اختصاصی کیهان لندن- گفتگوی نازنین انصاری با شاهزاده رضا پهلوی
بزرگ ترین چالش کنونی شورای ملی ایران قرار دادن گزینه انتخابات آزاد در برابر انتخابات تقلبی پیش رو است.
هم اکنون نقش سیاسی من پررنگ تر از نقش نهادی احتمالی من است.
فلسفه من آشتی ملّی، عفو عمومی و افزایش گزینههاست.
نازنین انصاری در گفتگویی با شاهزاده رضا پهلوی که دیروز در نشست مجمع مؤسس «شورای ملی ایران» (INC) در پاریس انجام گرفت از اهداف و دستور کار «شورای ملی ایران» و نقش وی در آن پرسید.
پرسش: شاهزاده رضا پهلوی، آیا شما خودتان را شاه مملکت میدانید یا یک فعال سیاسی؟ آیا وارث فرّ ایزدی هستید یا نه، این فرّ نزد مردم ایران است؟
پاسخ: من که هنوز پادشاه ایران نشدم. بایستی مردم ایران تعیین کنند. من خودم را یک ایرانی میدانم با یک وظیفه ولی و یک دِینی که به مملکت ام دارم. بعضیها مرا به عنوان پادشاه قبول دارند. بعضی دیگر که مخالف پادشاهی هستند، مرا به عنوان یک شهروند ایرانی میشناسند.
مسئله برای من پست و مقام نیست بلکه نجات کشورم است و رسیدن به یک سری اهدافی که اعتقاد دارم باید مملکت ما اگر میخواهد به نقطه پیشرفت برسد باید آنها را داشته باشد. من کشورها و سیستمهای مختلف دنیا را از نزدیک دیدم و مطالعه کردم. میدانم چگونه کار میکنند و چه ضمانتهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی برای مردم در بیشتر حکومتهای باز و دمکراتیکی هست که مسئول و جوابگوی ملت هستند. تا وقتی که به آن مرحله نرسیم مشکلات مملکت ما حل نخواهد شد. ربطی به موضوع فرّ داشتن یا نداشتن ندارد. من از یک دید پراتیک به این مسئله نگاه میکنم. هم اکنون نقش سیاسی من پر رنگ تر از نقش نهادی احتمالی من است.
شرط اول من برای شرکت در این حرکت از نظر خودم وظیفه ای است که به عنوان یک رأی دهنده در آن کشور میتوانم داشته باشم در راستای نجات کشور و اگر میخواهم یک همبستگی ایجاد کنم بایستی یک نقش بی طرف داشته باشم. مسئله در این فاز، اولویت دادن به رسیدن به حق رأی مردم است.
پرسش: در این نشست رأی گیری شد و اعضای «شورای عالی» و «دفتر سیاسی» انتخاب شدند. شما نیز به عنوان سخنگوی «شورای ملی ایران» انتخاب و معرفی شدید. گام بعدی شما چیست؟
پاسخ: بستگی خواهد داشت به دفتر سیاسی و روش کار و تشکیل کمیتههای آن و البته بستگی خواهد داشت به امکانات مالی چون شرط ما از روز اول این بوده که کوچک ترین کمک دولتی را نخواهیم پذیرفت. کمک بایستی از بخش خصوصی و عادی و شهروندان بیاید.
قطعا اولین اولویتها به چالش کشیدن جمهوری اسلامیدر انتخابات قلابی است و در واقع انتصابات پیش رو است. یک عمری مردم ایران مواجه بودند با انتخاب بین بد و بدتر در راستای اصلاح طلبی با ارزوی اصلاحاتی که هیچ وقت قد نداد و دلایلی هم دارد که هیچ وقت انجام نشد.
این بار، یکی از خواستههای بنیادی شورا همین هست که مردم ایران اکنون یک گزینه دیگری هم دارند، چه برای مصرف داخلی و چه مصرف بین المللی و آن هم این است که با تحریم کلی این انتخابات از رژیم روی برگردانید و در عوض همین خواستی را که شورا به دنبالش است پیگیری کنید. میخواهیم حاکمیت به مردم ایران برگردد و به دست مردم سپرده شود. بنا بر این خواست ما انتخابات آزاد است.
از طرف دیگری اعتقاد دارم که وارد شدن چنین گزینه ای در سطح بین المللی در جایی که ما نمیتوانیم این انتظار را داشته باشیم که سیاست بیان شده کشورهای خارجی سیاست تغییر نظام باشد، بسیار مهم است. ما خواهان حمایت دولتهای دمکراتیک از یک خواست به حق هستیم که از هر ملتی یا کشوری که برای تعیین سرنوشت شان از طریق انتخابات آزاد مبارزه میکنند پشتیبانی کنند. این کمک را از جهانیان خواهیم خواست که در این حالت میرسیم به دو حالت ممکن: یا جمهوری اسلامیداوطلبانه زیر این فشارها صحنه قدرت را واگذار میکند و اجازه میدهد که انتخابات آزاد برگذار شود که همه میدانیم چنین نخواهد شد. در این صورت میدانیم چارهای به جز این نیست که دنبال انحلال و براندازی این نظام از طریق راههای نافرمانی مدنی و بدون خشونت باشیم. در چنین حالتی سیاست جهانی به جای اینکه تحریم اقتصادی را با هدف تغییر رفتار رژیم دنبال بکند باید این بار درک کند که این فشارهای بیرونی برای تغییر رژیم لازم است ولی کافی نیست و باید آن را تکمیل کند با حمایت مستقیم از کنشهای سیاسی درون کشور. باید مجموعه این دو فشار را برای فروپاشی و سرنگونی رژیم به کار بگیرد.
و ضمنا از این فرصت استفاده میکنم و تأکید میکنم که یکی از فلسفههایی که همیشه داشتم و امیدوارم بتوانم به این شورا انتقال دهم این است که مسئله برای ما فقط تغییر رژیم نباید باشد و روندی که به آن باید اعتقاد داشته باشیم جزو مهم آن آشتی ملی و عفو عمومیاست. خیلیها داخل این رژیم گیر کردهاند، الزاما دلشان با رژیم نیست و با مردم است و حق دارند نگران باشند که اگر رژیم عوض شود تکلیف ما چه خواهد شد؟ الان از بخشهای دولتی و اداری تا آنهایی که در بخشهای انتظامیهستند نگرانند که اگر نظام تغییر کند تکلیف آنها چه خواهد شد؟ ایا اگر این رژیم برود همان بلایی که خمینی و دار و دستهاش بر سر امرای ارتش شاهنشاهی آوردند گریبانگیر ما هم خواهد شد؟ اگر بدانند که آینده آنها در خطر نیست و بیشتر آنها سر پستهایشان خواهند ماند، این فاکتور مهمیاست برای کمک کردن به فروپاشی رژیم از درون. چون به هر حال هر طوری که نگاه کنید مردم ایران با این گزینه طرف خواهند بود که بسیار کم هزینهتر است نسبت به گزینههایی که برای مملکتمان بسیار گران تمام خواهد شد مانند حمله نظامییا گرفتاریهای دیگر از جمله آنچه در منطقه وجود دارد مانند جنگ شیعه و سنّی؛ و یا فروپاشی ایران که نیروهای تجزیه طلب هم دارند زمزمهاش میکنند. در هر صورت، این یک فرصت طلایی است. این شورا لااقل با وارد کردن این آلترناتیو میتواند نقش مهمیدر یکی دو ماه آینده و اتفاقاتی که ممکن است با انتخابات رژیم و مقاومت ما در تابستان بیفتد بازی کند.
پرسش: شما فکر میکنید که این شورا تا یکی دو ماه اینده این توان را خواهد داشت؟
پاسخ: امیدوارم چه کسانی که با این شورا و برنامهاش در ارتباط هستند و چه کسانی که تا کنون نخواستهاند آن را حمایت کنند، اهمیت این گزینه را در مقابل مانورهای جمهوری اسلامیاز یک سو و نداشتن گزینههای دیگر از دید جامعه جهانی درک کنند. امروز این فرصت پیش آمده. اگر ما نتوانیم نشان بدهیم که جمهوری اسلامیتمام راههای رسیدن به آنچه را که مردم میخواهند عملا به بنبست رسانده، هیچ راهی به غیر از اینکه رژیم را دور بزنیم یا راههایی در ماورای این رژیم برای تغییر آن در پیش بگیریم نداریم.
خیلی از نیروهای به اصطلاح اصلاح طلب که تا دیروز به دنبال اصلاح رژیم بودهاند بخصوص بعد از آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری دارند متوجه میشوند که پشتیبانی از این رژیم بی فایده است و تنها راه رسیدن به خواستههایشان عبور کردن از این نظام است. امیدوارم که خصوصیاتی که این شورا ارائه میکند یک مرکز مراجعه و همسویی و همکاری باشد.
تکرار میکنم که این شورا، مجلس آینده مملکت نیست، ما خودمان را نماینده مردم ادعا نمیکنیم. ادعای آلترناتیو بودن هم نمیکنیم، مثل سازمان مجاهدین. فقط میگوییم که ما نماینده یک فرایند سیاسی دمکراتیک هستیم که خواست اصلیاش رسیدن به همان حق رأی و صندوق رأی به عنوان میزان تعیین خواست جامعه است.
بنا بر این درِ این شورا به روی هر گرایش و هر تشکلی که به مفادی که در فراخوان آن امده است اعتقاد دارد باز است و امیدوارم که در فازهای بعدی گسترش پیدا کند چون توانها بیشتر خواهد شد و سرعت و بازدهی و سطح کار از نظر کیفی افزایش پیدا خواهد کرد. فلسفه من افزایش گزینههاست و نه حذف گزینهها.
پرسش: آیا مکان دبیرخانه خود را به اروپا منتقل خواهید کرد؟
پاسخ: این یک امر جداگانه است از فعالیت شورا. امیدواریم اجلاسهای دیگری را که در پیش خواهد بود در مناطق دیگر جهان برگذار کنیم تا به دیگران نیز فرصت شرکت داده شود.
از لحاظ نقش شخصی خودم بستگی خواهد داشت به نقشی فراتر از آنچه که تا به حال در حمایت و پشتیبانی از کار شورا انجام دادهام. به هر حال همان طوری که میدانید بیشتر فعالیتهای من با افرادی است که در اروپا هستند و بیشتر کار من و تیم من عملا اینجاست و تنها مسئله نقل مکان فیزیکی خود من است. ولی میتوانم به شکل رسمیتری برنامهریزی بکنم. چون تا به حال ارتباطاتی که با من بوده از طریق دبیرخانه خصوصی من بوده است. با توجه به کارهای جدید ممکن است لازم باشد که دفتر سیاسی خود را در اینجا داشته باشم که فرق میکند با نقشی که دبیرخانه کنونی و شخصی من دارد.
پاسخ: من که هنوز پادشاه ایران نشدم. بایستی مردم ایران تعیین کنند. من خودم را یک ایرانی میدانم با یک وظیفه ولی و یک دِینی که به مملکت ام دارم. بعضیها مرا به عنوان پادشاه قبول دارند. بعضی دیگر که مخالف پادشاهی هستند، مرا به عنوان یک شهروند ایرانی میشناسند.
مسئله برای من پست و مقام نیست بلکه نجات کشورم است و رسیدن به یک سری اهدافی که اعتقاد دارم باید مملکت ما اگر میخواهد به نقطه پیشرفت برسد باید آنها را داشته باشد. من کشورها و سیستمهای مختلف دنیا را از نزدیک دیدم و مطالعه کردم. میدانم چگونه کار میکنند و چه ضمانتهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی برای مردم در بیشتر حکومتهای باز و دمکراتیکی هست که مسئول و جوابگوی ملت هستند. تا وقتی که به آن مرحله نرسیم مشکلات مملکت ما حل نخواهد شد. ربطی به موضوع فرّ داشتن یا نداشتن ندارد. من از یک دید پراتیک به این مسئله نگاه میکنم. هم اکنون نقش سیاسی من پر رنگ تر از نقش نهادی احتمالی من است.
شرط اول من برای شرکت در این حرکت از نظر خودم وظیفه ای است که به عنوان یک رأی دهنده در آن کشور میتوانم داشته باشم در راستای نجات کشور و اگر میخواهم یک همبستگی ایجاد کنم بایستی یک نقش بی طرف داشته باشم. مسئله در این فاز، اولویت دادن به رسیدن به حق رأی مردم است.
پرسش: در این نشست رأی گیری شد و اعضای «شورای عالی» و «دفتر سیاسی» انتخاب شدند. شما نیز به عنوان سخنگوی «شورای ملی ایران» انتخاب و معرفی شدید. گام بعدی شما چیست؟
پاسخ: بستگی خواهد داشت به دفتر سیاسی و روش کار و تشکیل کمیتههای آن و البته بستگی خواهد داشت به امکانات مالی چون شرط ما از روز اول این بوده که کوچک ترین کمک دولتی را نخواهیم پذیرفت. کمک بایستی از بخش خصوصی و عادی و شهروندان بیاید.
قطعا اولین اولویتها به چالش کشیدن جمهوری اسلامیدر انتخابات قلابی است و در واقع انتصابات پیش رو است. یک عمری مردم ایران مواجه بودند با انتخاب بین بد و بدتر در راستای اصلاح طلبی با ارزوی اصلاحاتی که هیچ وقت قد نداد و دلایلی هم دارد که هیچ وقت انجام نشد.
این بار، یکی از خواستههای بنیادی شورا همین هست که مردم ایران اکنون یک گزینه دیگری هم دارند، چه برای مصرف داخلی و چه مصرف بین المللی و آن هم این است که با تحریم کلی این انتخابات از رژیم روی برگردانید و در عوض همین خواستی را که شورا به دنبالش است پیگیری کنید. میخواهیم حاکمیت به مردم ایران برگردد و به دست مردم سپرده شود. بنا بر این خواست ما انتخابات آزاد است.
از طرف دیگری اعتقاد دارم که وارد شدن چنین گزینه ای در سطح بین المللی در جایی که ما نمیتوانیم این انتظار را داشته باشیم که سیاست بیان شده کشورهای خارجی سیاست تغییر نظام باشد، بسیار مهم است. ما خواهان حمایت دولتهای دمکراتیک از یک خواست به حق هستیم که از هر ملتی یا کشوری که برای تعیین سرنوشت شان از طریق انتخابات آزاد مبارزه میکنند پشتیبانی کنند. این کمک را از جهانیان خواهیم خواست که در این حالت میرسیم به دو حالت ممکن: یا جمهوری اسلامیداوطلبانه زیر این فشارها صحنه قدرت را واگذار میکند و اجازه میدهد که انتخابات آزاد برگذار شود که همه میدانیم چنین نخواهد شد. در این صورت میدانیم چارهای به جز این نیست که دنبال انحلال و براندازی این نظام از طریق راههای نافرمانی مدنی و بدون خشونت باشیم. در چنین حالتی سیاست جهانی به جای اینکه تحریم اقتصادی را با هدف تغییر رفتار رژیم دنبال بکند باید این بار درک کند که این فشارهای بیرونی برای تغییر رژیم لازم است ولی کافی نیست و باید آن را تکمیل کند با حمایت مستقیم از کنشهای سیاسی درون کشور. باید مجموعه این دو فشار را برای فروپاشی و سرنگونی رژیم به کار بگیرد.
و ضمنا از این فرصت استفاده میکنم و تأکید میکنم که یکی از فلسفههایی که همیشه داشتم و امیدوارم بتوانم به این شورا انتقال دهم این است که مسئله برای ما فقط تغییر رژیم نباید باشد و روندی که به آن باید اعتقاد داشته باشیم جزو مهم آن آشتی ملی و عفو عمومیاست. خیلیها داخل این رژیم گیر کردهاند، الزاما دلشان با رژیم نیست و با مردم است و حق دارند نگران باشند که اگر رژیم عوض شود تکلیف ما چه خواهد شد؟ الان از بخشهای دولتی و اداری تا آنهایی که در بخشهای انتظامیهستند نگرانند که اگر نظام تغییر کند تکلیف آنها چه خواهد شد؟ ایا اگر این رژیم برود همان بلایی که خمینی و دار و دستهاش بر سر امرای ارتش شاهنشاهی آوردند گریبانگیر ما هم خواهد شد؟ اگر بدانند که آینده آنها در خطر نیست و بیشتر آنها سر پستهایشان خواهند ماند، این فاکتور مهمیاست برای کمک کردن به فروپاشی رژیم از درون. چون به هر حال هر طوری که نگاه کنید مردم ایران با این گزینه طرف خواهند بود که بسیار کم هزینهتر است نسبت به گزینههایی که برای مملکتمان بسیار گران تمام خواهد شد مانند حمله نظامییا گرفتاریهای دیگر از جمله آنچه در منطقه وجود دارد مانند جنگ شیعه و سنّی؛ و یا فروپاشی ایران که نیروهای تجزیه طلب هم دارند زمزمهاش میکنند. در هر صورت، این یک فرصت طلایی است. این شورا لااقل با وارد کردن این آلترناتیو میتواند نقش مهمیدر یکی دو ماه آینده و اتفاقاتی که ممکن است با انتخابات رژیم و مقاومت ما در تابستان بیفتد بازی کند.
پرسش: شما فکر میکنید که این شورا تا یکی دو ماه اینده این توان را خواهد داشت؟
پاسخ: امیدوارم چه کسانی که با این شورا و برنامهاش در ارتباط هستند و چه کسانی که تا کنون نخواستهاند آن را حمایت کنند، اهمیت این گزینه را در مقابل مانورهای جمهوری اسلامیاز یک سو و نداشتن گزینههای دیگر از دید جامعه جهانی درک کنند. امروز این فرصت پیش آمده. اگر ما نتوانیم نشان بدهیم که جمهوری اسلامیتمام راههای رسیدن به آنچه را که مردم میخواهند عملا به بنبست رسانده، هیچ راهی به غیر از اینکه رژیم را دور بزنیم یا راههایی در ماورای این رژیم برای تغییر آن در پیش بگیریم نداریم.
خیلی از نیروهای به اصطلاح اصلاح طلب که تا دیروز به دنبال اصلاح رژیم بودهاند بخصوص بعد از آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری دارند متوجه میشوند که پشتیبانی از این رژیم بی فایده است و تنها راه رسیدن به خواستههایشان عبور کردن از این نظام است. امیدوارم که خصوصیاتی که این شورا ارائه میکند یک مرکز مراجعه و همسویی و همکاری باشد.
تکرار میکنم که این شورا، مجلس آینده مملکت نیست، ما خودمان را نماینده مردم ادعا نمیکنیم. ادعای آلترناتیو بودن هم نمیکنیم، مثل سازمان مجاهدین. فقط میگوییم که ما نماینده یک فرایند سیاسی دمکراتیک هستیم که خواست اصلیاش رسیدن به همان حق رأی و صندوق رأی به عنوان میزان تعیین خواست جامعه است.
بنا بر این درِ این شورا به روی هر گرایش و هر تشکلی که به مفادی که در فراخوان آن امده است اعتقاد دارد باز است و امیدوارم که در فازهای بعدی گسترش پیدا کند چون توانها بیشتر خواهد شد و سرعت و بازدهی و سطح کار از نظر کیفی افزایش پیدا خواهد کرد. فلسفه من افزایش گزینههاست و نه حذف گزینهها.
پرسش: آیا مکان دبیرخانه خود را به اروپا منتقل خواهید کرد؟
پاسخ: این یک امر جداگانه است از فعالیت شورا. امیدواریم اجلاسهای دیگری را که در پیش خواهد بود در مناطق دیگر جهان برگذار کنیم تا به دیگران نیز فرصت شرکت داده شود.
از لحاظ نقش شخصی خودم بستگی خواهد داشت به نقشی فراتر از آنچه که تا به حال در حمایت و پشتیبانی از کار شورا انجام دادهام. به هر حال همان طوری که میدانید بیشتر فعالیتهای من با افرادی است که در اروپا هستند و بیشتر کار من و تیم من عملا اینجاست و تنها مسئله نقل مکان فیزیکی خود من است. ولی میتوانم به شکل رسمیتری برنامهریزی بکنم. چون تا به حال ارتباطاتی که با من بوده از طریق دبیرخانه خصوصی من بوده است. با توجه به کارهای جدید ممکن است لازم باشد که دفتر سیاسی خود را در اینجا داشته باشم که فرق میکند با نقشی که دبیرخانه کنونی و شخصی من دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر