت ایشان اقدام فوری صورت نگیرد از پای نخواهیم نشست.”
بر اساس این گزارش خانوادههای این دو درویش گنابادی، وضعیت کسری نوری و صالح مرادی را وخیمتر از گذشته اعلام کرده و گفتند: عوارض این اعتصاب غذا از جمله (ضعف، کاهش وزن شدید، سرگیجه، کاهش شدید بینایی، درد کلیه، چسپندگی روده ، ناراحتی کبد و معده درد و …) تشدید یافته و با وجود اعتصاب غذای خشک، جان این دو درویش گنابادی در خطر است. این در حالی است که روز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه، ماموران امنیتی و مسئولان زندان عادل آباد شیراز، کسری نوری و صالح مرادی را با وجود وضیعت جسمی وخیم مجبور به انگشت زدن نامهای کردند که مضمون آن حاکی از سلامتی کامل جسمی آنها و عدم نیاز به مداوا و رسیدگی کامل درمانی-بهداشتی در زندان بود.
صالح مرادی از دراویش گنابادی محبوس در زندان عادل آباد شیراز است که مدت ۶۷ روز را به همراه کسری نوری از دیگر دراویش گنابادی در اعتراض به انتقال وکلای زندانی دراویش به سلول های انفرادی ۲۰۹ زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده است، آنها خواستار توجه به وضیعت نامناسب جسمی و خروج از انفرادی وکلای دراویش هستند که نزدیک به ۷۰ روز را به دستور قاضی صلواتی در سلول انفرادی محبوس شدهاند.
صالح مرادی حدود ۱۹ ماه و کسری نوری نزدیک به ۱۵ ماه است که به اتهامهای تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و عضویت در گروه مجذوبان و همچنین مصاحبه با رسانههای بیگانه و اقدام علیه نظام در زندان عادل آباد شیراز زندانیاند و پرونده آنها در دادگاه انقلاب شیراز پس از گذشت ۱۷ ماه همچنان مراحل رسیدگی را طی میکند. گرچه با توجه به اینکه مدت حبس آنها از حداقل اتهامات انتسابی فزونی یافته؛ هم اکنون بازداشت آنها غیر قانونی محسوب میشود.
گرانی، تورم، رکورد و بیکاری؛ اینها خلاصه اقتصاد ایران در سال ۹۱ است، سالی که با نگرانی آغاز شد، با بحران ادامه یافت و در مسیر آنچه اقتصاد مقاومتی نام گرفت، به نقطه ای رسید که حالا قرار است در میان نارضایتی ها و ناامیدی های ایرانیان، به حماسه ای مبهم و لاجرم موهوم در عرصه اقتصادی برسد. باید منتظر ماند و دید آیا در ماههای آینده در دو عرصه انتخابات ریاست جمهوری و مذاکرات هسته ای، گشایشی به نفع اقتصاد در حال احتضار کشور به وقوع خواهد پیوست یا خیر...
یک سال با اقتصاد مقاومتی/ سالی پر از حماسهآفرینی در تورم، رکود و بیکاری
«سقوط» را باید واقعیت سخت و غیرقابل انکار این روزهای اقتصاد ایران خواند که درست در سالی به این نقطه رسید که به نام حمایت از تولید و کار و سرمایه ملی نامگذاری شده بود و حالا در میان بحران های پیاپی و بی وقفه، سخن از استخراج حماسه ای از درون این روزگار پر آشوب می رود.
اقتصاد ایران که در سال ۹۱ در پی “سیاست های ساده اندیشانه غیرعلمی و با ژست عدالت طلبانه” به کما رفت، حال بیماری را دارد که براساس پیش بینی کارشناسان، حداقل در کوتاه مدت امیدی به بهبود آن نیست. با این اوصاف اگر قرار باشد به سیاق نامگذاری سال گذشته که در سایه حمایت رهبری از تولید و کار، کل اقتصاد تولیدی و بخش اشتغال به محاق رفت، حالا در سال ۹۲ اقتصادمان حماسه ساز شود، به واقع باید نگران بود.
در مورد وضعیت اقتصاد کشور در سال گذشته، همین اشاره به اعتراف مدیرعامل بانک مرکزی بس، که گفته است: اقتصاد ایران در سال ۹۱ یکی از «دشوارترین مقاطع تاریخ» خود را پشت سر گذاشته است؛ محمود بهمنی همان رییسی است که پیش از آن هم وضعیت اقتصادی را به «شعب ابیطالب» تعبیر کرده بود. همان وضعیتی که کارشناسی در شرح آن می گوید «به یک سیاهچاله تبدیل شده است که یا در خودش فرو خواهد رفت یا همه چیز را در خود می کشد و نابود می کند.»
با تکیه بر شعار حماسه اقتصادی سال ۹۲ از سوی آیت الله خامنه ای، اگر بخواهیم وضعیت امروز بخش های مختلف این حوزه را مورد ارزیابی دهیم، سیاست های اقتصادی سال ۹۱ و نتایج حاصل از آن چیزی کم از حماسه نداشته است. حماسه معیشتی
سال ۹۱ با نگرانی و اضطراب از موج گرانی های سال قبل آغاز شد، رشد بی سابقه گرانی و تورم قدرت خرید مردم به حداقل ممکن رسید و به تبع آن سفره های معیشتی مردم نیز کوچک و کوچک تر شد. نگرانی که در مقاطع مختلف سال گذشته روند صعودی را رها نکرد و کالاهای مختلف را نشانه رفت و معیشت خانوارها را با بی سابقه ترین مشکلات مواجه ساخت.
شتاب روند تورم قیمتها در سال گذشته در حالی بود که مرور اخبار اقتصادی حاکی از رکود در اکثر بخش های مفید همراه با گسترش بیکاری و بروز کمبودهای قابل توجه از جمله در زمینه کالاهای اساسی است.
نگاهی به آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد قیمت کالاهای مصرفی از هفته اول مرداد ۱۳۸۴ تا هفته آخر مهر ۱۳۹۱ حدودا ۴ برابر شده است. از سوی دیگر در کمتر از ۸ سال تورم ۲۸۱ درصد رشد داشته است. بر اساس همین گزارش از متوسط قیمت خردهفروشی مواد خوراکی در سطح تهران، قیمت تمامی مواد خوراکی پرمصرف خانوارها در دوره هفت ساله دولت احمدینژاد به شدت افزایش یافته و به طور میانگین ۴ برابر شده است.
هر خانوار شهری در سال ۸۹ حدود ۷۵۲ هزار تومان تفاوت دخل و خرج داشته که این رقم در سال ۹۰ به حدود ۲۴۱ هزار تومان رسیده است. رقم کسری بودجه برای خانوارهای روستایی در سال ۸۹، حدود ۹۱۴ هزار تومان بود که یک سال بعد به حدود ۴۲۴ هزار تومان رسید. از سوی دیگر هزینه خوراکی خانوار شهری ۲۱/۲۵ درصد افزایش داشته و سهم هزینه خوراکی از هزینه کل ۶۸/۲۴ بوده است. به این ترتیب سهم مخارج خوراکی خانوار از هزینه کل افزایش چشمگیری داشته و برای خانوار روستایی حدود ۴۰ درصد و برای خانوار شهری حدود ۲۵ درصد بوده است.
این وضعیت با جنجال گسترده و بدون برنامه های کارآمد در جهت مقاصد سیاسی و جناحی بود که نقطه نهایی آن در اسفندماه افزایش نقدینگی، پیامدهایی مانند تورم بالای ۳۰ درصد را برای کشور رقم زد و حاصل آن غوطه ور شدن طبقات مختلف جامعه از حقوق بگیر و کارمند و فرهنگی و کارگران و .. در فقر گسترده شد. کاهش نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، کاهش فاصله دهک های درآمدی و توزیع عادلانه درآمد، کاهش فقر و محرومیت و کوچک شدن سفره خانوارها نتیجه ای بود که با شعار عدالت اجتماعی حاصل شد.
اگر بخواهیم وضعیت معیشتی مردم را با نگاهی به نقدینگی نیز محاسبه کنیم حاصل آن باز آمار وحشتناکی است. مطابق گزارشها در آغاز دولت احمدی نژاد میزان نقدینگی موجود کمتر از ۷۰ هزار میلیارد تومان بود که با رسیدن به روزهای پایانی سال از سطح ۴۵۰ هزار میلیاردتومان نیز عبور کرد و نتیجه اش کاهش قدرت خرید مردم شد. در شرایطی که رشد اقتصادی کشور پایین و نزدیک به صفر اعلام شده و نقدینگی با نرخ هایی بالای ۲۰ درصد افزایش می یابد، عمده این افزایش پول در گردش، اثر خود را بر افزایش قیمت ها و تورم آینده نشان خواهد داد. نقدینگی ای که برنامه هایی نظیر پرداخت یارانه نقدی را هم که به ظاهر با هدف گسترش عدالت اقتصادی اعلام شد، بی اثر و حتی زیان بار جلوه کرد. حماسه فلاکت، تورم و بیکاری
شاخص فلاکت، بهعنوان صرفاً یک مثال قابل اتکا از نظر آمارهای رسمی منتشره که در سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۴ به ترتیب ۲۸/۶ و ۲۴/۲ بود، در سال ۱۳۹۱ و تا دی ماه این سال، به حدود ۴۳ درصد، یعنی حدود دو برابر افزایش یافته است. شاخص فلاکت، از جمع دو شاخص نرخ بیکاری و نرخ تورم به دست میآید و نشاندهنده شدت فشار بر فرودستترین اقشار هر جامعه است». این رقمی است که سعید لیلاز تحلیلگر اقتصادی در مقالهای در دوماهنامه “چشمانداز ایران” به آن پرداخته است. افزایش دو برابری این شاخص قابل اهمیت در حماسه ۹۱ به چه رقمی نزدیک شود، موضوع نگران کننده ای است.
از سویی رقم تورم فعلی اقتصاد کشور نزدیک به ۲۹ درصد است. نرخی که به گفته اقتصاددانان، بعد از کشورهای بلاروس، اتیوپی و ونزوئلا در رده چهارم فهرست کشورهایی قرار می گیرد که بالاترین نرخ تورم را دارند.
نکته فاجعه آمیز آنکه در شرایط حاضر اینگونه نیست که ما یا تورم داشته باشیم یا بیکاری. بلکه هر دو با هم وجود دارد که ترکیب رکود و تورم را میتوان با معیار فلاکت که در بالا ذکر شد، معین کرد.
نگاهی به نرخ تورم در ۱۰ ماهه سال ۹۱ رشد بی سابقه آن را نشان می دهد. به گونه ای که نرخ تورم در فروردین ۲۱.۸ اردیبهشت ۲۲.۲ خرداد ۲۲.۴ تیر ۲۲.۹ مرداد ۲۳.۵ شهریور ۲۴ مهر ۲۴.۹ آبان ۲۶.۱ آذر ۲۷.۴ دی ۲۸.۷ رسیده است.
با این حال برخی کارشناسان آمارهای بانک مرکزی در زمینه تورم را غیرواقعی و ساختگی دانسته و تورم را “فراتر از ۵۰درصد” برآورد کردهاند.
افزایش بیکاری نیز مشابه دیگر شاخص ها است. هر چند دولت بر اساس آمار رسمی ادعا کرد که نرخ بیکاری به حدود ۱۲ درصد کاهش یافته است، اما منابع دیگر و ازجمله برخی نمایندگان مجلس با اشاره به نرخ ۳۰ درصدی بیکاری ادعاهای دولت را نپذیرفتند. حماسه مرغ و برنج و کوپن
نرخ کالاهای مختلف از همان ابتدای سال حاشیه ساز و نگران کننده بود. در این میان اما مرغ از همان سال ۹۰ پر حرف و حدیث بود و دولت هم مثل همیشه پر وعده و شعار برای کاهش نرخ آن ظاهر شد. وعده ای که درست تا اسفند ۹۱ محقق نشد. اوج بحران مرغ را باید مرتبط با ماه رمضان سال ۹۱ دانست که دولت در نهایت مردم را به سمت صف های طولانی مرغ کشاند و به موازات آن مساله توزیع کوپن و سهمیه بندی کالاها قوت گرفت.
پس از مرغ زمزمه نایاب شدن روغن نباتی که با گران شدن آن همراه بود، بسیاری از شهروندان را به سمت خرید بالای این محصول سوق داد. پس از آن دولت با اقدام عامدانه در دستکاری بازار و توزیع برنج و گران کردن این کالا، صف های برنج در سراسر کشور شهروندان را برای خرید برنج آلوده ارزان تر به زحمت انداخت و در حالی برنج ۱۱۰۰ تومانی را با ارز مرجع وارد کرده که آن را به قیمت ۳ هزار و ۸۵۰ تومان به مردم فروخت.
صف هایی که در نهایت با بی برنامه گی، گرانی و سوء مدیریت دولتی باعث گلایه شهروندان شد. در نیشابور با راهپیمایی اعتراضی مردم و سر دادن شعارهایی علیه دولت همراه شد. در کرج نیز منجر به فوت یک شهروند برای دریافت یک کیسه برنج گشت. دولت تا آخرین لحظات سال ۹۱ عامدانه یا غیرعامدانه یا به واسطه دست های پشت پرده یا دشمن فرضی! به هر رو موفق به سامان دادن بازار کالاهای اساسی نشد و سیستم کوپنی را هم میان چند دهک جامعه بازگرداند. حماسه رکود و تعطیلی صنایع
در سالی که به نام تواید و کار ملی نامگذاری شد، شاهد نابودی نظام تولید، بنگاه های تولیدی، اقتصاد پرهزینه، فاقد رقابت و فاقد توجیه اقتصادی در کل کشور بودیم. تعطیلی یک به یک بسیاری از شهرک های صنعتی، واحدهای تولیدی و کارخانه های مختلف ورشکستگیها و تعطیلی اجباری کارگاهها و کارخانهها محصول سوء مدیریت کلان کشوری و بی تدبیری ای بود که درپیش گرفته شد. مواردی که بیانگر ضعف و تخریب در بنیان های اقتصادی، افزایش بیکاری و تورم و قرار گرفتن کشور در وضعیت رکود-تورمی است. وضعیتی که اقتصاد کشور در این بخش را به سمت کاهش اشتغال و تولید، افزایش تورم، بیکاری بی سابقه و گسترده، سوق داد. حماسه ارزی
نوسانات نرخ ارز ارزش پول ملی را طی سال ۹۱ به بی سابقه ترین سطح رساند. آنچه در نهایت از نتایج مجلس از سوی برخی از نمایندگان حاصل شد این بود که دولت، به منظور کسب درآمد برای بودجه، عمدا نرخ ارز خارجی را افزایش داده است تا نقدینگی موجود را جمع آوری کند. با این حال از آنجا که عملیات مالی دولت هم، مانند بسیاری دیگر از موضوعات دیگر شفافیت لازم را نداشته، مسایل زیادی پشت پرده ماند.
بحران ارزی تنها به واقعه سقوط ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی ختم نشد. تورم لجام گسیخته ای که پیشاپیش آغاز شده بود، منجر شد تا فاز جدیدی از بحران های خودساخته چند دهه اخیر کشور آغاز شود. نابسامانی بازار کالاهای مختلف و گرانی ها و فلج شدن مبادلات مختلف تجاری، عملا خرید و فروش کالا را غیرممکن کرد.
بحران ارزی در نهایت منجر به اعتراضات بازار در مهر ۱۳۹۱ شد که در ۱۲ مهر ۱۳۹۱ در بازار تهران و مناطق اطراف آن شد.
در این روز معترضان شعارهایی چون “دولت بی کفایت/ استعفا، استعفا”، “بازاری باغیرت/ حمایت، حمایت”، “سوریه رو رها کن/ فکری به حال ما کن”، “نترسید، نترسید/ ما همه با هم هستیم”، “نصر من الله و فتح قریب/ مرگ بر این دولت مردم فریب” و “توپ، تانک، فشفشه/ دلار باید نصف بشه” سر دادند. این بحران اگر چه به طرح سوال از احمدی نژاد در مجلس رسید اما با حکم حکومتی این حماسه دولتی ! جمع و جور شد و به ایجاد فضای امنیتی در کشور ختم شد. این بحران که کشور ر ا در حوزه های مختلف با مشکلات بی سابقه مواجه ساخت باعث پیشنهاد طرح تشکیل کمیته ای فرا-دولتی برای تکلیف کردن به دولت یا گرفتن مدیریت اقتصاد از دولت شد تا اقتصاد به تعادل برسد.اقدامی که نیمه کاره رها ماند. حماسه سیاست کالا در برابر نفت
دولت احمدی نژاد با در پیش گرفتن سیاست فروش نفت به هر قیمت و به صورت عجولانه به معدود خریداران باقی مانده از جمله چین و هند و پاکستان، در عوض پول نفت به شکلی به واردات محصولاتی همچون گندم و برنج و دیگر محصولات به شکل گسترده پرداخت به گونه ای که با واردات گسترده کالا و خدمات بویژه کالاهای مصرفی و خوراکی، اقتصاد کشور زیر سلطه کالاهای وارداتی قرار گرفت. تا جایی که سیاست های مالی و پولی، بیش از آنچه که در خدمت تولید، بهره وری، اشتغال و رشد داخلی باشد در خدمت اقتصاد کشورهای رقیب و کمک به سلطه و تسخیر آن ها بر بازار کشور قرار گرفت. ۳٫۵ برابر شدن میزان واردات کشور آن هم در شرایطی که تولید ناخالص ملی کشور ۱٫۶ برابر شده گویای خطرات بی شماری است.
سوای مشکلات ساختاری اقتصادی که به بروز رکود و تداوم تورم دامن زد، با تشدید تحریم های بین المللی سیاست نفت در برابر غذا با قدرت بیشتر در حالی افزایش یافت که این سو بخش تولید نیمه جان هم از پا در آمد. تنها در ۹ ماهه ابتدایی سال ۹۱ به پنج میلیون تن گندم معادل یک میلیارد و ۸۸۲ میلیون دلار افزایش یافت. آماری که بیانگر افزایش بیش از ۱۰۰ برابری واردات گندم در سال جاری به کشور است.
هم چنین مطابق آمار واردات برنج در ۱۰ماهه گذشته از مرز یکمیلیون تن گذشته تا رکورد رانت ۲هزارو۴۰۰میلیارد تومانی در بازار برنج هم زده شود.
واردات گسترده و تسخیر بازارهای ایران با انواع کالای مصرفی خارجی، تعطیلی واحدهای تولیدی، کاهش رقابت پذیری، … و در نهایت ورود به دور باطل رکود-تورم حاصل این سیاست شد. حماسه هدفمندی یارانه ها
فاجعه آفرینی بعدی دولت در سال ۹۱، در حوزه هدفمندی یارانه ها بود: پرداخت پول های نقدی به مردم که به دامنه فقر در کشور دامن زد. این طرح که دولت هم چنان مصرانه پیگیر آن است، نتایج فاجعه باری آفریده است.
عملکرد سازمان هدفمندی یارانه ها در ۶ ماهه اول سال ۹۱ از لحاظ منابع تا مورخ ۲۰ شهریورماه کل منابع این قانون ۲۳۸ هزار و ۲۱۹ میلیارد ریال بوده که مبلغ ۱۲۰ هزار و ۱۴ میلیارد ریال از محل افزایش قیمت ها و مبلغ ۵۲ هزار میلیارد ریال از محل یارانه نان و یارانه کالاهای اساسی بوده است. تخلف صورت گرفته در بخش منابع را مجلس معادل ۶۴هزار و ۸۸۵ میلیارد ریال عنوان کرده است
از حیث هزینه منابع، در قانون مذکور مقرر شد، تا مبلغ ۴۸۰ هزار میلیارد ریال به منظور اجرای ماده ۷ قانون هدفمند کردن یارانه ها و یارانه نان و ۱۰۰ هزار میلیارد ریال برای اجرای مواد ۶ و ۸ قانون هدفمند کردن یارانه ها و ۶۰ هزار میلیارد ریال برای اجرای بند ب ماده ۳۴ قانون برنامه پنج ساله توسعه جمهوری اسلامی ایران و ۲۰ هزار میلیارد به صندوق بیمه کاری و حمایت از بیکاران متقاضی کار اختصاص یابد، این در حالی است که در عملکرد سازمان هدفمندی یارانه ها در ۶ ماهه اول میزان ۲۰۵،۶۳۲ میلیارد ریال برای یارانه نقدی پرداختی به خانوار در ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۱ و ۲۰،۱۴۱ میلیارد ریال یارانه نقدی پرداختی بابت یارانه نان (رقم مسدودی اجرای فاز دوم) صرف شده است.
اجرای مواد ۶ و ۸ قانون هدفمندی یارانه ها و اجرای بند ب ماده ۳۴ قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران و همچنین سهم بیمه بیکاری و حمایت از بیکاران متقاضی کار هیچ پرداختی در ۶ ماهه اول سال ۹۱ انجام نشده است. با احتساب صرفا منابع حاصل از افزایش قیمت ها به عنوان منابع هدفمندی و یارانه نقدی به عنوان مصارف، کسری سازمان هدفمندی بیش از ۱۷۱ هزار میلیارد ریال پیش بینی می شود.
در مجموع، اجرای قانون هدفمندی یارانهها بر خلاف شعارهایی که سر داده شد حاصلش نه صرفهجویی در بودجه دولت شد و نه سفره ای را پربار تر کرد و رفاه و عدالت اجتماعی را بهبود بخشید. حتی در سطح کلان شاهد توسعه اقتصادی و سیاسی کشور هم نبودیم.
با وجود همه این تخلفات در لایحه بودجه ۹۲ ، دولت ۱۲۰ هزار میلیارد تومان برای یارانه های سال ۱۳۹۲ پیش بینی کرده که منابع آن معلوم نیست. اما در عین حال نقدینگی کشور در این هفت سال شش برابر هم شده است.
* * *
با این آمار و ارقام نگران کننده بی تردید باید گفت دولت محمود احمدی نژاد اگر چه صاحب رکوردهای ویژه ای در عرصه های مختلف است؛ اما از ماندگارترین رکوردها و حماسه ها! را بی هیچ حرف و حدیثی به نام اضمحلال و رکود و سقوط اقتصاد ایران در سایه حمایت های رهبری به ثبت رسانیده است.
اقتصادی که از همان هشت سال قبل بهانه ساخت تا بر موج سیاست سوار شود و با وعده مسکن و نان و نفت و عدالت، فقر را سفره همه خانه ها کند. همان چیزی که به اذعان کارشناسان، جامعه ایران را در بن بست اقتصاد زندانی کرده و اقتصاد ایران را هم در بن بست سیاست گرفتار ساخته است.
اکنون در آغاز سال ۱۳۹۲ چشم امید اقتصاد نزار کشور به دو فاکتور مهم انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه و همچنین مذاکرات هسته ای دوخته شده است؛ عرصه هایی در سال ۹۱ و پیش از آن، حاکمیت در هر دو بازی بازنده بوده است.
حال باید منتظر ماند و دید آیا در ماههای آینده در این دو عرصه گشایشی به نفع اقتصاد در حال احتضار کشور به وقوع خواهد پیوست یا خیر.
سیاست خارجی هر کشوری، امتداد سیاست داخلی آن کشور تلقی میشود. سیاست خارجی یک کشور، دنبال کردن اهداف آن کشور در محیط بینالملل (در ارتباط با دیگر کشورها و یا سازمانهای بینالمللی) تعریف میشود. بنابر این، برای ارزیابی موفقیت سیاست خارجی یک کشور کافی است موفقیتها و دستاوردهای آن کشور را در تعامل با دیگر کشورها و یا سازمانهای بینالمللی ارزیابی کرد.
با این مقدمه، سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سال ۹۱ از چه درصدی از موفقیت برخوردار بود؟ این پرسش از آنجا اهمیت دارد که موفقیتهای و دستاوردهای سیاست خارجی یک کشور نشان از جایگاه بینالمللی آن کشور در عرصه بینالملل دارد. با این توصیف جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی در چه سطحی از موفقیت قابل ارزیابی است؟
موفقیت سیاست خارجی در زبان سخنگوی وزارت خارجه ایران
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزرات خارجه، در مصاحبهای در ۲۶ اسفند ۹۱ به شرح عملکرد وزارت خارجه در سال گذشته پرداخت. اهم اظهارات او به عنوان عملکرد مثبت این وزارت عبارت است از:
- برگزاری باشکوه! شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد.
- چهار دور مذاکرات فشرده بین نمایندگان ایران و نمایندگان گروه ۵+۱
- دستاوردهایی! در بحران سوریه و بحرین،
- توافق ایران و آرژانتین برای تشکیل کمیته حقیقتیاب درباره انفجار آمیا،
- مقابله! با تحریمهای فلجکننده،
- بهبود! روابط تهران - قاهره،
سخنان نادرست مهمانپرست از موفقیت در سیاست خارجی
مروری کوتاه به رویدادهای سال ۹۱ این ارزیابی را به دست میدهد که سخنگوی وزارت خارجه عامداً مواردی را از قلم انداخته و عالماً مواردی را به جعل و تحریف حقایق پرداخته است. این موارد عبارتند از:
رسوایی در اجلاس عدم تعهد
در خصوص میزبانی تهران از اجلاس سران عدم تعهد، مهمانپرست حقایقی را پنهان نموده که مختصراً عبارتند از : - ناتوانی جمهوری اسلامی در دعوت از سه چهارم سران عدم تعهد برای حضور در اجلاس تهران،
- حضور تنها ۳۰ تن از رهبران جهان و آن هم عمدتاً کشورهای نه چندان مهم،
- سفر کوتاه ۴ ساعته محمد مرسی، میهمان ویژه این اجلاس به تهران، بدون ملاقات با رهبر ایران،
- محکومیت صریح سوریه (متحد تهران) به عنوان رژیمی سرکوبگر و فاقد مشروعیت از زبان مرسی،
- دریافت تذکر جدی در مورد نقض حقوق بشر و پرونده هستهای بر زبان دبیرکل سازمان ملل،
- فضاحت تاریخی ترجمههای ناقص و بعضاً نادرست سخنان مرسی و دبیرکل در محکومیت سوریه.
شکست سیاست حمایتگرایانه تهران از اسد در سازمانهای بینالملل
آنچه مهمانپرست از آن به عنوان دستاورد در مسئله سوریه برشمرده، عملاً خلاف واقع است. کافی است که به یاد آوریم:
در مرداد ۹۱ مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامهای عليه سوريه با اکثريت ۱۳۷ رأی مثبت در برابر ۱۲ رأی منفی، «سرکوب کور» مردم توسط نيروهای مسلح سوريه را محکوم و خواستار کنارهگيری بشار اسد از قدرت شد.
قطعنامه محکوميت سوريه در حالی به تصويب رسید که در جمع ۱۲ مخالف قطعنامه حتی يک کشور از ۲۲ کشور عرب و ۵۷ کشورمسلمان نيز ديده نشد.
شکست اجلاس تهران در حمایت از اسد
در حالی که عربستان سعودی ابتکار برگزاری «اجلاس اضطراری سران کنفرانس اسلامی» را برای بررسی وضعیت سوریه در تاریخ ۲۴ و ۲۵ مرداد در مکه بر عهده گرفته بود، جمهوری اسلامی نیز ۱۹ مرداد، در اقدامی شتابزده «نشست مشورتی تهران پیرامون سوریه» را با حضور تنها ۲۸ کشور برگزار کرد.
نگاهی به فهرست شرکت کنندگان خود گواهی از بیاثر بودن اجلاس تهران دارد. شرکتکنندگان اجلاس تهران به استثنای وزیران خارجه عراق و پاکستان عبارت بودند از نمایندگانی از بنین، زیمبابوه، اکوادور، سریلانکا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، مالدیو، کوبا، قزاقستان، تركمنستان، قرقیزستان، گرجستان، اندونزی، تاجیكستان، افغانستان، هند، عمان، الجزایر، تونس، اردن، سودان، موریتانی، چین، روسیه که در سطح مدیرکل یا سفیر حضور یافتند.
موفقیت اجلاس مکه در فاصله اندکی از اجلاس تهران
در اجلاس اضطراری سران همکاری اسلامی که به ميزبانی عربستان در مکه (۲۴ و ۲۵ مرداد) برگزار شد، عضويت سوريه (متحد استراتژيک تهران) در سازمان کنفرانس اسلامی به حالت تعليق درآمد.
اين در حالی بود این اجلاس در فاصله یک هفته از اجلاس تهران در حمایت از اسد برگزار گردید و جمهوری اسلامی در عالیترين سطح با حضور احمدی نژاد در اين اجلاس شرکت کرده و «تنها» عضو از ۵۷ عضو سازمان کنفرانس اسلامی بود که با تعليق عضويت سوريه مخالفت کرده بود.
مشارکت جمهوری اسلامی در اين اجلاس با علم بر اين واقعيت بود که سوريه به اجلاس دعوت نشده و تصميمگيری درباره تعليق عضويت سوريه در دستور کار قرار داشت.
نکته مهم در خصوص این اجلاس این بود که اجلاس مکه، مُهر تاییدی بر «هژمونی سعودی بر جهان اسلام» بود. به عبارت دیگر، در حالی که علی خامنهای خود را «ولی امر مسلمين جهان» می نامد، اجلاس مکه نشان داد اگر در مجموعه ۵۷ کشور مسلمان نوعی هژمونی پيرامون يکی از کشورهای مسلمان شکل گرفته باشد، آن کشور عربستان و رهبری آن در دست «خادم الحرمين الشريفين» است نه جمهوری اسلامی.
در این میان حضور بیرنگ احمدینژاد در اجلاس مکه در حالی بود که وی پيش از عزيمت به اين سفر به خبرنگاران گفته بود: «امروز توجه همه ملتهای مسلمان به نتايج اين اجلاس بوده و... اين نشست به آزمونی تاريخی برای امت اسلامی تبديل شده است». (۲۳ مرداد ۹۱)
با اين همه، حضور احمدینژاد تا بدانجا بیرنگ و بیخاصيت بود که از ميان دهها رهبر مسلمان حاضر در اجلاس مکه، وی فقط توانست با رئيسجمهور تونس، ترکيه، مصر و البته دولت ميزبان ملاقات و گفتوگو داشته باشد.
رابطه همچنان سرد مصر و ایران
در خصوص تقویت روابط با مصر در حالی مهمانپرست به سفر احمدینژاد به قاهره در آبان ۹۱ به عنوان اولین سفر در این سطح اشاره میکند که سخنگو بر حقایق این سفر پوشش مینهد. این حقایق عبارت بودند از:
در سفر ۴ روزه احمدی نژاد، وی ۳ بار توسط معترضان مصری و سوری که به دست داشتن جمهوری اسلامی در جنايات بشار اسد اعتراض داشتند، مورد هجوم قرار گرفت.
ديدار احمدینژاد با شيخالازهر (در حالی که وی حاضر نشد در مصاحبه مطبوعاتی به همراه احمدینژاد حاضر شود)، چنان تلخ بود که به دليل اظهارات تند سخنگوی شيخ الازهر عليه جمهوری اسلامی، شخص احمدینژاد تذکر داد که مصاحبه مطبوعاتی را ترک خواهد کرد.
وزير خارجه مصر ديدار احمدینژاد را «غيررسمی» اعلام و تأکيد نمود که «هيچ صحبتی در رابطه با تجديد رابطه صورت نگرفت».
اگرچه پس از سفر احمدی نژاد به قاهره، هشام زعزوع، وزیر گردشگری مصر، در تاریخ ۹ اسفند ۹۱ با حضور در تهران نخستین قرارداد میان دو کشور را پس از ۳۴ سال در زمینه همکاری گردشگری به امضا رساند ولی این قرارداد به قدری توهینآمیز تدوین شده که به رغم لغو روادید ایران برای گردشگران مصری، گردشکران ایرانی تنها با دریافت روادید، امکان بازدید از دو شهر باستانی «اُقصُر» و «آسوان» را خواهند داشت.
دور زدن تحریمها
سخنگوی وزارت خارجه در حالی به بحث دور زدن تحریمها پرداخته که میگوید: «دستگاه سیاست خارجی هماهنگکننده تلاش همه دستگاهها در داخل، برای اقداماتی در خارج بود که فکر میکنیم در نتیجه این همکاری جمعی، تحریمها خیلی کماثر شدند!»
مهمانپرست مطلقاً چیزی در انبان ندارد تا بتواند توضیح دهد چگونه وزارت خارجه توانسته تحریمهایی این چنین فلجکننده را دور بزند.
ناگفتههای بیشتر در سخنان سخنگوی وزارت خارجه
مهمانپرست در حالی به برخی از دستاوردهای وزارت خارجه به شرحی که خلاف آن توضیح داده شد، پرداخته که موارد مهمی را عامداً از قلم انداخته است. برخی از این موارد عبارتند از:
الف) قطع رابطه کانادا با تهران
دولت کانادا در اقدامی «غيرمترقبه» روابط ديپلماتيک خود با جمهور اسلامی را در شهريور ۹۱ به حالت تعليق در آورد و سپس خواستار ترک خاک کانادا توسط کادر دیپلماتیک سفارت ایران شد. اتهامهای مهم کانادا پنج مورد مهم را شامل میشد که عبارت بودند از:
- جمهوری اسلامی تهديدی برای صلح و امنيت بينالمللی است.
- جمهوری اسلامی در حال کمکرسانی به رژيم اسد است.
- جمهوری اسلامی از اجرای قطعنامههای شورای امنيت در برنامه هستهای خود امتناع میورزد.
- جمهوری اسلامی با لفاظیهای نژادپرستانه کشوری ديگر را (اسرائيل) تهديد میکند.
- جمهوری اسلامی ناقض معاهده وين ناظر بر حسن اجرای وظايف ديپلماتيک و همچنين مصونيت ديپلماتيک است.
ب) بالا گرفتن تنش با ترکیه
سال ۹۱ در حالی برای جمهوری اسلامی آغاز شد که سفر اردوغان، نخستوزیر ترکیه، به تهران در نهم فروردين ذائقه مقامات را در تهران تلخ کرد. در این سفر اردوغان حاوی پیغام تند و صریح اجلاس «پیمان هستهای» بود که بدون حضور ایران و کره شمالی با حضور ۵۰ کشور در سئول برگزار شده بود.
این سفر در حالی انجام شد که ترکيه در شهریور ۹۰ با پذیرش استقرار «سپر دفاع موشکی ناتو» در خاک خود، عصبانیت مقامات را در تهران دامن زده بود تا آنجا که سرتيپ اميرعلی حاجیزاده، فرمانده نيروی هوا فضای سپاه در تهديدی آشکار اعلام کرد «در صورتی که مورد تهديد قرار بگيريم، اول سپرهای موشکی ناتو در ترکيه را خواهيم زد».
برای درک عمق نگرانی جمهوری اسلامی از اين موضوع کافی است در نظر داشته باشیم که سرلشگر فيروزآبادی، رئيسکل ستاد نيروهای مسلح، شديداً به استقرار اين سامانه در ترکيه واکنش نشان داده و آن را آماده شدن غرب برای يک «جنگ جهانی» دانسته بود. (دويچه وله ۲۵ آذر ۹۱)
ج) نقض حقوق بشر
مهمانپرست در حالی به پرونده درخشان! وزارت خارجه اشاره میکند که حتی یک کلمه درباره گزارشهای مفصل احمد شهید در خصوص نقض «سیستماتیک» حقوق بشر و قطعنامههایی که از این بابت علیه جمهوری اسلامی صادر شده، اشاره نمیکند.
در این خصوص کافی است به آخرین گزارش احمد شهید توجه داشت که طی ۷۷ صفحه به نقض گسترده آزادی بیان، اجتماعات، احزاب، بازداشت گسترده روزنامهنگاران، آزار و اذیت خانوادههای آنان، حبس وکلای دادگستری، نقض حقوق اقلیتهای مذهبی و..پرداخته است.
نتیجه
گو اینکه برای بررسی ابعاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سال ۹۱ به مجالی بیش از این نیاز است تا از جمله به کاهش مناسبات تجاری- فرهنگی- سیاسی تهران با بسیاری از کشورهای جهان پرداخت ولی این نوشتار در همین مقدار کافی است تا بدانیم سال ۹۱ بیدرنگ سالی زیانبار برای سیاست خارجه جمهوری اسلامی بود.
گرچه نمیتوان از این حقیقت گذشت که ایران اندک کارتهای مهمی همچون حضور مؤثر درعراق و قدرت «چانهزنی» در مذاکرات هستهای در دست دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت ولی اگر اندک موارد قدرت تأثیرگذاری تهران را در یک کفه و شکست دیپلماسی سازمانی، تنش در مناسبات با بسیاری از کشورهای جهان، محکومیت در نقض حقوق بشر و تحمل کیفر در پرونده هستهای را در کفه دیگر ترازو قرار دهیم، بیدرنگ باید نتیجه گرفت که برخلاف اظهارات مهمانپرست سال ۹۱ سالی زیانبار برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده که در نتیجه جایگاه بینالمللی و توان تأثیرگذاری ایران را شدیداً تنزل داده است.
سعید عابدینی، کشیش ایرانیآمریکایی که در ایران بازداشت شده است، در نامهای که چند هفته پیش نوشته، گفته که در زندان کتک خورده است و به خاطر دینش اجازه درمان نیز به او داده نشده است.
به گزارش تلویزیون آمریکایی فاکسنیوز، سعید عابدینی در نامهای که از زندان برای همسرش فرستاده، نوشته است که طوری در زندان کتک خورده که «اجزای صورتش ورم کردهاند و به این خاطر که او یک «مسیحی نجس» است، اجازه درمان به او داده نشده است.
طبق این گزارش که روز جمعه دوم فروردین منتشر شده است، این نامه احتمالا چند هفته پیش نوشته شده اما در هفته اخیر به دست خانواده این کشیش مسیحی رسیده است.
آقای عابدینی که یک نوکیش مسیحی است و علاوه بر تابعیت ایرانی، تابعیت آمریکایی نیز دارد مهرماه گذشته در جریان سفری که «برای بازدید از خانواده و پیگیری تاسیس یک پرورشگاه» به ایران داشت، بدون اعلام اتهام علیه خود بازداشت شد.
در این مدت اخباری حاکی از ضرب و شتم او در زندان منتشر شده است. درخواستهای بینالمللی برای آزادی سعید عابدینی، ازجمله توسط وزارت خارجه آمریکا، تاکنون نتیجهای نداده است.
سعيد عابدينی ۳۴ ساله و دارای دو فرزند است. او اتهام تبليغ مسيحيت در ايران را رد کرده و گفته است که تنها برای راهاندازی يک يتيمخانه به ايران سفر کرده است.
وکیل مدافع سعيد عابدينی، هشتم بهمن ماه خبر داد که موکلش به اتهام تشکيل و راهاندازی کليساهای خانگی به قصد برهم زدن امنيت ملی به ۸ سال حبس تعزيری محکوم شده است.
ناصر سربازی گفته است که در مهلت قانونی نسبت به رای صادره اعتراض خواهد کرد.
وزارت خارجه آمريکا در بيانيهای محکوميت سعيد عابدينی به هشت سال زندان را تقبیح کرد و با انتقاد از آنچه «نقض مداوم آزادیهای مذهبی در ايران» خواند، خواستار آزادی سعيد عابدينی شد.
همسر و دو فرزند آقای عابدینی در آمریکا هستند و با کمک سایر اعضای خانواده و دوستانشان سعی دارند با اعمال فشار به وزارت خارجه آمریکا و سایر نهادهای مدنی و خصوصی زمینههای آزادی او از زندان اوین در تهران را فراهم کنند.
سعید عابدینی در نامه خطاب به همسرش نغمه نوشته است طوری کتک خورده و صورتش ورم کرده بوده که وقتی در آینه یک آسانسور چهره خود را دیده، خودش را نشناخته و به خودش سلام کرده است.
او در این نامه نوشته است: «آنها سر مرا تراشیده بودند، صورتم ورم کرده بود و سه برابر شده بود، و ریشهایم در آمده بود.»
اینطور که آقای عابدینی در نامه خود نوشته است، یک پرستار در زندان اوین از درمانکردن او سر باز زده و به او گفته است: «طبق آنچه دین ما میگوید، نمیتوانیم به شما دست بزنیم. شما نجس هستید.»
او نوشته است که شبها از درد نمیتوانسته بخوابد و به «صدای بلند موشهای کثیف» زندان گوش میداده است.
با این حال جردن سکیولاو، وکیل آمریکایی، روز جمعه دوم فروردین به فاکسنیوز گفته است که این کشیش ایرانیآمریکایی بعد از نوشتن این نامه، معاینه پزشکی شده است.
به گفته آقای سکیولاو، به کشیش بازداشتشده در ایران قول داده شده است که برای درمان به بیمارستانی خارج از زندان منتقل میشود. با این حال تاکید کرده است که خانواده آقای عابدینی باید این را در عمل ببینند تا باور کنند.
روز پنجشنبه اول فروردین، سفیر آمریکا در شورای حقوق بشر سازمان ملل، در جریان نشستی در ژنو خواستار آزادی سعید عابدینی شد. وکیل خانواده آقای عابدینی در آمریکا، این اقدام را اولین «اظهارنظر فعالانه دولت آمریکا» درباره این پرونده شمرد.
پیشتر در ۲۶ بهمن ۹۱، بیش از ۸۰ نماینده کنگره آمریکا از جان کری وزیر خارجه ایالات متحده خوساتند برای آزادی کشیش ایرانی-آمریکایی از هیچ تلاشی دریغ نکند.
این قانونگذاران آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، در نامهای سرگشاده به جان کری، وزیر خارجه ایالت متحده، از او خواستند به هر تلاشی برای آزادی فوری سعید عابدینی متوسل شود.
در کنار محدودیتهای اعمالشده بر اقلیتهای مذهبی در ایران، افراد نوکیش که از اسلام به دین دیگری تغییر دین دهند نیز با آزار و اذیت روبهرو میشوند.
در همین رابطه در بخشی از سومین گزارش آقای شهید در مورد ایران که سه ماه پیش در شهریورماه منتشر شد، آمده بود که از خرداد ۱۳۸۹ تا زمان انتشار آن گزارش، ۳۰۰ مسیحی در کشور بازداشت شدهاند و ۴۱ نفر از آنها بدون اتهام از یک ماه تا یک سال در زندان به سر بردهاند.
احمد شهید، نماینده ویژه سازمان ملل در اموز حقوق بشر ایران، در گزارش سالانه خود که اسفندماه ۹۱ منتشر شد نیز به پرونده آقای عابدینی به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر در ایران اشاره کرد.
سخنگوی «همبستگی جهانی مسیحیان» گفته است که از آغاز سال ۲۰۱۲ اذیت و آزار مسیحیان نوکیش در ایران به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافته است. به گفته وی هر مسلک، آیین و یا اعتقاد دیگری که با مذهب رسمی ایران یعنی شیعه اثنی عشری تفاوت داشته باشد به عنوان مخالفت و تهدیدی علیه حکومت تلقی میشود.
تلویزیون آمریکایی فاکسنیوز میگوید شبکه کلیساهای خانگی که مسیحیان نوکیش ایجاد کردهاند در حال گسترش است.
در سالهای اخیر همزمان با افزایش تعداد نوکیشان مسیحی و گسترش شبکه کلیساهای خانگی تعدادی از پیشروان دینی آنها بازداشت شده و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند.
از آن جمله میتوان به کشیش یوسف ندرخانی اشاره کرد که بیش از سه سال به جرم ارتداد زندانی بود یا سعید عابدینی کشیش آمریکایی ایرانی تبار که به جرم تهدید امنیت ملی به هشت سال زندان محکوم شده است.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، در پیام نوروزی خود با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، بار دیگر گفت که «حق انتخاب با مردم است»، و افزود که رهبر جمهوری اسلامی هم فقط یک رأی دارد.
پیش از این نیز محمود احمدینژاد گفته بود که در انتخابات آینده ریاست جمهوری همه باید تابع تصمیم ملت باشند.
در گفتوگویی با رادیو فردا، علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران در کانادا، به پرسشهایی درباره اشارههای انتخاباتی محمود احمدینژاد در پیام نوروزیاش پاسخ داده است.
اشارههای انتخاباتی احمدینژاد در گفتوگو با علیرضا نامور حقیقی
آقای نامور حقیقی، ارزیابی شما از اشارههای انتخاباتی محمود احمدینژاد در پیام نوروزیاش چیست؟
حیات سیاسی آقای احمدینژاد و نیروهای هوادارش در گرو انتخابات آینده است. با توجه به اینکه امکان دستگیری اطرافیان آقای احمدینژاد به خاطر پروندههایی که در فساد مالی وجود دارد، بسیار زیاد است و تقریباً بخشی از آنها احکام قضاییشان هم صادر شده و فقط منتظر اضافه کردن تاریخ به آن احکام است، تنها راه نجات آقای احمدینژاد این است که بتواند چهرهای در انتخابات معرفی کند و آن چهره برنده بشود.
سرمایهگذاری آقای احمدینژاد در انتخابات روی آقای مشایی است. با توجه به مشکلاتی که برای حضور چهرههای قدرتمند اصلاحطلب مثل آقای خاتمی و رفسنجانی در انتخابات وجود دارد، آقای احمدینژاد برداشتش این است که نهادهای قدرت از حضور افرادی مثل آقای ناطق، آقای هاشمی و آقای خاتمی خوشحال نیستند و تمایلی به حضور این افراد ندارند و بنابر این آقای احمدینژاد مطمئن است که با حضور آقای مشایی در انتخابات، برنده قاطع انتخابات خواهد شد.
نظرسنجیهایی که خود ریاست جمهوری هم انجام داده است مؤید این وضعیت است. در نتیجه با توجه به اینکه جناح مقابل آقای احمدینژاد نمیتواند با چهرههای قدرتمند شرکت کند و امکان حضورش وجود ندارد بنابر برنده این وضعیت آقای احمدینژاد خواهد بود.
آقای احمدینژاد انتخابات ریاست جمهوری را اوج مردمسالاری خوانده و در صحبتهای نوروزیاش اشاره میکند که بایستی رئیسجمهور آینده با رأی قاطع انتخاب شود. منظور از قاطعیتی که ایشان از آن نام میبرد چیست؟
آقای احمدینژاد میخواهد بگوید که اگر در انتخابات شرکت نکند کاندیداهای جناح اصولگرا احتمالاً بیشتر از ۱۰ تا ۱۵ میلیون رأی نخواهد آورد. بنابر این حرف استراتژیکش این است که اگر ما در انتخابات شرکت کنیم میتوانیم آرای قاطع ملت را جذب کنیم.
بنابر این میخواهد نظام را بر سر یک دو راهی قرار دهد تا یا به حضور آنچه که به آن جریان «انحرافی» گفته است، رضایت بدهد و یا اینکه قبول کند که انتخابات با آرای کم برگزار شود که تحلیل آقای احمدینژاد این است که تنها راه برونرفت از این بحران بنیادی، آرا و مشارکت مردم است که آن هم فقط در صورتی متصور است که کاندیدای آقای احمدینژاد که آقای مشایی است، تأیید صلاحیت شود.
آقای نامور حقیقی، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز در پیام نوروزیاش به مشکلات داخلی کشور اذعان میکند و از سهلانگاریها گلایهمند است. تلنگر انتقادی ایشان دقیقاً به سمت و سوی کدام یک از مقامات ارشد جمهوری اسلامی است؟
کم کم دارد تبلیغات تلویزیون و نهادهای حاکمیت دارد این مسئله را مطرح میکند که فقط مسئله تحریم نبوده است که مشکلات اقتصادی را در جامعه ایجاد کرده است بلکه سوء مدیریت و ناکارآمدی و سهلانگاری مدیران دولتی اقتصادی از جمله مدیران آقای احمدینژاد یکی از ارکان اساسی در چالشهای اقتصادی است که در جامعه ایران به وجود آمده است به وِیژه در بار تورم و تغییرات نرخ ارز.
آقای احمدینژاد در گذشته که قول رفع بیکاری و وعدههایی از این قبیل را میداد امسال فقط مسئلهاش را به انتخابات موکول کرد و در عین حال در پیامش میخواست بگوید که دشمنان خارجی و دشمنان داخلی با هم توافق کردهاند تا دولت را مسبب این وضع نشان بدهند.
او در واقع میخواست از زیر بار مسئولیتی که متوجه دولت است شانه خالی کند و این در حقیقت از جنبه تبلیغاتی کارش را دارد در دولت آغاز میکند و در صحبتهای آقای خامنهای هم به نظر من اشاره و تبلیغ به سهلانگاری، متوجه بخش اجرایی است و کسی که این سهلانگاری متوجه اوست، آقای احمدینژاد خواهد بود.