۱۳۹۲ بهمن ۳, پنجشنبه

فریب‌کاری مهدوی کنی درباره دانشگاه امام صادق...


محمد رضا مهدوی کنی رییس دانشگاه امام صادق سخنانی در مورد این دانشگاه گفته است: «این دانشگاه را با ۵ میلیون تومان وام تاسیس کردیم... این دانشگاه که از سال ۶۱ تاسیس شد به برکت توجهات حضرت ولی‌عصر و امام صادق با تمام مشکلاتی که داشته کار خود را ادامه داده است... ما از دولت کمک نمی‌گیریم مگر گاهی اوقات کمک‌های جزیی به ما می‌کنند و با توجه به این‌که از دانشجویان شهریه نمی‌گیریم، دانشگاه روی پای خود ایستاده و هرچه هست از برکات امام صادق است که این دانشگاه اداره می‌شود.»(تسنیم، ۲۸ آذر ۱۳۹۲)
در این سخنان مهدوی کنی که علاوه بر ریاست دانشگاه امام صادق ریاست مجلس خبرگان جمهوری اسلامی و  دبیر کلی جامعه‌ی روحانیت مبارز را نیز در اختیار دارد سه فریب و پنهان‌کاری بزرگ وجود دارد.
ادعای تاسیس
فریب اول آن‌که وی می‌گوید این دانشگاه را او (با تعبیر «ما» که معلوم نیست خودش را می‌گوید یا جمعی از موسسان را) تاسیس کرده یا نقشی در تاسیس این دانشگاه داشته  است در صورتی که ایده‌ی دانشگاه امام صادق از حسینعلی منتظری بود. منتظری رییس هیئت امنای این دانشگاه بود که پس از خلع وی از قائم مقامی رهبری این مقام از وی سلب شد. جهت‌گیری دانشگاه بر آموزش زبان‌های خارجی که متوجه به تربیت کادر برای تبلیغات در خارج کشور بود نیز از تاکیدات منتظری سرچشمه می گرفت. مهدوی کنی و دوستانش پس از تسلط بر دانشگاه این نهاد را به محلی برای تربیت نیروی وفادار به اسلام‌گرایی تمامیت خواه برای پر کردن کادرهای اجرایی حکومت بالاخص در وزارت خارجه، رادیو و تلویزیون و وزارت ارشاد کردند.  

شوخی وام
فریب دوم آن است که می‌گوید این دانشگاه تنها با وام پنج میلیون تومانی تاسیس شده است. مهم‌ترین مایملک این دانشگاه در آغاز کار عبارت بود تاسیسات مرکز مطالعات مدیریت ایران وابسته به دانشگاه هاروارد که با منابع شرکت نفت تاسیس شده بود (بخشی از اموال عمومی در یکی از بهترین نقاط تهران با همه‌ی امکانات دانشگاهی که به این دانشگاه هدیه داده شد) و یک زمین چند هزار متری در تقاطع خیابان پهلوی و تحت جمشید که بعدا به مجتمعی تجاری بسیار بزرگی تبدیل شد. این دو ملک حتی ۳۲ سال پیش صدها میلیون تومان ارزش داشتند و ارزش امروزی آن‌ها به هزاران میلیارد تومان می‌رسد.
غیر از این دو ملک، حسینعلی منتظری از اموال خیریه و خمس نیز منابعی را در اختیار این دانشگاه قرار می‌داد (خاطرات رفسنجانی، ۲۳ بهمن ۱۳۶۶) که مهدوی کنی سخنی از آن‌ها نمی‌گوید چون قرار است وزارت حقیقت جمهوری اسلامی نام وی را از تاریخ و از جمله تاریخ دانشگاه امام صادق حذف کنند.   
نسبت دروغ به ائمه شیعه
اما فریب سوم وی که به کار خام کردن مقلدان و افراد وفادار به روحانیت به هر قیمت می‌آید و نه کسانی که با واقعیات سروکار دارند نسبت دادن اداره‌ی این دانشگاه به مقدسان شیعه است. آن‌چه ما در ۳۲ سال گذشته دیده‌ایم آن بوده که امامان ششم و دوازدهم شیعه هیچ نقشی در اداره‌ی این دانشگاه یا برکت دادن به درآمدهای آن و بالاخص امور مالی آن نداشته‌اند و روحانیون اشراف مسلک و ویژه خواری مثل مهدوی کنی و علم الهدی- که امروز امام جمعه‌‌ی مشهد است و معترضان حکومت را در سال ۸۸ پس از سرکوب آن‌ها بزغاله نامید- این دانشگاه را اداره کرده‌اند.
محصولات این دانشگاه نیز عمدتا به مدیران اقتدارگرا و تمامیت خواه و امنیتی جمهوری اسلامی در دولت احمدی نژاد و در نهادهای تحت نظر خامنه‌ای تبدیل شده و چرخ‌های ماشین سرکوب نظام را هر روز روغن‌کاری می‌کنند (مثل حسام الدین آشنا معاون وزیر اطلاعات در دوره‌ی وزارت دری نجف آبادی و مشاور حسن روحانی، حسینی وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد، سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی در دوره‌ی احمدی نژاد، و فرید الدین حداد عادل فرزند غلامعلی حداد عادل و رییس دبیرستان فرهنگ).
پنهان‌کاری
مهدوی کنی می‌گوید این دانشگاه شهریه نمی‌گیرد و کمک دولتی آن نیز ناچیز است. پس هزینه‌های این دانشگاه چگونه تامین می‌شود؟ او البته برای فرار از اطلاع رسانی و نیز مقدس جلوه دادن کار دنیوی خویش این موضوع را به ائمه‌ی شیعه نسبت می‌دهد.
اما واقعیت چیز دیگری است. کمک‌هایی که برخی مبلغان دانشگاه امام صادق از آن‌ها تحت عنوان کمک‌های بازاریان یاد می‌کنند- و در سخنان مهدوی کنی به آن‌ها نیز اشاره‌ای نمی شود- تنها متعلق به چند سال اول تاسیس این دانشگاه است که هنوز امکان تاراج منابع عمومی از سوی روحانیون و سر ریز شدن منابع مافیاهای مالی و اقتصادی حکومت به نهادهای تحت نظر آنان فراهم نبود. حتی در آن دوره نیز مرزهای نهادهای عمومی و دولتی با دانشگاه امام صادق روشن نبود و از منابع عمومی به نفع این دانشگاه سو استفاده شد. جالب توجه است که اولین جلسه برای کمک به این دانشگاه در اتاق بازرگانی ایران (یک نهاد نیمه دولتی) تشکیل شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد که یک کارخانه‌ی نساجی برای تامین مالی دانشگاه تاسیس شود. (شرق، ۲۳ تیر ۱۳۹۲)
 
امروز هزینه‌ی این دانشگاه عمدتا از دو راه تامین می‌شود:
۱. درآمد املاک (مجتمع‌های تجاری مثل مجتمع نور تهران). این روش انگاره‌ی غالب کسب درآمد بدون انجام فعالیت در بازار ایران است که روحانیت آن را به خوبی از بازاریان هم‌راه خود فراگرفته و امروز در نهادهای تحت نظر خود اجرا می‌کند. تعداد این مجتمع‌های تجاری در شهرهای بزرگ ایران امروز سر به فلک کشیده و در همه‌ی نمونه‌های بزرگ آن سرمایه‌های نهادهای تحت نظر روحانیون و نظامیان و امنیتی‌ها به چشم می خورد. در بهره برداری از املاک نیز امروز روحانیون با ارتباطاتی که دارند می‌توانند در تفکیک زمین و گرفتن مجوز از شهرداری از امتیازات حکومتی خود استفاده کنند. البته سرمایه‌گذاری در املاک که بخش قابل توجهی از آن‌ها مصادره‌ای هستند بخش کوچکی از املاک طبقه‌ی حاکم است. بخش بزرگ این املاک در خارج از کشور سرمایه‌گذاری می شود چون همان‌طور که روحانیون از هیچ با مصادره‌ی اموال امروز به همه جا رسیده‌اند این ترس را دارند که روزی اموال آن‌ها در ایران مصادره شود.
۲. امتیازات صادرات و واردات. هیچ نهادی در ایران (نهادهای حکومتی، دولتی و شبه دولتی متعلق به سه امپراطوری مالی دستگاه رهبری، سپاه/نیروهای امنیتی، و شرکت‌های دولتی) نمی‌تواند بدون امتیازات درآمدهای نفتی به حیات خود ادامه دهد چون بخش خصوصی مستقل در ایران (غیر از مغازه‌ها و کارگاه‌های کوچک) وجود خارجی ندارد. آن‌چه از آن تحت عنوان شرکت نساجی یا داروسازی یاد می‌شود در واقع یک مجموعه نهاد وارداتی با گرفتن صدها میلیون دلار ارز سالانه است که تنها آخرین مراحل فرآوری کالا را انجام می‌دهند تا پوششی برای اختصاص ارزهای بسیار ارزان را فراهم کنند.
بدین ترتیب گوشت و پوست و خون نظام مالی نهادهای تحت نظر روحانیون از اموال عمومی است و ادعای استقلال آن‌ها یا تامین از طریق برکت مقدسان تنها یک فریب بزرگ است. مهدوی کنی به هیچ یک از این دو اشاره نمی‌کند چون به عنوان یک دانشگاه غیر‌انتفاعی بعدا خود را مجبور به دادن بیلان سالانه خواهد دید کاری که این دانشگاه در ۳۲ سال گذشته انجام نداده است. بدون ارائه‌ی بیلان چاره‌ای برای ناظران غیر از فاسد تلقی کردن نظام هزینه و درآمد این دانشگاه نیست.   

khodnevis.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر