لایحه گذرنامه که گفته شد زنان مجرد برای خروج از کشور باید از ولی خود اجازه بگیرند بسیار ناخوشایند بود و نگرش کسانی که در مراکز قانونگذاری و تصمیمگیری هستند را نشان داد. این طرح به صورت علنی اعلام میکرد زنان نیاز به قیم دارند. نکته ناگوارتر این بود که در این باره بحث و گفتگو هم کردند در حالی که باید از آن برحذر میشدند. این اتفاق نشان میداد نگاه کسانی که مراکز قدرت را تصاحب کردهاند نسبت به زنان این است که فرودست و از خردورزی ناتوان... |
لایحه گذرنامه، بدترین اتفاق سال ۹۱ در حوزه زنان در سالی که گذشت، در حوزه زنان اتفاقات متعددی رخ داد؛ مطرح شدن لایحه گذرنامه، تصویب لایحه حمایت از خانواده و بالاخره تصویب نشدن لایحه افزایش مرخصی زایمان و …
گفت و گوی سایت خبر آن لاین، درباره اتفاقات رخ داده در سال ۹۱ در حوزه زنان و چشمانداز سال ۹۲ و سالهای پیش رو، با توران ولیمراد، فعال حقوق زنان و دبیر ائتلاف اسلامی زنان در پی می آید:
سال ۹۱ را در حوزه زنان چطور ارزیابی میکنید؟ طرحها، لوایح و برنامههایی که برای زنان مطرح شد از نظر شما روند رو به رشدی داشت؟
من عمدتا جزییات طرحها و لوایح را جز در موارد ضرورت مورد نقد و بررسی قرار نمیدهم چون به نظر من طرحهایی که درباره زنان و خانواده مطرح میشوند از اساس مسیری را که باید طی نمیکنند. در ارتباط با مباحث مربوط به زنان در ابتدا باید بر اساس تبیین وضعیت مطلوب، نقشه و هدف مشخص باشد و پس از آن برای دستیابی به آن نقشه و هدف، سیاستگذاریهای درستی انجام شود. اما در کشور ما این طرحها و لوایح پراکنده هستند به این معنا که نه در ابعاد لازم هستند و نه همه جوانب را دیدهاند که این مساله باعث میشود تاثیرگذاری لازم به دست نیاید. برای رسیدن به هدف، طرحها باید همهجانبه باشند اما متاسفانه میبینیم که به یک موضوع به صورت جزئی و بدون توجه به ابعاد دیگر پرداخته میشود. مثلا در بحث زنان سرپرست خانوار مثل بقیه موضوعات میبینیم چون کلان و همه جانبه به آن نگاه نمیشود کاری که انجام میشود کافی نیست و مشکلات در این مورد روز به روز در شکل ها و ابعاد مختلف اضافه و عمیقتر میشود ضمن این که به طور مداوم از طرف دیگر به تعداد زنان سرپرست خانوار هم افزوده میشود. وقتی آسیبها به قوت خودش باقی و حتی در حال گسترش است، نشاندهنده این است که طرحها و کارهایی که انجام شده و میشوند مشکلات را حل و رفع نمیکنند.
چه چیزی باعث میشود این طرحها پراکنده باشند؟
مشکل اینجاست که امور زنان در کشور ما متولی ندارد. فراکسیون زنان مجلس، مرکز امور زنان ریاست جمهوری، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، دفاتر و مراکز اجرایی مربوط به زنان، دفتر تحقیقات و مطالعات قم، مراکز تحقیقاتی مختلف و سایتها و رسانههایی که از جایی بودجه و امکانات دارند و به نام زنان هستند، هر یک که همگام با مقام بالای خود کارهایی انجام میدهند سلیقه و نظر آن مقام یا مرکز امکانات را در اختیار دارند. به طور کلی به یک سنگ بنا و اساس مشخص درباره زنان که تبیینکننده ضرورت فعالیت به طور خاص برای زنان و فعالیتهای این مراکز باشد که روی آن وحدت نظر داشته باشند نمیرسیم. صحبت من درباره کلیات مثلا اسلام نیست بلکه به طور خاص در مورد فعالیت به نام زنان و پرداختن به “امور زنان” است؛ به عنوان نمونه این که یک اصل تعیین کنند و همه برای فعالیت روی آن اشتراک نظر داشته باشند مثلا رفع مشکلات، رفع تبعیض، محو خشونت، برقراری امنیت یا توانمندسازی زنان.
فعالان حقوق زنان درباره خشونت جنسی علیه دختران هشدار میدهند که شامل ازدواج کودکان هم میشود و در جهت رفع خشونت جنسی برای کودکان اتفاق نظر دارند، اما در سوی دیگر میبینیم بعضی از مراکزی که به نام زنان وجود دارند، تحقیقاتشان را روی سن بلوغ دختران در ۹ سالگی مطرح میکنند که با آن هشدارها همخوانی ندارد و بر اساس تفکرات خودشان مشکلی هم برای ازدواج یک دختر ۹ ساله ندارند.
مشکل دیگر این است که طرحها و لوایح منطبق با واقعیت موجود در جامعه نیست. در مراکزی که راهکارها تعیین میشوند از یک طرف باید سیاستهای مورد نظر و وضعیت مطلوب در نظر گرفته شود ولی لازم است که از طرف دیگر هم وضعیت موجود مورد توجه باشد. این طور به نظر میرسد که در مورد راهکارها و طرحهایی که ارائه میشوند وضعیت موجود و واقعیتهای جامعه مورد توجه نیستند و میتوان گفت طرحها و برنامههایی که مطرح میشوند کارشناسیشده، علمی و همهجانبه نیستند و این در نظر نگرفتن واقعیت جامعه خودش آسیبزاست.
از نظر شما بهترین و بدترین اتفاقی که در سالی که گذشت در حوزه زنان اتفاق افتاد چه بود؟
به نظر من لایحه گذرنامه که گفته شد زنان مجرد برای خروج از کشور باید از ولی خود اجازه بگیرند بسیار ناخوشایند بود و نگرش کسانی که در مراکز قانونگذاری و تصمیمگیری هستند را نشان داد. این طرح به صورت علنی اعلام میکرد زنان نیاز به قیم دارند. نکته ناگوارتر این بود که در این باره بحث و گفتگو هم کردند در حالی که باید از آن برحذر میشدند. این اتفاق نشان میداد نگاه کسانی که مراکز قدرت را تصاحب کردهاند نسبت به زنان این است که فرودست و از خردورزی ناتوان هستند. تبعیض جنسیتی در دانشگاهها، در اشتغال، در خانه و در امور مختلف که خودش را در طرحها و لوایح مختلف نشان میدهد هم در همین راستا هستند. به روشنی دیده شد که با تکجنسیتی کردن دانشگاهها و تفکیک جنسیتی با ظاهر اسم اسلامی کردن، امکان ادامه تحصیل در بعضی از رشتهها از دختران گرفته شد و در عمل محروم کردن دختران به عنوان هدف علنی شد.
اتفاق مثبتی هم بوده که بتوان به آن اشاره کرد؟
در عمل اتفاق مثبتی به خاطرم نمیآید. در یکسری طرحها و حرفها مواردی را شنیدیم مثل تحکیم خانواده و کاهش طلاق و امنیت زنان در خانه و از این دست سخنان که به دلیل عملی نشدن بیشتر به شعار شبیه هستند. مثل همین بیمه زنان خانهدار که میبینیم هنوز در حد حرف بوده و اجرایی نشده است.
برای بهبود اوضاع و این که در پایان سال بعد و سالهای دیگر بتوان گفت اتفاق مثبتی افتاده، مهمترین موضوعاتی که باید در برنامه کاری مراکز تصمیمگیر برای امور زنان قرار بگیرد چیست؟
اولین مساله این است که روابط صحیح بین فردی در ارتباط زن و شوهر آموزش داده شود که با این کار جلوی بسیاری از طلاقهای عاطفی و رسمی و تنشها و آسیبهای برآمده از این ارتباطات ناصحیح گرفته میشود. منظور من از آموزش فقط یک کلاس چند ساعته نیست بلکه در نظر گرفتن برنامههای آموزشی در آموزش و پرورش و برقراری کارگاههای عملی و فرهنگسازی است که همه را در بر بگیرد؛ چه آنها که چند دهه است ازدواج کردهاند و چه آن ها که در سن ازدواجند و چه کودکان. ارتباط صحیح بین فردی از مهمترین موضوعاتی است که اگر آموزش نبینیم یک رابطه عاشقانه هم میتواند نابود شود. عدم ارتباط صحیح اصلا از اساس اجازه نمیدهد که یک رابطه عمیق و دائمی ساخته شود حتی اگر دو نفر به لحاظ حقوقی در عقد هم باشند.
موضوع دوم، تامین امنیت زنان در خانواده است. لازم است سلامت و امنیت زنان در ابعاد مختلف جسمی، روحی و روانی، جنسی، عاطفی، حقوقی، اقتصادی و ارتباط بین فردی مورد توجه جدی قرار گیرد. در این صورت است که میتوان به داشتن یک خانواده سالم و درنتیجه جوانان سالم و جامعه سالم امید داشت.
موضوع سوم هم که اهمیت کمتری از سایر موارد ندارد در ارتباط با “زبان سلطه” در خانههاست. یک توجه در کل جامعه است که مسائل زنان را هم باید در این ارتباط دید در غیر این صورت نه تنها مشکلات زنان و خانوادهها حل نمیشود بلکه از این دست به آن دست داده میشود به علاوه این که مشکلات جدید را خلق میکند. قانون و عرف و سنت به دلیل نگاه به مرد به عنوان انسان برتر و نگاه به زن به عنوان انسان فرودست، به مرد “زبان سلطه” را داده است. زنان نه آن نگاه انسان برتر را برای مرد قبول دارند و نه داشتن “اهرم قدرت و سلطه” در دست مرد را. وقتی تلاش نمیشود که رابطه زن و مرد رابطه دو انسان که در هویت انسانی برابر هستند ساخته شود خانواده دچار آسیب مهیبی میشود و آن این است که زن در عوض این که با “زبان سلطه” مبارزه کند تلاش میکند که “اهرم سلطه” را خودش به دست بگیرد و این گونه مشکل فقط دست به دست میشود. جامعه باید به این سمت برود که “زبان سلطه” حذف شده و “زبان قانون” جایگزین شود. تا زمانی که به جای “قانون محوری” گرفتار “قدرت محوری” هستیم، مشکلات زنان و خانوادهها نه تنها حل نمیشود بلکه مشکلات از شکلی به شکل دیگر از این دست به آن دست میشوند. این جاست که آن ارتباط صحیح بین فردی که در ابتدا گفتم، میتواند حاصل شود. در غیر این صورت همین است که در خانوادهها می بینیم که یا مرد مسلط است و به حقوق زن تجاوز میکند یا همین که زنان آموختهاند و عمل میکنند. در نتیجه این کنکاشها و درگیریها دو آسیب به خانواده وارد میشود یکی این که خانه بشود محلی برای جنگ و درگیری و دیگری این که زنان هم تجاوز به حقوق مردان را بیاموزند.
امیدوارید که در سال آینده شاهد چه پیشرفتها و حرکتهایی در حوزه زنان باشیم؟
ما زنان در مراکز قدرت نفوذ نداریم، بلندگویی که صدای ما زنان باشد نداریم، صندلیهای تصمیمگیری و تصمیمسازی در اختیار مردان است حتی اگر زن بر آن نشسته باشد و حتی اگر بعضی از زنان مقاومتهای خود را کرده باشند. این واقعیت همه این سالها بوده است همان طور که بودجهها در دست مردان بوده است. ما زنان موظف هستیم که فرمول حضور و قدرت و نفوذ را به گونه دیگر تعریف کنیم. جا دارد که زنان با فعالیت بیشتر و منسجم با دست به دست هم دادن بتوانند صدای خود را به مراکز قدرت نفوذ دهند و تاثیر خود را بر مراکز تصمیمگیر بگذارند. زنان باید بتوانند راهی پیدا کنند تا پاسخ مطالبات خود را بگیرند. پاسخ به مطالبات زنان علاوه بر این که به معنی رفع تبعیض است، سلامت خانواده و سلامت جامعه و سلامت کودکان و جوانان است که تحت تربیت و پرورش زنان هستند.
همچنین امیدوارم مراکزی که متولی امور زنان هستند و به نام زنان مشغول هستند و امکانات در اختیار دارند در سالهای پیش رو بیشتر از گذشته پیگیر مطالبات زنان باشند. نه صرف ذکر آمال و آرمانها و نه ارائه آمار و ارقام راه به جایی نمیبرند. خواستههایی که زنان و دختران و جامعه از آنها دارند فقط با برآورده شدن است که رضایت آنها را به دنبال دارد. برداشتن یک قدم حساب شده و همه جانبه که به نتیجه مطلوب برسد در جهت رفع تبعیض از زنان و تثبیت نگرش انسانی به زن، به شعارهایی که در حد شعار و طرحهایی که بر روی کاغذ میمانند ترجیح دارد که امیدوارم عملی شود.
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر