اوضاع بحراني است٬ آيا اميدي هست؟ اين آخرين حرف محمود فخاري بود و چند ساعت بعد اعدام شد! صبح روز جمعه ۱۸ ژانويه است و کامپيوترم را روشن ميکنم. ساعت هفت صبح است و اولين نامه اي را که گرفته ام٬ از يک نفر ناشناس است و با اين جملات آغاز شده است٬ با کمال تاسف و تاثر بايد به شما اطلاع دهم که ..... با سرعت و با کمي ترس بقيه نامه را ميخوانم. ......که محمود فخاري را اعدام کردند. برادرش با دستهاي خود او را شست و در ميان غم و ا ندوه مردم و فرزند ده ساله و همسر جوانش٬ با او وداع کرديم. تمام بدنم ميلرزد. به فرزندش چه بايد گفت. او درخواست کرده بود پدرش را نجات دهيم و ضحاک حاکم بر ايران که اين روزها از ترس بهم ريختن کامل اوضاع و خارج شدن کنترل خون بيشتري مي ريزد٬ پدر عزيز اين کودک ده ساله را نيز قرباني کرد. هنوز صداي محمود فخاري در پيامگير تلفنم هست و الان که ساعت نزديک به ده شب جمعه ۱۸ ژانويه است٬ منگ هستم و يک لحظه اين عکس و اين صدا از مغزم بيرون نميرود. آخرين پيام اينست : خانم احدي اوضاع در اينجا بحراني است ٬ آيا اميدي هست؟ و من اکنون ميگويم٬ اميدي ميبود اگر همه بر عليه اين اعدامها بلند ميشديم ٬ اميدي ميبود اگر دنيا و نهادهاي بين المللي و اتحاديه اروپا و ... اين جنايات را ميديدند و لاس زدن با حکومت اسلامي را کنار گذاشته و اعلام ميکردند که روابط ديپلماتيک با اين جانيان و فاشيست هاي وقيح اسلامي را قطع کرده و همه اراذل و اوباش حکومتي را از اروپا و کانادا و .. اخراج ميکردند٬ اميدي ميبود اگر مردم سمنان در مقابل در زندان تجمع ميکردند و .... اميدي ميبود اگر همه افراد ٬ همه فعالين سياسي و احزاب و سازمانها و نهادها مقابله با اين ماشين آدمکشي را جدي تر از قبل پي ميگرفتند و... و... محمود فخاري در آخرين تماس از سلول انفرادي و چند ساعت قبل از اعدام خواسته که با من تماس گرفته شود و از قول او از من خواسته شود که بعد از اعدامش او را فراموش نکنيم و دادخواهي کنيم. گفته در مورد شکنجه هايي که در زندان متحمل شده٬ رفتار وحشيانه با او و همه مصيبت هايي که بر سر او آورده اند٬ در سطح بين المللي افشاگري کنيم... و من با شنيدن اين حرفها ٬ چند ساعت نه چيزي مي شنوم٬ و نه به چيزي ميتوانم فکر کنم . لحظاتي اشک ميريزم و با خود ميگويم اين يک درد عميق و همزمان يک افتخار و يک مسئوليت بزرگ است که بايد به سرانجام برسد. من در اينجا به فرزند ده ساله محمود فخاري به همسر گرامي او به پدر و مادر و خانواده او صميمانه تسليت ميگويم. اين فاجعه يعني قتل عمد عزيزان خانواده ها و اعدام در ده روز گذشته ٬ براي حداقل بيست خانواده اتفاق افتاد. جمهوري اسلامي ايران در يک ماه اخير دهها نفر را اعدام کرد و تعدادي را در ملا عام کشت و عکس اين آدم کشي و رفتار قرون وسطايي را در سايتها و روزنامه هاي خود پخش کرد و اعلام کرد که به دستور رئيس قوه قضاييه براي نشان دادن قدرت اشان بايد بيشتر بکشند. جنايات اين حکومت در ده روز گذشته و اعدام يک جوان در استوديوم ورزشي سبزوار و شلاق زدن دو هم پرونده اي اين جوان اعدام شده در مرکز شهر سبزوار ٬ همه و همه نشان ميدهد که جلادان و جانيان از وحشت بهم ريختن اوضاع و خارج شدن کنترل از دستشان٬ سبعانه و وحشيانه ميکشند و اين کشتارها را علني تر و عمومي تر ميکنند. در مقابل اين حکومت فاشيست و ضد انساني و در مقابل اين جنايات بايد بيش از پيش اعتراض کرد. بايد در مقابل نهادهاي بين المللي و اتحاديه اروپا تجمع کرد و گفت روابط ديپلماتيک با اين حکومت را کاملا قطع کنيد٬ بايد بر عليه اعدامها در همه جا به خيابان برويم و بايد اعتراض به اين جنايات را در اولويت کار خود قرار دهيم. |
۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه
اوضاع بحراني است٬ آيا اميدي هست؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر