۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

نوروز امسال ملت ایران همت کنند و تقویم تازیان را به زباله دان بفرستند...

گاهشمار ایرانی سرآمد و الگوی جهان

گاهشمار ایرانی با پیشینه چند هزار سال از درست ترین سامانه ی شمارش سالیانه برخوردار است که حتی دمی از گشایش و آغاز سال نو را آشکار می کند. این گاهشمار بارها بهینه شده است و همواره بهتر از گذشته بوده است. درستی و دقت این گاهشمار پس از سده ها از کوشش خیام نیشابوری به راست کردن آن، مایه سربلندی و افتخار همه ایرانیان است. روش اندازه گیری سالهای کبیسه در گاهشمار ایرانی برترین روش تا امروز است که غربیها تنها دو سده است که به این روش رسیده اند. نگهداری و پاسداشت و حتی ثبت جهانی این گاهشمار بعنوان سر آمد همه تقویمها حق مردم ایران،افغانستان و تاجیکستان است.
(بهار و سال نو از فرهنگ ایرانیان پاک شدنی نیست. پیشاپیش نوروز شما شادباش و شما را به صدای زیبای زنده یاد “محمود علیقلی ” می سپاریم)

بهار، آغاز دگرگونی و کوچ نشینی

بهار همواره شادی و پایکوبی را به ایران داده است. مردمان کوچ نشین ایرانی ،کرد و بلوچ و لر و گیلک و آذری همگی بهار را آغاز کوچ به سردسیر می دانند که به همراه جشنها و رقصهای بسیار است.هماهنگی این با ژمان نو شدن طبیعت یک شادی طبیعی است. شادی همه موجودات زنده را در بهار می توان دید. پرندگان آواز می خوانند و حیوانات به بازی و جنب و جوش می پردازند. گیاهان رخت گل بر تن می کنند و بوی خوش از هر باغی و کویی به مشام می رسد.
شایسته ترین ژمان پاس داشتن سال نو و شادی از دگرگونی زمین و هوا براستی بهار است و جای کمی تاسف است که امروز بیشتر جهانیان سال نو را در زمستان آغاز می نمایند. هرچند مردم بسیاری از چین و تایلند تا بلغارستان ، هنوز جشن بهاره را فراموش نکرده اند .

گاهشمار قمری اعراب یک مصیبت سالانه

کودک ۷- ۸ ساله چگونه باید درک کند که گاه و بیگاه روز تولدش هم ژمان با مصیبتی چون  عاشورا شده است و روز تولدش مردم ایران بر سر و صورت می زنند؟!.  اصولا چرا باید روز عزا در تقویم داشت ؟. چگونه می توان شادی و اندوه را تقویمی و قراردادی نمود؟.  روزی که طبیعت شاد است و زندگی از در و دیوار می بارد بخاطر دقیق نبودن تقویم قمری با وفات امامی هم ژمان می شود و رژیم جهل و ریاکار،  مردم را ناچار می سازد که بزور سوگوار بمانند!.  این  گاهشمار نادرست قمری که از اسلام به ما رسیده است ،کسب و کار کسبه و فعالیت مردم را مختل کرده است.
ناگهان چند روز تعطیل می شود و اقتصاد کشور به خواب می رود.برنامه مدارس و دانشگاهیان و ادارات هم با این تقویم به هم می خورد. تقویمی که پیش بینی اش هم مشکل است و روز تعطیل آن ناگهان در آخرین لحظه عوض می شود و برنامه زندگی مردم را بهم می ریزد.اعراب در زندگی روزمره خود کاری به این تقویم ندارند و از گاهشمار میلادی بهره می برند، که خود نشانه عقب ماندگی این تقویم است.
(این حماقتی که می بینید شادی تولد است!!! تولد علی را شیعیان اینگونه شاد باش می دارند.)

جشن نوروز، شناسنامه قوم های ایرانی

بعنوان نمونه می توان گفت که شوربختانه پاره پاره شدن ایران در سده های گذشته، مردم پارسی زبان ازبکستان و کردهای ترکیه را در سختی قرار داده است، تا جایی که شهرهای بخارا و سمرقند که همواره محل جشنهای گروههای ایرانی نژاد بوده اند از طرف دولت چپی و ضد پارسی ازبکستان زیر فشار هستند که هویت گذشته و پشت و دودمان ایرانی خود را فراموش کنند. کردهای ترکیه هم در اجرای موسیقی کردی و جشنهای نوروزی بسیار در فشارند و این جشنها برای سالها در ترکیه ممنوع بود و امروز هم بسیار محدود و تحت کنترل پلیس اجرا می شود. اما بهار، ژمان شادی است و ترکیه هم نتوانست پس از ۷۰ سال این “روز نو” را از خاطره کردان پایمرد و شیرزن پاک کند.
(مردم کردستان درباره جشن نوروز هرگز کوتاهی نکرده اند)

بی عرضگی و خود زنی مردم ایران

مردم ایران که از طرفی خود را وارث ۲۵۰۰ سال تاریخ نوشته شده می خوانند و از سوی دیگر شیعه علی و نقی و قنبر مرتضی و منتظر فرج آقای چاه نشین هستند، هرگز شایسته راهبری و الگو بودن در فلات ایران نبوده اند. درود است به تاجیکان تاجیکستان و کردان کردستان و سوریه که از ما ایرانی ترند. ما خجالت بار ترین مردمی هستیم که می توانست در ایران متولد شود ،چرا که خود زنی می کنیم و فرهنگ و هنر پارسیان را که عرب و ترک و روس ندارند و بدان رشک می ورزند در شیشه کرده ایم و در آن را بسته ایم! شادی و پایکوبی را بد می دانیم ولی روضه خوانی و اندوه و گریه را مایه کمال انسانها می دانیم. اگر کودکی بخواهد موسیقی بیاموزد او را سرزنش می کنیم و اگر برود قرآن بی معنی را بخواند بسیار بدو افتخار!
(این نقشه مردم ایرانی زبان را نشان میدهد که از مرز چین تا سوریه پراکنده هستند ولی بخاطر بی لیاقتی مردم ایران در حال فراموش شدن هستند و گروه بسیاری فرهنگ هزاران ساله را در یک سده فراموش کردند)
این که در کتابهای درسی کودکان و جوانان به ندرت اشعار فردوسی هست ، چیزی جز خیانت و میهن سوزی ملایان رژیم نیست، اما بر ماست که این فرهنگ سوزی رژیم را برنتابیم و تا می توانیم شاهنامه را برای کودکان بخوانیم و پندهای حکیمانه اش را توضیح دهیم. این که کودکان ما نمی دانند سیاوش کیست و یا حتی نام رستم برایشان نا آشناست یک خودزنی فرهنگی شرم آور است.

عقب ماندگی و خرافات برخی شهرهای ایران

در ایران گروه زیادی مردم داریم که در فرهنگ عرب تازی غرق شده اند. ظاهر خود را به شکل اعراب در آورده اند و زن و مرد کار روزانه شان دعا و نماز عربی است. ریاکار دربین ایشان بسیار است که بیشتر به جهت منافع مالی و نزدیکی با رژیم نان دین می خورند. از جشن و شادی در این خانواده ها خبری نیست و این گروه از ایرانیان از ایرانی بودن فقط شناسنامه اش را دارند.
شهرهای مذهبی و سنتی همواره پر است از خانواده های سنتی که جوانانشان را افسرده و عقده ای بار آورده اند و حتی یک بار صدای پایکوبی و شادی در این خانواده ها شنیده نشده است. انسان بودن را به گوشه گیری و ریا می دانند و خواری و خفت در برابر اعراب و مرده پرستی را نشانه بزرگی و اخلاق می شمرند. ممکن است یک ریال هم به فقیری کمک نکرده باشند ولی در امید بهشت شبها را تا صبح نماز می خوانند. این نا ایرانیان و ایران نماها را اگر بپرسی که نوروز چیست و جشن سده کدام است می گویند :اینها طاغوت و کفر است! شگفتا؛ بی دینی در ایران جرم است ولی بی وطنی افتخار!این است مصیبت ۱۴۰۰سال گذشته ایرانیان ،خفت عرب شدگی و افتخار به فرهنگ اسلامی.
(شورای شهر یزد کاری کرد کارستان و شادی بهاری را برای گنجشک و مرغ و اسب و پلنگ هم در دهه فاطمیه ممنوع کرد. حال باید دید حیوانات از این دستور شورا برای رعایت دهه فاطمیه اطاعت می کنند و یا نه؟)

شورای شهر یزد تنها یک نمونه است

تمامی نقاط ایران پر شده است از ریاکاران بی وطن که اگر سفره دزدی باز باشد، بیت المال و حق الناس را تا آخرین جرعه سر می کشند ولی اگر سفره ریا باز باشد، در تظاهر و ریا خود را از علی و محمد مسلمان تر می دانند. خود ریا می کنند به کنار، مردم را هم وادار بدان می کنند. حقیقت این است که هیچ کس پس از ۱۴۰۰ سال برای فاطمه گریه نخواهد کرد و آن تقویم عقب مانده فقط بدرد ملایان شکمباره می خورد که برای زندگی نه کسب و کاری دارند و نه هدفی.
شورای شهر یزد که منتخب مردم یزد است با ممنوع کردن جشن و شادی در نوروز امسال خود را ریاکار و خوار و خفیف نشان داد. گروه بزرگی از مردم ایران همواره که همواره تاسوعا و عاشورا به ایران گردی و تفرج می روند، آنها هرگز با این احکام خفت بار کنار نمی آیند و نه تنها این رژیم و اقلیت ریاکارش را مسخره می کنند، بلکه توهین و دهن کجی به مقدسات تشیع را یک نوع مبارزه می دانند. این رژیم و اقلیت ریاکار و متعصب با فشار از طریق تلویزیون خود سعی دارد جشنها و مراسم ایرانی را سانسور کند ، اما مردم در گوشه گوشه ایران جشن خواهند گرفت و این تنها به منزوی شدن طرفداران رژیم و جدایی شان از بدنه مردم می انجامد.
(این واقعیت مردم ایران است. این حماقت را در روز تولد علی هم انجام داده اند!)

سخن پایانی

تقویم قمری یک گاهشمار عقب افتاده است که هرساله مشکلات فرهنگی و اقتصادی بسیار برای ایرانیان آفریده است. بسته شدن دانشگاهها و بازار، بسته بودن بی برنامه ادارات و بانکها که گاهی تا شب پیش از تعطیلی قابل پیش بینی نیست و روزی مانند عید فطر را غیر قابل برنامه ریزی می کند، همه و همه نشان می دهد که تقویم قمری باید از زندگی مردم ایران حذف شود. کشور ایرانی که سده ها بهترین و درست ترین گاهشمار را داشته است؛ تقویم قمری شاید یکی از دلایل تنبلی و بی برنامگی مردم باشد. روز مرّگی و عدم هماهنگی با بقیه دنیا در اقتصاد تنها یکی از دلایل انزوای بورس های اقتصادی ایران است که همواره بطور ناگهانی در ایام عزا و شادی(اگر بتوان شادی نامید) شیعیان تعطیل می شوند و میلیاردها به مردم خفته ی ایران ضرر می زند.


فضول محله 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر