۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

من در رویای خود دنیایی را می‌بینم...


من در رویای خود دنیایی را می‌بینم
که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمی‌شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش ، گذرگاه‌هایش را می‌آراید .
من در رویای خود دنیایی را می بینم که در آن
همه‌گان راه گرامی ِ آزادی را می‌شناسند
حَسد جان را نمی‌گزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی‌کند
من در رویای خود دنیایی را می‌بینم که در آن
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هستند
از نعمت‌های گسترده‌ی زمین سهم می‌برد
هر انسانی آزاد است
شور بختی از شرم سر به زیر می‌افکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را بر می‌آورد .
چنین است دنیای رویای من !

لنگستون هیوز 


فضول محله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر