راه حل فیلسوفانه برای اسکندر!
هنگامی که اسکندر به کشور ایران دست یافت،نامه ای به یکی از فلاسفه ی یونان نوشت و ضمن آن یادآور شد که:
کشور متمدن و ثروتمند ایران را فتح کرده ام و ارتش من قادر نیست برای مدت مدید،استیلای خود را بر این ملک و ملت حفظ کند.
برای این مقصود،راه حلی بیندیش و ما را از تدابیر فیلسوفانه ی خود بهره مند گردان.
فیلسوف در جواب نامه ی اسکندر نوشت:
افراد بی شخصیت و پست را بر آنها مستولی گردان و وسایل فقر عمومی را فراهم ساز،تا آن افراد به طمع جاه و مقامی که بر خلاف استحقاق و لیاقت خود بدست آورده اند،در نوکری و فرمانبرداری تو صمیمی باشند و ملت گرسنه و محتاج هم بجز تلاش معاش در صدد اقدام دیگری بر نخواهند آمد!
هنگامی که اسکندر به کشور ایران دست یافت،نامه ای به یکی از فلاسفه ی یونان نوشت و ضمن آن یادآور شد که:
کشور متمدن و ثروتمند ایران را فتح کرده ام و ارتش من قادر نیست برای مدت مدید،استیلای خود را بر این ملک و ملت حفظ کند.
برای این مقصود،راه حلی بیندیش و ما را از تدابیر فیلسوفانه ی خود بهره مند گردان.
فیلسوف در جواب نامه ی اسکندر نوشت:
افراد بی شخصیت و پست را بر آنها مستولی گردان و وسایل فقر عمومی را فراهم ساز،تا آن افراد به طمع جاه و مقامی که بر خلاف استحقاق و لیاقت خود بدست آورده اند،در نوکری و فرمانبرداری تو صمیمی باشند و ملت گرسنه و محتاج هم بجز تلاش معاش در صدد اقدام دیگری بر نخواهند آمد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر