رژیم ایران پس از وقفه تابستانی به صفحات اول بازگشته است. گفتگو با هدف جلوگیری از ساخت بمب مخوف جمهوری اسلامی، دور باطلی را از سر گرفت. هرچند جمهوری اسلامی از تحریم های بین المللی طراحی شده به دست دولت اوباما درد و رنج بسیاری را بر خود هموار ساخته ولی با اصرار بر غیر نظامی بودن برنامه اتمی، آرایش تازه ای از سانتریفیوژ را از سر گرفته است. و اسرائیل هم بر آستانه یک حمله یک سویه به ایران ایستاده است (یا شاید هم نایستاده است!). از مطالب آموزنده و موثق دیوید سانگر در روزنامه تایمز می توان دریافت که ایالات متحده در تلاش برای کارشکنی های سایبری بزرگتر و بیشتری بر ضد ایران است. در همین هنگام ملاها برای رفیق مستبد درگیر در سوریه سلاح می فرستند. به نظر می رسد که زمان مناسبی باشد که پرسش ساده ای را بپرسیم که هر دانش آموز نگران چنین موضوعی با آن روبرو می شود: آیا با ایران هسته ای می توان سر کرد؟ اگر انتخابی چون باران بمب های بتن شکن بر تاسیسات اتمی ایران را در کنار گزینه ای چون ایران مسلح به جنگ افزار هسته ای بگذاریم، هرچند هر دو گزینه «بد» هستند ولی کدام به نسبت قابل تحمل تر است؟ اسرائیلی ها می گویند: «آتش یا آتش؟» (در اصل متن: بمب یا بمب-م) دیدگاه غالب اکنون این است که یک ایران هسته ای در امنیت نمی تواند به کار خود ادامه دهد. پرزیدنت اوباما و میت رامنی هر دو بر سر این موضوع اشتراک نظر دارند و به سختی می توانند به جز این بگویند. حتا اشاره به قابل پذیرش بودن ایران هسته ای می تواند تمام تلاش ها (ی انتخابات) را بی نتیجه کند. ولی فرض را بر این بگیریم که واقعا به حرفی که می زنند عقیده دارند. با این همه، هنوز افراد متفکری با جدیت مشتاق تامل درباره ایران هسته ای هستند؛ با این بیم که گذر زمان قدرت تخریب اعمال تلافی جویانه را به آن ها اثبات کرده است. زرادخانه های اتحاد جماهیر شوروی به مدت چند دهه دوران جنگ سرد، روی آتش به خود ندیدند و همچنین انبارهای پر از جنگ افزار هسته ای کره شمالی مورد استفاده نبوده اند. اگر هند و پاکستان یکدیگر را در بن بست اتمی نگه داشته اند چرا ایران نیز با رسیدن به این یقین که استفاده از سلاح هسته ای، تلافی های جهنمی در پی خواهد داشت از این کار صرفنظر نکند؟ هر که پاسخ سلیسی به این پرسش بدهد موضوع را در واقع جدی نگرفته است. شخصا تمایل دارم که از آن طفره بروم و در پناه این امید احساس امنیت کنم که سخت تر شدن فشارهای بین المللی و چند حمله سایبری مقاومت ایران را در هم خواهد شکست و ما از شر گزینه های دشوار در امان خواهیم ماند. ولی چنین امیدواری خیال خامی بیش نیست. پس زمانی را به خواندن و پرسش در این باره سپری کرده ام تا گزارشی برای خود مهیا کنم که در این باره عقیده درست را بتوان دریافت. برای شروع بیایید فرض کنیم که دین سالاران ایران مصمم به دستیابی به سلاح های هسته ای اند. تحلیلگران غرب می گویند هنوز هیچ شواهدی وجود ندارد که رهبر ایران چنین تصمیمی گرفته باشد. ولی اگر شما به کشوری فرمان می راندید که همسایگانتان با شما دشمن بودند؛ پارس ها در میان اعراب، شیعه ها در میان سنی ها- کشوری با اعتماد به نفس عظیم و مالیخولیای نزدیک بودن به یکی از پنج قدرت هسته ای، در این صورت آیا شما هم نمی خواستید امنیت خود را به وسیله زرادخانه های اتمی تامین کنید؟ بیایید فرض کنیم که بیش از چنین سیاستی، تحریم ها و ویروس های کامپیوتری ممکن است رژیم را از جاه طلبی های هسته ای خود منصرف کنند. تا کنون به نظر می رسد این اقدامات به کند شدن روند برنامه هسته ای انجامیده و زمان خریده باشد، ولی با وجود تمام مخالفت هایی که تاکنون دولت ایران را نشانه گرفته اند انبارهای سوخت غنی شده ایران بزرگتر و غلظت آن بیشتر شده است. بنابراین، پس از آن چه پیش خواهد آمد؟ کمپین پیشگیری از بمباران که در برابر مراکز غنی سازی اورانیوم ایران دست به کار است برای تاثیرگذاری تقریبا به طور قطع به مشارکت عمده ایالات متحده نیاز دارد و چنین مشارکتی چندان هم پاک و بی آلایش نخواهد بود. از تلفات اولیه که بگذریم هزینه های کفن و دفن را باید در نظر گرفت: «ایرانیان خشمگین پشت سر دولت ایران به صف می ایستند، در حالی اکه اکنون رژیم ایران کاملا مورد نفرت مردم است. ایران و وکلایش مدت هاست به امریکا و اسراییل می تازند؛ گونه ای از کمپین تلافی جویانه نه چندان شدید، تاولی از نفرت نسبت امریکا در خیابان های تازه مختار عرب، نیرو گرفتن القاعده و تفکرهای این چنینی، یک شوک نفتی نا بهنگام به اقتصاد شکننده جهان و انحلال جبهه متحد اوباما، که به منزوی کردن ایران انجامیده است. در کنار تمام این ها اراده مضاعف رهبران ایران را برای انجام اقدامی بیفزایید که از حمله ای در آینده جلوگیری خواهد کرد: بازسازی خط مونتاژ هسته ای، این بار سریع تر و زیرزمینی تر. توافق بسیار گسترده ای وجود دارد که صرفنظر از یک حمله تمام عیار و اشغال ایران، حتا یک حمله پیشگیرانه به تاسیسات اتمی به برنامه هسته ای ایران پایان نمی دهد بلکه تنها چند سال آن را به تعویق می اندازد. حالا تصور کنید ایران توانسته باشد به باشگاه اتمی راه بیابد. به رغم لفاظی های آتشین، سخت می توان باور کرد که هدف از برنامه هسته ای ایران، نابودی اسرائیل باشد. رژیم ایران وحشی، دروغگو و مداخله گر است و زهر خود را به دولت یهود می پاشد. اما اسرائیل یک قدرت هسته ای است که به وسیله قدرت های هسته ای بزرگتر پشتیبانی می شود. قبل از این که یک قارچ اتمی بر روی تل آویو سایه بیاندازد، یک گروه اتمی چند جانبه برای خاکستر کردن ایران به راه می افتد. ایران ممکن است گروه های متعصب را به انجام عملیات های انتحاری تشویق کند، اما کوچکترین دلیلی وجود ندارد که گمان کنیم ملاها خودشان دست به خودکشی بزنند. استدلال های رایج تر در برابر تحمل ایران هسته ای از این قرار اند: اول این که در اختیار داشتن یک سپر هسته ای، ایران را در مداخلاتش در مسائل منطقه چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم - مثلا به وسیله حزب اله- جسورتر می کند. چنین چیزی احتمالا درست است. ولی همان طور که جیمز دوبین، دیپلمات پیشین و رییس کنونی سازمان پژوهش های راند، به من گفت، «تهدید ویرانگر یک ایران هسته ای» باید با مقیاسی چون «خشم مرگبار قربانی بودن ایران در حمله ای بی انگیزه» مقایسه شود. نگرانی دوم این است که ساخته شدن بمب هسته ای جمهوری اسلامی مسابقه تسلیحاتی در منطقه به راه خواهد انداخت. چنین چیزی احتمالا یک ترس اغراق شده است. یک برنامه هسته ای چندان برنامه آسان یا ارزانی نیست. در دیگر نقاط جهان ویروس گسترش سلاح های هسته ای به اندازه ای که شما از آن می ترسید مسری نبوده است. پس می توان فکر کرد که سعوی ها که ایران را افعی و بدنهاد می دانند لابد وسوسه می شوند که از پاکستان بمب بخرند؛ که این چندان احتمال دلپذیری نیست. ولی مصر ورشکسته و ترکیه عضو ناتو است و دیگران نیز دلایل قوی دارند که به چنین مسابقه ای تن ندهند. نگران کننده تر این که به گمان من بحران میان اسراییل و ایران به گونه ای تشدید می شود که خارج از کنترل خواهد بود. با توجه به سابقه بی اعتمادی و عدم ارتباط، برخی از برنامه ریزان جنگ در این سمت یا سوی دیگر ممکن است گمان کنند که حمله اتمی قریب الوقوع است، و تصمیم بگیرند که اول اقدام کنند. رای تاک یه، دانشمند خاورمیانه شناس امریکایی ایرانی تبار در شورای روابط خارجی امریکا یکی از کسانی است که به سیاست مدارا باور ندارد می گوید: محیط بسیار ناپایداری میان ایران و اسراییل وجود دارد، تنها به این دلیل ساده که مکالمات این دو کشور در بحث وجود داشتن یا نداشتن یکدیگر دور می زند. در برابر این ترس، تاریخ نشان می دهد که جنگ افزار هسته ای، حتا کشورهای مهاجم مآب را محتاط تر می کند. پیش از اولین آزمایش های هسته ای، هند و پاکستان سه جنگ متداول و جدی را پشت سر گذاشتند. پس از آن که هر کدام به جنگ افزارهای اتمی خود دست یافتند هر یک در مرزهای طولانی خود با دیگری به شدت آماده درگیری شدند بی آن که مناقشه به جنگ تمام عیاری تبدیل شود. در پایان این تمرین نظری، ما با دو انتخاب وحشتناک روبرو هستیم که پیامدهای پیش بینی نشده ای دارند. پس از آن که در ایده های کارشناسان هر دو دیدگاه عمیق شدم گمان می کنم مجبورم گزینه دهشتبار خطرات «ایران اتمی» را بر «قمار یک جنگ پیشگیرانه» ترجیج دهم. شاید دیدگاه من از سندورم «دوران پس از عراق » تاثیر پذیرفته باشد. دولتمردان وقتی به گزینه «بد» می رسند، کاری که می کنند این است که گزینه های بد دیگری به وجود می آورند. انتخاب سوم در این مورد این است که درباره داد و ستدی گفتگو شود که به ایران اجازه غنی سازی اورانیوم برای مقاصد صلح آمیز داده شود. چنین اجازه ای بر اساس پیمان منع گسترش جنگ افزار هسته ای صادر می شود که باید تدابیر نیرومندی برای جلوگیری از تقلب های معمول ایران- در آن در نظر گرفته شود. این فرایند، تحریم ها را سهل گیرانه تر خواهد کرد و این کشور متمرد را به جامعه ملل کم و بیش متمدن خواهد پذیرفت. البته چنین اتفاقی پیش از ماه نوامبر عملی نیست. هر امتیازی که ایالات متحده قائل شود جمهوری خواهان آن را به عنوان ترک اسراییل قلمداد می کنند و وزنه ای در کفه دولتی می گذارند اخیرا بر جنبش خونین دموکراسی می کوبد. تنها می توانیم امیدوار باشیم که پس از انتخابات کمی شجاع تر باشیم و سیاست خلاقانه تری را در پیش بگیریم؛ چه از سوی اوبامای لیبرال شده، و چه سیاست پرزیدنت رامنی (به هر حال آرزو چشمه جوشان است)؛ رامنی که دقایقی چون «نیکسون در چین» را داشته است. به هر حال نگاهی صریح بر گزینه های الف- جنگ پیش گیرانه، و ب- ایران هسته ای، باید کافی باشد که همه هوش و انرژی مان را بر سر هیچ یک از گزینه های فوق صرف نکنیم. |
۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه
ملاهای اتمی...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر